┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۵۷ 🔅•✾••┈
☀️ممانعت از اجرای حدّ بردیوانه
زن دیوانهای را برای جاری ساختن حد نزد #عمر میبردند. من از قبل، از بیماری و حال آن زن آگاه بودم؛ ولی متوجه شدم که عمر حکم به اجرای حد داده است.
🔸گفتم:
آن زن را نزد عمر برگردانید و به او بگویید: مگر نمیدانی که این زن #دیوانهای از فلان #طایفه است و رسول خدا(ص) فرمودهاند: «تکلیف از دیوانه برداشته شده است تا هنگامی که سلامت خود را بازیابد؟!» این زن عقل خود را از دست داده است و برخورد تسلطی ندارد.
آن زن را نزد عمر بازگرداندند و مطلب مرا با وی در میان گذاشتند.
🔹عمر گفت: #خدا در کار #علی گشایش دهد، نزدیک بود با حد زدن براین زن، هلاک شوم.
☀️شورای شش نفره خلافت
📍آخرین کار خلیفه دوم
هنگامی که به طور ناگهانی #به_عمر_حمله_شد و وی در بستر مرگ افتاد، میرفت تا #زمامداری_امت با #سهولت و #عافیت به دست من رسد تا بتوانم بدون اینکه مشکل خاصی پیش بیاید، در فضای سالم و آرام به #وظایفم در قبال #امت_اسلامی عمل کنم و #آیندهای_روشن و #امیدبخش را رقم زنم.
اما #متاسفانه_خلیفه_دوم در بستر مرگ #تصمیم_جدیدی گرفت. وی #شش_نفر را برای خلافت #کاندیدا کرد و مرا یکی از آن شش تن قرار داد و هیچ یک از #امتیازات مرا به #حساب_نیاورد؛ حتی #بعضی از آن افراد را بر من #ترجیح داد. گویا وی تمام #سوابق من از جمله #جانشینی و #وارثات رسول خدا(ص) و #ارتباط_نزدیک_من با آن #حضرت را #فراموش کرده بود و #نمیدانست هیچ کدام از اعضای شورا، #گذشته_درخشان و #خدمتهای_فراوان من در اسلام را #ندارند.
در هر حال، خلافت را میان شش تن به #شورا گذاشت تا با اکثریت آرا، فردی را از میان خود برای #زمامداری تعیین کند و #پسرش را نیز گماشت تا اگر کسی را از میان خود به خلافت برنگزیدیم و امر او را اجرا نکردیم، #گردن همه ما را بزند.
☀️شگفتا شگفت!
#عمر مرا #آخرین_نفر از شش تن قرار داد و به #صهیب فرمان داد که با مردم #نماز بخواند. از آن طرف، #ابوطلحه #زیدبن_سعدانصاری را طلبید و به وی گفت: با #پنجاه_تن از قوم خود مراقب باش تا هریک از این شش نفر از اجرای دستور خودداری کرد و راضی نشد، او را به #قتل برسانید.
❗️تعجبم از بیخبری مردم بود که میپنداشتند ابوبکر را رسول خدا(ص) به جانشینی خود منصوب کرده است که اگر این مطلب درست بود، از انصار پوشیده نمانده بود.
#مردم از #یاد برده بودند که خود آنان با #تشکیل_شورایی، با ابوبکر بیعت کردند و ابوبکر فقط با اراده و خواست شخصی خود، این مسئولیت را به عمر واگذار کرد و عمر نیز با نظر خود، این انتخاب را در میان شش تن قرار داد. بسیار جای تعجب و شگفتی است از اختلاف و تفاوت عملکرد ایشان!
و من دوست نمیدارم سخن او را تکرار کنم که گفت: رسول خدا(ص) در حالی از دنیا رفت که از این جماعت راضی بود.
پس شگفتا عمر چگونه به کشتن جماعتی امر کرد و گفت رسول خدا(ص) از آن راضی بودهاند؟ واقعا که شگفتآور است!
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۵۸ 🔅•✾••┈
☀️پیشبینی نتیجه شورا
هنگامی که عمر ترکیب شورای خلافت را مشخص کرد، به عباس گفتم :
#خلافت_را_از_ما_گرفتند.
عباس پرسید: چگونه فهمیدی؟
🔸گفتم : از آنجا که #عثمان را کنار من قرار داده و گفته اس؛ #نظر_اکثریت_معتبر_است و اگر اکثریتی نباشد و دو گروه سه نفره تشکیل شود، فردی که برای خلافت انتخاب میشود، از گروه #عبدالرحمن_بن_عوف باشد.
با این حساب، سعد که با عمویش عبدالرحمن مخالفت نخواهد کرد، از سوی دیگر عبدالرحمن نیز داماد عثمان است و حتما #عثمان را #ترجیح خواهد داد. این سه تن که باهم اختلاف نخواهند کرد و عبدالرحمن در این جمع سه نفره قراردارد. در نتیجه یا #عبدالرحمن به عثمان رای خواهد داد یا #عثمان به عبدالرحمن. در چنین اوضاعی، حتی اگر دو تن دیگر (طلحه و زبیر) نیز با من باشند، فایدهای نخواهد داشت.
آری من مطمئن هستم یکی از آن دو تن عبدالرحمن یا عثمان خلیفه خواهند شد.
☀️حکمت حضور در شورای شش نفره
#عبدالله_بن_عباس همانند من پیشبینی میکرد که نحوه چینش اعضای شورا به گونهای است که خلافت عثمان قطعی خواهد بود؛ به همین دلیل، از من میخواست که از شرکت در شورا اجتناب کنم؛
ولی من دلایل دیگری برای حضور در شورا داشتم و به ابن عباس گفتم :
من هم از نتیجه شورا آگاهم و میدانم که عثمان انتخاب شد، ولی همراه آنها وارد شورا خواهم شد؛ زیرا حضور من در شورا به معنی این است که عمر مرا شایسته خلافت دانسته است؛ در حالیکه قبلا در جریان #سقیفه، از رسول خدا(ص) نقل میکرد که نبوت و امامت در یک خاندان جمع نمیشود. من وارد شورایی که عمر تعیین کرده میشوم تا به مردم ثابت شود رفتاری متناقض با سخنی است که خود او به رسول خدا(ص) نسبت داده است.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist