┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت هجدهم🔅•✾••┈
☀️فتح خیبر؛ پایانی بر افسانه یهود
🔹پرچم در دست محبوب خدا و رسول
رسول خدا(ص) #ابوبکر را فراخواندند و #پرچم_لشکر را به دست او دادند و #دستور_حمله به قلعهها و جنگ با #یهودیان را صادر کردند، #اما_ابوبکر_کاری_از_پیش_نبرد و با #دست_خالی به همراه یارانش بازگشت. روز بعد، رسول خدا(ص) #پرچم را #بدست_عمر_دادند و او را با گروهی روانه میدان کردند.
#عمر_نیز به_نتیجهای_نرسید و #با_تحمل_شکست بازگشت.
رسول خدا بعد از این دو شکست فرمودند: «قسم به خداوندی که جانم در دست اوست، فردا #پرچم را به #مردی خواهم سپرد که #خدا و #رسولش را #دوست_دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. وی #هرگز_از #میدان_جنگ_فرار_نمیکند و خداوند به دست او پیروزی را نصیب خواهد کرد.»
🔸آن روز به #چشم_درد_سختی گرفتار بودم و از درد به خود میپیچیدم.
رسول خدا کسی را در پی من فرستاد. من #باهمان_حال نزد ایشان رفتم. وقتی آن حضرت مشاهده کردند که به شدت از درد چشم رنج میبرم، #دست_خویش بر چشمان من نهادند و فرمودند: خداوندا، #علی را از #گزند_سرما و #گرما #محافظت_فرما!
☀️دروازهء #قلعه_خیبر را با دست خود #از_جا_کَندَم
#همراه با رسول خدا به سوی خیبر پیش رفتیم. مردان جنگجوی یهود و #پهلوانانی از #قریش و #غیرقریش، با لشکریان سواره و پیاده و با سازوبرگ کامل همچون کوه در برابر ما ایستاده بودند و در پناه #دژهای_محکم و #نیروهای_فراوانشان، #جسورانه و #شجاعانه میجنگیدند و ما را به نبرد فرا میخواندند. مبارز میطلبیدند. برخی هم در جنگ بر یکدیگر سبقت میجستند. هر کدام از دوستان و همراهان من که به نبرد آنها رفت، نتیجهای نگرفت، تا اینکه به تدریج چشمها همچون کاسهی خون شد و هرکس به فکر خویش افتاد. همراهان به یکدیگر مینگریستند و همگی میگفتند : #ای_ابوالحسن_برخیز!
رسول خدا مرا خواستند و #ماموریت_فتح_قلعه_خیبر را به من واگذار کردند. من هر جنگجویی که از قلعه خارج شد و به نبردم آمد، کشتم و هر قهرمانی را که عرض اندام کرد زمینگیر کردم.
چونان شیری بر آنها یورش بردم تا همگی به قلعه #گریختند و در پشت دژهای محکم پناه گرفتند. دربِ قلعهء خیبر را #با_دست_خود_از_جا_کندم و #به_تنهایی_وارد_قلعه شدم. هر کس عرض اندام کرد، #کشته_شد و بقیه به اسارت در آمدند و #من_قلعه_را_فتح_کردم.
🔺در آن حال، #جز_خدا_کسی_یاور_من_نبود.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
امروز...
✴️ دوشنبه 👈6 خرداد 98
👈 27 می 2019👈21 رمضان المبارک ۱۴۴۰
🕌مناسبت های اسلامی و دینی.
🏴شهادت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام(40 هجری قمری).
🍀بیعت مردم با امام مجتبی علیه السلام.
🏴وفات حضرت موسی علیه السلام.
🔥قتل ابن ملجم به دست امام مجتبی علیه السلام.
🔥قتل قطام توسط مردم.
📛صدقه صبحگاهی دفع بلا و رفع نحوست کند.روز نحس ماه.
🏴عزاداری و شرکت در مجالس عزا سزاوار است.
👶 برای نوبت زایمان خوب نیست.
🛫 مسافرت به سه دلیل مکروه است اگر ضروری است حتما همراه صدقه باشد.
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
فرزند امشب دستانی سخاوتمند دارد و زبانش از دروغ و تهمت مبرا باشد ان شاءالله.
مباشرت در روزهای ماه مبارک رمضان حتی برای کسانی که به جهت عذری همانند مسافرت یا مریضی روزه نیستند شدیدا مکروه است و باید احترام ماه مبارک حفظ شود.
🔭 احکام نجوم
🌓انجام اموری از قبیل:
🔘امور کشاورزی .
🔘امور ساختمانی نیک است.
که بهتر است به احترام امیرالمؤمنین علیه السلام به عزاداری پرداخته شود فقط.
📛 طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری رعایت حرمت روز شود .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری،بسیار خوب است.
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از ایه22سوره مبارکه حج
کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها....
و از معنای ان استفاده می شود که برای خواب بیننده مشکلی پیش اید که خلاصی از ان سخت باشد.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
@taghvimehamsaran
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
#هرروزیک_آیه
✨فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ
✨پس تا آن جا که می توانید قرآن بخوانید..
📚سوره مزمل ،آیه ۲۰
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
✨﷽✨
#بر_بال_اندیشـــــہها
❤️من زندگی را دوست دارم
ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم
و خویش را گم و فراموش ڪنم
علیوار زیستن و علیوار شهید شدن
حسیـن وار زیستن و حسیـن وار
شهیــد شدن را دوســت دارم ...
▫️فرمانده قلبها▫️
#شهیــد_مصطفی_چمـــــران🌷
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
به غیر آمدن تـو مـرا کـه حاجت نیست
برای من کسی مثل تو با محبت نیست
تویی که در رگ تو«غیرت اباالفضل» است
میان سینه ی پاک تـو جز «شجاعت» نیست
#التـماس_دعـای_فـرج
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
طبیبا زخم مولا را دوا کن
طبیبا زخم او آهسته وا کن
مدارا کن به این فرق شکسته
که شمشیرش به پیشانی نشسته
طبیبا قلب زینب را شکستی
تکلم کن چرا ساکت نشستی
سکوتت قلب زینب را زند نیش
مسوزانم سینه ما را از این بیش
مگر در زخم بیمارت چه خواندی
که لب بستی و از گفتار ماندی
به پیشانی بیمارت چه دیدی
چرا دل از حیات او بریدی
طبیبا کودکان چشم انتظارند
بجز بابای ما بابا ندارند
طبیبا مستمندان بی غذایند
همه چشم انتظار مرتضایند
چرا گردیدی از گفتار خاموش
مگر خواهد شود زینب سیه پوش
تکلّم کن زبیمارت سخن گو
ولی آهسته برگوش حسن گو
طبیب از دیدن زخم علی سوخت
نگه بر چشم گریان حسن دوخت
بگفت ای مصطفی را میوۀ دل
مرا از نسخه بنوشتن چه حاصل
زمام چاره دیگر دست من نیست
دوائی بر علی غیر از کفن نیست
صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
شهادت وصی رسول (ص) ، امام علی ابن ابی طالب تسلیت باد
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🚩 تحلیل روزنامه آمریکایی از دلایل بعید بودن جنگ با ایران
🔷«تونی شافر»، مأمور بازنشسته عملیاتهای اطلاعاتی:
🔹چیزی که همه از آن خبر دارند بیمیلی ترامپ برای خطرآفرینی بیدلیل و بیپایان برای نیروهای آمریکایی است
🔹ساختار حاکمیتی در واشنگتن که ادعا میکند ترامپ در مسیر جنگ قرار گرفته رهبری جسورانه را با ژستهای بیپروا اشتباه میگیرند
🔹روزنامهنگاران، رئیسجمهور را به عنوان یک جنگطلب بیپروا به تصویر میکشند که از وعدههایش برای پایان دادن به دخالت نظامی آمریکا در درگیریهای برونمرزی عقبنشینی کرده است
https://tn.ai/2019694
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🔴 کانال تلگرامی لبنانایران درباره متوسل شدن صهیونیستها به اجنه نوشت:
🔸برخلاف آنچه تصور میشد ارتش رژیم صهیونیستی، نه از تکنولوژی، بلکه از جادو جنبل و جن گیری برای یافتن تونلهای حزب الله و مقاومت فلسطین استفاده کرده است. به گزارش دیلی تلگراف ارتش رژیم صهیونیستی از یک خاخام برای یافتن تونلهای حزب الله استفاده کرده است. روزنامه تایمز آف اسرائیل نوشت افسران ارتش از توانایی این خاخام که بدون هیچ وسیلهای و بدون استفاده از گزارشهای اطلاعاتی تونلها را پیدا میکرد شگفتزده شدند.
🔸خاخام یهودا قبلاً هم با ارتش و پلیس همکاری داشته اما پس از ۲۰۱۶ یک فرمانده ارتش به کارگیری وی را قبول نکرده بود. این کار باعث اعتراض متدینین یهودی شد. هرچند ارتش در مدت اخیر دهها تونل را کشف کرده اما بشدت از اقرار به رابطه کشف تونل و یهودا طفره میرود.
🔸صهیونیستها بشدت روی متافیزیک و ماورا الطبیعه کار میکنند. به گفته یکی از بچههای حزب الله که اسیر آنها شده بود و به خاطر آموزشهای قبلی، از تمام مراحل بازجویی و دستگاه دروغ سنج موفق بیرون آمد، وقتی نوبت به بخش جن رسید، با استفاده از اجنه فشار زیادی به وی آوردند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان #دولتو (۶)
در همين هنگام دو نفر باقي مانده از گروه دوم هم قهرمانانه مشغول #فشردن_گلوي_نگهبان برجك ديگر و خفه كردن او بودند. ما نيز بدون اينكه دستپاچه شويم و اين فرصت طلايي را از دست بدهيم يكدفعه همچون فنر از جا كنده شديم و بر سر ۲ نفر نگهبان ديگر پريده و از پشت سر بدون اينكه فرصت چرخيدن و دفاع و استفاده از اسلحه كلاش را به آنان بدهيم، گردنشان را به سختي در ميان حلقه دستمال و پنجههاي خود فشرديم. بدين ترتيب به خواست خداي متعال درست طبق برنامه #هر_چهار_نفر آنان بدون اينكه فرصت كنند با سر و صدا و تيراندازي ديگر #دموكراتهاي_زندانبان را خبر كنند از پا درآمدند و زير پاي ما در ميان يخ و برفهاي روي زمين غلتيدند.
هر ۱۸ نفرمان پيروزمند و لبخند به لب، آماده حركت شديم در حالي كه مسلح به چهار قبضه كلاش به غنيمت گرفته شد از نگهبانان بوديم آماده هرنوع پيشامدي بوديم. در اين حال تنها نگراني ما اين بود كه در صورت ترك محوطه زندان و افتادن در مسير فرار، در همان دقايق اوليه يك يا چند نفر از زندانياني كه از همان ابتدا به دليل بزدلي و كمبود ايمان حاضر به همكاري با ما نشده بودند در اين موقعيت به خاطر ترس از شكنجه و اعدام دموكراتهاي خشمگين، خودشان را به پاسدارخانه برسانند و خبرشان كنند. واقعاً كه با مشكل بزرگ و غيرقابل حلي روبرو شده بوديم و در عين موفقيت، از عاقبت اين اتفاق شوم بيم داشتيم. ناگهان در اين بين، يكي از برادران مشهدي ما كه در حقيقت بايستي او را نمونه واقعي يك مسلمان ايثارگر و قهرمان دانست، مشكل ما را حل كرد؛ جواني به نام #ناصري اهل مشهد، در عين رهايي و رسيدن به دروازه روشن آزادي، آن هم پس از تحمل اين محنت زندان و شكنجه، با ايثارگري تمام و به منظور نجات جان ديگران، مردانه #داوطلب شد تا #بماند و از ما پشتيباني كند. او گفت:" من حاضرم در اين جا بمانم، در سالن را به روي زندانيان باقي مانده قفل كنم و با يك قبضه اسلحه از آن چهار قبضه، ضمن آماده بودن براي مقابله با تعقيب كنندگان شما، جلو مراجعه احتمالي #منافقين هم زنداني و لو دادن شما را بگيرم." معطلي جايز نبود؛ والا فرصت فرار ، فراري كه با اين همه مرارت به نتيجه رسيده بود، داشت از دست ميرفت. يك به يك با گلويي بغض گرفته و با چشمهايي اشكآلود، جلو رفتيم، در آغوشش كشيديم، #چهره_مردانهاش را #بوسيديم و از او جدا شديم؛ در صورتي كه مطمئن بوديم ديگر هرگز موفق به ديدن روي او در اين دنيا نخواهيم شد. به سرعت به طرف سيمهاي خاردار پايه بلند دور محوطه زندان و كوههاي پربرف سربه فلك كشيده رفتيم.
با گرفتن قلاب، يك به يك از بالاي پايههاي آن پريديم و راه #پربرف_كوهستاني را در #دل_شب تاريك، در پيش گرفتيم. در حالي كه ۴ نفرمان، از جمله خود من، #كفش به پا نداشتيم و #پابرهنه بوديم، در ميان برفهاي سفت و يخ زده كوهستان كه #تيزي_لبههاي آن مثل تيغه تيز شمشيري، پاي يخ زده و سرد شدهمان را #قاچ ميداد، بدون اعتنا چون گرگهاي درنده شروع به دويدن كرديم. در حالي كه نه راهي را بلد بوديم و نه در اين هواي تاريك و ابري، فاصله چند متري جلومان را ميديديم. با نگاه به آسمان و ستارهها، توانستيم #جهت را پيدا كنيم.
وضع من از آن ۳ نفر #پابرهنه ديگر بهتر بود؛ زيرا من حداقل #يك_لنگه_كفش به پاي چپ خود داشتم. تا شش صبح، يكسره بدون اين كه فرصت فكركردن يا توجه به #سرما، #خستگي، #پابرهنگي و #آزردگي شديد خود را داشته باشيم، به سرعت ميدويديم؛ تا در سپيده دم به يك كوره راه مالرو كوهستاني رسيديم كه جاي پاي پياده روندگان قبلي، راه باريكي براي ما در ميان برفها گشوده بود. اين راه را تا ساعت ده صبح، با شتاب تمام، افتان و خيزان و بدون اينكه يك لحظه استراحت كنيم، ادامه داديم. #نماز_صبح را #در_حال_دويدن، در ميان برفها #خوانديم.
#انتشار_باذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان #دولتو (۷)
سرانجام به دهكدهاي به نام #اوقلان_احمد رسيديم. من و برادر #كريمي، اسلحه به دست، وارد آبادي شديم. درب اولين خانه روستايي را زديم.
تقاضاي مقداري نان و يك لنگه كفش پاي راست كرديم. سپس جهت را كه پرسيديم، معطلش نكرديم. ساعت ۶ بعد از ظهر فرداي روز فرارمان بود. تا آن ساعت، #يكسره_راهپيمايي كرده و لحظهاي نياسوده بوديم. به راه ادامه داديم تا اين كه ساعت ۸ شب بعد، به دهكده ديگري رسيديم. درب يكي از كلبههاي دهقاني را كوبيديم. پيرمردي روستايي به مقابل درآمد. از او سراغ خانه كدخدا را گرفتيم و همراه او به منزل كدخدا رفتيم. نام كدخدا #حاج_ممي بود. شب را در منزل كدخدا ماندیم تا ساعت ۴ به سوی جاده بانه شتافتيم. ساعت ۸ صبح بود كه به جاده بانه سردشت رسيديم و با يك دستگاه خودرو نيسان، خود را به پاسگاه ژندارمري محل رسانديم.
در اين هنگام، يك نفر استوار ژاندارم به نام استوار #منوچهري كه سرگروهباني پاسگاه را به عهده داشت، با مشاهده و اطلاع از وضع ما، برافروخته و هيجان زده، مردانه جلو آمد و خودش وسيله حمل ما را فراهم كرد.
حتي براي تأمين امنيت بيشتر، به هر يك از برادران غيرمسلح ما، به امانت، يك قبضه اسلحه با فشنگ تحويل داد و خودش هم از لحاظ اطمينان، سوار بر جيپ شد و ما را تا مركز سپاه پاسداران #بيجار همراهي كرد. به محض رسيدن به مقر سپاه، به گرمي از ما استقبال كردند. پس از كمي استراحت، به زنجان رفتيم و از آنجا به تهران منتقل شديم. پس از رسيد به تهران، مدت يك ماه و نيم تحت مداوا و درمان قرار گرفتيم.
پاهايم از شدت سرمازدگي ورم كرده و از شدت ورم، در حال از هم پاشيدن بود. اكنون كه چندين سال از معالجهام ميگذرد، هنوز هم #پاي_عليلم تاب و تحمل كوچكترين خستگي و سرما را ندارد.
ساعت از نيمه شب گذشته بود. همهمان حلقهوار به دور او، روي پتوي كف آسايشگاه نشسته بوديم و اصلا متوجه گذشت زمان نبوديم. هنوز هم ساكت و آرام، چشم به دهانش داشتم. در طول صحبت، تحت تاثير خاطرات تلخش، بارها چهرهاش در هم و رنگ به رنگ شده بود. به هنگام ذكر خاطرات شكنجه و كشتار دوستانش، اغلب فروغي از خشم و تأثر در چشمهايش زنده ميشد. در اين زمان، برخلاف انتظار همه ما، ناگهان قيافهاش از هم باز شد! لبخندي كمرنگ بر لبهايش نقش بست و آه سردي كشيد. مقداري از آجيل باقي مانده در ته بشقات را در دهانش ريخت. نگاهي به صورت تك تک حاضرین انداخت و با خوشحالي تمام گفت: بزرگترين پاداشي كه پس از تحمل اين همه محروميت، شكنجه و زنداني بودن نصيب همگيمان شد، ميدانيد چه بود؟
#افتخار_ملاقات_باامام_عزيز، اين اميد همه مستضعفين زمان! با مشاهده چهره قدسي و نوراني و #بوسهزدن بر #دستهايش، خستگي و رنجها از تنمان برطرف شد و روح تازهاي در كالبد فرسودهمان دميده شد. گويي كه خداوند عمر تازهاي به ما بخشيد.
چند نفر از شيفتگان رهبر سازش ناپذيرمان، به محض مشاهده سيماي نورانياش، تاب تحمل از دست دادند، جسارت كردند و چهره امام خميني، محبوب هم انقلابيون تاريخ انسانها را بوسيدند. او نيز با خوشرويي و عطوفت تمام، دست محبت بر چهره محنت كشيده ما كشيدند و فرمودند:"شما در راه اسلام، اين همه مقاومت كرديد و خدمت بزرگي انجام داديد. صحبتم با اين مبارز قهرمان و رزمنده شجاع اسلام از خطه قهرمان پرور اصفهان، در آسايشگاه " گردان بهداري" پادگان دو كوهه، در حالي كه ساعتي از نيمه شب گذشته بود، به پايان رسيد؛ در صورتي كه او هنوز از خاطرات بعدياش كه چگونه به محض بهبود يافتن، داوطلب اعزام به جبهههاي نبرد حق عليه باطل شد و در چند عمليات رزمي شركت كرد، براي ما نگفته بود.
البته خوانندگان عزيز حتما از بقيه ماجراي خونين زندان دولتو، مبني بر #قفلكردن_درهاي_آهني_زندان بر روي ۲٠٠ نفر از #جوانان باقيمانده بيگناه و فداكار اسلام، فرار كردن دموكراتها از محوطه و دادن " گرا" به #هواپيماهاي_دشمن، #بمباران و #قتل_عام همه آنان اطلاع دارند. جنايتي كه روي چنگيز و محمدرضاي خائن را سفيد كرد.
راوي: غلامحسين قراگوزلو / خبرگزاري فارس
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist