eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
842 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
      ❣   نام آور بی نشان ما،بی نامست از شهد شراب عشق، شیرین کامست بر تارک او نوشته با خطی خوش این دسته گل محمدی،" گمنامست"   https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شما اي پيام رسانان خون شهيدان و اي كسانيكه رسالت خطيري داريد پيام ما و تمام شهيدان را به گوش جهانيان برسانيد! حرف ما اين بود كه اين قدرت طلبي‌ها و رياكاري ها و خود خواهي‌ها بايد محكوم شود، با ناحق بايد مبارزه كرد و برنامه جاهليت بايد برچيده شود و عدالت باشد نه ظلم و ستم. سنت رسول ا...(ص) باشد نه اسلام معاويه و اسلام نمايي. امنيت باشد نه آشوب و اضطراب، سخن از خدا باشد نه از شيطان. آري اين سخن و نظر ما بود كه بدان خاطر ما را كشتند بر بدن‌هايمان اسب تاختند و سر و سينه مان را آماج تير و نيزه قرار دادند . آري ما گفته بوديم كه اسلام بايد زنده باشد حق بايد حاكم باشد و مردم بايد حق حيات داشته باشند و به همين خاطر ما را زدند و كشتند و بدنمان را پاره پاره كردند و فرزندانمان را در زير بمبهاي خوشه‌اي و موشكهاي 9 متري قرار دادند, چون ما حق ميگوييم و از مظلوم دفاع مي‌كنيم و بر ظالم مي‌تازيم. 🕊 معروف به چشم راست شهید چیت سازیان https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
شهیدی که: پودر شد... مش رحيم نشسته بود توي امامزاده. سجده رفته بود و دعا ميكرد. از خدا ميخواست فرزندش صحيح و سالم به دنيا بيايد. ميخواست هم فرزندش سالم باشد هم صالح. خدا دعايش را مستجاب كرد. محمدرضا در سال 36 در روستاي ليوان غربي بندرگز به دنيا آمد. دوران رشد او با نهضت عاشورايي حضرت امام مصادف بود. پدر هم در راه تربيت او از هيچ كوششي دريغ نكرد. در دوران انقلاب حماسه ها آفريد. كردستان اولين محل آزمايش شجاعت و شهامت او بود. حماسه هاي او را همه بچه هاي لشگر بيست وپنج كربلا به ياد دارند. همين دلاوريها و شجاعتها باعث شد كه به فرماندهي تيپ دوم لشگر انتخاب شود. فراموش نميكنم. زماني كه سردار محمدرضا عسگري براي بسيجيان لشگر صحبت ميكرد همه ساكت بودند. چه زيبا شرايط زمان و دوران جنگ را براي آنها تحليل مي - كرد. ميگفت: روحيه بسيجي! تفكر بسيجي! بايد اين تفكر را گسترش داد. بايد بر روي اين موضوع كار كرد. او به نكته هايي اشاره ميكرد كه سالها بعد بزرگان ما به آن تأكيد ميكردند. عمليات كربلاي يك در منطقه مهران آغاز شد. امام فرموده بودند: مهران بايد آزاد شود. جمع فرماندهان آماده بودند تا كلام امام عزيز محقق شود. چهارم تير ماه 65 بود. عمليات با رمز نام مقدس قمربني هاشم(ع) آغاز شد. نيروهاي دشمن سريعتر از آنچه فكر ميكرديم پا به فرار گذاشتند. مهران با كمترين تلفات آزاد شد. روي ارتفاعات قلاويزان بوديم. در داخل سنگري محمدرضا به همراه اصغر بصير مستقر شده بودند. آنها از نزديك روند عمليات را زير نظر داشتند. لحظاتي بعد صداي انفجار مهيبي آمد. از سنگر كوچك آنها چيزي نمانده بود. اصغر سوخته بود. از محمدرضا هم چيزي نمانده بود. برادر عسگري فرمانده تيپ دوم كاملاً پودر شد! از شهادت فرمانده دلاورمان خسته بوديم و ناراحت. اينكه از پيكر پاكش هيچ نمانده بيشتر قلبمان را آتش ميزد. اما به ياد آخرين جملاتش افتادم. گفته بود: آرزوي قلبي من اين است كه مفقودالاثر باشم. چون از خانوادههايي كه فرزندشان بي نام و نشان به شهادت رسيدند شرمنده ام! آرزو دارم حتي اثري از پيكر من به دست شما نرسد. در آخرين نامه هم براي دخترش نوشته بود: دخترم شايد زماني بيايد كه قطعه اي از بدنم هم به دست تو نرسد. تو مثل دختر كوچك امام حسين (ع)هستي. اون خانم سر بريده پدر به دستش رسيد. ولي حتي يك تكه از بدن من به دست شما نميرسد! https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ شبی را به خوابم بیا، نازنین! دلم را پُر از بوی خورشید کن ❣️ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
خون هر شهیدی که ریخته می شود مسؤلیتی گرانتر بر گردن مردم نهاده می شود بنابراین مردم نباید غافل باشند و در برابر این مسؤلیت بزرگ و پیام خون هر شهید, تنها نگذاشتن رهبر و اجرای امر رهبری است چون هر چه داریم از نایب مهدی (عج)است. 🕊 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣️ شهیدی که... «از پشت بی‌سیم خبر شهادتش را اعلام کرد» محسن برای دیده بانی جلو رفته بود. نیروهای خودی متوجه تحرکات دشمن شدند. محسن پشت بیسیم می گوید : «دارند دورمان می‌زنند شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید» . حالا توپخانه خودی دور تا دور تپه را می‌زد. مسئول آتشبار نگران نیروهای خودی بود و از محسن می‌خواست حواسش را بیشتر جمع کند. محسن در جواب پشت بی سیم می گوید: «دوربینم را زدند، جایم بد است» . از ناحیه پا مجروح میشود به سنگر بهداری رفته ولی وقتی وضعیت دیگر مجروحان را دیده به مسئول بهداری می گوید : «من خوبم به دیگران برس.» و برمی گردد. تانک‌های زرهی خودی هم به منطقه رسیده بودند و می‌خواستند تک دشمن را جواب دهند. محسن که دوربینش را زده بودند کنار یکی از تانک ها جلو می‌رفت تا دیدبانی کند. مسئول آتش بار بی سیم می زند، محسن جواب می دهد : «دارند ما را می‌زنند... من کنار تانک هستم» . گرای محل خودش را میدهد که در این حین تیربار روی تانکی که محسن کنار آن قرار داشت مورد اصابت قرار می گیرد. محسن در بی سیم می گوید :" دارند ما را می‌زنند ... زدنمون ... یا حسین ..." و دیگر صدای محسن شنیده نشد . من چشم انتظار شوهرم بودم وهمه کارها را برای آمدنش انجام داده بودم. حتی برایش هدیه خریده بودم. گفتم می خواهم با همسرم تنها باشم.در محل نمازخانه لشکر، من و محسن با هم تنها شدیم. محسن خیلی گل مریم دوست داشت. گفته بودم برایم گل مریم بخرند تا با گلی که دوست داشت به استقبالش بروم. روی تابوت را که کنار زدم، اشک‌هایم امانم را برید. گل ها را پر پر کردم و همین طور که حرف می‌زدم، می ریختم روی صورتش . دلم می‌خواست دست هایش را لمس کنم، اما نمی شد، دست های محسن سوخته بود. گفتم: « منتظر شفاعت تو می‌مانیم. » راوی:همسرشهید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
این شهید ۱۳ساله را چقدر می شناسید؟ عشق وصف ناپذیر این شهید والا مقام در سن کم به دفاع از مام وطن در برابر دشمنان موجب شد تا با دستکاری شناسنامه خود در دوم راهنمایی روانه جبهه حق علیه باطل شود و در بار دوم اعزام خود در عملیات بیت المقدس ۲ به تاریخ ۳۰ دی ماه ۶۶ در حالیکه تنها ۱۳ سال از بهار زندگی خود را تجربه کرده بود، در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سر عاشقانه به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 👇👇👇
❣ در وصیتنامه پرمعنای خود که نشان از موج استکبار ستیزی و ولایتمداریش داشت، به همکلاسی و دوستانش وصیت کرده بود «در تشییع جنازه من پرچم آمریکا را به آتش بکشید تا مردم بدانند من ضدآمریکایی و تابع ولایت فقیه هستم»... 👇👇👇