eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
843 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ یادی از استاد شهید حاج علی کسایی 🌹یک روز صبح که به پادگان رفتم، آقای کسائی من را صدا و گفت: آقای کریم دخت با من بیا برات کاری در نظر گرفتم. با هم در محوطه پادگان قدم زدیم. مکان ها و دیوارهایی را نشان داد و گفت این قسمت، آن قسمت و... برای نوشتن احادیث و کارهای تبلیغاتی عالی است. بعد تعدادی پاکت نامه از جیبش در آورد و به من داد. پاکت ها خالی بود، اما پشت و روی کاغذ آن حدیث و جمله و شعارهای انقلابی و اسلامی نوشته شده بود.گفتم: حاج آقا این ها چیه؟ خندید و گفت: دیشب توی صف نانوایی بودم. نانوایی شلوغ بود. دیدم در این صف وقتم تلف می شود، گفتم چند مطلب بنویسم که در کارهای تبلیغاتی استفاده کنی. کاغذ نداشتم روی این پاکت های نامه برایت نوشتم.گفتم: شما یک ساعت در صف نانوایی، به اندازه شش ماه کار برای من درست کردید. یادگاری هایی که هنوز از ایشان روی دیوار های مرکز پیاده شیراز باقی مانده است! ستارگان فارس @defae_moghadas2
❣بعد از وقوع انقلاب اسلامی در عراق، بی شک نام و تصویر دو چهره مبارک بر تابلوها و سر در ورودی شهرهای عراق نقش خواهد بست؛ شهید صدرالله فنی و شهید اسماعیل دقایقی. و ما چشم انتظار آن روز می مانیم. شهید صدرالله فنی از اعضای فعال گروه منصورون و از سرداران گمنام دفاع مقدس است. گمنامی در میان گمنامان. او از مصادیق «مجهولون فی الارض و معروفون فی السماء» است و لقب سرباز گمنام امام زمان (عج) شایسته اوست.  شهید صدرالله فنی با طراحی و هدایت هفتاد تا هشتاد عملیات در اشکال گوناگون جنگ های نامنظم در مناطق میانی و جنوبی عراق، شعله های نهضت های شیعی را فروزان کرد تا سازمان های جهادی و مبارزاتی عراق مأیوس نشوند و از پای ننشینند. این حرکت پویا، نور امید را در دل های مردم آن خطه زنده کرد @defae_moghadas2
❣صدرالله در سال 1334 در خانواده ای مذهبی و مانوس با ذکر اهل بیت عصمت (ع) در شهر شهید پرور بهبهان بدنیا آمد او از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود واز مسجد ومکتب خانه نیز بهره زیادی برده بود، صدرالله پس از اخذ دیپلم ریاضی به دانشگاه شیراز راه یافت و از آنجا که همواره مدافع مظلومان و ستیز با ستمگران و زورگویان بود بـه گروه چریکی منصورون که شهدای والامقامی همچون شهید بقایی ، دقایقی ، شمایلی ویادگاران جنگ تحمیلی همچون محسن رضایی وشمخانی پیوست و فعالیت خود را برعلیه نظام ستمشاهی بصورت جدی شروع کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزه سخت علیه گروه های ضد انقلاب وسپس در جنگ تحمیلی نیز با تجارب خوب و داشته ها و پشتوانه علمی ، مدیریتی و معنوی در سمت های مختلف فرماندهی مشغول بکار بود تا اینکه با نگرش وآینده نگری عمیقی بکارگیری افراد مستعد عراقی از جمله( پناهندگان ، رانده شدگان و اسیرانی که خواهان مبارزه علیه دولت عراق بودند) راجـذب نمایند . لذا قرارگاه رمضان وسپس لشکر بـدر را در استان خوزستان راه اندازی کرد وبا دیگر نیروهایش بارها با گذشتن از جان خود و روبرو شدن با سخت ترین شرایط جنگی برای کسب اطلاعات وجذب افراد و انجام عملیات وهمچنین کمک به مردم مظلوم عراقی وارد کشور عراق شدند وبا تلاش و مجاهدتهای فراوانی این ماموریت خطیر را انجام دادند . صدرالله فنی در حین بازگشت از یک ماموریت مرزی در جنوب غربی کشور در تاریخ 25/10/66 بشهادت رسید. @defae_moghadas2
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣👆 این سخنرانی شهید بهروز مردای برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه هست ... ولی انگار نه انگار که چهل سال گذشته، انگار برای همین امروزه... @defae_moghadas2
❣دیدار با حضرت روح‌الله (ره) در بهمن‌ماه سال ۱۳۶۱ روایتی از زندگی و مجاهدت سردار شهید عبدالله رنجبر عبدالله در پنجمین روز از مهرماه سال ۱۳۴۱ در شهر بهبهان متولد شد. پدرش شکرالله، کارمند مبارزه با بیماری مالاریای وزارت بهداشت و مادرش شکرانه، بانویی متدین و خانه‌دار بود. او هفت برادر و دو خواهر داشت و دوران کودکی را در جمع این خانواده شلوغ و باصفا گذراند تا این‌که به سن مدرسه رسید. پس از پایان مدرسه راهنمایی به‌هنرستان آیت‌الله سعیدی رفت. همزمان با تحصیل به کارگری ساختمان هم مشغول بود. در زمان انقلاب به اتفاق پدر به فعالیت‌های انقلابی می‌پرداخت و پس از پیروزی انقلاب در یکی از اردوهای انجمن اسلامی دانش آموزی هنرستان اسم خود را از منوچهر به عبدالله تغییر داد. در شهریور سال ۱۳۶۰ و در بسیج سپاه پاسداران بهبهان آموزش‌های نظامی را گذراند و در مهر همان سال به جبهه آبادان اعزام شد و در کناره‌های اروند به فعالیت پرداخت. در عملیات طریق‌القدس به قرارگاه عاشورا اعزام شد و زیر نظر اطلاعات عملیات حدود پنج ماه مسئولیت نگهداری اسرای عراقی به او محول شد. دیدار عبدالله با امام خمینی (ره) در بهمن سال ۱۳۶۱ برای وی و همراهانش نقطه عطفی بود که در بالا بردن روحیه آنان نقش بسزایی داشت @defae_moghadas2
❣نجات معجزه‌آسا از زیر خروار خاک در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان تک‌تیرانداز وارد صحنه نبرد شد و به اتفاق یارانش بعد از ۱۶ کیلومتر پیاده‌روی در رمل‌های منطقه به دلیل حجم آتش دشمن در جنگل‌های امقر مستقر شدند و برای مقابله با پدافند احتمالی دشمن سنگرهایی را ایجاد کردند. یک گلوله توپ دشمن بعثی به خاکریز سنگر عبدالله اصابت کرد و این سنگر با سنگر کناری را با خاک یکسان کرد. هم‌رزمان عبدالله در دل تاریکی شب بخشی از پاهای او را که بیرون مانده بود، دیدند و او را از زیر کوهی از خاک بیرون کشیدند و به این طریق عبدالله به طور معجزه‌آسایی از این مهلکه جان سالم به در برد. او در شهریورماه سال ۱۳۶۲ و پس از گذراندن دوره‌های آموزشی به طور رسمی به عضویت سپاه درآمد و مدتی به عنوان جانشین گروهان القارعه به آموزش نیرو و سازماندهی آنان مشغول شد. @defae_moghadas2
❣اعزام اشتباهی به جزیره مجنون در عملیات خیبر بخشی از نیروهای گروهان القارعه به جای اعزام به منطقه شط‌علی به طور اشتباه وارد جزیره مجنون شدند و عبدالله با تمام وجودش به حفاظت از آنان در مقابله با دشمن عراقی پرداخت و در این راه از هر اقدامی دریغ نورزید، از تبدیل ماشین استیشن دشمن به یک آمبولانس برای حمل مجروحان گرفته تا تهیه کمپوت کنسروهای به جامانده از دشمن برای تغذیه نیروها. عبدالله در این عملیات به شدت از ناحیه بازو مجروح شد، اما با وجود این جراحت با شجاعت تمام سه روز در منطقه ماند و نقش مهمی در ترابری و بازگشت رزمندگان از منطقه به عقب ایفا کرد و پس از آن در بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز بستری شد. پس از مداوای نسبی با همان حال به منطقه عملیاتی خیبر بازگشت و در حالی که با یارانش مشغول شناسایی منطقه مجنون شمالی برای برنامه‌ریزی عملیات پدافند بودند مورد هجوم و بمباران هوایی دشمن قرار گرفتند که در این حادثه جمعی از دوستانش شهید شدند و عبدالله به شدت از ناحیه کمر و دست آسیب دید و برای درمان ابتدا به بیمارستانی در شیراز و سپس به بیمارستانی در تهران انتقال یافت @defae_moghadas2
❣بازگشت به پشت جبهه با چشمانی اشکبار جراحات متعدد نمی‌توانست مانعی برای حضور عبدالله در جبهه باشد. او چندین ماه به عنوان جانشین گروهان امام حسین (ع) مشغول آموزش‌های هلی‌برن و کوهستانی در کوه‌های شوشتر شد و در آن‌جا هم از هیچ خدمتی فرو گذار نکرد. در عملیات بدر نیز در معیت گروهان خط‌شکن ذوالفقار شرکت داشت که پس از سه روز مقاومت دستور عقب‌نشینی صادر شد. در این عملیات دوست صمیمی‌اش ولی‌الله نیکخوی شهید شد، اما به هیچ عنوان راضی به برگشت نشد، می‌خواست تا آخرین قطره خونش بایستد، تا این‌که با دستور اکید فرمانده تیپ با چشمانی اشکبار مجبور به بازگشت شد. او در عملیات والفجر ۸ به عنوان جانشین گردان امام حسین (ع) نقش هدایت نیروها در پشت کارخانه نمک در فاو را برعهده گرفت و با رشادت بسیاری که به خرج داد، مانع از اسارت بسیاری از نیروهای خود در این عملیات شد. @defae_moghadas2
کمکی بعد از شهادت چند وقت پیش برای انجام کاری عازم سفر به همدان بودم. شب قبل از سفر مهمان خانه خواهر همسرم بودیم. شب هر کاری کردم، خوابم نبرد. همسرم پیشنهاد داد تا به دلیل خلوتی جاده‌ها همان شب حرکت کنم، من هم به راه افتادم. ساعت از نیمه شب گذشته بود و در جاده تقریباً خالی از رهگذر در حرکت بودم که در جاده بیجار، توقف پراید سفیدی کنار خیابان با پلاک ۱۶ توجهم را به خود جلب کرد. پلاک ماشین ناخودآگاه مرا به یاد عبدالله و شهر بهبهان انداخت. توقف کردم و به سراغ ماشین رفتم. آقایی کنار جاده ایستاده بود. با خنده جلو رفتم. مرد گفت که ساعت‌ها دنبال پمپ بنزین گشته و اکنون مستاصل شده و توقف کرده‌اند. به شوخی به او گفتم: پلاک ماشینتان نشان می‌دهد از دیار بهترین رفیق من هستید. اگر خانواده شهید رنجبر را بشناسید یک شیرینی نزد من دارید و نه‌تنها تا پمپ بنزین همراهیتان می‌کنم، بلکه پول بنزین راهم پرداخت می‌کنم. با تعجب بسیار به سمت ماشین رفت و با خانمی گریه‌کنان برگشت. دلیل این رفتار را جویا شدم او پاسخ داد شهید رنجبر در بهبهان بسیار خوش‌نام و معروف است. خواهر منوچهر زن برادر من و دوست صمیمی همسرم است، او در سردرگمی امشب، پیش خودش گفته بود: "شهید رنجبر به دادمان برس، یک پمپ بنزین به ما نشان بده" و حالا شما در این تاریکی شب و این خلوتی جاده آمده‌اید و سراغ این شهید را از ما می‌گیرید @defae_moghadas2
❣سرش را بوسیدم و گفتم: مشخص است رسیده‌ای، برای شهادت هم فقط رسیده‌ها را می‌چینند! بالاخره پس از ۱۷ روز گردان ما برای عملیات به آب زد. نیروهای تحت فرمان عبدالله وظیفه آزادسازی محور پاسگاه کوت‌سواری را به عنوان نیروهای خط‌شکن برعهده داشتند. شرایط غریبی بود. نیروهای عراقی بسیار مجهز بودند و در عمق ۲۰۰ متری آب سیم خاردار نصب کرده بودند و نیروی ضد هوایی آن‌ها با توپ‌هایی که برد آن‌ها گاهی به ۱۴ کیلومتر هم می‌رسید در کنار آب به حالت آماده‌باش برای زدن غواصان ایرانی بودند. فکرش را بکنید زیر آب هیچ پناهی به جز خدا برای غواصان نیست.توپ‌هایی با برد ۱۴ کیلومتر اگر از فاصله ۲۰۰ متری به یک غواص اصابت می‌کرد چه می‌شد! غواصان لشکر برای شکستن خط با این شرایط به آب زدند، شهید ابراهیم اصغری و تنی چند از عزیزان نقاطی از سیم‌های خاردار را بریدند و برخی را هم نبریده، رد کردیم. شب بیستم دی‌ماه سال ۱۳۶۵ بود. با عبدالله خداحافظی و روبوسی کردم. نور عجیبی در صورتش هویدا شده بود. انگار واقعاً رسیده بود و موقع چیدنش بود قول گرفتم که اگر شهید شد، شفاعت من را در آخرت بکند. مشغول عملیات بودیم. فردا صبح هر کجا را که نگاه کردم اثری از عبدالله نبود. عبدالله ما در آن شب چیده شده بود. از عبدالله رنجبر می‌توان به سیدالشهدای عملیات آبی کربلای ۵ یاد کرد. خون پاک غواصان شهیدی چون عبدالله که مظلومانه شهید شدند و با خونشان محور کوت‌سواری را آزاد کردند، مقدمات پیروزی عملیات کربلای ۵ در چند روز بعد را مهیا کرد. من معتقدم که عبدالله، بنده راستین خدا با طی کردن مراحلی سخت و خودسازی عمیق برای شهادتی متعالی برگزیده شد @defae_moghadas2
هم فرزندانش را در راه خدا داد و هم تنها دارایی‌اش، یعنی خانه‌اش را، می‌گفت همه امانت خداست، پس باید به خدا برگردانده شود. اتفاقات بیمارستان حضرت علی اصغر شهرستان بیرم فارس که توسط پدر شهیدان شاپور، عیدی محمد و علیرضا طاهری، شهدای شهرستان امیدیه با پول فروش خانه‌اش ساخته شد @defae_moghadas2