🏴
شهید علی پورحیدری
«مردم از گناه دوری کنید چرا که هیچ نفعی از ارتکاب آن برای شما بوجود نمیآید. همیشه راستگو باشید که رهایی در راستگویی است و از دروغ بپرهیزید که مرگ در دروغگویی است. کار خیر کنید. کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. هر شب قبل از خواب مقداری از اعمالتان را که در روز انجام دادید مرور کنید و سعی کنید فردایتان از دیروزتان بهتر باشد.»
@defae_moghadas2
🏴
🏴
🔻شهيد محمد حسين آينده:
برادران و خواهرانم و تمامي دوستانم، از شما خواهش ميكنم پشت به رهبر نكنيد و حامي ولايت فقيه باشيد؛ شما ميتوانيد در هر سنگري كه هستيد، از آن سنگر به خوبي دفاع كنيد.
@defae_moghadas2
🏴
🏴 🍂🏴
🖋 #برگی_از_خاطرات
🌹 #شهید_نعمتالله_ملیحی
وقتی در حین عملیات، دشمن شیمیایی زد، نعمتالله ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک ماند؛
وقتی از او سوال کردند چرا ماسک نزدی؟ در جواب نوشت: ماسک و لباس تا حدی دوام دارند، جائی که خدا دارد، ماسک را چه کار؟
در بیمارستان از شدت تشنگی روی کاغذ نوشت: 《جگرم سوخت آب نیست؟!》و بعد به #شهادت رسید!….
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
اَللَّـهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلي ذلِكَ،
اَللَّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَشايَعَتْ وَبايَعَتْ وَتابَعَتْ عَلي قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللهِ،
وَعَلَي الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنآئِكَ،
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَي الْحُسَيْنِ،
وَعَلي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ،
وَعَلي اَوْلادِ الْحُسَيْنِ،
وَعَلي اَصْحابِ الْحُسَيْنِ.
❁ ﷽ ❁
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
تو کوچههای هوس،یواشیواش گمشدم
گفتی بیا و نترس، اومدم آدم شدم
گفتیاگه منو میخوایباید خدایی بشی
زیر بالوپَرَم بیای، کربوبلایی میشی..
؛ #ابراهیم_هادی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#شادی_روح_شهدا_صلوات
••••••••••••••••••••••••
••
#سلام_به_ارباب✋
|•عاشـق آن اسـتْ
ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ . . .
صبـحها در عطـشْ
عـرض ارادتـ باشـدْ . . .
بـهترازحضـرت اربـابْ
ندیـدم شاهے؛
ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد•|❤️
#السلام_علیڪ_یا_ابا_عبدالݪہ |🌿
#صبحتونحسینے... ✨
#یک_عکس_یک_خاطره
شهیدوالامقام،حسنرنجبر🌹
__________
قطارِ قم اهواز
پاييز ١٣٦٢
بنده
شهيد حسن رنجبر.
قطار جنگ خيلي سريع حركت كرد.
قطاري با ايستگاه هاي آسماني.
هر كدام از رفقايم در يك ايستگاه پياده شدند.
يكي، ايستگاه بدر.
يكي، ايستگاه خيبر. يكي، كربلاي ٤.
يكي، والفجر ٨.
بعضي هم مثل من به خودشان آمدند ديدند، قطار به ايستگاه آخر رسيد و سوت كشيد.
اين عكس چند ماه قبل از شهادت حسن است. نيمه شب در راهروي قطار مي گشت و به رفقايش سر مي زد. كنار من ايستاد و عكس انداختيم.
عكسي كه با ديدنش،
به روزهاي جنگ مي روم.
@defae_moghadas2
🍂