حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_قدرت_الله_علیدادی🕊🌹 در زمان حمله رژیم بعثی عراق به ایران، به جبهههای حق علیه باطل شتافت و د
"به شهادت🕊🌹 رسید.
خودش هم همیشه همین رامیخواست،
وبه همسرش می گفت:"من نه اسیرمیشوم ونه مجروح"
ووقتی هم که شهیدشدم "افضلی"خبرشهادت مرابرای شماخواهدآورد.
و همین هم شد.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
"به شهادت🕊🌹 رسید. خودش هم همیشه همین رامیخواست، وبه همسرش می گفت:"من نه اسیرمیشوم ونه مجروح" ووقتی ه
#شهید_قدرت_الله_علیدادی🕊🌹
وقتی قدرت شهیدشد ، دیگه حملات دشمن هم تمام شده بودوبچه هاکه برای
"اسماعیل دقایقی"فرمانده لشکر9 بدرلحظه به لحظه حماسه بزرگ "قدرت"را می گفتند،چشماش پراشک شدوگفت:
این تپه هاوکوهها بایددرنقشه های ایران بنام "قدرت الله علیدادی" ثبت بشوند چراکه شهیدی بودکه باخلق حماسه ای بزرگ وباخون خودش توانست این مواضع رابرای جمهوری اسلامی تثبیت کند.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_قدرت_الله_علیدادی🕊🌹 وقتی قدرت شهیدشد ، دیگه حملات دشمن هم تمام شده بودوبچه هاکه برای "اسماعیل
#خاطراتی_از_شهید🌹
"سردارشهیدقدرت الله علیدادی"🕊🌹
هنوزازجنگ خبری نبود،ولی درگیری بود،مرزها ناامن شده بود،تعدادی ازبچه های امیدیه وآغاجاری به شلمچه اعزام می شوند وپاسگاههای مرزی راتحویل گرفتند،ایرج دستیاری(اولین شهیدجنگ) هم همانجا شهید شد،قدرت هم بود تا اینکه چندماه بعدجنگ شروع شد،یکی ازدوستان قدرت می گفت :"قدرت ازاولین تیر درجنگ حضورداشت."
لشکرهای عراق که به طرف "خرمشهر"حرکت کرده بودند ،همه بچه ها "پل نو"رابرای دفاع انتخاب کرده بودند و پشت نهرعرایض قرارگرفتند.ولی قدرت این طرف نهربه طرف تانکهای عراقی که دشت را پرکرده بودند و به طرف شهرمی آمدند سنگرگرفته بود. و این شروع مبارزه تمام عیاراو بود با ارتش بعث عراق.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
⤵
حماسه جنوب،شهدا🚩
#خاطراتی_از_شهید🌹 "سردارشهیدقدرت الله علیدادی"🕊🌹 هنوزازجنگ خبری نبود،ولی درگیری بود،مرزها ناامن
#ادامه
وقتی عراقی هافشارواردمی کردند که واردشهرشوند،" قدرت" سواربرموتورازنقطه ای به نقطه دیگر درنقاط درگیری حاضرمی شد و دوباره به جای دیگری می رفت،لحظه ای آرام نمی گرفت.
مردم که مغازه هارارهاکرده بودند ورفته بودند،بچه ها خواستند نوشابه یا چیزی بردارند، "قدرت"و"دقایقی"مانع شدند و گفتند:
"مال مردمه، هرچه برداشتید پولش را داخل مغازه بگذارید."
وقتی دیگه خرمشهردرحال سقوط بود،تعدادی ازبچه های رزمنده ای هم که ازامیدیه به خرمشهر آمده بودندمثل نساج وفارسیمدان و... شهیدشده بودند،بقیه بچه ها بایدعقب نشینی می کردند ولی "قدرت"که مسئولیت بچه هارا داشت خود به تنهایی درخرمشهرماند و به مقاومت ادامه داد، آخر سر هم با کلی التماس وپیام حاضر به ترک شهرشد، آن هم باشنا و عبور از رودخانه.
ستون تانکهای عراقی بودکه به طرف اهواز حرکت می کردند،"قدرت" بچه هارا
اطراف جاده مستقرکرد،خودش به روی جاده رفت...بازدن اولین تانک ستون تانکها ، عراقی ها رامتوقف کرد، فریاد تکبیر بچه ها بود که به آسمان می رفت..
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
⤵
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
🌷شهيد محمودرضا زعفراني
مؤذن و فرزند مسجد
🔻محمودرضا زعفراني به سال ۱۳۳۶ در اهواز در خانواده ای متدين تولد يافت. از همان اوایل كودكی به اذان گفتن علاقه عجيبی داشت و در هر مسجد و هر كجا نماز تشكيل می شد موذن بود و هميشه در مسجد حضور داشت انگار كه فرزند مسجد بود.
به روحانيون علاقه وافری از خود نشان ميداد و هر جا يك روحانی می ديد عشق و شوری در قلبش بوجود می آمد.
پس از گذراندن دوران تحصيلي ابتدائی و دبيرستان مدتی را به فراگيری علوم ديني صرف كرد؛ به اسلام و مطالعه كتابهای مذهبی و فراگيری قرآن چنان علاقه نشان میداد كه هر جا مجلس ديني تشكيل می شد در آن حضور داشت.
به هنر نقاشی مهارت خاصی داشت بطوريكه با يكبار ديدن كسی تصويرش را عيناً به صورت طبيعی ترسيم میكرد.
هوش سرشاری داشت به قسمی كه دركلاس درس با توضيح آموزگار درس را فرا می گرفت و نياز مجدد به مطالعه نداشت.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻خيلي بردبار و صبور بود و تمام سختي ها را با خونسردي تمام پشت سر مي گذاشت. ايمان و اخلاق خوش در وجودش آشكار بود.
او قبل از انقلاب به خدمت نظام وظيفه رفت و در بخش زرهي مسئول تانك در فرمانداري نظامي بود و در همان دوران خفقان دست از تبليغ اسلام برنداشت و هر روز قسمتي از تانك را از كار مي انداخت و چندين تانك را با اين روش از صحنه خيابانها به تعميرگاه مي فرستاد تا جائي كه مشكوك شدند و به او اعتراض شده بود كه چرا هميشه تانك شما خراب مي شود؟
سپس به هنگام فرمان امام مبني بر ترك ارتش تانك را رها كرده و با اسلحه خود به ميان مردم مي شتابد و همراه پدرش از اهواز خارج شده و در هفت تپه مخفي مي شود.
او با اسلحه اش مامور حفاظت هفت تپه از شر اشرار شاه و بختيار مي گردد. او گفته بود اگر براي دستگيريم بيايند تا آخرين فشنگم با آنان خواهم جنگيد.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🍂🕊🍂🕊🍂🕊
⭕️ خلاصه زندگی نامه مرحوم قاسم محمدی
قاسم محمدی فرزند حیدر، متولد 13۳۹ یکی از روستاهای پیربکران از توابع شهرستان لنجان سفلی (فلاورجان فعلی) بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته انقلاب و سپاه فلاورجان در آمد. حدود سه ماه در سیستان و بلوچستان خدمت کرد.
در تابستان 1359 به همراه دوستانش به کردستان اعزام شد و در پاکسازی راههای مواصلاتی بانه - سردشت و سقز -بانه، از دست اشرار کومله و دمکرات، نیروهای سپاه و ارتش را همراهی کرد. با پایان یافتن مأموریت کردستان، به زادگاهش بازگشت. بعد از اینکه مسئولیت خط پدافندی فیاضیه به احمد کاظمی سپرده شد و سپاه نجفآباد از شهرهای مناطق استان اصفهان درخواست نیرو کرد، در یکی از اعزامها که در 15 اسفند 1359 صورت گرفت، همراه گروهی از رزمندگان مناطق فلاورجان و نجفآباد از طریق بندر ماهشهر و راه آبی خلیج فارس به جبهۀ فیاضیه آبادان رفت.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
#ادامه👇
قاسم محمدی چون در کردستان آموزش دیدهبانی و کار با خمپارهانداز را آموزش دیده بود، در محور فیاضیه به عنوان مسئول واحد خمپاره مشغول کار شد و در عملیات شکست حصر آبادان شرکت کرد. او حین عملیات از ناحیه پا و شکم مجروح شد.
او بار دیگر در پایان عملیات طریقالقدس در منطقۀ بستان به نیروهای احمد کاظمی پیوست. آن ایام بهتازگی احمد کاظمی ابلاغ تشکیل تیپ نجف را دریافت کرده بود و از قاسم محمدی به عنوان فرمانده گردان در سازمان تیپ بهره گرفت. پس از تشکیل گردان ثامنالائمه به فرماندهی قاسم محمدی تک عراق به چزابه شروع شد که از تیپ نجف این گردان به همراه گردان علی اکبر(ع) به فرماندهی حسنعلی قنبری به عنوان نیروی کمکی به تیپ امام حسین(ع) مأمور شد و برای دفع حمله دشمن عازم چزابه و تپههای نبعه شد. پس از شکست نیروهای عراقی و عقبنشینی از تنگه چزابه، گردان را بازسازی کرد تا در عملیات فتحالمبین شرکت کند.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
#ادامه 👇
برای عملیات فتحالمبین تصرف ارتفاعات میشداغ و تنگۀ رقابیه در محور شوش - رقابیه، به تیپ نجف واگذار شده بود. احمد کاظمی مسئولیت محور تنگۀ زلیجان را به قاسم محمدی سپرد. گردان ثامنالائمه به همراه نیروهای سه گردان دیگر از تیپ نجف در این محور، موفق شدند ضمن سقوط منطقه میشداغ و رقابیه از پشت ارتفاعات زلیجان، توپخانه دشمن را دور بزنند و آن به تصرف درآورند.
در عملیات بیتالمقدس نیز که منجر به آزادسازی خرمشهر گردید، او هدایت گردان ثامنالائمه را برعهده داشت. احمد کاظمی پس از عملیات بیتالمقدس و در آستانه عملیات رمضان، قاسم محمدی را به عنوان جانشین تیپ8 نجف معرفی کرد. در عملیات محرم به عنوان فرمانده یکی از سه محور عملیات، هدایت 5 گردان از نیروهای تیپ نجف جهت تصرف جناح چپ ارتفاعات 298 و همچنین قله 160 را برعهده داشت. قبل از عملیات والفجر مقدماتی تیپ نجف به لشکر ارتقا یافت و قاسم محمدی سکان فرماندهی تیپ2 لشکر را در دست گرفت. در والفجر 1 و والفجر 4 به عنوان جانشین لشکر مسئولیتش را ادامه داد. در عملیات خیبر فرماندهی محور دوم عملیات را برعهده داشت. در عملیات بدر نیز به عنوان جانشین عملیاتی لشکر نجف حضور یافت و حین عملیات مجروح شد و سرانجام در عملیات قادر ضمن مسئولیت جانشین لشکر، فرماندهی محور پیرانشهر را برعهده گرفت.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣