حماسه جنوب،شهدا🚩
ما چون دل و دست بریدگانیم دستی بگیر و دلی بخر . . . #فرمانده_شهید_حاج_اسماعیل_فرجوانی🕊🌹 @defae_m
🍃🌸
#بوسه_بر_گل_سرخ🌹
درافكارخودم بودم كه عباس اسلامي پور آمد و گفت: اسماعيل آمده
گفتم: حاج اسماعیل؟
گفت: بله ، سيد مرتضي شفيعي هم آمده و فردا صبح از صحن علي ابن مهزيار مراسم استقبال از بچه ها شروع ميشود .
. . اسماعيل! از لحظه ایي كه گفتند آمده اي همه اش به دستان تو فكر مي كنم ، يعني مي شود باز هم بيايي و دست مرا بگيري ،
مي شود باز هم بگويي بيا برويم . .
جمعيت كه در انتظار بودند قفل فراق را شكستند و به سوي كبوتران تازه رسيده خيز برداشتند تابوت گلهای سرخ بر دستان جمعيت داشتند به طرف جلو مي رفتند و ما دوان دوان مي رفتيم تا به جمعيت برسيم .
من همه اش در فكر اسماعيل بودم او را خواهم ديد ، دستم به بال سوخته اش ميرسد توفيق ديدارت چگونه حاصل مي شود عزيز دلم . . .
نفس نفس ميزديم از دور كه نگاه مي كرديم جمعيت در حال حركت بودند و تعدادي تابوت كه دلهاي ما در آن قرار داشت به سمت جلو مي رفتند .
چند قدم مانده كه به جمعيت برسيم ناگهان تابوتي به عقب آمد راست آمد و خورد به صورتم بي اختيار آن را غرق بوسه كردم ، گونه هايم در گرمايي لذت بخش داشت مي سوخت چشمان خيسم ناگهان روي شناسنامه گل سرخ ماند كه نوشته بود شهيد حاج اسماعيل فرجواني .
دلم شكست يعني بعد از اين همه سالها . . .
دوباره چيزي در درونم جوشيد و جوشيد ، صدايي زيبا در گوشهايم نجوا كرد كه :
#دلواپس_نمازهايتان_باشيد ،
#دلواپس_قلبتان_باشيد ،
#دل_نگران_فرداي_حضورتان_باشيد ،
دل نگران دل شكسته #علي(ع) باشيد ،
علمدار خوبي براي #ولايت باشيد و گفت و گفت . . . .
اين نجوا با صداي دريا يكي شد دريا بود و آب و قطره هاي فراواني كه شده بودند دريا . . . .
السلام عليك ايهاالشهداء و العارفين
انديمشك – مؤسسه فرهنگي غدير
#مرتضي_طيبي
@defae_moghadas2