eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
837 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن آقا،برادر عزیزم! شرمنده ی زحمات شما هستم که تمام کار زمین های ما و پدر در مدتی که نبوده ام، به عهده تان افتاده است. خدا به شما و خانواده عزت دنیا و آخرت دهد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍃🍂🌺🍃🍂🍃 ۴ هرچه تلاش کردم به عملیات کربلای ۴ برسم نشد چرا ؟ خودم هم نمی دانم چرا حاج اسماعیل اجازه نمی داد من همراهیش کنم گفت تو درپایگاه بمان بعدا متوجه خواهی شد. وقتی عملیات شروع شد دلشوره عجیبی گرفته بودم ،عملیات کربلای ۴ شروع شد. صبح روز بعد ،پی گیر خبر عملیات بودیم خبرآوردند😔 احمدقنواتی شهید شد خبر آوردند رحیم قمیشی شهید شد خبرآوردند احمدچلداوی شهید شد خبرآوردند کریم اشکاتی شهید شد خبر آوروند محسن قریشی شهید شد خبرآوردند ابراهیم چفقانی شهید شد خبرآوردند علی اکبرشالباف شهید شد خبرآوردند ناصرسعیدی شهید شد خبرآوردند محسن محمدیان شهید شد و... خبرآوردند حاج اسماعیل فرجوانی شهید شد همه غمگین ونگران مسجد راسیاه پوش و همه ناراحت و محزون بودند. بعدها سیدمجیدگفت: که حاج اسماعیل قبل ازعملیات گفته دیگر برنمی گردد. گفته دیگر تحمل شهادت دوستان راندارد گفته ازخدا خواستم که شهید بشوم. آری حاج اسماعیل گفته که ازخدا خواستم جنازه ام برنگردد،تا جنازه همه برگردد. گفته ازخدا خواستم تیر به سرم بخورد آری چه زیباست. ‌چه آگاه اند شهیدان چه شایسته است که از حاج اسماعیل فرجوانی بعنوان سیدالشهدای مسجد جوادالائمه" ع" نام ببریم. یادشان گرامی وراهشان پر رهرو باد دل نوشته ای کوتاه ،واقعی دکترحسینی زاده لازم به توضیح است مدتی بعد از عملیات خبر آوردند که رحیم قمیشی واحمدچلداوی اسیر شدند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🍃🍂🍃🌺🍂🍃🍂
شهیدی که... «جان رهبر معظم انقلاب را نجات داد » این اواخر، حاج حمید خیلی کتاب های عرفانی مطالعه می کرد. یکی از همان روزهای آخر همسرم نشسته بود و کتاب می خواند که من تلویزیون را روشن کرده و کنارش نشستم. تلویزیون، صبحت های حضرت آقا را پخش می‌کرد که ایشان در حال ذکر خاطره‌ای بودند. آقا فرمودند در زمان جنگ در یک مهلکه‌ای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک بنده خدایی آمد و ما را نجات داد. همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود، گفت که آن بنده خدا، من بودم. اما عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد. راوی:خانم پروین مرادی همسر شهید 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
بخشی از وصیت نامه ❣ 🔹 "همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کرده ام. محمود می داند. قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارت های عنوان دار" ۷روز https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
بوے پیراهنی اے باد! بیاور، ورنه... غم یوسف بکُشد عاشق کنعانی را... 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
قبول کن که گذشته ست کار من از اشک... که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم یاد شهید محمدرضا جوهر بخیر این عکس مربوط به سال ۱۳۶۲ در گردان ایثار در پاسگاه زید است . وقتی می خواستم مرخصی بیام اهواز شهید محمدرضا گفت بزار یه نامه برا خانواده ام بنویسم . همینطور که محمدرضا داشت نامه می‌نوشت اونو صدا زدم ، تا کمی سرشو بلند کرد عکسشو گرفتم . خداوند رحمتش کنه برای ایشون و پدر گرامیش فاتحه و صلواتی بفرستید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
درس هایی از وصیتنامه: ایثار و شهادت طلبی جهادفی سبیل الله اتحاد و دوری از نفاق اهمیت به نماز اول وقت احترام به والدین تقوی پیوند با اهلبیت و یاد خدا ❣️من نمی‌خواهم که عمرم بی‌ثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی می‌خواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد. ❣️من به‌خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س) را بگیرم. ❣️من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید ❣️به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید. ❣️پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، ❣️از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، ❣️پیوند به ائمه اطهار(ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید ❣️و خدای متعال و مهربان را در همه حال به‌یاد داشته باشید. 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 براے رفع گرفتارے ها ؛ با دقّت تسبیحات حضرت فاطمة‌الزهرا ۜ را بگویید . 📿شادی روح شهدا صلوات https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🌹 🌹 🔹بســــم الله الرحمــــن الرحیم🔹 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم. التماس دعا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
پیش‌ بینی شهادت شهید مصطفی صدرزاده درست یک روز قبل از شهادت به همرزمانش گفته بود من فردا شهید می‌شوم و کمتر از ۱۴ ساعت دیگر من در هوای شما نفس نخواهم کشید. حتی بدرستی به دوستانش گفته بود که من فقط با یک گلوله به شهادت می‌رسم. به مادرش که از سادات است گفته بود: مادر جان دعا کن اگر ماندن من منشأ خیر است زنده بمانم و اگر شهادتم در جامعه تأثیر خواهد داشت به شهادت برسم. روزی که به دنیا آمد مادرش او را نذر حضرت عباس(ع) کرده بود و درست در روز تاسوعای حسینی به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر ٣ شهید که دربیمارستان زیرتیغ جراحی دوام نیاورد ولی ٢ ساعت بعد از مرگش و دیدار با فرزندان شهیدش مجدد روح به بدنش بازگشت 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است! اکسیر من! نه این که مرا شعرِ تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است ۳روز https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
درس هایی از وصیتنامه: جهاد و شهادت طلبی ❣️برای رضای خدا در جبهه مقدس اسلام با دشمن رسول الله کارزار می‌کنم و آن قدر به مبارزه ادامه می‌دهم و اگر در این راه کشته شوم سعادتی بزرگ نصیب من شده است. پاسداشت و حرمت خون شهدا ❣️از بستگان و دوستان می‌خواهم که از خون من و دیگر شهداء که برای رضای خدا به پای نهال انقلاب اسلامی ریخته می‌شود و برای رشد اسلام عزیز است، به نفع اسلام بهره‌برداری کنند؛ مبادا از خون شهدا و از شهادت ما در جهت شهرت  وآوازه نام اشخاصی شخصیت طلب و و جاه طلب استفاده شود. حفظ حجاب ❣️آگاه باشید که حجاب شما کوبنده‌تر از سلاح رزمندگان اسلام است و حجاب به شما عزت و عظمت می‌بخشد؛ بی‌اعتنائی نسبت به مسئله حجاب بی‌حرمتی به خون پاک هزارها شهید و معلول ایرانی می‌باشد و فردای قیامت شهدا پیش رسول خدا و ائمه معصومین از شما شکایت خواهند کرد، پس به حجاب اهمیت بیشتری دهید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
رئیس دفتر و همراه همیشگی   می‌گفت: روزی در منطقه‌ای در سوریه حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه. همین که گذاشتمش بالا، تک  تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما. حاجی کمی فاصله گرفت. خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار، گلوله‌ای نشست کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. بعد از شناسایی داخل خانه‌ای شدیم برای تجدید وضو، احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند. بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم، اما حیف... روایت کننده: سردار محمدرضا حسنی سعدی  در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۸ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا دوبرابر شدن غصه تنهایی نیست؟ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
استقامت رودخانه دل صخره ای را میشکافد نه بخاطر قدرتش! بلکه ب خاطر پایداریش! ‌ چهار نفر ‌در این تصویر به شهادت رسیدن ‌ خوشا به حالشون ‌ ان شاالله تمام آرزومندان به آرزوشون خواهند رسید ‌ از سمت راست به چپ شهدای مدافع حرم: https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم: ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا. ولو اینکه با دادن خونمان باشد... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
ناله نيمه شب  تاريكي شب و سرماي زمستان چادرهاي پشت پادگان كرخه را در خود فرو برده است. نيمه‌هاي شب بودكه با صداي ناله جان سوزي از خواب بيدار شدم. حواسم را جمع كردم.  صداي گريه‌اي كه از چادر بغليمان (حسينيه گردان) مي‌آمد با زمزمه حزيني همراه بود « الهي العفو، الهي العفو» صاحب صدا با سوز عجيبي از خدا بخشش را طلب مي‌كرد آن سان كه گمان مي‌كردي پيري بار گناه هشتاد ساله‌اش را بدوش مي‌كشد اما زمزمه او با حلاوت خاصي همراه بود بطوريكه زبان شنونده راهم بي اختيار با خودهمراه كرد.  به ساعتم نگاه كردم نيم ساعت به اذان صبح را نشان مي‌داد. از جا بلند شده و فانوس به دست سراغ موتور برق رفته و مشغول روشن كردن آن براي پخش قرآن و اذان صبح شدم. دستگاه اشكال داشت.  عجله داشتم تا با روشن كردن چراغهاي حسينيه آن زاهد شب را بشناسم. به سختي با هندل دستگاه كلنجار مي‌رفتم كه سنگيني دستي را بر روي كتفم احساس كردم: «سلام برادر، مثل اينكه اشكال دارد بگذار من هم كمكت كنم. به طرف صدا برگشتم.رضا كعبه زاده از بسيجيهاي گروهان بود.  در حاليكه همه‌اش در فكر حسينيه و صاحب ناله بودم، با بي اعتنايي كمك او را پذيرفته و بهر شكلي بود موتور برق روشن شد. بدون معطلي نفس نفس زنان به سمت حسينيه رفتم.
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣ ناله نيمه شب  تاريكي شب و سرماي زمستان چادرهاي پشت پادگان كرخه را در خود فرو برده است. نيمه‌هاي ش
❣ مي دانستم صداي نيمه شب از قسمت جلوي حسينيه بود با روشن شدن چراغها، نزديك محراب، تنها سجاده كوچكي ديده مي‌شد اما سجاده نشنيني نداشت. يعني چه؟كجا ممكن است رفته باشد؟ به بهانه روشن كردن راديو و پخش اذان خود را همانجا مشغول كردم و زير چشمي هم نگاهي به آنجا داشتم. لحظاتي بعد به عقب كه نگاه كردم يك بسيجي را ديدم كه اوركتش را روي سركشيده و پيشانيش را بر همان مهر گذاشته است. كلاه اوركت مانع ديدن چهره‌اش بود من هم كه كنجكاوي و عطشم بيشتر شده بود، به سرعت وضوگرفته و مجددا برگشته و در كنار او نشستم.  حسينيه گردان هم كم‌كم در حال پر شدن بود. با گوشه چشمم نيم رخش را ديدم تعجب كردم همان رضا بود فرمانده دسته حمزه كه دسته‌اش در گردان اول بود و قرار است نيروهايش نوك پيكان درعمليات باشند.  عرق شرم بر پيشاني ام نشست و از خود بدليل بي توجهي ام به او (درروشن كردن موتور برق ) بدم آمد. ظهر آن روز رضا را در محوطه اردوگاه در حال به خط كردن دسته‌اش ديدم گويي يك نظامي محض است، با تمام نظم و انضباط لازم. پس از روبوسي در حاليكه او را بغل كرده بودم گفتم: «التماس دعا شب كار».  بدون اينكه به روي خود بياورد گفت: «شايد شبي باشد اما كاري نيست! بار گناهم مرا از نفس انداخته و مگر نظر لطف خدا شامل حالم شود».  عمليات بدر كه شروع شد او از اولين كساني بود كه پايش به سيل بند دشمن رسيد پاكسازي خط شروع شده بودكه يكي از عراقيها دم درب سنگر او را به رگبار بسته و خدانظر لطفش را...!  پيكر مطهرش را كه ديدم آنقدر آرام بودكه به ياد آيه «يا ايتها النفس المطمئنه...» افتادم. جثه لاغرش حكايت از تصفيه كامل داشت و آتش آن دعاهاي نيمه شب هيزم گناهي براي او باقي نگذاشته بود. اما صاحب اين قلم همچنان آن بارهيزم را به دوش مي‌كشد و حسرت آن سوز و ناله نيمه شب و الهي العفوها به دلش مانده است و از آن بدتر گاهي حسرت نماز صبح... از بيداري‌هاي قبل از نماز چيزي باقي نمانده.‌ اي كاش در برابر خواب صبح مقاومتي بود. فاصله ما با شبهاي نوراني جبهه از اينجاست تا ثريا.... ياران! مستحبات از كف رفته است لااقل واجبات را دريابيم! ❣   علی عمیره https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1