شݕ جـمعه
شݕذڪڔقشنگ یاحـُـسِیݩاسٺ
خوۺـاآݩڪسڪهامشݕباحـُـسیݩاسٺ
بباڕايابڔ ڕحمٺبڕدݪما
ڪهماقـطره؛وݪيدریاحــُسیݩاسٺ
﴿اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ
وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ
وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ
دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.﴾
صَلیاللهعَلیڪیااباعَبدالله♥
اللهماڕزقناڪربلا
#شب_جمعه
❣ مادر دچار بیماری سختی شده بود
انواع و اقسام داروهای محلی رو به او داده بودند اما بیفایده بود،
بناچار او را برای معالجه به اهواز میبرند؛
دکتر پس از معاینه میگوید خانم شما سه ماهه باردارید!!
اما مادر آنقدر بیمار بود که از بارداری خود خبر نداشت!
دکتر برای ده روز به او دارو می دهد تا پس از مصرف مجدد مراجعه کند
در مراجعه بعدی دکتر باز ۳۰ عدد آمپول تجویز میکند؛
مادر بهبودی پیدا میکند اما نگران سلامتی فرزندش است که داروها روی او اثر نگذاشته باشد!
در هفت ماهگی بارداری باز حادثه سختی برای مادر اتفاق میافتد که نگرانی مادر بیشتر میشود؛
اما گویا خداوند این بچه را برای یاری دینش برگزیده است و خود نگهدارش است!
بارداری مادر به ۹ ماهگی می رسد و در تاریخ سیام مرداد ماه سال چهل و شش گل پسرش بدنیا میآید؛
نامش را عبدالحمید می گذارند، باز در نوزادی عبدالحمید در اثر گرما دچار خفگی میشود و کف بالا میآورد، اما به لطف خدا باز سلامتی خودش را به دست میآورد؛
عبدالحمید به سن نوزده سالگی میرسد و خداوند عاشقش میشود و نام زیبای شهید را برایش بر میگزیند و عبدالحمید در ۲۶ دی ماه ۶۵ در اثر بمباران شیمیایی به شهادت میرسد و شهید #عبدالحمید_تقی_زاده بهبهانی افتخار مادر میشود.
یادش گرامی، نامش جاودان
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🍃🌷🍃🌷🍃
#طلــوعِ هر صبحم را،
به یڪ لبخندت پیوند مےزنم؛
ڪه #ختم_به_خیر گردد عاقبتم
#صبحتون_معطر_به_عطر_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
💢️به تاریخ اعتبار کارت ملی شهید دقت فرمائید.
چه تقارن عجیبی!
پایان اعتبار کارت ملی: ١۴٠١/٠١/١٨
تاریخ شهادت: ١۴٠١/٠١/١٨
#شهید_دارایی
🔹روحش شاد با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
🔰❣🔰❣🔰❣
#پوکه_های_طلایی
#قسمت_بیستوپنجم
نویسنده: خانم طیبه دلقندی
💥 به ساختمان تازه ساز، ملحق گفته می شد. ملحق جزء بند یک بود . بـراي
همین غذایشان از طریق آسایشگاه ما تأمین مـی شـد . ملحـق الـف، ششـصد و
شصت و ملحق ب، پانصد و هفتاد اسیر داشت .
با افزایش تعداد اسرا روز به روز مریض ها بیشتر می شدند. براي همـین مجبور شدند درمانگاه درست کنند . بیش از هر چیز اسـهال خـونی و گـال بـه شدت شایع بود .
تعدادي از بیماران را به اجبار از درمانگاه اردوگاه بـه بیمارسـتان منتقـل میکردند. بعد از مدتها بیخبري می آمدنـد و از مـا اسـباب و اثاثیـۀ آنهـا را میخواستند. با کنکاش از میان حرفهایشان می فهمیـدیم کـه دوسـتانمان شـهید شدهاند. بعضی از نگهبان هاي شیعه که دلشان از صدام خون بود بـه گـوش مـا میرساندند که دانشجویانشان از جنازه هاي عزیزان ما براي کالبدشکافی استفاده میکنند. حتی پیکر مطهر شهدا را در نایلون و همراه زبالههـاي اردوگـاه بیـرون میبردند.
از شنیدن این اخبار، غم و اندوه عالم در دلمان جا گرفت ولی کـاري از دستمان بر نمیآمد .
بیماري طولانی یکی از بچهها را خیلی ضعیف کرده بود . عاقبـت بـراي درمان اسهال خونی اش با تعدادي دیگر ، از اردوگاه به بیمارستان صـلاح الـدین
منتقل شد . طول کشید تا دوباره او را دیدم . میدانست که من حـوادث مهـم را یادداشت و نگهداري می کنم. روي چند تکه کاغذ با خط ریز چیزهـایی نوشـته
بود. کاغذها را به من داد و گفت :
- اینها را هم با بقیۀ نوشتههایت نگهدار !
در فرصتی مناسب گوشهاي نشستم و شروع به خواندن کردم :
در یکی از بخش هاي بیمارستان صلاح الدین پذیرش شدم . این بخـش هفـت
اتاق کوچک دارد . یک توالت و یک حمام . اینجا همه مبتلا به اسهال خونی انـد .
به طور طبیعی گنجایش این اتاق ها بیست و شش نفر است ، اما گاه تا سیصد نفـر بستري می شوند. میان بیماران تعدادي مبتلا به پا درد، کلیه درد و نـاراحتی قلبـی هستند .
اسهال خونی و چرکی بیداد می کند. در تنها توالت این بخش در تمـام شـبانه
روز ده نفر ایستاده اند. توالتها نه آفتابه دارد و نه آب براي شستـشو . بعـضی از
بیماران براي مداواي سایر دردها میآیند، اما بدون بهبودي و با اسهال خـونی بـه
اردوگاه بر میگردند .
در دادن غذا به نیاز بیمار و نـوع بیمـاري هـیچ تـوجهی نمـی شـود . بـراي اسهالیها صبحانه کره و شام آبگوشت می آورند. البته بهتـر اسـت بگـویم آب و مقداري سس . بدتر از این وضع ، خوردن غذاست . هر پنج تا ده نفر در یک ظرف
و بدون قاشق. دستهاي آلوده، انواع میکروبها را میان اسرا رد و بدل میکند .
براي سیصد نفر آب سردکن گذاشته اند که بچهها اسمش را به آبگرمکن تغییـر
دادهاند. آب کم است، چه براي خوردن چه براي شستشو و طهارت . بعد از انتقال
بیماران گاه بیست و چهار ساعت یا حتّی دو روز طول می کشد که دکتر آن هـا را
معاینه کند این نابسامانی ها خیلی ها را از ما گرفت . یکی ا ز بچهها به نام نورا الله اسداللهی که حدود پنجاه سال داشت را براي بیمـاري قلبـی از اردوگـاه ۱۶ اعـزام کـرده بودند. بعد از چند روز دکتر حتّی یک بار او را ندید . نوراالله اسهال خونی گرفت و در مدت کوتاهی به شهادت رسید .
#پیگیر_باشید
#حماسه_جنوب_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔰❣🔰❣🔰❣🔰
#شهیدانه
#شهید شدن اتفاقی نیست
اینطور نیست که بگویی؛
گلولهای خورد و مُرد..
#شهید رضایتنامه دارد...🥀
و رضایت نامهاش را اول
#حسین و علمدارش
امضا میکنند
و بعد مُهر #زهرا میخورد...!❤️
📸شهید مدافع حرم
#احسان_کربلایی_پور
#اهواز
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#مادرم_خدیجه
قنوت امشب زهرا فقط شده مـادر
به روی سینه مادر نهاده سر،کوثر
الهی مادر یاســـم غریب می میـرد
غریب بود و غریبانه جــان دهد آخـر
#وفات حضرت خدیجه_ام_المومنین_علیها_السلام تسلیت باد