🌹 #سلامامامزمانم
سلام بر تو
ای مولایی که دستگیر درماندگانی.
بشتاب ای پناه عالم
که زمین و زمان درمانده شده!
🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ
🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و
🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته
🌼 سلام بر تو ای فريادرس
🌼 و ای رحمت گسترده
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
🌹شهیدمحمد بُرنا🌹
تولد:۱۳۴۳_دزفول
شهادت:۱۳۶۱ همزمان با ماه مبارک رمضان
محل شهادت:بصره
مزار:گلزارشهدای بهشت علی
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌹شهیدمحمد بُرنا🌹 تولد:۱۳۴۳_دزفول شهادت:۱۳۶۱ همزمان با ماه مبارک رمضان محل شهادت:بصره مزار:گلزارشهد
قسمتی ازوصیتنامه شهید محمد برنا:
خواهرانم شما باید هر یکتان چون زینب(س) باشید و همچون زهرا (س) فرزندان پاک و مبارز اسلامی پرورش دهید و هر چه بیشتر حجاب و عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنید و در بپا داشتن نماز ای عزیزان سهل انگاری نکنید زیرا که نماز سنبل و سلاح ما مسلمین است و همیشه نمازتان را به جا آورید در نمازجمعه ها و دعاها شرکت کنید و گرفتن به این مراسم غفلت نکنید زیرا به وسیله همین دعاهاست که بتوانیم بخدا نزدیک شویم و خدا ما را یاری می کند و همین نمازجمعه هاست که وحدت مسلمین در آن است و با کمبودها بسازید و صبر و استقامت داشته باشید و از افراط و تفریط کاریها جلوگیری کنید و در نظر داشته باشید که از چه نظر مادی و اقتصادی ما در چه وضعی هستیم.
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
آغوش #سحر تشنه ي ديدار شماست
مهتاب خجل ز نور #رخسار شماست
#خورشيد كه در اوج فلك خانه ي اوست
همسايه ي ديوار به ديوار #شماست
#روزتون_شهدایی🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شهید حسین #مرحمتی
اول دی ماه سال ۱۳۴۵ در جوار مرقد حضرت علی (علیه السلام)در شهر نجف اشرف به دنیا آمد و در سن هشت سالگی به همراه خانواده، بر اثر فشار حاکم بعثی عراق یعنی صدام به ایران بازگشت. این خانواده در هجرت به ایران در جوار آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام ساکن شدند. او در ۱۹ سالگی در منطقه فاو به شهادت رسید. ۳۰ شربت شهادت را نوشید.
خواهر شهید مرحمتی خاطرات او را روایت کرده که در ادامه می آید:
معمولا حسین نمی گفت کدام منطقه است و چه مسئولیتی دارد. یک بار که آمده بود مرخصی؛گوش درد شدید و غیرقابل تحملی داشت. با اصرار مادرم به دکتر رفت. بعد از معاینه، دکتر گفته بود: «چه کار می کنی که گوشت اینطور شده؟» بلافاصله مادرم جواب داده: «جبهه بوده و دیروز آمده مرخصی و دارد درد می کشد.» حسین خیلی ناراحت شد که چرا مادر از جبهه رفتنش برای دکتر گفت. دکتر گفته بود: «پس چرا به درمانگاه جبهه نرفتی؟» حسین هم جواب داد: «آنقدر آنجا مریض های بدحال و واجب تر از من هست که خجالت می کشم بروم و بگویم گوشم درد می کند.»
به هر حال با قطره و دارو خوب شد. روز بعد از او پرسیدیم: «حسین چکار کردی که گوشت اینقدر آسیب دیده؟» گفت:« از نقاشی هایی که برایتان می کشیدم متوجه نشدید؟» گفتم:«متوجه چی؟!» گفت: «من در منطقه هر مسئولیتی که انجام می دهم را به صورت نقاشی برای محمد می فرستادم.» به نامه ها که رجوع کردیم دیدیم داخل نامه هایش یا نقاشی توپخانه است که در حال شلیک به سمت بصره است، یا تک تیرانداز، یا جهادگر خاکریز و رزمنده با خمپاره انداز. حسین در تمام نامه هایش که حدودا ۴۰۰ نامه می شود، مطالب را با حدیث و روایت و نقاشی تزئین می کرد.
🔹تبلیغ برای آقای خامنه ای
ابتدای هر سال تقویم جیبی می خرید. اسم و فامیل و تمام مشخصات را می نوشت و برای خودش شعار سال داشت. مثلا سالی که مقام معظم رهبری کاندید شدند، برای ریاست جمهوری، داخل تقویم پر رنگ نوشته بود: «رای من خامنه ای است.» در حالیکه سنش به رای دادن نمی رسید ولی تبلیغ می کرد. روی تبلیغات حساس بود.