چشمـاݩ شهـــــدا
به راهـے است ڪه
از خود بہ یادگار گذاشتہ اند ....
اما چشمـ ما
به روزے است ڪه با
آنان رو برو خواهیمـ شد . .
#صبحتون_معطر_به_عطر_شهدا
❣ سمیه کردستان
شهید ناهید فاتحی کرجو دختر ۱۶ ساله معروف به سمیه کردستان توسط همین گروهک کوموله که این روزها برای #مهسا_امینی اشک تمساح میریزد و فراخوان تجمع صادر میکند، اسیر و زندانی و شکنجه و زنده زنده در گوری که جلوی چشمانش حفر کردند دفن شد.
این کفتارصفتان تروریست تجزیهطلب اهداف شومشان را به گور خواهند برد.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
سلامم را پذیرا باش ای سرباز ایرانی4_5879551048422523824.mp3
زمان:
حجم:
192.4K
🍂
📣 مارش خاطره انگیز
روزهای عملیات
یادش بخیر 😢
سلامم را پذیرا باش ای سرباز ایرانی
تو از این سنگرت بر دشمنان چون شیر میتازی
تو در میدان مردی بر امام خویش می نازی
سلحشوری دلیری قهرمانمردی تو سربازی
غریو ملت مستضعفی فریاد مردان خدایی تو
تو رعدی تندر این انقلاب با صفایی تو
فروزان اختر تابنده در شبهای مایی تو
سرود قرن آزادی فروغ کبریایی تو
با صدای: محمود کریمی علویجه
🔸 کانال حماسه جنوب، ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂
بسیجی شهید جمشید محسنی
تولد: ۱۵ شهریور ۱۳۳۶
شهادت: ۵ اسفند ۱۳۶۲
عملیات: خیبر(تنگه چزابه)
مزار: گلزار شهداي بهبهان
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
بسیجی شهید جمشید محسنی تولد: ۱۵ شهریور ۱۳۳۶ شهادت: ۵ اسفند ۱۳۶۲ عملیات: خیبر(تنگه چزابه) م
💠اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ الله💠
✨ فرازی از وصیت نامه
✨ شهید جمشید محسنی
✨شهرستان بهبهان
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💠 از همه ي امت اسلامی میخواهم که هر چه بیشتر از انقلاب عزیز اسلامی و رهبر عزیز و بزرگوارش پشتیبانی کنند، نگذارید که استکبار جهانی به آنها صدمه رساند.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
شادی روح حضرت امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
5⃣ خاطرات حضور
به روایت مقام معظم رهبری
•••
🔹 رزم
مرحوم چمران، همراهان زیادی با خودش داشت. شاید حدود پنجاه، شصت نفر با ایشان بودند.
تعدادی لباس سربازی آوردند که اینها
بپوشند تا از همان شب اول شروع کنیم. یعنی دوستانی که در استانداری و لشکر بودند، گفتند: «الان میدان برای شکار تانک و کارهای چریکی هست.»
ایشان گفت: «از همین حالا شروع
میکنیم.»
خلاصه، برای آنها لباس آوردند. من به مرحوم گفتم: «چطور است من هم لباس
بپوشم و با شما بیایم؟»
گفت:« خوب است. بد نیست»
گفتم:«پس یک دست لباس هم به من
بدهید.» یکدست لباس سربازی آوردند،
پوشیدم که البته لباس خیلی گشاد بود! بنده حالا هم لاغرم؛ اما آن وقت لاغرتر هم بودم.
خیلی به تن من نمیخورد.
چند روزی که گذشت، یکدست لباس
درجهداری برایم آوردند که اتفاقاً علامت رسته زرهی هم روی آن بود. بعد از این که چند ماه آنجا ماندم و با من مانوس شده بودند، گله میکردند که چرا لباس شما رسته توپخانه نیست؟ چرا رسته پیاده نیست؟ زرهی چه خصوصیتی دارد؟ لذا آن علامت رسته زرهی را کندم که این امتیازی برای آنها نباشد.
به هر حال، لباس پوشیدم و تفنگ هم خودم داشتم. البته حالا یادم نیست تفنگ خودم را برده بودم یا نه. من یک کلاشینکف دارم که شخصی است و ارتباطی به دستگاه دولتی ندارد. کسی یک وقت به من هدیه کرده بود.
کلاشینکف مخصوصی است که برخلاف
کلاشینکفهای دیگر، یک خشاب پنجاه تایی دارد. غرض؛ حالا یادم نیست کلاشینکف خودم همراه بود، یا آنجا، گرفتم. همان شب اول رفتیم به عملیات.
شاید دو، سه ساعت طول کشید و این در
حالی بود که من جنگیدن بلد نبودم. فقط بلد بودم تیراندازی کنم. عملیات جنگی اصلا بلد نبودم.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
میخواستم که سیر ببینم تورا...؛ نشد!
ای چشم بیقرار! چه جای خجالت است؟!
#شهید_حسن_مجدیان
# حماسه_جنوب_شهدا