eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
843 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣شهید سیدمرتضی آوینی: 🔸عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم. این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. 🔸مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ 🔸شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. 🔸پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم. سرداران رشید اسلام . شهیدان سید مصطفی و سید جواد میرشاکی فرماندهان گردان ویژه شهدای حزب الله ، لشگر ۵۷ ابالفضل لرستان ، شادی روح شهدا صلوات  https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شخصیت فرماندهی   با تعدادی از برادران گردان جهت رفتن به مرخصی همراه شديم. حاج اسماعيل فرجوانی (فرمانده گردان ) هم در بين ما بودند و می خواستند جهت انجام كاری به مقر لشكر بروند. همه بچه ها سوار لندكروزر شدیم و حاجی هم خود را عقب ماشين در بين بچه ها جا داد. يكی از براداران به ايشان گفت:حاجی! شما فرمانده ما هستيد، اينجا درخور شخصيت شما نيست حاجی درجواب گفت: "جا به ما شخصيت و ارزش نمی دهد، بلكه با وجود [وزن] ما ارزش می گیرد." راوی: مرتضی سمندی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید سردار حاج حسین کاجی می گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. و... 🌷بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است 📚برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند. خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنهکاریم. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ سرش را گذاشته بود روی پای مادرش و به هیچ‌جا زل زده بود. سه روز بود که حرف نمی‌زد و تب داشت. طیبه را می‌گویم، دختر دوساله برادرم هیچ چیز به وجدش نمی‌آورد و صورت‌اش توی قاب روسری قرمز عروسکی از آنچه که بود هم زردتر به نظر می‌رسید مثل بستنی که توی گرمای خوزستان آب شده بود، نه! مثل بقایای شمع سوخته روی صندلی عقب ولو شده بود و چشم از دستگیره کمکی بالای در پشت سر راننده بر نمی‌داشت، همان هیچ‌جا که گفتم بغض نه، قشنگ گریه‌ام گرفته بود، ما که آمده بودیم استقبال پدرش! یک لحظه اما فکر می‌کردم اگر پدری در کار نبود چه؟! کدام خیابان اینجور وقت‌ها حال دخترها را بدون پدرشان خوب می‌کند؟ باید تا کجای جهان رفت تا دختری یادش برود که دل‌اش برای پدرش تنگ شده؟! اصلا یادش می‌رود؟! تا کی؟! فرصت برای زندگی نمی‌ماند که مثلا روز دختر است، از ماشین پیاده شدم، گفتم می‌روم ببینم این مغازه چیزی دارد یا نه، دو دقیقه بعد برادرم جای من سوار شد و بی مقدمه گفت نداشت توی ماشین که برگشتم گونه‌های طیبه از روسری‌اش سرخ‌تر بود من دختر ندارم، اما اگر پدر هستید و دختر دارید خودتان را به‌اش هدیه بدهید، یک‌جوی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
مستان خرابات ز خود بی خبرند جمعنـد و ز بـوی گــل ،پراکـــنده تـرند ای زاهــد خـــودپرســت با ما منشین مستـــان دگــــرند..و خـــودپرستان دگرند 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
هرگاه در نمازعجله کردی خواستے زودتر بخوانی بیاد_بیاور... همه ےآنچه ڪ میخواهی بعداز نماز به آن برسی و آنچه ڪه میترسےاز دستش بدهے بدست همان کسےست ڪه مقابلش ایستاده ایی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
‍ 🌹🕊 🌹 به نام خداى شهدا این وصیت نامه یک پاسدار به هنگام اهداى خون خود درراه اسلام است که نه درفکر مال است ونه در فکر جان. نه درفکر زندگی است ، و نه در فکر فرزند. بلکه با قلبى مملو از عشق به الله و اسلام و نسبت به رهبرش امام خمینى و هموطنانش چنین مى نویسد: والدین خوبم من به شما تعلق ندارم ، فرزند اسلام هستم. سرباز جانبازخمینى هستم. شما رابه خدا ، خمینى را تنها نگذارید. 🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🌹🕊
❣ شهید عليرضا بهلول دهم تير ۱۳۳۶ ، در شهرستان اهواز به دنيا آمد. پدرش نامدار، لبنيات فروش بود. تا پايان دوره متوسطه در رشته رياضی درس خواند و ديپلم گرفت. دوازدهم ارديبهشت ۱۳۶۱ ، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش قرار دارد. متن خاطره: در عملیات حصر آبادان با علیرضا آشنا شدم روح بزرگ و آسمانی او در جسمش نمی گنجید و یاد خدا و کمک به محرومان همیشه بر لبانش جاری بود. روزهای جبهه و جنگ دوران سختی بود و علیرضا در هر کاری سعی و تلاش می کرد تا کمک دهنده باشد. وی فردی بسیار پر کار و پرتلاش بود. یک بار کنارش رفتم و به او گفتم:«خسته نباشی برادر» با لبخندی زیبایی که تحویل داد واقعا احساس خوبی به من دست داد، گفت:«درمانده نباشی» برگشتم نگاهش کردم و گفتم:« چرا اینقدر بخودت زحمت می دهی ؟» با لبخندی رو به دور دست ها کرد و گفت:«اینجا مثل بهشت است و من فکر می کنم دارم در بهشت زندگی می کنم و هر کاری می کنم با رضایت و برای خدا انجام می دهم» او در عملیات ثامن الائمه در حین فرماندهی گردان خود، از ناحیه چشم مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفت، پس از آن او را باز دیدم از وی پرسیدم خوبی گفت:«راضیم به رضای او» و پس از چندی برای مداوا به آلمان اعزام شد . او شهید علیرضا بهلول بود که در اردیبهشت ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس، آزادی خرمشهر، با همان جراحت شرکت کرد و تا اوج آسمانها پر کشید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1