#شهید_محمدعلی_دغاغله🕊🌹
همواره به تفسیر قرآن و نهج البلاغه میپرداخت ودرزمینه قرائت قرآن نیز جلسات مستمری درمسجدامام حسن عسگری(ع)برگزارمی کردکه بسیاری ازقاریان ومحبان امروزاستان،شاگردایشان بودند.
4_6005631497023783925.mp3
1.05M
مداحی زیبایی با صدای
#شهید_محمدعلی_دغاغله🕊🌹
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_محمدعلی_دغاغله🕊🌹 همواره به تفسیر قرآن و نهج البلاغه میپرداخت ودرزمینه قرائت قرآن نیز جلسات مس
سردارغلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در زمان جنگ ،جمله ای به نمایندگی از جوانان رزمنده خطاب به این شهید می گوید که “ایشان در ذهن ما #اباذر زمان بود و شکل گیری شخصیت و ورود به این راه را مدیون این بزرگوار هستیم”
#برای شادی روح امام شهدا و شهدا #صلوات
@defae_moghadas2
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
آدم ساكتی بود و شنیدم داوطلب به جبهه اومده. اصلاً با جمع، كاری نداشت؛ فقط برای رزم شب و صبحگاه با بچهها يكجا میديدمش. البته مراسم زیارت عاشورا هم شرکت می کرد.
توی گردان شايع شده بود كه نماز نمیخونه، اصلاً
حتی بچهها بهش شک کرده و عده ای می گفتند ستون پنجمه... وقتی هم زنگ میزدند به مسئول حفاظت و جریان رو اطلاع می دادند ، ایشون فقط می گفت: "اشتباه می کنید ، کیارش آدم سالم و خوبیه" ... ولی علت نماز نخواندنش رو نمی گفت. تا اینکه قرار شد کیارش به درخواستِ خودش همراه با جواد بره برای کمین.
جواد وارد سنگر شد و رفت سمت کیارش، باهاش دست داد و گفت: "مخلص بچههای بالا هم هستيم، داداش يه ده تومنی میدم، ما رو تحويل بگير"
کیارش با محبت دستان جواد رو فشرد و در حالیکه از خجالت سرخ شده بود، گفت: «اختيار داريد آقا جواد! ما خاك پای شماييم.»
فردای اون روز جواد با کیارش رفتند برا کمین.
جواد هم مث بقیه شنیده بود که کیارش نماز نمی خونه ، برا همین دنبال فرصتی می گشت که علتش رو ازش بپرسه.
ساعتها بی صحبت با همدیگه توی سنگر کمین بودند، تا اینکه بعد از تاریکی هوا جواد بالاخره دلش رو به دريا زد و از کیارش پرسید: «تو كه واسه خدا میجنگی، حيف نيس نماز نمیخونی؟!»
تا جواد این رو گفت، اشك توی چشمان کیارش جمع شد، ولی با لبخند گفت: «میتونی نماز خوندن رو يادم بدی؟ تا حالا نخوندم و بلد نیستم...
کیارش طوری اين حرف رو رُك و صريح زد كه جواد خجالت كشيد ازش بپرسه: برای چی تا الان نماز نخواندی؟
همان وقت داخل سنگر كمين، زير آتش خمپاره دشمن، نماز خواندن رو بهش ياد داد. صبح که شد کیارش اولین نماز عمرش رو خواند. بعد قرار شد سوار قایق بشوند و برگردند عقب. هنوز مسافت زیادی نرفته بودند كه خمپاره ای توی آب خورد و پارو از دست کیارس افتاد.
تركش به قفسه سينه و زير گردنش خورده بود،
جواد سرش رو توی بغل گرفت و دید کیارش با هر نفسی که می کشه خون از زخم سینه اش بیرون میاد. کاری از دست جواد بر نمی یومد و فقط نام حضرت زهرا رو صدا می زد. چشم های زاغ کیارش شده بود کاسه خون، اما لبخند کمرنگی روی لبانش نقش بسته بود.
جواد آرام کیارش رو خواباند کف قایق تا پارو بزنه و با سرعت برگرده عقب. ناگهان دید کیارش به سختی انگشتش رو حرکت داد و روی سینهاش نماد صلیبی کشید و شهید شد.
و جواد تازه علت نماز نخواندنِ این جوان مودب و بااخلاق رو فهمید...
منبع: ماهنامه امتداد
#میلاد_مسیح بر مسیحیان کشور مبارک
@defae_moghadas
🍂
امشب شهادتنامه عشاق امضاء مي شود
فردا زخون عاشقان اين دشت دريا ميشود
تا لحظاتی دیگر غواصان عملیات کربلای چهار وارد آبهای اروند میشوند
امشب، شب سرنوشت است!
میان آب وآسمان!
مردانی از جنس نور ازجنس عشق،
مردان اخلاص وشجاعت، خط شکن هایی بی پروا، دلیرمردانی غواص...
رفتند تا بمانیم...
و چه سرنوشتی برایشان رقم خورد..
شهادت،جانبازی،اسارت...
آری امشب بود،شب قهرمانان کربلای۴...
*قرارمان باامام وشهدا،نزدارباب
وشکایت ازمفسدین وخائنین
به آرمانهای انقلاب!!!!
فراموشتان نشود!!!
دیرنیست انتقام الهی!!!
نثار روح شهدا صلوات
❣