🍂 إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِیباً
که دیگران ظهورش را دور میبینند
و ما نزدیک میبینیم ...
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
#عهد
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۹۶
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄
- بچه های بهداری را چه به جنگ
از این حرفم بدم آمد. خودم درگیر سختیهای کار واحد بهداری بودم. روز و شب یکسر سرپا بودند. مشامشان پر بود از دوا و الکل و بتادین سبز و خون و باروت سوخته. هر جای دستشان را نگاه میکردی ردی از تیغ جراحی بود. تو خواب هم صدای فریاد میشنیدند. فریاد دردآلود مجروحهایی که فقط میشد پانسمانشان کرد. نزدیکیهای صالح آباد ایلام گلوله باران شدت گرفت. راننده آیفا پا گذاشت رو ترمز و وسط جاده نگاه داشت. فریاد عسگری بلند شد. راننده گفت:
- از اینجا جلوتر نمی روم ... مگر نمیبینید از آسمان گلوله میبارد.
- پس بکش کنار جاده ... میخواهی منفجرت کنند. دوباره پریدیم پایین عسگری هلمان داد به طرف پلی که رو جاده زده بودند. دویدیم زیر پل بتونی. دایره شکل جمع شدیم یکجا. یکهو اکسیژن کم شد. نفسمان به زور بالا میآمد. شرشر عرق امانمان را بریده بود. با هر انفجار پل هم جابه جا میشد کوبیده میشدیم به هم. با حرص میخندیدیم. خنده های جنون آمیز. میرفتیم بیرون و برمیگشتیم زیر پل. باید نفس تازه میکردیم.
- نخیر ... انگار امشب را تو این دخمه مهمان هستیم.
دسته ای از بچه ها پتو پهن کردند و دور نشستند. وسط هم چند نفر دراز شدند و چشم بستند. مانده بودم در آن وضع چه طور خوابشان میبرد. پوست همه شان سوخته بود. به بردههای فروشی میماندند که دیر به بازارشان رسانده بودند.
- دکتر این قدر نرو بیرون و برگرد ... آخر گرای اینجا را میدهیها. با من بودند. برگشتم زیر پل. پشت چسباندم به دیوار سیمانی اش و رو پاهایم نشستم. نگاه انداختم به صورت بچههایی که اطرافم چمباتمه زده بودند. همه شان فرروفته بودند تو خودشان. بعضی هاشان چیزی را زمزمه میکردند. دعا بود. تو منطقه و خط زمزمه ها همه شان دعاهای حفظ شده بود. من هم همراهیشان کردم. ماندنمان زیر پل طولانی شد. پاهامان خشکیده و کرخ شده بود. از بیهوایی دل و روده مان جمع شده بود. تو دهانمان بادی که از تو دهانه پل تو میزد بوی باروت و سوختگی میداد. آب قمقمههایی که راننده برایمان آورده بود تو یک چشم به هم زدن ته کشید. داغی آب به سرفه انداخته مان. چنان که اشکمان را درآورد. پوست صورتمان از عرق و اشک نوچ شده بود. همه فکرمان فرورفتن تو رودخانه گاوی بود. آن رودخانه فقط مال گاوها است. ورود برای آدمها ممنوع میباشد. بچه ها به حرفی که راننده زد نخندیدند. کسی حال و حوصله شوخی و مزه پرانی نداشت. راننده دمغ پشت کرد به بچه ها و چشم دوخت به آسمان که گلوله ازش میبارید. احساس میکردم انداختنم
تو چاه خشک و پر از قلوه سنگ. صدایمان انعکاس پیدا میکرد
- تو چرا این قدر ساکتی؟ ... داری به بچه هات فکر میکنی؟
- نه ... برای چه بچه ها؟ آنها جایشان امن است. نگران بچه های خط هستم .... الان باید هرمزآباد زیر و رو شده باشد.
- حقا که پدری ... پدرها فقط فکر و خیالشان بچه ها است ... شما از
آن پدرهای باحالی دکتر ... خوش به حال این بچه ها ... بچه ها صلوات فرستادند هر کس چیزی گفت. گفتند پاشم بایستم جلو و نماز قضا بخوانیم. گفتم باشد برای بعد. برای موقعی که به آب رسیدیم. ولی چند آیه قرآن خواندم. معنی ام کردم. با فریاد عسگری و راننده ریختیم بیرون.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید
کانال حماسه جنوب/ ایتا
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 رزمنده با حال و
اشعار حجاب
برای فردای قیامت
تا پیش حضرت زهرا سرفراز باشید
🔹حضور خواهران در دفاع مقدس
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
#روایت_فتح
#خواهران_رزمنده
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 در جبهه دشمن چه میگذرد
جنون تشکیلات رجوی بعد از شکست مرصاد /۵
محمد کرمی
عضو رها شده سازمان منافقین
┄❅✾❅┄
🔹 پس از شکست سخت در این عملیات، فضای اردوگاه و تشکیلات نفاق چگونه بود؟
یکی از بدترین دوران گروهک محسوب میشود. نیروها به لحاظ روحی در وضعیت صفر مطلق و بسیار خشمگین و عصبی بودند. داخل قرارگاه همه جا خاک مرده پاشیده شدهبود. در هر گوشه و کناری چند نفر که با هم دوست بودند جمع که میشدند تمام حرفشان درباره علت شکست بود، نبود فرماندهی، فضای بیاعتمادی به مسعود رجوی در قرارگاه وجود داشت. در واقع شالوده بزرگترین ریزش نیرویی رقم خورد و بسیاری از افراد که از خارج از کشور به گروهک ملحق شدهبودند، با این وضعیت به کشورهای خود بازگشتند.
🔸پس از این وضعیت سرکردگان نفاق چه کردند؟
تقریبا دوهفته پس از بازگشت بود که اعلام شد نشست عمومی برای جمعبندی عملیات برگزار میشود. نشستی که اعلام شدهبود چهار روز خواهد بود، به دلیل فضای نشست که همه چیز علیه مسعود رجوی بود، روز دوم پایان یافت. مسعود رجوی اعلام کرد نشست برای جمعبندی بزرگترین عملیات گروه است. هرکسی با استدلال خودش دلیل میآورد که وارد شدن به این عملیات اشتباه محض بود، بعضیها بیان میکردند ما به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی توانایی این میزان پیشروی را نداشتیم تا چه برسد به فتح تهران. این که ما بخواهیم تهران را فتح کنیم، رویایی بود که شما داشتید. این که شما گفتهبودید به هر شهری که برویم مردم از ما حمایت میکنند، در صحنه عملیات رخ نداد بلکه از ما هراس داشتند. در این هنگام مسعود رجوی هفت یا هشت نفر از شهروندان ایرانی فریب خورده و جذب تشکیلات شده را معرفی کرد و گفت این ثمره حضور ماست. در این هنگام نفرات معترض شدند که این همه کشته دادهایم برای اینکه این تعداد نفر به حمایت از ما برخیزند؟! ما وارد کرند واسلامآباد شدیم، تمام جوانان فرار کردند و اهالی که باقی مانده بودند هرجا خودمان را معرفی میکردیم، با بی محلی از کنار ما عبور میکردند. این تعداد را شخص خودم در اسلام آباد دیدم که با خودروی شخصیشان آمدهبودند. گفتم بیایید کمک کنید زخمیها را ببریم بیمارستان اسلام آباد، گفت ماشینم کثیف میشود و از همراهی با گروه سر باز زد.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد..
#دشمن_شناسی
#منافقین
#مرصاد
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 اظهارات دکتر صالحی اصفهانی استاد تمام اقتصاد دانشگاه ایلینوی امریکا در مورد زندگی مردم در قبل از انقلاب و اوضاع بد اقتصادی رژیم پهلوی
🔹هادی صالحی اصفهانی سال ها در آمریکا زندگی می کند و استاد تمام دانشگاه ایلینوی آمریکا است. او در دهه ۱۳۵۰ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و تا به امروز مشغول فعالیت علمی است. تخصص او در علم اقتصاد، مباحث اقتصاد کلان همچون تورم و رشد اقتصادی را در برمیگیرد.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#روشنگری
#فساد_دربار
#پهلوی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 عملیات مرصاد ۷
#نکات_تاریخی_جنگ
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔸 اسرای منافقین در نبرد مرصاد
کارستان هوانیروز ارتش در مواجهه با عملیات فروغ جاویدان منافقین
هوانیروز ارتش با فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی در نبرد مرصاد نقشی تأثیرگذار داشت. این نیرو با ۴۲۵ ساعت پرواز در ترابری و عملیات هلیبرن شبانه رزمندگان، پشتیبانی و رزم به سرکوب منافقین میپرداخت. در این نبرد سه فروند بالگرد مورد اصابت قرار گرفت و خلبان ستوانیار حسین فرزانه به شهادت رسید.
🔸 تلفات و خسارات منافقین در نبرد مرصاد و غنایم رزمندگان
کشته ۱۳۰۴ نفر
زخمی کمتر از ۱۵۰۰ نفر
اسیر ۲۵۰ نفر
زرهی ۹۳ دستگاه
خودرو ۶۱۲ دستگاه
تفنگ ۰۶ ۱م م ۵۱ قبضه
توپ ۱۲۲ م م ۲۱ قبضه
آرپی جی و تیربار ۱۷۰۰ قبضه
خودرو ۵۰۰ دستگاه
🔸 آماری از شهدای نبرد با منافقین در عملیات مرصاد
بیشتر شهدای نبرد با منافقین از نیروهای مردمی بودند؛ رزمندگانی که برای دفاع از میهن در قالب یگانهای رزم و در مواردی نیز انفرادی به جنگ با دشمن شتافتند. بر اساس آماری که از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، از ۹۷۷ شهید این نبرد کمتر از ۱۰۰ نفر آنها از رزمندگان رسمی سپاه، ۸۰۰ نفر نیروی مردمی و یک خلبان هوانیروز بودند. همچنین در این نبرد ۲۹۳۴ نفر از نیروهای رزمنده و ساکنان بومی زخمی شدند.
منبع: اطلس نبردهای جبهه میانی، انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 تصاویر تازه منتشر شده
از عملیات مرصاد
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#مرصاد
#عکس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂