🔴 سلام، وقت بخیر 👋
میدونم همه منتظر خاطرات جدید هستن و البته چند نفری هم که حوصله کمتری داشتن ترک کردند و تشریف بردند. راستش دوسه روزی هست دنبال خاطراتی هستم تا مثل خاطرات قبلی دارای جریان باشن و ارزش گرفتن وقت دوستان رو داشته باشن. خب بحمدالله یکی دو سوژه خوب دستم رو گرفته و بلطف الهی تلاش اینه تا اول مرداد آماده بشه و نشر بدیم.
عجالتا چند خاطره کوتاه ناب هست که ارسال میشه، خصوصا از خاطرات ناب برادر فرامرزی که فرمانده یکی از گردان های ضدزره بوده و همه خاطراتش شنیدنی و شیرین هستن.
این یکی رو دلم نیومد ازش بگذرم. شما هم بخونید با من هم نظر می شید.
👇
🍂
🔻 گشنگی
در یکی از پاسگاه های جزیره مجنون مستقر بودیم. هر روز حوالی ساعت یازده قایق تدارکات می آمد و سه وعده روزانه "ناهار،شام، صبحانه" فردا را میداد و میرفت.
🌿یک رمضان صادقی اهل اصفهان این مسئولیت خطیر😜 را بعهده گرفته بود.
چانه زنی ها برای افزایش سهم غذا بیفایده بود. تا اینکه فکرها رو روی هم ریختیم و طرحی در انداختیم. اجرای این طرح مهارت میخواست.
🌿فردی با اعتماد بنفس بالا و گویش شمرده کلامی و مطلع به احکام شرعی 😂حجت پارسا نامی اهل بروجرد را مستعد ترین فرد دیدیم. جثه بزرگ و چاق و لهجه شیرین بروجردی😊
سریع تا قبل از ظهر یکی از ملحفه های تر و تمیز را انتخاب کردیم و تبدیل به یه عمامه درشت کرده و بر سر حجت گذاشتیم.😜 یه پتو را لوله کردیم که حکم متکا پیدا کرد و حجت تکیه به آن داد😐😂حوالی ساعت یازده طبق روال معمول قایق غذا آمد.😗
🌿 در همان ابتدا ابهت حاج آقا پارسا چشم رمضان صادقی را گرفت. اقتضای اصفهانی بودنش را در معاشرت و مصاحبت با این عالم جلیل القدر دیده بود. حاج آقا حجت ما هم کم نیاورد و در منزلت رزمندگان اسلام چند حدیث گفت و در ثواب رسیدگی به امور #تغذیه آنان نهایت هنر خود را به نمایش گذاشت.😂😂
🌿 آن روز دیگ ها کاملا پر شده بود. همه ما آماده انفجار خنده ها بودیم. به هر طریق خود را گرفته بودیم.😑
یک مرتبه رمضان صادقی راجع احکام غسل ارتماسی سوالی مطرح کرد😨. همه ما مات شده بودیم و نگران که توان و عقل کلامی حجت یارای پاسخگویی دارد؟؟!!! و آیا رها شدن از مخمصه این سناریو به خیر خوشی تمام میشود.؟
سوال این بود:
آیا بهنگام انجام غسل ارتماسی کش تنبان مانع محسوب میشود یا خیر😂
حجت درنگ عالمانه ای کرد و دستی به ریش خود کشید. همه ما میخ این صحنه شده بودیم.😳🙈
یک مرتبه با تمام مهارت پاسخ داد:
بستگی به کش تنبان دارد😬
🌿 اگر ایرانی باشد بلامانع است و غسل صحیح😂😂😂آن روز رمضان صادقی قانع از پاسخ رفت و ما تا شام فقط می خندیدیم😂😂
چشمتان روز بعد نبیند ,فرداي آنروز قایق که آمد حجت عمامه ای بر سر نداشت و پشت قبضه نشسته بود. همین صحنه کافی بود که رمضان صادقی، رو دست خوردنش را متوجه شود. هیچی، یک هفته ای ریاضت و گرسنگی می کشیدیم😂😂
کاظم فرامرزی
گردان ضد زره
حماسه جنوب
@defae_moghadas
هدایت شده از خبرگزاری شبستان
👈 لینکدونی ایتا | @Foollink 👉
📢 بهترین کانال و گروه های ایتا
📢 ثبت دائمی و رایگان لینک ها
📢 بدون #هزینه ، بدون #سین و ...
✍ میتوانید به راحتی هر کانالی رو که دوست دارید اینجا ببینید و عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/588251140C02d6af013e
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🍂
🔻 #معرفی _اماکن و مناطق جنگ
❣ خرمشهر، ( نهر خین)
👈 خین نهری است در نزدیکی روستای خین در غرب خرمشهر و جنوب نهر عرایض که جزیره بوارین عراق را از شلمچه ایران جدا می کند. نهر خین در مجاورت پاسگاه مرزی خین قرار دارد و دو و نیم متر عمق و بین هشت تا سی متر عرض آن متغییر است و در تنومه عراق به شط العرب می ریزد.
قبل از آغاز جنگ، ارتش عراق برای مسلح نمودن عوامل خود در خرمشهر به طور مرتب در حاشیه این نهر به تخلیه سلاح می پرداخت. با آغاز جنگ، تیپ ۲۰ لشکر پیاده - مکانیزه ارتش عراق در تاریخ 31/ ۶ / 59 در کنار نهرخین آرایش تهاجمی به خود گرفت. این درحالی بود که از روزهای قبل پاسگاه خین زیر آتش دشمن قرار داشت و نیروهای ژاندارمری به کمک نیروهای مردمی در این پاسگاه مقاومت می کردند.
در سومین روز جنگ این پاسگاه تخلیه شد و مدافعین در محدوده پل نو موضع گرفتند.
👈 در جریان آزادسازی خرمشهر، خین یکی از محورهای قرارگاه نصر به فرماندهی شهید همت برای ورود به شهر بود و در عملیات والفجر۸ نیز تلاش پشتیبانی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در محدوده آن صورت گرفت. در عملیات کربلای4 این منطقه شاهد سنگین ترین درگیری خود در طول تاریخ بوده است به طوری که شهدای بسیاری در آن به شهادت رسیدند. نهرخین با انواع موانع از جمله نبشی های ضربدری و سیم خاردارهای حلقوی و انواع میادین مین و موانع خورشیدی، مانع بسیار جدی برای عبور رزمندگان در عملیات های کربلای 4 وہ محسوب می شد.
👈 عبور از منطقه باتلاقی و لجن زار و نفوذ به دژ جنوبی نهر خین با ارتفاع دو و نیم متر و عرض شش متر که در وسط آن کانالی بتنی با مهندسی پیچیده ساخته شده بود و اطراف آن سنگرهای نگهبانی و کمین ضد گلوله تعبیه شده بود که گلوله آر پی جی هم قدرت تخریب آن را نداشت و انواع جنگ افزارها از قبیل توپ 106، آر پی جی ۱۱ و چهار لول ضد هوایی از آن محافظت می کردند، عملا کاری غیر ممکن بود. با این حال رزمندگان در عملیات کربلای 4 در نبردی شجاعانه خسارات و تلفات فراوانی به دشمن وارد کردند و حتی عده ای از رزمندگان از نهرخین گذشتند. اما در نهایت به دلیل لورفتن عملیات و حجم بسیار سنگین آتش دشمن، فرماندهان دستور توقف عملیات را صادر نمودند. با اطلاعات و تجارب به دست آمده در این عملیات، این منطقه در عملیات کربلای 5 آزاد شد.
@defae_moghadas
🍂
🍂
یادش بخیر! آسمان کرخه ✨ و خیره نگریستن به آسمان پر ستاره آن، که چقدر لذت بخش بود! ✨
✨گویا ستاره ها به سطح زمین آمده بودند تا بچه ها را شناسایی کنند و آسمانی ها را یواشکی انتخاب کنند که بدانند در عملیات بعدی کدامشان را ببرند و آن بالا بالاها، کنار خودشان بنشانند✨
و حالا هر چه به آسمان می نگريم، چقدر ستاره ها✨ دورند و دست نیافتنی....😔
امامزاده
@defae_moghadas
🍂
چون صبـح بر آید ز افق،
خوردنِ یڪ چـــــــای ...
محشــر شـــود
از دستِ نگاری کہ تو باشے...
#بفرمایید_چای ☕️
🍂
💠یک عکس یک خاطره
از چپ:
جانباز علی زراسوند
بنده
زمان:
اسفند 1364
مکان:
ارتفاعات لری کردستان
-------------------------------
تیپ ما جایگزین لشکر امام حسین ع شده بود.
سنگرهای خط مقدم ما بالای این ارتفاعات بود.
این جاده مواصلاتی عقبه به خط بود.
بهنگام بارندگی جاده لغزنده میشد و غذا رسانی بخط دچار اختلال میشد.
به کمک راننده میرفتیم و با هر زحمتی بود با تراکتور ماشین را تا بالا می آوردیم 😊
علی آقای ما بچه مخلصی بود.
جثه ورزشکار اش با اخلاص اش که ادغام میشد
همه کارها را داوطلبانه بعهده میگرفت 😊
روزهایی که به نیروها آبرسانی نمیشد
دو بشکه بیست لیتری بدست میگرفت و از ارتفاع سرازیر به همین نقطه میشد.
بشکه ها را پر از آب میکرد و گازش را میگرفت بسمت ارتفاعات 😊
کاری بسیار سخت
ولی شدنی برای او
ایشون مزد این اخلاص اش را چند ماه بعد در آزاد سازی مهران گرفت
بر اثر شلیک راکت هلی کوپتر عراقی دو پای خود را و چشم چپ اش را تقدیم
خدای خود کرد.
او الان مسئول سخت کوش ثبت و احوال شهر بروجرد است. 🌹😊
راوی : کاظم فرامرزی
@defae_moghadas
🍂