eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.5هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
رضایی: صحنه دلخراشی بود بعد دستور اومد که بريد عقب و تو خط دوم همان مكان شب قبل مستقر شويد در بين مسير شهيد ماپار جلو من حركت می كرد از پشت سر پيك با موتور گردان رسيد گفت سوار ميشی گفتم خير ، رفت جلوتر علی ماپار رو سوار كرد كه بعد شنيدم گلوله كنار موتور اصابت كرده و علی از پهلو تركش خورده و شهيد شده @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
به خط دوم رسيديم. باز كمی جلوتر محسن سراج بود ديدم قصد ورود به يك سنگر رو داشت ولی يكباره ايستاد و شوك برش داشت فقط سرش به چپ و راست حركت می كرد تو شوك بود که رسيدم ديدم تو سنگر دو تا بسيجی هستند که گويا خمپاره صاف رفته بود تو سنگر تمام اجزای بدنشون جدا بود گويی سلاخی شده باشن. محسن رو حركت دادم و رفتيم سنگر بعدی @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
خط دوم خيلی زير آتش بود تا ظهر آنجا بوديم امير صالح زاده دستور داد همه برن عقب. چند لندكروز اومد و همه سوار شدن و در حين سوار شدن تركش به تاير عقب لندكروز خورد و پنچر شد مقدم: شک سراج بخاطر دیدن این صحنه بود؟ رضایی: بله صحنه خيلی دلخراشی بود. دقيقا يادم هست كه يكی از سرهای مطهر كه گویی ذبح شده بود روی سينه يكی از پيكرها قرار گرفته بود @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
رضایی: همه از ماشين پياده شدن و به سنگر ها رفتن ماشين های ديگه هم حركت كردن من با كمك راننده چرخ عقب سمت راننده رو عوض كرديم و دوباره بچه ها سوار شدن چون از دهکردی خيلی حرف شنوی داشتم جرأت نكردم بگم که من برنميگردم. صبر كردم تا همه سوار شدن و خودم رو سپر عقب ايستادم ماشين چند متر حركت كرد كه من پياده شدم @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
رو سپر عقب ايستادم. ماشين چند متری که حركت كرد پياده شدم عظيم رو که ديدم داد زدم بريد من نميام. پشت ماشين رو نگاه می كردم که عظيم لحظه ای صورتش رو از نگاه من برنگرداند تا ماشين فاصله گرفت @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
رضایی: من و محمد توكل و عباس عامری و حاتم خانزاده و فكر كنم فرجی ( اگر اشتباه نكنم) باقی مانده بوديم عصر آن روز آتش دشمن خيلی خيلی سنگين شده بود و امانمان رو بريده بود و هر لحظه فكر می كرديم گلوله بعدی تو سنگر می خوره أمير صالح زاده كه از حضور ما خبردار بود پيام داد بيايين نزديك خودم. حدود دويست متر سمت چپ ما بود @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
مقدم: گروهان های دیگه کجا بودن؟ رضایی: همه رفته بودن عقب. فرماندهی گردان با أمير بود. ايشان مانده بود كه گردان بعدی رو كه شب ميان ببره جلو و توجيه كند ما هم قصد داشتيم با گردان بعد بريم جلو چون حداقل تجربه جلو رو داشتيم و كمی آشناتر به منطقه بوديم هر وقت به محمد توكل نگاه مي كردم و شجاعت و شهامت اونو با خودم مقايسه ميكردم قطره در مقابل دريا بود. از خودم خجالت مي كشيدم چقدر آرامش در چهرش موج ميزد. @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
محمد گفت حركت كنيم بريم سنگرهای كنار صالح زاده واقعا آتش سنگينی مي باريد شايد تصورش فقط برای كسايی ممكن باشه كه اونجا بودن از سنگرها پريديم بيرون و چند متری حركت كرديم كه رسيديم به تانك جا مانده از عراقی ها كه كنار خاكريز پارك بود در لحظه ای كه از كنار اون رد می شديم به يكباره منفجر شد. انفجار خيلی شديد و وحشتناك بود. خيلی شديد. يك لحظه به بالا سرم نگاه كردم همه چي بصورت اسلوموشن در كنارم اتفاق می افتاد. @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
رضایی: برجك تانك با فاصله يك متری از بالا سرم در حال عبور بود نمی دونم چطور منفجر شده بود و يا با چی مورد هدف قرار گرفت كه برجك سمت ديگر پرتاب شد از شدت انفجار گيج و منگ شده بودم. صداها نامفهوم بود دومتری شنی تانك بودم بعضی ها به طرفمون می دويدن و بعضی ها از سمت ما فرار می كردن كمی خودم رو جمع و جور كردم ديدم حاتم آتيش گرفته. عباس هم كنار تانك افتاده و شكمش پاره شده @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
رضایی: چند نفر سمت حاتم رسيدن و مشغول خاموش كردن شدن. من ناخواسته رفتم سمت عباس روده هاش ريخته بود بيرون خيلی صحنه دلخراشی بود. هنوز كلم سوت می كشيد نمی فهميدم ديگران چی ميگن ناخواسته مچ پای عباس رو گرفتم و می كشيدم فقط قصد داشتم از تانك دورش كنم اصلا متوجه فرياد اون نمی شدم بنده خدا روده هاش توی دستش بود @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
رضایی: ديگران رسيدن منو دور كردن و خودشون به عباس رسيدگی كردن. منم رفتم تو سنگر كناری أمير صالح زاده خواهش می كنم ربع ساعت به من فرجه بدين سپس ادامه ميدم لطفا يكی ديگه از دوستان وارد گود شود ببخشيد @defae_moghadas 🍂
۲۲ دی
بهرحال نوشتن حقایق و صحنه‌های ناخوشایند جنگ ، هم برای تاریخ مهمه و هم برای کسانی که نه شنیده و نه دیده‌اند
۲۲ دی