eitaa logo
دگرش...
280 دنبال‌کننده
46 عکس
4 ویدیو
3 فایل
برای آینده ایران یادداشت‌های محسن دنیوی نام‌ کاربری در بله، ایتا، ویراستی: @donyavi1979 www.donyavi1979.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
برای سیدمحمدمهدی میرباقری.pdf
65.5K
*برای سیدمحمدمهدی میرباقری...* محسن دنیوی در بحبوبه جنگی که منطقه را فراگرفته است و رنجی که بر ملت مظلوم فلسطین و لبنان توسط رژیم وحشی اسراییل تحمیل شده است، روزنامه هم‌میهن دوباره حمله به شخصیت آیت‌الله میرباقری را به تیتر اول خود آورده است! این یادداشت تلاش دارد تا درباره شخصیت فکری استاد میرباقری توضیحاتی را برای افراد منصف و معتدل ارائه کند. افرادی که از قبل و بدون آگاهی لازم، تصمیم خود را درباره اغلب امور و موضوعات نگرفته‌اند و به خود فرصت می‌دهند بیرون از موج‌سازی رسانه‌ها، فکر کنند و بعد درباره افراد قضاوت کنند! این یادداشت چهار صفحه و ۱۶۸۴ کلمه است و مطالعه آن حدود ۱۰ دقیقه زمان خواهد برد.
*تایوان، کریمه و جزایر سه‌گانه ما* محسن دنیوی چرا هر از چند گاهی ادعاهایی ظاهراً پوچ توسط امارات درباره مالکیت جزایر سه‌گانه مطرح می‌شود؟ شاید یکی از مسیرهایی که بتواند معمای جزایر سه‌گانه را رمزگشایی کند، مرور دو مورد بندر کریمه در ارتباط با روسیه و جزیره تایوان در نسبت با چین باشد. نکته مشترک بین این سه پروژه این است که با بازیگری آمریکا در نقطه‌ای نزدیک به سه کشور چین، روسیه و ایران که مثلث قدرت آینده آسیا و در تقابل احتمالی با قدرت اول جهان پس از فروپاشی شوروی یعنی آمریکا خواهند بود، سه نقطه منازعه سرزمینی تعبیه شده است که می‌تواند مثل بمب ساعتی، بهانه هرگونه دخالت و تقابلی را برای آمریکا ایجاد کند. نکته جالب این جاست که هم قصه کریمه و هم تایوان به قرن ۱۸ باز می گردد و در سالهای پس از جنگ دوم جهانی یعنی بعد از ۱۹۵۰ و به ویژه بعد از فروپاشی شوروی و تک قطبی شدن جهان در سالهای بعد از ۱۹۹۰ به چنین وضعیت چالش برانگیزی توسط آمریکا رسیده است. دقت کنید که سال ۱۹۹۴ توافق‌نامه بوداپست بین روسیه و اوکراین و آمریکا و انگلستان درباره بندر کریمه امضا می‌شود و سال ۱۹۹۶ اولین انتخابات در تایوان به عنوان کشور مستقل دموکراتیک با حمایت آمریکا برگزار می‌شود. زمانها کاملا نشان دهنده این پروژه از پیش تنظیم شده است. پس از تکرار منظم رفتارها و ادعاهای امارات نه تعجب کنید و نه عصبانی شوید. @degaresh1
گناه کوچک‌انگاری... محسن دنیوی ▫️تمایلات اجتماعی و تحلیل و جمع‌بندی یک ملت، تاثیر مهمی در تصمیمات مهم و سرنوشت ساز آن دارد. اینکه امروز جنگ با اسراییل را در سطحی بالاتر ادامه دهیم و یا اینکه سطح مناقشه را بیش از این افزایش نداده و در همین سطح نگاه داریم؟ جزء همان تصمیمات مهم و سرنوشت ساز برای ایران و ملت ایران است. ▫️برخی گمان نکنند که تصمیم درباره ادامه درگیری، فقط مسئله جمهوری اسلامی است. چون تبعات این تصمیم به سرنوشت ایران گره خورده است و فاصله‌گذاری ذهنی بین ایران و جمهوری اسلامی در این شرایط پیچیده چیزی را حل نمی‌کند. تنها ممکن است با چنین تفکیکی، خود و دیگران را دچار اشتباه محاسباتی و تصمیم نادرست کنیم. ▫️پس موقعیت امروز، موقعیتی حساس و ملی و سرنوشت‌ساز است! اما برخی از افراد با کوچک‌انگاری حمله به خاک ایران، مطالبه عمومی برای پاسخ را تقلیل دادند. ▫️یک بار دیگر ماجرا را مرور کنید. به خاک ایران عزیزمان بعد از دهه شصت، حمله شده است و فرقه‌ای شرور و جنگ‌طلب به نام کشور و دولتی جعلی اسراییل با حمایت آمریکا و همراهی اروپا و دیگر هم‌پیمانان آنها به ایران هجوم آورده‌اند و چند نفر از سربازان وطن را به شهادت رسانده‌اند! ▫️این هجوم در امتداد کشتاری یکساله در غزه، حملات وحشیانه اخیر به لبنان، حملات هر از چندگاهی به سوریه و عراق و یمن بوده است. یادمان نرود که اسراییل دو رهبر حماس و دو دبیرکل حزب‌الله را که در سی سال گذشته نتوانسته بود یا نخواسته بود ترور کند، الان به شهادت رسانده است. یعنی خط قرمز و مرزی برای عبور باقی نگذاشته است. انگار که همه چیز برای اسراییل، مسئله مرگ و زندگی است! ▫️در چنین شرایطی حمله به ایران به عنوان کشور موثر منطقه، گناه و خبطی نیست که هر ایرانی از کنار آن بگذرد حتی اگر منتقد جمهوری اسلامی باشد. اما دوستان کوچک‌انگار با لودگی و پیام‌های سطحی و زرد برای مسخره کردن حمله اسراییل، حس خشم و مطالبه مردم را تضعیف کردند و این بی دقتی در تحلیل و موضع‌گیری هیجان زده از صدا و سیما و مجریانش تا فعالان فضای مجازی مورد خطاب و تذکر رهبری قرار گرفت. لزوماً اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد قرار نیست به زبان هم جاری کنیم. چون ممکن است همین تحلیل و موضع غلط، موجب تخلیه بار روانی جامعه شده و بعد اسراییل با حمله‌ای سهمگین در اثر کوتاهی و تعلل ایران، احساس یاس و ضعف را به تمام ملت ایران تزریق کند و ایران را کشوری ضعیف در معادلات منطقه نشان دهد و سرنوشت جنگ را تغییر دهد. برای یافتن راه‌حل و تصمیم درست، شاید دقت و تأمل در این بخش از بیانات رهبری راهگشا باشد. ایشان فرمودند: «باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند.» خطای محاسباتی رژیم چیست؟ یعنی چه چیزی را باید بهم بزنیم؟...
رویای اسرائیل... مدت زمان: ۲۵ دقیقه محسن دنیوی [این قطعه صوتی در جلسه بررسی کتاب تلاویو سقوط کرد نوشته سمیه علی هاشم و ترجمه سعیده حسینی ارائه شد که به همت مدرسه مطالعات اتوپیا در مهرماه ۱۴۰۳ در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد] فهرست پادکست 🔺مروری بر مصاحبه یوال نوح هراری در سالگرد هفتم اکتبر 🔺جهان چیمریکایی و اهمیت اسراییل برای آمریکا 🔺طرح بزرگ امام خمینی، مسئله فلسطین و نظم فعلی جهان از 1945 🔺جهان پس از اسراییل چگونه است و اسراییل چگونه تمام خواهد شد؟ @degaresh1
رویای اسرائیل برای آینده.mp3
24.02M
رویای اسرائیل... مدت زمان: ۲۵ دقیقه محسن دنیوی فهرست پادکست 🔺مروری بر مصاحبه یوال نوح هراری در سالگرد هفتم اکتبر بخش اول: از دقیقه 1 تا 10 یوال نوح هراری نویسنده مشهور صهیونیست از رویای آینده اسراییل مبتنی بر روایتی پرقدرت از گذشته آن می گوید. او در مصاحبه ای در سالگرد هفتم اکتبر، از ضرورت حفاظت از مفهوم صهیونیسم به عنوان جنبش ملی یهودیان سخت گفته است. 🔺جهان چیمریکایی و اهمیت اسراییل برای آمریکا بخش دوم: از دقیقه 10 تا 15 فرید زکریا در یادداشت چیمریکا؛ مسیر رستگاری جهان که حدود دو دهه پیش نوشت به نقل از نیل فرگوسن در کتاب صعود سرمایه از تولد قدرتی نوظهور پس از پایان جنگ سرد به نام چیمریکا بین آمریکا و چین صحبت می کند. او معتقد است که تنها راه بقای پروژه جهانی شدن، حفظ این پیوند است.نکته کلیدی اینجاست که اسراییل در نقطه کانونی این پیوند است! 🔺طرح بزرگ امام خمینی، مسئله فلسطین و نظم فعلی جهان از 1945 بخش سوم: از دقیقه 15 تا 19 امام خمینی بنا نداشت که با تغییر نظام سیاسی در ایران، مسیر خود را پایان دهد و طرح ایشان از ایران شروع می شد اما در ایران تمام نمی شد و آن طرح تا شکل گیری نهضتی جهانی علیه نظم فعلی جهان ادامه خواهد داشت و اسراییل و حذف آن از معادلات منطقه، نقطه عطفی در این طرح بزرگ است. 🔺جهان پس از اسراییل چگونه است و اسراییل چگونه تمام خواهد شد؟ بخش چهارم: از دقیقه 19 تا 25 حادثه مهم هفتم اکتبر، طرح ابراهیم را که به دنبال تبدیل اسراییل از پادگانی مخوف به کشوری امن و دموکراتیک و مهد تکنولوژی و سرمایه گذاری و گردشگری بود را نابود کرد. اما… @degaresh1
*آمریکا یک دولت‌ملت نیست...* مجید ضیایی ایالات متحده آمریکا به شهادت تاریخ ۲۵۰ ساله آن (و هم‌چنین یکصد سال پیش از آن که حاکمیت الیگارشی خانواده‌های پلانتوکرات بر آن حاکم بود) یک دولت نیست! دولت مدرن به مفهوم یک دولت‌ملت (nation-state وستفالیایی یا دولت منبعث از یک ملت و برآمده از اراده یک ملت به رای اکثریت آن ملت) بر دولت فدرال ایالات متحده انطباق ندارد! دولت فدرال ایالات متحده از ایجاب یک گفتمان اقتصادی منتج از یک دیالوگ منفعت‌محور (یوتیلیتاریانیستی) با دو سویه و منظر هامیلتونی و جفرسونی در پایان سده هجدهم میلادی شکل گرفته است. (خود این دو منظر ناشی از حدود یک و نیم سده تعارض بین دو مدل اشرافیت بریتانیایی ۱. مدل اشرافیت فئودالی و مبتنی بر زمین ۲. اشرافیت مبتنی بر پلانتوکراسی و تجارت دریایی از دهه‌های آغازین قرن هفدهم تا نیمه دوم قرن هجدهم -متشکل در دو حزب ویگ و حزب توری- است) دولت فدرال ایالات متحده برآمده از چنین پیشینه تاریخی اقتدار خود را از اشرافیت منفعت‌مدار یا ) می‌گیرد. و مدل تصمیم‌گیری در آن همواره به گونه‌ای است که منافع این الیگارشی به نحو بهتری تامین و تحصیل گردد. الیگارشی که اقتدار خود را نه از زمین بلکه از تجارت می‌گرفت در جنگ داخلی امریکا تفوق را بر الیگارشی پلانتوکرات تحمیل کرد. سپس این الیگارشی در مسیر تامین مالی بنگاه‌های داخلی ایالت متحده فعال شد و اقتدار بانکی را تا ۱۹۱۰ بر الیگارشی تکنوکرات آن سرزمین تحمیل کرد (تا ۱۹۱۰) پس از آن برای چیرگی بر جهان با کمک (industrial military complex) به سیاست جنگ و کودتا روی آورد تا دهه ۱۹۷۰ و پس از خروج از برتون وودز الگوی تامین مالی و financial technology را برای تسلط بر جهان برگزیده و دنبال می‌کند. اشرافیت منفعت‌مدار ایالات متحده یا همان الیگارشی که سلبریتی آن امروزه امثال ماسک و گیتس و جابز و خسروشاهی و ... هستند و نماد واقعی آن را باید در بنگاه‌های تامین مالی جست از دولت ایالات متحده به عنوان یک ابزار کارآمد برای اعتلای خود بهره‌می‌گیرد و رفتار و استراتژی بلندمدت این دولت و دولت‌مردان آن را فقط با این نظرگاه می‌توان تا حدی دریافت.
⭕️ *حزب‌الله جدید؛ ناشناخته‌‌تر، پیچیده‌تر و رعب‌آورتر از گذشته برای صهیونیسم...* 🔺محسن دنیوی لبنانی‌ها با شادی آغشته به غم سید حسن نصرالله عزیز به جنوب لبنان برگشتند و احتمالاً در روزهای آینده شاهد یک تشییع ماندگار در تاریخ لبنان و محور مقاومت باشیم. برخی از حزب‌اللهی‌ها در ایران این وضعیت را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و تلخی آن مقایسه کردند اما این مقایسه درست نیست اولاً وقتی یک کشور و ارتش آن با یک گروه و تشکیلات غیردولتی به این شکل می‌جنگند، نقطه موفقیت برای آن ارتش نابودی کامل تشکیلات غیررسمی است و نقطه شکست هم عدم نابودی کامل است و برای حزب‌الله لبنان نقطه پیروزی فقط بقا و زنده ماندن بود که نه تنها به این هدف رسید بلکه بیش از آن را به دست آورد و امروز مردم در حال بازگشت به جنوب لبنان هستند ولی بعید است شمال سرزمین‌های اشغالی به این زودی دوباره جایی برای زندگی اشغالگران صهیونیست باشد. با این نگاه، توافق آتش‌بس و بازگشت به جنوب یک پیروزی است. ثانیاً هدف اولیه سیدحسن و حزب‌الله کاهش فشار و تمرکز روی غزه بود که این مهم هم در میدان محقق شده و امروز صهیونیست‌ها باید قوای‌شان را در چند نقطه تقسیم کنند و همین موضوع آن‌ها را به نقطه فرسایش رسانده است! اما نکته‌ای که در پس همه حوادث چند ماهه اخیر پنهان است، مفهوم جدیدی از سازماندهی است که حزب‌الله لبنان در جهان امروز ارائه داد. در پیام رهبری که قبل از بیانیه حزب‌الله درباره شهادت سید حسن نصرالله منتشر شد هم به این استقامت ساختاری اشاره شده بود. ساختاری که رهبری و جانشین آن شهید شده‌اند، فرماندهان رده اول آن شهید شده‌اند، با عملیات عجیب پیجرها، چند هزار نفر از نیروهای لایه میانی آن شهید شده و آسیب دیده و شناسایی شده‌اند، اما هنوز هست و می‌جنگد!! چه کسی این تشکیلات را اداره می‌کند؟ آنها چطور هماهنگ می‌شوند؟ از چه کسی و با چه مکانیزمی دستور می‌گیرند و عملیات می‌کنند؟ چطور در میدان، ارتش مدعی اسراییل را زمین‌گیر کرده‌اند؟ این شروع دوران جدیدی در سازماندهی و تشکیلات انسانی است که با مدل‌های موجود قابل تحلیل و بررسی نیست و حزب‌الله موجود، ناشناخته تر و پیچیده‌تر و رعب‌آورتر از حزب‌الله چند ماه پیش برای اسراییل است. @degaresh1
هدایت شده از اشارات
🌕 از اشرف غنی تا بشار اسد 🔺 ۱۵ اوت ۲۰۲۱ یعنی سه سال پیش، دولت اشرف غنی که با حمایت کامل آمریکا در افغانستان بر سر کار بود، سرنگون شد و طالبان بعد از ۲۰ سال دوباره بر افغانستان حاکم شد. اتفاقی که با سرعت خیره‌کننده رخ داد و همگان به جای کلمه فتح شهرها، از عبارت کنایه‌آمیز دانلود شهرها برای نحوه فتح شهرهای افغانستان توسط طالبان استفاده می‌کردند. شهرها بدون هیچ مقاومتی تسلیم می‌شدند و خبری از ارتش نبود و اعضای دولت اشرف غنی فرار کردند و با ثروتی که برخی از قبل داشتند و بر آن افزوده بودند به خانه‌های خود در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا رفتند.  جو بایدن، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده درباره این سقوط سریع اظهار داشت که اگر نیروهای افغان توانایی کنترل کشور را نداشتند، پس ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان «تغییری ایجاد نمی‌کرد»! حالا با فاصله سه سال، بشار اسد بعد از ۲۴ سال حکومتش پایان یافت و تحریرالشام با همان سرعت شهرها را فتح کرد و به دمشق رسید. اینجا هم ارتشی برای مقاومت نبود و مردم سوریه مثل مردم افغانستان از وضعیت ناراضی و از سقوط حکومت راضی بودند و رییس‌جمهور و دولت عزمی برای ماندن نداشتند و مبارزان هم جدی و پاکار بودند! پس اینجا هم بشار اسد مانند اشرف غنی سقوط کرد و این معادله تکرار شد که وقتی عزمی برای ماندن در راس حاکمیت نباشد و مردم ناراضی باشند و ارتشی مقاومت نکند و نیروی مبارز جدی در برابر دولتهای سست سوریه و افغانستان باشد، سرعت سقوط خیره‌کننده است حتی اگر آمریکا پشتوانه افغانستان باشد و یا روسیه و ایران پشتوانه سوریه بوده باشند! حالا برخی این سوال را دارند که آیا این الگو در عراق و ایران هم تکرار خواهد شد؟ درباره ایران باید به این چهار سوال جواب داد: آیا میزان نارضایتی مردم به حدی است که راضی باشند جریاناتی مانند طالبان یا تحریرالشام یا افرادی شبیه ریگی یا سازمان منافقین بر ایران مسلط شوند و یا نیروهای خارجی کشور را تصرف کنند؟ آیا ارتش و سپاه و بسیج هیچ مقاومتی نخواهد کرد؟ آیا مسئولان اصلی کشور چمدان به دست شده و به سرعت فرار خواهند کرد؟ با همین سوالات، ماه‌های پایانی پهلوی را مرور کنید. مردم معترض و مشتاق به رفتن شاه، جریان مبارز جدی و محکم برای ایجاد تغییر، ارتش واداده و ضعیف و شاهی که معروف به شاه چمدان به دست بود و برای سومین بار کشورش را ترک کرد! اینجا هم در ۴۵ سال پیش، سرعت سقوط بالا بود و آمریکا و انگلیس و اسرائیل نتوانستند حکومت مورد حمایت و همراهی خودشان را نجات دهند و پهلوی تمام شد... @esharat_57
*هایده، سوریه، جلیلی...* عصر روزی که سوریه سقوط کرد سوار تاکسی شدم. صدای آرام هایده در حال پخش بود و یک مرد میانسال با هیجان داشت از امکان وقوع تغییرات سریع در حکومت ایران می‌گفت. خوشحال از وقایع سوریه بود و امیدوار به تغییر سریع و چند هفته‌ای در ایران! مدعی بود که اگر بخشی از ملت همراهی کنند می‌شود در یک روز همه سپاهی‌ها و روحانیون را قتل عام کرد و تمام! به راحتی می‌گفت مگر بیشتر از ۲۰۰ هزار نفر هستن؟! انگار کشتن ۲۰۰ هزار نفر در چند روز برایش امری ساده و کاملاً دست‌یافتنی به نظر می‌رسید! چون چنین ایده خشتی را مطرح کرد و فضای بحث به سمت ترور رفت سعی کردم فضای گفتگو را عوض کنم. اول با او ابراز همراهی کردم و اینکه مثلاً خوشحالم و امیدوارم به تغییر سریع ایران:) اما بعد پرسیدم که آیا ایران و مردمش را شبیه سوریه می‌داند؟! یعنی اینقدر ناراضی از حکومت و رهبری هستند و آنقدر مشتاق به سرنگونی که ما هم مثل سوریه بشویم و در چند روز حکومت سقوط کند؟ جوابی نداد و منتظر بود ببیند پاسخ من چیست! گفتم که من مثل شما اینقدر خوش‌بین نیستم. چون احتمالا یادمان رفته است که همین چند ماه پیش، ۱۴ میلیون انسان در سن رای به سعید جلیلی رای دادند و رای او از ۴ میلیون ۱۰ سال قبل به ۱۴ میلیون امسال رسید! این را که گفتم انگار سطلی آب سرد روی سر این دوست برانداز ریخته باشند! یخ کرد و در لحظه همه روهایایش فرو ریخت و گفت که راست می‌گویم و اینطوری به قصه نگاه نکرده بوده و ... فضا کاملا سکوت شد، این دوست پرشور صورتش را به سمت شیشه تاکسی برگرداند و فقط خیابان را نگاه کرد و فقط به راننده گفت تا جایی که می‌شود صدای هایده را بلند کن...