May 11
May 11
⭕️ لعنت به پوست شیر...
بخش اول
محسن دنیوی
🔻اگر حاکمیت مرتبط با بخش فرهنگ و هنر کشور نسبت به این عرصه و آثار و تولیدات و رویدادهای آن حساسیت و مسئولیت کافی میداشت، باید برای آسیبهایی که به ذهن و روح ملت ایران به خاطر ساخت برخی تولیدات تصویری نمایشی زده میشود از نویسنده و کارگردان و عوامل سازنده و بازیگران و مخصوصاً پلتفرمهایی که با این سریالها خود را بالا کشیدند، شکایت می کرد و آنها را به دادگاه میکشید و پوستشان را حتی اگر پوست شیر بود، میکند!
پوستی که به خاطر مافیای قدرت و ثروتی که پشت سر آنهاست، حسابی کلفت شده است و نه تنها در قالب اشتراک و ترافیک مصرفی در حال چاپیدن جیب ملت هستند، بلکه روح و ذهن ایرانیان را مورد سختترین حملات قرار میدهند.
🔻سریال روانپریش «پوست شیر» بالاخره این هفته تمام شد. برای اختتامیه آن مردم را به پردیسهای سینمایی لوتوس مال، کورش، ایران مال، گالریا، هروی سنتر و سینما قدس کشاندند و با جشن و هورا به همراه برندنیگ این مجتمعهای متصل به همان شبکه مافیایی، قسمت پایانی سریال را اکران کردند!
دردناک است وقتی بخشی از هموطنانت را ببینی که بابت آسیبی که به روح و روان شان زده شده، پول میدهند و برای عوامل این آسیبها دست و جیغ و هورا میکشند.
🔻البته پیش از این، مسیر آسیب زدن به روح و روان ملت توسط پلتفرمهای فیلیمو و نماوا با آثاری مانند زخم کاری و قورباغه باز شده بود.
صاحبان نماوا باید بابت سریال بیمار «قورباغه» که توسط هومن سیدی ساخته شد و نوید محمدزاده در آن بازی کرد همان زمان باید محاکمه میشدند.
هومن سیدی، کارگردانی است که اغلب آثارش فقط یک کارکرد دارد و آن هم بیرون ریختن غلیانات یک ذهن بیمار که جهان بیرون را به لجن میکشد!
فقط به عنوان نمونه، سکانس قتل خواهر توسط برادر نوجوان در فیلم مغزهای کوچک زنگزده ساخته هومن سیدی را مرور کنید تا تایید کنید که فقط یک بیمار میتواند این بازی را از یک نوجوان بگیرد که در قالب نقش قاتل، خواهر جوانش را خفه کند درحالی که برادر بزرگترش که دستور قتل را به برادر کوچکتر داده، این صحنه را می بیند و املت و پیازش را با آرامش میخورد.
🔻فیلیموی جناب شکوری مقدم که صاحب اپارت هم هستند و بزرگترین آژانس تبلیغات آنلاین کشور را در اختیار دارند، هم باید پیش از این بابت ساخت و پخش سریال وحشیِ «زخم کاری» محاکمه میشد.
ایشان در مصاحبهای گفته بودند که یا ما باید در فیلیمو محتوا تولید کنیم یا رسانههایی در منهتن!
باید گفت که جناب شکوری مقدم، ایکاش شما و محمدحسین مهدویان که زخم کاری را ساخت و به خورد ملت داد، آشغالهایی در قالب محتوا مانند سریال زخم کاری را نسازید و روح و ذهن ایرانیان را زخم کاری نزنید، چون اثر این گونه آثار ایرانی به مراتب بیشتر از نسخه آمریکایی است!
🔻اما دو نکته پایانی:
اول؛ مسئولین فرهنگی و هنری کشور به ویژه آقای اسماعیلی به عنوان وزیر ارشاد، آقای خسروپناه به عنوان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، آقای قمی به عنوان مسئول سازمان تبلیغات و دیگر مسئولین نهادهای فرهنگی، مسئول مستقیم این آسیبهای جبرانناپذیر هستند. در زمان پخش سریال زخم کاری بارها درباره این سریال نوشتم و مطالبم را هم برخی از نزدیکان این آقایانی که نام بردم میدیدند اما دریغ از هیچ حرکت و اقدامی...
🔻دوم؛ چنین آثاری با این سطح از ترویج خشونت و توحش که با هزینه بالا و باکیفیت بالایی به لحاظ ساخت و بازیگری، تدوین و ...تولید میشوند، فارغ از اینکه چه آثاری بر روی امروز جامعه ایرانی دارند، فردای ایران و آینده آن را بیشتر تهدید میکنند!
همین پوست شیر را ببیند. عاری از هرگونه محتوایی است. کل سریال یک خط است و آن هم اینکه یک فرد روانی بابت حسادت، از یک فرد دیگر به سختترین شکل ممکن یعنی دزدیدن فرزند و تجاوز گروهی و بعد هم قتل انتقام میگیرد!
سه فصل فقط این یک خط را نویسنده و کارگردان با جزییات بسیار و به شکلی بسیار دردناک و ذرهذره به ذهن مخاطب تزریق کردند و او را شکنجه کردند!
@degaresh1
ادامه دارد...
لعنت به پوست شیر...
بخش دوم
🔻دو سریال دیگر هم وضعیت قصه بهتری ندارند و به همین میزان پوچ و خاص هستند و اصلا اشاره به یک پدیده فراگیر اجتماعی ندارند. یعنی محتوایی یک خطی درباره وقایعی بسیار خاص که شاید تنها چند مورد در سال اتفاق بیفتد اما در معرض دید عموم جامعه قرار میگیرد!
حتی اگر چنین مواردی، نمونه مشابه در دنیای واقعی داشته باشد، باید پنهان شود و اصلا به آنها پرداخته نشود، نه اینکه اینگونه با آب و تاب و جشن افتتاحیه و اختتامیه در کشور منتشر شود!
اینگونه آثار باعث تضعیف اراده جمعی برای تجربه موفقیت و پیشرفت و رشد میشود. ما حواسمان نیست که چگونه با تجربه این سطح از ناامیدی، درد و رنج، خشونت و توحش و ...چطور به اراده و روحیه فردی و جمعی مان آسیب میزنیم و این آسیب مانع از ایجاد تغییر و حرکت مثبت و پیشرفت در زندگی فردی و جمعی میشود. ما فقط جیب عدهای را در قالب پلتفرم فیلمنت و فیلیمو و نماوا و ...پر میکنیم و بازیگر و کارگردان پولشان را میبرند و آنکه آسیب میبیند و چیزی را از دست میدهد که به سختی قابل جبران است، ایران و ایرانی است!
🔻کشور ما در شرایطی است که به شدت به تجربههای کوچک موفق نیاز دارد تا ارادهش را تقویت کند. ما سالهاست تحت سختترین فشارهای دشمنان خارجی و دزدی و ارتشا و کارشکنی برخی از همراهان همان دشمنان خارجی در داخل هستیم. ما در شرایطی هستیم که بیشتر از همه چیز به امید نیاز داریم، امید به تغییر و امید به آینده...
ملتی که اینگونه در طول چند دهه تحت فشار بیسابقه بوده است نیاز به روحیه مثبت و انگیزه بخشی برای مقاومت و حرکت و تغییر دارد، نه اینکه توسط آثاری مانند پوست شیر لگد بیشتری بخورد و دوباره رنج و درد بکشد...
لوکیشن سریال قورباغه، شهرک اکباتان بود و محل قتل آرمان علیوردی هم همان اکباتان!
مسئولان فرهنگی محترم کشور، وقتی امکان و اجازه ساخت و انتشار اینگونه آثار تصویری را میدهیم، از نحوه زد و خوردهای وحشیانه نوجوانان در خیابان و قتلهای عجیب در حوادثی مثل حوادث مهرماه ۱۴۰۱، بعداً تعجب نکنید!
البته نمیدانم اصلاً مسئولین فرهنگ و هنر کشور این چنین متنهایی را میخوانند و یا اصلاً این سریالها را هیچوقت خودشان و خانوادهشان دیدهاند؟!!
پایان
@degaresh1
May 11
⭕️ *چهار نکته تکمیلی درباره سریال پوست شیر*
اگر یادداشت اصلی را نخواندید، لطفاً ابتدا آن را در کانال زیر بخوانید و بعد این چند نکته را مرور کنید.
یادداشت در پیامرسان بله
@degaresh
یادداشت در پیام رسان ایتا
@degaresh1
سپاس از تمام کسانی که یادداشت را خوانده بودند و نکاتی را در نقد یادداشت فرمودند. همگی آموزنده بود و این نکات جمع بندی برخی موارد است که تعداد اشاره به آنها قابل توجه بود.
۱. یادداشت فقط درباره سه اثر و به طور مشخص سریال پوست شیر بود و درباره تولیدات دیگری که در پلتفرمهایی مثل فیلیمو و فیلمنت و ...پخش شدند نکتهای گفته نشد.
در همین پلتفرمها، آثار خوبی مثل سریال یاغی هم منتشر شده است. لذا نباید بیش از آنچه در یادداشت گفته شد، از آن نتیجهگیری کنیم و از آن توصیه به بگیر و ببند پلتفرمها را داشته باشیم.
نقد چند اثر در این پلتفرمها هم چیزی از کم کاری نهادهای مرتبط مثل صدا و سیما و فارابی و حوزه هنری و اوج و دیگران کم نمیکند. اینکه این نهادهای فرهنگی حاکمیتی و انقلابی اثر خوب و جذاب نمیسازند یا نمی توانند بسازند حرف درستی است و باید علاج کرد.
۲. موضع نویسنده یادداشت هم موضع یک دانشآموز و پژوهشگر مسائل ایران است و نه یک متخصص رسانه که برخی دوستان از یادداشت برداشتهایی در زمینه تنظیم گری محتوا و مسائل مرتبط با حوزه تولید و توزیع محتوای رسانهای در کشور داشتند.
دغدغه بنده هویت ایرانیان مسلمان و آینده پیشروی ایران است و از این زاویه به هر پدیده و رخدادی نگاه میکنم و این زاویه متفاوتی از یک کارشناس رسانه است که دغدغههای مرتبط با حوزه تولید محتوای رسانهای در کشور دارد.
۳. مهمترین نقد محتوایی به سریال پوست شیر مربوط به مفهوم غیرت و ناموس پرستی است که در یادداشت اصلی به آن اشاره نشد چون جنجال برانگیز بود.
ناموس پرستی و نوع غیرتی که در این سریال ترویج شد، برای ایران امروز خطرناک است. مفهومی که پایگاه دینی به این شکل ندارد و ما شاهد افرادی در سریال پوست شیر هستیم که هیچ قید و بند قانونی و دینی و اخلاقی ندارند و اهل هر خلاف و جرمی هستند و زندان پاتوق آنهاست و بعد پای ناموس هر کاری میکنند و بی قاعده و خودسر انتقام میگیرند و قتل میکنند و اسلحه میکشند و با افتخار هم پای تاوان آن می ایستند و برای آزادی رفیقشان خانه می فروشند. همه این موارد غیرعقلانی و غیراخلاقی و غیرانسانی است و این نحوه ناموس پرستی و غیرتورزی و رفاقت، ارزشمند نیست و نباید در چنین بستر غلطی، آقا رضا پروانه ها قهرمان ملی شوند و آقا نعیمها دوست داشتنی باشند!
فتوت و جوانمردی به سبک قهوهخانهای و پای قلیانی و لاتهایی که یک پایشان زندان است و یک پایشان محلهها و پاتوقهای خلافکاری آنها، ارزشمند نیست که از ترویج آن در جامعه خوشحال باشیم، حتی اگر بخشی از مردم بپسندند و حس خوبی نسبت به آن داشته باشند. شما را به خدا در این لحظه، داستان لاتهای توبه کرده و شهدای لات دفاع مقدس را مرور نکنید.
ما باید فتوت ایرانی را تا میتوانیم ترویج کنیم اما بین آن و لوطیگری فاصله بسیار است!
۴. برخی دوستان درباره شخصیت پلیس سریال گفته بودند و اینکه باورپذیر و واقعی و متعهد است.
این نکته هم دقیق نبود. چون پلیس فیلم بیش از آنکه از روی تعهد درگیر پرونده شده باشد، به خاطر تجربه مشترک با پرونده قتل دختر نعیم، اینگونه در تب و تاب بود.
اتفاقاً پلیس سریال شخصیتی است که به دلیل اتفاقی که برای دختر بچهش رخ داده، دچار مشکلات روحی روانی شده و درگیر انتقام است و آتش انتقام او را اینگونه فعال کرده است وگرنه مدت هاست که بی تفاوت نسبت به مشکلات مردمش، خانه نشین است و اصرار همکارانش برای بازگشت به کار تاثیری در او ندارد.
۵. نکته پایانی هم اینکه برخی گفته بودند چرا سریالی که مورد استقبال قرار گرفته اینگونه تند و تیز نقد شده است.
خب طبیعی است که اثری ارزش نقد دارد که خوش ساخت است و به جزییات پرداخته و بازیهای قوی و تدوین حرفهای دارد. موسیقی پوست شیر عالی است و ظرافتهای کارگردانی آن چشمگیر است. کسی منکر خوشساخت بودن و جذابیت سریال نبوده و نیست، بلکه حرف اصلی بر سر مفید یا مضر بودن این اثر تولیدی بر روح و ذهن ایرانیان است. همانگونه که در یادداشت اصلی اشاره شد، ما به شدت نیاز به عزم جمعی برای تغییر آینده ایران داریم و این سریال پرکشش، برای چنین آیندهای مضر است و استقبال مردم هم تاثیری در حل این مشکل سریال پوست شیر ندارد و مسئله همچنان پابرجاست.
@degaresh1
گفتگوی دکتر غنی نژاد و دکتر درخشان در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ در برنامه جهانآرا، حاوی نکات بسیار مهم فرامتنی درباره وضعیت علم و تفکر در ایران بود.
البته مرور مناظره چند روز قبل مدنی زاده و قلیزاده(متولدین دهههای پنجاه و شصت) در کنار گفتگوی این دو استاد متولد دهههای سی و چهل روشنکنندهتر است!
#آینده_ایران
#مسئله_های_صد_ساله_ایران
@degaresh1
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
◀️فتحِ درخشان
✅علمورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است
✍حمید ابدی
دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش
1⃣ از 2⃣
عمده واکنشها در فضای نیروهای انقلابی به مناظره درخشان ـ غنینژاد به ارزیابی اخلاقی و محتوایی ـ منطقی این گفتگو و به طور خاص پرفسور درخشان معطوف بوده است. در میان مکتوبات، نوشتهای از یک ژرونالیست دیدم که با ژِستی علمی و تعابیری توهینآمیز و زشت، سعی داشت پرفسور درخشان را شخصیتی تصویر کند که هاله اطرافیان و علاقهمندان مانع نمودار شدن بیسوادی و پوپولیسم علمی او شده است. من چنین نوشتهای را مشتی نمونه خروار نفهمی از درک مناسبات علم و سیاست و رسانه میدانم.
فرآیند علمورزی و مدیریت تحوّلات علمی در نسبت با سیاست جاری جمهوری اسلامی، اینقدرها هم با روندهای منطقی و استدلالی متعارف علمی پیش نمیرود. ما که عادت کردهایم مباحث علمی و به ویژه دغدغه علوم انسانی اسلامی را در کنج عزلت و محافل خودمانی پی بگیریم و امری حاشیهای در تصمیمگیریهای جمهوری اسلامی باشیم، اتّفاقا باید به استقبال نحوه مواجهه پرفسور و اتّفاقی که در مناظره رخ داد، برویم. لذت بردن از قوّت و قوام روششناختی و معرفتشناختی و محتوایی مباحث علمی، نباید ما را چنان مدحوش کند که صحنه به شدت خشنی که در تصمیمگیریهای اقتصادی کشور در جریان است، را نبینیم. تصویری که پرفسور از مناسبات نهادی علم و سرمایهداری در ابتدای گفتگو تلاش کرد خلق کند، به حسب تجربهای چند دههای بود که شخصاً از نزدیک در متن آن حضور داشت و با پوست و گوشت درک کرده بود.
همچنین در کنار تیتر بد روزنامه فرهیختگان ـ «شب بد اساتید»! ـ نوشتهای در سایت این روزنامه دیدم با عنوان «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی». واقعاً فهم این مطلب برای نگارنده مقدور نیست که چگونه با نظر به این مناظره، این همه دلالت اخذ شد و این همه رطب و یابس در این نوشته به همه بافته شد و این نتیجه استنتاج شد که «یک موج» فروکش کرد. من البته ـ برخلاف نویسنده آن نوشته ـ معتقدم فتح بزرگ درخشان این بود مسئله اقتصاد اسلامی را به لحاظ سیاسی و رسانهای برجسته کرد و این مناظره اتّفاقا «آغاز اقتصاد اسلامی گام دوم» ـ با هر قرائتی، ولو متفاوت با ایده پرفسور درخشان ـ بود. درخشان در این مناظره، حدّ و اندازه خود را بزرگتر از یک ایده خاص در اقتصاد اسلامی دید و در وزان گشایشدهنده به یک مجموعه بزرگ از نخبگان و اندیشمندان اقتصادی وارد میدان شد.
@social_theory
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
◀️فتحِ درخشان
✅علمورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است
✍حمید ابدی
دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش
2⃣ از 2⃣
حرف ساده پرفسور درخشان که «من نظریه اقتصادیام را بر دیدگاه امام خمینی و رهبری استوار میکنم» در عین سادگی، بسیار پیچیده و با یک پشتوانه نظری و مطالعه تاریخی عمیق همراه است. علاقهمندان به فهم نظری اقتصاد را به استماع مجموعه 16 جلسهای از ارایه تاریخ عقاید اقتصادی پرفسور درخشان دعوت میکنم تا طرح نظری مورد نظر او ـ «تابعیت اقتصاد از سیاست» یا «هماهنگی نظم سیاسی، نظم فرهنگی و الگوی اقتصادی» ـ را با تبیینی تاریخی در متن تحوّلات اقتصادی غرب مدرن درک نمایند. درخشان معتقد است که اقتصاد همواره و همیشه تابع سیاست بوده و در پی یک طرح سیاسی آمده و تغییرات نظم سیاسی، تغییرات الگوهای اقتصادی را رقم زدهاند. لذا اگر اشارهای به امام و رهبری دارد، از سر تعارفات مذهبی و انقلابی متعارف نیست.
برخلاف نظر نویسنده مقاله «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی»، مسیر درخشان، بی آنکه بخواهد با سروصدا و فخرفروشی علمی بر تبل اختلاف با نحلههای اقتصاد اسلامی بکوبد، غیر از آن چیزی است که توسط اساتید حوزوی اقتصاد اسلامی دنبال شده است. جمله مهم او که «اقتصاد مقاومتی، همان اقتصاد اسلامی است» شاید حمل بر پنهان شدن پشت شعار رسمی جمهوری اسلامی تلقّی شود، امّا او واقعاً معتقد است که نقش او به عنوان نظریهپرداز اقتصاد، ارایه تبیینی نظری از یک الگو و راهبرد اقتصادی در هماهنگی با طرح اقتصاد سیاسی موردنظر ولی فقیه است؛ نه در انداختن یک طرح نظری اقتصادی و تلاش برای الصاق سیاسی آن به دیدگاه ولی فقیه. اینکه درخشان همه آبروی خود را پای ایده «تجمیع بانکهای خصوصی و دولتی در یک بانک ملّی و حذف بانک مرکزی» آورده، نه از سر ساده دیدن پیچیدگیهای اقتصاد، بلکه برآمده از درک او از تاثیر مناسبات مالی بانکی بر جریان تولید در کشور و زمینهسازی برای عملی شدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
در پایان، به نکتهای که در آغاز اشاره شد برمیگردم. نیروهای تحوّلخواه انقلابی در حوزه و دانشگاه، باید بیاموزند که تصمیمگیری در نظم سیاسی و اقتصادی کنونی جمهوری اسلامی، محیط پرتنش و همراه با کشمکشهای خشنی است که با پز علمی و ژستهای علمورزانه نمیتوان با آن رو به رو شد. درخشان فداکارانه و خودآگاه، خود را به مثابه یک لیدر «سیاسی» جلو انداخت و راه گفتگو از اقتصاد اسلامی را در سیاست رسمی جمهوری اسلامی باز کرد. کسی اگر درکی از رسانه داشته باشد، میفهمد که حتّی تیتر منفی روزنامه هممیهن ـ «شکست استاد» ـ نشانه ترک برداشتن دیواری است که بین اندیشمندان انقلابی اقتصاد و سیاست رسمی جمهوری اسلامی طی دهههای اخیر کشیده شده است.
@social_theory
هدایت شده از M.D
*رونمایی از کتاب ایران آینده به همراه یادبود دکتر عماد افروغ در نمایشگاه کتاب تهران*
🔺کتاب ایران آینده، مجموعه ۱۵ مصاحبه با اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی در رشتههای مختلف مانند جامعهشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی و ...است که در این مجموعه مصاحبه، نگاه خود به ایران و روندی که ایران در قرن گذشته طی کرده را بیان کردهاند.
سیر هر گفتگو با پرسش از علت توسعهنیافتگی ایران و نهادینه نشدن توسعه مدرن در عصر پهلوی آغاز میشود. دورانی که به نظر میرسید تمام نیروهای سیاسی لازم برای چنین امری فراهم بود اما در نهایت توسعه از جنس نسخه غرب جدید در ایران آنگونه که در دیگر کشورهای در حال توسعه مانند ژاپن تهنشین شد، رخ نداد!
در ادامه، گفتگو به علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران پس از دهههای پر پیچ و خم ۴۰ و ۵۰ پرداخته و پس از بررسی اجمالی دوران جنگ، پرسش به رجوع دوباره به برنامهریزی توسعه در پایان دهه ۶۰ باز میگردد.
گفتگو در انتهای مسیر، به این نقطه کانونی میرسد که آینده ایران با بررسی این چند دهه پر فراز و نشیب چگونه خواهد بود و چه سرنوشتهای احتمالی در انتظار ایرانیان است؟
این اثر به همت موسسه معنا و به سفارش ستاد پیشرفت جامع منطقهای تدوین شده و توسط انتشارات عصر پیشرفت به چاپ رسیده است و در سی چهارمین نمایشگاه کتاب تهران رونمایی خواهد شد.
از آنجا که یکی از مصاحبههای ویژه کتاب حاضر با مرحوم دکتر عماد افروغ بوده است، رونمایی این اثر به همراه زنده نگهداشتن یاد و خاطره آن استاد عزیز خواهد بود.
🔺با حضور:
▪️خانواده محترم مرحوم دکتر عماد افروغ
▪️جناب آقای علیرضا شفاه
عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
مدیر دفتر اقتصادسیاسی پژوهشکده شهید رضایی
▪️دکتر حامد ملکزاده
معاون فرهنگی اجتماعی معاونت اول ریاستجمهوری
عضو شورای مرکزی ستاد پیشرفت و نوآوری
▪️حجتالاسلام علی محمدی
مدیر موسسه معنا
▪️دکتر محسن دنیوی
مسئول بنیاد ایران آینده
🔺مهمان ویژه مراسم رونمایی:
▪️دکتر عارف نوروزی
سرپرست ستاد اجرایی فرمان امام خمینی (ره)
🔺زمان: چهارشنبه، ۲۷ اردیبهشت، ساعت ۱۴
🔺 مکان: مصلی امام خمینی، سالن ناشران عمومی، سرای اهل کتاب
#عصر_پیشرفت
#موسسه_معنا
#بنیاد_ایران_آینده
#ستاد_پیشرفت_و_نوآوری
⭕️ *رونمایی از مجموعه مصاحبههایی با عنوان ایران آینده*
این مصاحبهها در طول سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ با اساتید دانشگاهی و حوزوی در رشتههای مختلف اما با پرسشهایی نسبتاً ثابت انجام شده تا بتوان دیدگاه این صاحب نظران را در قیاس با هم مورد خوانش قرار داد.
این مجموعه توسط انتشارات عصر پیشرفت وابسته به ستاد جامع پیشرفت منطقهای به چاپ رسیده است و در سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی خواهد شد.
اساتید مورد گفتگو در این مجموعه عبارت بودند از:
🔺دکتر موسی نجفی
ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔺دکتر خسرو نورمحمّدی
دکتری اقتصاد و دبیر بنیاد مرحوم دکتر حسین عظیمی
🔺حجتالاسلام و المسـلمین دکتر احمد آکوچکیان استاد جامعهشناسی توسعه
🔺دکتر عماد افروغ
استاد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس
🔺حجتالاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله بابایی
دکتری تاریخ تمدن و ملل اسلامی
🔺دکتر حسن بنیانیان
رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی
🔺حجتالاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا عضو دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
🔺حجتالاسلام و المسلمین دکتر علیرضا پیروزمند
عضو هیئت علمیگروه مدیریت راهبردی فرهنگی دانشگاه عالی دفاع ملی
🔺دکتر حسین راغفر
دکتری اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا
🔺حجتالاسلام و المسلمین دکتـر احمـد رهـدار
عضو هئیت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
🔺دکتر سید مهدی زریباف
دکتری اقتصاد
🔺حجتالاسلام و المسلمین دکتـر رضـا غلامی
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
🔺حجتالاسلام و المسلمین محمدرضـا فلاح اسـتاد فلسفه و عرفان و موسس مجموعه فتوت
🔺ابراهیم متّقی
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
🔺حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسین میرمعزّی
دکتری اقتصاد اسلامی و مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزه
⭕️ زمان رونمایی:
چهارشنبه، ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۴
⭕️ مکان رونمایی:
مصلی تهران، سالن ناشران عمومی، سرای اهل کتاب
#عصر_پیشرفت
#بنیاد_ایران_آینده
#ستاد_پیشرفت_و_نوآوری
به لطف بیتوجهی مسئولین محترم فرهنگی کشور، خبر ساخت و انتشار فصل دوم سریال روانپریش و وحشی «زخم کاری» ساخته جناب محمدحسین مهدویان، امروز در پلتفرم فیلیمو با این پوستر خشن اعلام شد.
واقعاً انگار عرصه فرهنگ کشور صاحب ندارد!
این دیگر فقط زخم کاری فیلیمو و شکوری و تختکشیان و مهدویان بر روح و جان ایرانیان نیست، بلکه زخم کاری شماست...
#وزارت_ارشاد
#سازمان_تبلیغات
#ساترا
⭕️ بازگشت ظریف و رقابت سه آینده!
به بهانه یادداشت کوتاه دکتر محمدجواد ظریف در آستانه 14 خرداد 1402
بخش اول
🌕 محسن دنیوی
🔺دوروز قبل(۱۳ خرداد ۱۴۰۲) یعنی در آستانه سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، دکتر محمد جواد ظریف، متنی را در صفحه خودشان در اینستاگرام منتشر کردند که بسیار مهم و قابل توجه و دقت است.
فارغ از محتوای بسیار مهم، زمان انتشار هم مهم است. چون ظریف یک سیاستمدار آشنا با رسانه است و انتخاب سالگرد امام برای انتشار متنی که شاید بتوان آن را امتداد گفتگوی معروف و جنجالی او با سعید لیلاز درباره دوگانه میدان و دیپلماسی دانست، اتفاقی نیست و می توان آن را یک رفتار و کنش سیاسی معنادار قلمداد کرد.
🔺اما آنچه از همه مهمتر است این است که جامعه ایرانی به شدت به این جنس از سخن گفتن و گفتارهایی اینچنین برای شکلگیری گفتگو نیاز دارد. متن دکتر ظریف بدون درنظر گرفتن سویه های سیاسی آن، دارای نکات بسیار مهمی برای گفتگو درباره ایران و وضعیت گذشته، حال و آینده آن است. متنی که در آن به تاریخ ۷۵ ساله برنامه ریزی در ایران اشاره شده و وضعیت ایران را نه در مقیاس ده سال و چهل سال بلکه از ۲۰۰ سال قبل تا الان تحلیل می کند. تمام این موارد، متن دکتر ظریف را ارزشمند می سازد و هر چقدر که با آن هم نظر نباشیم، نمی توانیم از اهمیت آن بکاهیم.
🔺به دلیل همین اهمیت اجازه دهید نکات دکتر ظریف با دقت لیست کنیم
▪️نکته اول؛ متن با انتقاد و گله تلخ ظریف از خودمان یعنی از مردم ایران شروع می شود. چیزی که در آن مصاحبه قبلی هم تا حدودی حس می¬شد و ظریف در ادامه هم بر این نکته تاکید می کند که این انتخاب غلط بین آرزوگرایی و آرمان خواهی و انتخاب نکردن واقع گرایی فقط ویژه مردم عوام نیست و نخبگان ایرانی هم دچار چنین عارضه ای در طول تاریخ ایران بوده و احتمالا همچنان هستند.
▪️نکته دوم؛ جمعبندی مهم درباره سیاست در ایران پانصد سال گذشته به ویژه در زمینه سیاست خارجی است و آن هم اینکه ما زمانی قلمرویی گسترده داشتیم و الان در سودای تصرف دوباره آن هستیم و اغلب نمی توانیم فاصله این آرزو و هدف را با واقعیت و امکاناتمان درک کنیم. یعنی رویای فتح دوباره قله و رسیدن به ایران بزرگ و قوی سبب شکل گیری آرزویی در ذهن ایرانیان شده است که فاصله این آرزو تا واقعیت های ما و امکاناتمان، سبب بروز مشکلات متعدد شده است.
▪️نکته سوم؛ هم بسط نکته دوم است؛ به شکلی که ظریف بیان می کند که ما در طول تاریخ، اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیده ایم و به توانایی هایمان توجهی نکرده ایم و این یک گرایش تاریخی است و در طول ۷۵ سال برنامه ریزی توسعه از پهلوی تا جمهوری اسلامی هم ادامه داشته و اختصاص به یک نظام سیاسی هم ندارد و ویژگی ملت ایران است. همین ویژگی هم باعث شده که در طول تاریخ خود، سیاستمدارانی که تلاش کردند از خسارات ناشی از همین حرکات آرزومندانه بکاهند را سازشکار و خائن نامیدیم.
🔺در نهایت هم دکتر ظریف از ایده مطلوب خود می گوید و آن را کنشگری مرزی می نامند. مسیری که چشم به آرمانها دارد و استوار بر توانایی هاست. گفتار و سخنی که به نظر می رسد قصد دارد از مفهوم سازش در بستر تدبیر و امید و عقلانیت، اعاده حیثیت کند و در برابر مفاهیم انقلابی گری، مرد میدان، مقاومت، تحول و ...یک دوگانه جدی را امتداد دهد.
پایان بخش اول
ادامه دارد...
کانال ایتا و وبلاگ یادداشتهای شخصی
@degaresh1
donyavi1979.ir
⭕️ *بازگشت ظریف و رقابت سه آینده!*
به بهانه یادداشت کوتاه دکتر محمدجواد ظریف در آستانه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲
بخش دوم
🌕محسن دنیوی
🔺در بخش اول بیشتر روی سه نکته اصلی متن دکتر ظریف تمرکز کردیم و حالا به محتوای مطالب ایشان خواهیم پرداخت.
۱. چندی قبل دکتر رنانی هم متنی منتشر کردند و در آن متن از بی آیندگی ما ایرانیان گفتند. دکتر ظریف هم در این متن، تصویر ما ایرانیان درباره آینده را به آرزوی محال و دور از دسترس و تخیلی نزدیک کردند. اما نکته اینجاست که ما ایرانیان نه مانند آنچه دکتر رنانی گفته بی آینده هستیم و نه مانند آنچه دکتر ظریف بیان کرده، متوهم! بلکه مشکل اصلی این است که ما ایرانیان آیندههای متفاوتی داریم و هنوز بر سر یک تصویر از آینده به توافق نرسیدیم.
حداقل سه تصویر پرقدرت از آینده در ایران امروز هست که هر سه نخبگان و هواداران عمومی دارند.
🔺 آینده اول؛ آینده است که دوست دارد ایران بخشی از جهان امروز باشد و به درجه و رتبه کشورهایی مانند ژاپن و آلمان برسد و بتواند یک نمونه از توسعه ایرانی شده را تجربه کند. در این نگاه، دین امری فردی و کشور به صورت سکولار و دموکراتیک و با بازگشت و رهبری نخبگان متعدد ایرانی که در نقاط مختلف جهان پراکنده هستند اداره خواهد شد و در طول کمتر از یک ربع قرن، به سطح کیفی زندگی قابل قبولی بر اساس استانداردهای جهانی خواهد رسید.
🔺آینده دوم مربوط به کسانی است که شبیه جریان اول مشتاق توسعه مدرن ایران هستند. اینان قصد ندارند نظم فعلی حاکم بر جهان و روند توسعه طراحی شده و مشترک بین ملل متحد را به هم بزنند، بلکه دوست دارند در همین نظم فعلی، با پافشاری بر قوانین اسلامی(برخلاف جریان اول)، نحوی از حکومت اسلامی را ایجاد کنند که هم اسلامی باشد و هم به شدت قدرتمند و ثروتمند که شاید نماد امروزین آن چیزی برتر از عربستان و امارات و قطر با پروژه های فوق پیشرفته و سرمایه گذاری های غیرعادی در زمینه توسعه شهری، هوش مصنوعی، رباتیک و عرصه های دیگر باشد.
🔺اما آینده سوم؛ آیندهای است که به مانند دو نگاه قبلی به دنبال پیشرفت است، اما پیشرفت را متفاوت از توسعه به سبک اسناد و برنامههای سازمان های جهانی می داند. مانند تصویر دوم بر جریان یابی اجتماعی اسلام تاکید دارد اما برخلاف جریان دوم بر این باور است که نمی توان در نظم فعلی حاکم بر جهان، به آیندهای مستقل و با حفظ هویت ایرانی و هویت اسلامی رسید و اگر نظم فعلی و حاکمیت سازمان های بین المللی، برنامه های بین المللی و قوانین بین المللی به رهبری آمریکا و همراهان اصلی این کشور تغییر نکند، نمی توان حقیقتا یک کشور مستقل ایرانی و اسلامی ایجاد کرد و در بهترین حالت، می شود ژاپن و یا عربستان به عنوان اقماری از آمریکا در خاورمیانه یا شرق آسیا و خاور دور بود.
🔺همانگونه که بیان شد، این سه آینده، هر سه طرفدارانی در بین نخبگان و عموم مردم دارند و هر سه، بخشی از قدرت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران را در اختیار دارند و هیج یک نمی تواند به راحتی، دو جریان دیگر را از صحنه رقابت خارج کند.
پس مشکل آنگونه که دکتر ظریف مطرح کردند در آروزی محال داشتن و واقع گرا نبودن نیست، بلکه در تفاوت در تصویر آینده است. دکتر ظریف، جایی بین تصویر اول و دوم قرار دارند و از آنجایی که ایشان ایستاده است، روشن است که آینده سوم که طرح انقلاب اسلامی و روح الله خمینی بوده است، آروزی دور از واقعیت و بی توجه به امکانات و توانایی جلوه می کند.
در حالی که از منظر سوم که امام خمینی به وضعیت ایران و جهان اسلام و عرصه بین الملل نگاه می کردند، دو رویکرد قبلی و مخصوصا جریان دوم نشدنی و آرزوهای محال هستند. چون در تصویر اول و دوم از آینده، ایران در بهترین حالت در مدار دوم و یا سوم کشورهای توسعه یافته جای خواهد گرفت و امکان ندارد بتواند به جایگاه حقیقی خود به عنوان کشوری با توانمندی و تاریخ ویژه دست پیدا کند و باید به همین ریزه خواری سفره بزرگان جهان راضی باشد. البته بخشی از حامیان تصویر اول و دوم از آینده ایران، مشکلی با این قضیه ندارند و اصلا آن را اینگونه تحقیرآمیز نمی بینند و قرار گرفتن در جایگاه واقعی و پرهیز از زیاده گویی و زیاده خواهی درباره جایگاه ایران را راه حل اساسی تغییر وضعیت کشور می دانند.
اما از منظر تصویر سوم که رهبران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بیان کرده اند، تنها با تغییر نظم سلطه جویانه فعلی در جهان است که امکان پیدایش قطب های جدید قدرت در جهان به وجود می آید و ایران می تواند جایگاه و رتبه خود را تغییر داده و تعیین کند. پس طرح انقلاب و امام برای ایران نه تنها محال و توهمی نیست، بلکه شاید تنها راه واقعی پیش روی ملت ایران است که به جایگاه حقیقی خود برسند.
ادامه دارد..
🔺نشانه هایی برای توهمی نبودن آن تصویر از آینده ایران هم می تواند این باشد که امام خمینی با همین نگاه، نظم سیاسی حاکم بر کشور ایران را تغییر دادند و در آنجا هم هر کس به امکانات و واقعیت نهضت خمینی نگاه می کرد، احتمال تحول را در حد صفر می دانست. اما امام با تکیه بر عواملی که شاید دکتر ظریف به آنها به عنوان امکانات توجه ندارند، این انقلاب را بدون سلاح، بدون رسانه رسمی مدرن و بدون حمایت خارجی به سرانجام رساند و هشت سال دفاع از وطن را در یک فاصله غیرقابل تصور در زمینه امکانات و نیروی انسانی در برابر عراق به نتیجه رساند و قدرت منطقه ای ایران را گسترش داد.
🔺نکته آخر هم اینکه در متن دکتر ظریف، مفهوم دشمن غائب است و همه چیز به درون باز می گردد. یعنی آرزوهای محال برای یافتن قدرت برتر برای ایران، سبب چنین وضعیتی شده است و ایشان هیچ اشاره ای به طراحی ها و عملیات¬ های هر روزه دشمنان ایران برای تخریب این کشور نداشتند.
در حالی که بر اساس تصویر سوم، ایران پس از انقلاب اسلامی وارد یک چالش جدی با برنامه ها و قوانین و سازمان های بین المللی در زمینه چگونگی اداره امور جامعه بر اساس شاخص ها و قواعد متفاوت در ایران با بقیه کشورهای حهان شده است. با انقلاب اسلامی جایگاه دین و معنویت در زندگی اجتماعی و در ساختار حاکمیت پررنگ شده و این برخلاف اصلی ترین رویه سیاست در جهان جدید است. پس به طور طبیعی ایران در محیطی بیرون مدارهای توسعه یافتگی به رهبری قدرت های جهان امروز قرار می گیرد و تا زمانی که ما بر این مسیر و آنها بر مسیر خود اصرار و پافشاری و اصرار دارند نمی توان تغییرات بنیادینی در روابط ایجاد کرد. مسئله ایجاد تغییرات بنیادین در نظم و تعادل فعلی در جهان است و اگر این عمق از مسئله انقلاب اسلامی ایران را درک نکنیم و یا آن را توهمی و تخیلی بدانیم و بنامیم، نمی شود انتظار داشت که در برنامه ریزی های بیست ساله و پنج ساله و سالانه و ماهانه و روزانه، بین کسانی که تصویرهای مختلفی از آینده دارند، اشتراک نظر جدی شکل بگیرد.
پایان
کانال ایتا و وبلاگ یادداشتهای شخصی
@degaresh1
donyavi1979.ir
⭕️ *کدام مداخله؟ کدام حاکمیت؟*
یادداشتی به بهانه مهمانی ده کیلومتری غدیر
محسن دنیوی
۱. فرض کنیم مهمانی ده کیلومتری غدیر از عصر تا شب امسال و پارسال برگزار نمیشد؛ رسم عموم ایرانیان در روز عید غدیر در گذشته چه بود؟ از نماز صبح تا نماز ظهر به دیدار سادات می رفتند و مردم در شب عید غدیر، یعنی یک روز قبل، شربت و شیرینی در مساجد و معابر پخش میکردند که امسال هم هر دو کار را مردم طبق سنوات گذشته انجام دادند. پس مهمانی ده کیلومتری، تداخلی با رفتار گذشته مردم نداشت و تاثیر چندانی روی آن نداشت.
۲. مرتب بیان میشود که حاکمیت نباید در مناسک دینی مردم مداخله کند! اول به حاکمیت بپردازیم و بعد مداخله را بررسی کنیم. منظور از حاکمیت دقیقا کجاست؟ این جشن توسط نهادهای خارج از دولت و اغلب ذیل رهبری مانند سازمان تبلیغات و قرارگاه فرهنگی اجتماعی قرب و صدا و سیما از یک طرف و نهادهایی مانند هیئت رزمندگان و مجمع هیئات و هیئات و مساجد و پایگاه های بزرگ بسیج شکل گرفته و انجام شده است. تازه باید تمام فعالان از مساجد محلات و هیئتهای کوچک و هر فردی که به نحوی در این اتفاق سهم داشت را هم لحاظ کنیم. پس اصل کار این موارد بودند که در تقسیمات رسمی حاکمیت، حلقههای دوم و برخی سوم نسبت به قوای سهگانه و وزارتخانهها و دستگاههای تابعه به عنوان حلقه اول حکمرانی حساب میشوند. پس این همه تاکید بر استفاده از حاکمیت که گویی از وظایف خود جامانده و به جای حل مشکل مسکن و اشتغال، جشن غدیر برگزار میکند، ناشی از کمتوجهی به جزییات امور است که به ما فرصت کلیگویی و تعمیم میدهد!
۳. درباره مداخله هم باید دقیقتر بررسی کنیم. منظور از مداخله چیست؟ مثلا ایجاد امنیت توسط پلیس لندن برای برگزاری سالانه دوچرخهسواری و راهپیمایی برهنه حامیان برهنگی کامل و همجنسگرایی در لندن، مصداق مداخله حکومت در این رویداد است؟ مثلا خدمات دهی سیستم بهداشت و درمان اسپانیا به آسیبدیدگان جشن سن فرمین یا رزم گاوهای خشمگین در خیابانهای اسپانیا مصداق مداخله است؟ اصلا چرا راه دور برویم، فشاری که روی نیروی انتظامی و هلال احمر و سیستم درمانی کشور در چهارشنبه سوری میآید مصداق مداخله است؟
یا مداخله حکومت باعث ازدحام عجیب مردم در جادهها در ایام تعطیلات عید نوروز است و خدماتی که راهداری و دهها دستگاه میدهند، مصداق مداخله است و اگر آنها خدمات ندهند، مردم آن رفتارها را انجام نمیدهند؟!
ممکن است گفته شود که اینجا تحریک از ناحیه حاکمیت بوده و این مصداق مداخله است. اگر اینگونه باشد، که حاکمیت در موقعیتهای مختلف علاقهمند به مداخله است پس چرا چنین رخدادی شکل نمیگیرد؟
مثلا چرا راهپیمایی سیزده آبان انقدر که حاکمیت دوست دارد پرشور نیست یا مردم یاد ۹ دی را دیگر چندان جدی زنده نگه نمیدارند. اما ۲۲ بهمن جدی است و مردم پای این تجدید عهد هستند. پس صرفاً مداخله حکومت نیست، بلکه نسبتی است میان حاکمیت، خواص و عموم مردم که باعث پدیدار شدن رخدادی باشکوه مانند اربعین، ۲۲ بهمن، راهیان نور و جشن ده کیلومتری غدیر میشود.
یعنی آنجایی که این ارادهها با هم نقطه مشترک مییابند واقعه بزرگ رخ میدهد. چون خلق اراده جمعی سختترین کارها در جهان معاصر است و اینکه حکومت بتواند چند میلیون نفر را برای چند ساعت به خیابان بیاورد، اتفاق مهم و قابل توجهی است!
۴. از باب نقد این جشن میشود به این اشاره کرد که خوب است کلیت و بستر این جشن بزرگ فراهم شود، اما در جزییات فرصت دهیم سلایق و علایق متنوع ایرانیان با قومیتها و فرهنگ های مختلف در مقام محبت امیرالمومنین بروز و ظهور کند و لازم نیست که ما لزوماً رفتارهای شبیه آنچه در کارناوال های مرسوم در جهان میبینیم انجام دهیم. آتش بازی پرحجم و چراغ روشن موبایلها مزیت ما نیست، اما اجرای آهنگ ترکمنی در مدح حضرت و حتی پایکوبی خاص اعراب اهوازی در جشن ولایت، می تواند مزیت فرهنگی ما باشد
کانال بله و وبلاگ
@degaresh1
donyavi1979.ir
⭕️ ویدئوها، سرنوشت ما را میسازند
از ویدئوی مرگ ندا آقاسلطان تا مهسا امینی
محسن دنیوی
🔺یکی از عوامل مهم و موثر در وقایع سال ۱۴۰۱ و شبهجنبشی که با شعار زن، زندگی و آزادی شکل گرفت، پدیده فراواقعیت بود که توسط رسانهشبکه(انسانی) به روایتی قابل پذیرش برای عموم تبدیل شد.
🔺در ایجاد فراواقعیت؛ ویدئوهای کوتاه، اصلیترین نقش را داشتند و بعد از آن متنهای کوتاه برای توضیح ویدئوها موثر واقع شدند!
این پدیده در سال ۸۸ برای اولین بار در جامعه ما بروز کرد و با ویدئوی لحظه کشته شدن ندا آقاسلطان، آشوبهای سال ۱۳۸۸ وارد فاز جدیدی شد. ویدئویی که بسیاری معتقدند به دلایل و شواهد متعدد، طراحی و ساخته شد و دختری بیگناه در جریان آن پروژه کشته شد تا خونش، آتش آشوب را شعلهور کند.
🔺حالا که چندین ماه از وقایع مهر ۱۴۰۱ فاصله گرفتیم و از هیجان آن روزها کاسته شده، میشود خاطرات مان را با آرامش بیشتری مرور کنیم و بارها بپرسیم که واقعا چه اتفاقی افتاد؟
🔺اغلب ما در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی افتاد؟ یک خط داستان داریم که از تعدادی ویدئو در کنار هم خلق شده است.
اگر یادتان باشد ویدئوی اول روز سهشنبه ۲۸ تیرماه ذهن همه را درگیر کرد. مادری که نگران دختر مریضش بود و جلوی ون گشت ارشاد ایستاده بود.
بعد ویدئوی یک فرد روحانی که در واگن قسمت زنان مترو نشسته بود و به شکلی وقیحانه تذکر حجاب به خانمی که معترض حضور ایشان در قسمت زنان بود، میداد و چند ویدئوی دیگر تا ویدئوی مهم مهسا در مرکز مقر پلیس در خیابان وزرای تهران!
🔺باز بعد از آن هم ویدئوها بودند که ذهینتساز شدند، مثل ویدئویی که رامبد جوان از هل دادن دختر خانمی که گوشه پارکی نشسته بود توسط نیروی انتظامی منشتر کرد که دختر با صورت زمین میخورد و خون هر مخاطبی را به جوش میآورد. یا ویدئوی کتک زدن با باتوم یک خانم توسط لباس شخصی با هیکل درشت در گوشه یک دیوار و جلوی چشم دهها مامور یگان ویژه!
🔺خلاصه اینکه داستان ذهنی اغلب ما تقریباً تعدادی ویدئوست که کنار هم چیدهایم. مثلاً برای طرفداران انقلاب و نظام، همه چیز با ویدیوی آتش زدن مامور پلیس عوض شد و همه چیز برای آنها تغییر کرد و یا ویدئوی کشیدن چادر از سر زن میانسال توسط چند مرد مخالف نظام و حجاب. در نهایت هم ویدیوی شهادت عجیب آرمان علی وردی و روحالله عجمیان همه چیز را دگرگون کرد.
🔺پس ویدیوها مهم هستند، چون در ترکیب با متن و صوت های توضیحی، روایت غالب را میسازند و مشخص نیست چقدر این روایت با واقعیت تطابق دارد. اما مهم این است که ذهنها این خط روایتها را میپذیرند و بر اساس آن رفتار میکنند!
🔺حالا و با نزدیک شدن به شهریور و سالگرد وقایع سال گذشته، باز شاهد یک خط روایت جدید هستیم که باز با تعدادی ویدئو در حال شکلگیری است.
ویدئوها دو دسته هستند. دسته اول درباره مردم است و دسته دوم درباره حاکمیت.
🔺 ویدئوهای درباره مردم در حال نشاندادن این است که مردم به جان هم افتادهاند و حتی اینکه کدام طرف حق و کدام طرف ناحق است هم دیگر مهم نیست. مهم این است که مردم در حال درگیری و دریدن یکدیگر در مسئله حجاب هستند (مثل ویدئوی زنی که با لباس خاص جلوی موکب با یک آقا درگیر شد و یا ویدئوی کتک زدن زن چادری در نارنجستان شیراز)
ویدئوهای مربوط به حاکمیت هم قصد دارد حجم دو رویی و بیخیالی حاکمیت نسبت به این احوالات مردم و مشغول بودن به رفتارهای پلید مسئولین را نشان بدهد که مهمترین آن ویدئوی مدیرکل ارشاد گیلان و ویدیوی چتهای مسئول ستاد امر به معروف گیلان است که در نوع خود خاص و عجیب بودهاند.
زمان ویدیوها مربوط به الان نیست و یکی از ویدئوها قطعا مربوط به ده ماه پیش است اما الان منتشر میشود تا در کنار ویدیوهای دیگر کارکرد ویژه داشته باشد.
🔺کلام آخر؛ از ترکیب این موارد، خطی که ذهنیت ما را شکل میدهد این است که مردم ایران آگاه باشید، با حجاب و بیحجاب و انقلابی و برانداز، همگی سر کار هستید و در شرایطی که بابت مسئله پوشش و حجاب وحشیانه به هم حمله میکنید، مسئولان نظام در حال امور دیگری هستند که به هیچ شکلی قابل توجیه نیست!
🔺این خط روایت در شرایطی در حال شکلگیری است که اوضاع ایران به لحاظ داخلی در سال جدید کمی بهبود یافته و روابط منطقهای و بینالمللی دولت ایران متفاوت شده و به عبارت دیگر اوضاع حداقل در شرایط بحرانی رو به زوال نیست.
اما این خط روایتها همگی در پروژه بزرگ «یاس اجتماعی ایرانیان» جای میگیرد که از حوالی سال ۱۳۷۰ و پس از شکست در جنگ نظامی تمام عیار علیه ملت ایران باجدیت شروع شده و همچنان ادامه دارد. بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد.
@degaresh1
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از آنجایی که هنوز تصمیم نگرفته اند که خود صفحه یا کانالی داشته باشند، این افتخار را به بنده می دهند و از من می خواهند که آنها را در این کانال منتشر کنم.
این یادداشت را نیز امروز صبح در اختیار بنده قرار دادند و تقاضا کردند که در کانال ساخت ایران منتشر شود که در ادامه و بدون تصرفی به رویت شما می رسد. یادداشتی که حقیقتا خواندنی بود و از آن استفاده کردم.
قسمت اول:
https://eitaa.com/social_theory/1884
قسمت دوم
https://eitaa.com/social_theory/1885
قسمت سوم:
https://eitaa.com/social_theory/1886
🆔 @social_theory
👇👇👇👇👇
⭕️ رفراندوم غیررسمی و غیرمستقیم در جمهوری اسلامی ایران
یادداشتی به بهانه مسئله «پوشش اجتماعی ایرانیان و حجاب» پس از حوادث مهرماه ۱۴۰۱
بخش اول
محسن دنیوی
حوادث سال گذشته که با عنوان جنبش زن، زندگی و آزادی(از این به بعد به صورت مخفف و ززآ خواهیم نوشت) از سوی حامیان آن نامگذاری شده بود، پیامدهایی در جامعه ایرانی داشت که فقط به چند نکته در رابطه با بخش پیامدهای مرتبط با مسئله انتخاب پوشش اجتماعی و حجاب در ایران اشاره خواهیم کرد.
واقعیت از بسیاری از تحلیلها و تفسیرها و حدس و گمانهای ما پرقدرتتر و موثرتر است و پنج نکته که در ادامه بیان خواهد شد، بخشی از این واقعیت پرقدرت است. نکنه مهم این است این واقعیتها را لزوماً در حوادث رخ داده نباید دید، بلکه حوادثی که میتوانست رخ دهد اما اتفاق نیفتاد، گاهی مهمتر و موثرتر هستند!
۱. مردم ایران، فعلا قصد ندارند عین اروپا و آمریکا باشند
سال گذشته، به طور غیرارادی و ناگهانی، یک رفراندوم غیررسمی و غیرمستقیم درباره نظام ارزشی و چارچوب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و یکی از چالشیترین بخشهای این نظام ارزشی یعنی مسئله پوشش اجتماعی ایرانیان و حجاب مورد سنجش قرار گرفت.
روشن است که ایران در این زمینه کشوری منحصر به فرد است و تقریباً شبیه هیچ کشور دیگری در سالهای پس از انقلاب ۵۷ نبوده است.
نتیجه این رفراندوم این شد که مردم تغییراتی در رفتار و انتخاب پوشش خود داشتند که در ادامه اشاره میکنیم اما در کل انتخاب نکردند که تمام آنچه جمهوری اسلامی ایران در زمینه پوشش اجتماعی و حجاب درست میداند را کنار بگذارند و درست عین اروپا و آمریکا باشند. تصور کنید اگر مثلا چند میلیون زن در تهران و هفت کلانشهر دیگر، در آن شرایط هیجانی با پوششی از نوع لباس آستین کوتاه و دامن کوتاه به خیابان میآمدند و همه چیز دگرگون میشد.
اما این واقعه رخ نداد و چنین تصمیی از سوی عموم مردم گرفته نشد. حتی سطح تغییرات در بخشی از جامعه که حجاب قبلی را کنار گذاشتهاند، به حذف حجاب سر محدود شد و شمار کسانی که بیش از این در پوشش خود تغییر ایجاد کرده باشند، به مراتب کمتر از کسانی است که فقط پوشش سر را از پوشش اجتماعی خود حذف کردند. این تصمیمی که از سوی عموم زنان ایرانی و به ویژه زنانی که حجاب کاملی هم به لحاظ ملاکهای دین نداشتند گرفته نشد، واقعیت مهم و پرقدرتی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت. حتما دلایل این عدم تصمیم گیری در شرایطی که میشد تغییرات گستردهتری اتفاق بیفتد، متعدد و متفاوت است و لزوماً همه از روی پذیرش نظام ارزشی جمهوری اسلامی چنین انتخابی نکردند، اما بدون لحاظ این جزییات درباره علل تصمیم، می توان بیان کرد که یکی از مهمترین نقاط چالشی جمهوری اسلامی در یک رفراندوم غیررسمی قرار گرفت و حذف آن مورد پذیرش عمومی قرار نگرفت و ایران همچنان کشوری متفاوت از سایر کشورها باقی ماند و ما الان کشوری با بیشترین گستره و تنوع پوشش اجتماعی را داریم که یک سر طیف آن پوشیه با چادر است و سر طیف دیگر نیمتنه و دامن! و البته جمعیت بسیار زیادی هم در میانه این دو سر طیف، انتخابهای متنوعی از انواع چادر و مانتو کوتاه و بلند و کت و شلوار و پیراهن و عبا داشتهاند.
این رفراندوم غیررسمی نشان داد که علیرغم تصور مخالفین ج.ا.ا(مخفف جمهوری اسلامی ایران)، پایگاه اجتماعی ج.ا.ا، آنطور که آنها و برخی دولتها گمان میکنند و رسانهها تبلیغ میکنند سست نیست و برعکس پایداری قابل توجهی دارد و میتواند در برابر بزرگترین هجمه رسانهای علیه یک نظام سیاسی و با هدف تأثیرگذاری بر مردم دوام بیاورد(بر اساس دادههای متعدد، اتفاقات سه ماهه پاییز ۱۴۰۱، بزرگترین هجمه منسجم از زمان ظهور رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی بوده است که در ارتباط با ایران اتفاق افتاد و بسیاری از مرزها و خطوط قرمز مثل اعتبار خبر و حفظ اصل صحت اطلاعات پیش از انتشار کنار گذاشته شد)
۲. مردان نامرد شبه جنبش
بخش دیگری از واقعیت که رخ نداد اما مهم است تغییر رفتار در مردان حامی ززآ است. تصور کنید اگر اغلب مردان حامی ززآ با انتخاب پوششی مثل آستین حلقهای و شلوارک به خیابان میآمدند و به این سبک از ززآ حمایت میکردند چه اتفاقی رخ میداد؟!
اما این مردان نامرد، زنان جنبش را تنها گذاشتند و به دلایلی که کاملا در فرهنگ بومی و ملی ایرانی محکم و جدی و قابل توضیح است، عقلانی رفتار کردند و حاضر نشدند لباسی شبیه لباس بخشی از مردم در کشورهای دیگر را بپوشند و این مسئله هم قابل توجه است. یعنی همان مردانی که در بیان از زنان حمایت میکردند تا پوشش خود را کنار بگذارند، کمترین تغییرات را در پوشش خود داشتند!
ادامه دارد...
@degaresh1
www.donyavi1979.ir
⭕️ رفراندوم غیررسمی و غیرمستقیم در جمهوری اسلامی
بخش دوم
محسن دنیوی
۳. شاخص پوشش اجتماعی ایرانیان و حجاب، تغییر جدی کرد
دو نکته اول گویی بر علیه ززآ بود اما در کنار آنها باید اشاره کرد که این خیال خام است که گمان کنیم هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و همه چیز مثل قبل است!
شاخص پوشش و حجاب و حیا و عفاف از سال گذشته تا الان در جامعه ایرانی تغییر کرد و درست است که تعداد کسانی که میزانی از برهنگی را انتخاب کردند بسیار کم است و تعداد کسانی که پوشش سر را کنار گذاشتند هم درصد بالایی نیست و از مناطق شمال تهران و کلانشهرها که فاصله بگیریم، کمتر و کمتر میشود، اما به طور کل، پوشش اجتماعی تغییرات اساسی و گسترده داشته است و شما امروز جمعیت قابل توجهی از زنان را میبینید که پوشش سر را دارند اما پیراهن کوتاه به جای مانتو را انتخاب کردهاند و یا مثلا کوتاه شدن شلوار تبدیل به امری عادی شده و یا نمایان بودن بخشی از بدن و فرم بدن دیگر جزء محدوده مورد رعایت بخش قابل توجهی از زنان نیست. انتخابها و تغییرات تا پیش از سال گذشته این حد نبود و نمود اینچنینی نداشت و نباید آن را نادیده گرفت و فقط تعداد زنانی که پوشش سر را کنار گذاشتهاند را ملاک محاسبه تغییرات لحاظ کرد.
این یعنی درست است که مردم ایران تصمیم نگرفتند درست عین مردمان اروپا و آمریکا باشندو سبک پوشش و زندگی آنها را فعلا و همچنان انتخاب نکردند، اما نسبت به گذشته خود هم با ملاکهای حجاب دینی فاصله گرفتهاند.
۴. عبا، پدیدهای تازه
یکی از پیامدهای حوادث سال گذشته، اقبال چشمگیر به سبکهای متفاوت از پوشش بوده است. مثلا پیراهن های گشاد اما کوتاه که چیزی بین پیراهن و مانتو هستند و طرحهای سنتیطور دارند از سال قبل بسیار پرفروش بوده است. درکنار این، عبا هم پوششی بین مانتو و چادر است ضریب گسترش بالایی پیدا کرده است. این درحالی است که عبا، لباس رایج زنان حاشیه خلیج فارس بوده و جدید نیست، اما اینکه در سال گذشته اینطور مورد توجه بانوان ایرانی قرار میگیرد از جمله مواردی است که در تحلیل پیامدهای ززآ باید مورد توجه قرار گیرد و به نظر تصمیمی رو به پیش از سوی زنان ایرانی است و تنوع پوشش و حق انتخاب را برای باححاب بودن گسترش میدهد.
همین اتفاق، در دو دهه گذشته و با تغییرات سیاسی فرهنگی پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات در جامعه ایران رخ داد. در آن زمان یعنی نیمه دوم دهه ۷۰ و با شروع دهه ۸۰، نقدهایی که به حجاب وارد شد و مسئله حجاب به اهرمی برای فشار سیاسی از سوی یک جریان سیاسی انتخاب شد.
هر چند نکات درست و نادرستی در نقدها مطرح میشد اما فارغ از لایههای سیاسی ماجرا، پیامد آن در میان مردم این بود که پدیده چادر ملی و عربی جایگزین چادرهای قدیمی با سابقه قجری شد که واقعا هم به لحاظ پوشش و هم به لحاظ فعالیت اجتماعی، گزینه مناسبی نبود و چادرهای ملی و عربی و ...در آن برهه، باعث نوشدن سبک انتخاب پوشش برای زنان معتقد به حجاب شد و الان شاید عبا چنین کارکردی را بتواند داشته باشد!
۵. آینده و فرصت رقابت در سبک زندگی
یک مسئله مهم و پیامد دیگر ززآ، پر رنگ شدن این پرسش است که آینده پوشش و حجاب در ایران چه خواهد شد؟
به نظر میرسد فرصتی برای رقابت بر سر سبک زندگی بین کسانی که به واسطه انتخاب حجاب، زندگی بر مبنای دین را انتخاب کردهاند و کسانی که سبکهای دیگر را انتخاب کردهاند پیدا شده است. رقابتی که تاکنون به واسطه رفتار حاکمیت کمتر امکان بروز داشت ولی الان خانوادههای معتقد به حجاب و سبک زندگی دینی باید بر سر بهتر بودن و زیبا بودن انتخاب خود تلاش کنند. باید نشان دهند که سبک زندگی همراه با حجاب و عفاف بیشتر، منجر به پایداری بیشتر زندگی خانوادگی و تاثیر مثبت بر وفاداری و تعهد و محبت خواهد داشت.
به عبارت دیگر، جامعه دینداران ایرانی هم از حالت تدافعی و به ویژه دفاع نظری و مفهومی از حجاب و عفاف خارج شده و در تلاش برای تولید محتوا و کالا و خدمات در مسیر گسترش نگاه خود به انسان و جهان و مفهوم زندگی زیبا و خوب است. نمونه عبا که به آن اشاره شد، نشانهای از بروز این رقابت است و احتمالا از لایه سبک زندگی تا گفتار سیاسی امتداد خواهد یافت و نتیجه این رقابت برای ایران آینده مفید خواهد بود.
ظرفیت این رقابت آنقدر هست که شاید علیرغم تصور رایج که گمان میکنند دیگر سد حجاب در ایران شکسته و سال به سال جامعه ایران بیشتر به سمت برهنگی خواهد رفت، شاید آینده غیر از این باشد و ایرانیان نحوی از پوشش اجتماعی متنوع و متناسب با بوم و فرهنگ و عقیده خود را خلق و حمایت کنند.
خوب است حاکمیت هم به جای تدوین طرح و لایحه برای کنترل رفتارها در بخشهای محدودی از شهر، فرصت و امکان این رقابت از لایه سبک زندگی و فرهنگ تا سیاست و اقتصاد را بیش از پیش فراهم کند...
@degaresh1
⭕️ *مصلحت نظام به روایت سریال بازپرس*
یادداشتی به بهانه پخش آخرین قسمت سریال بازپرس از شبکه یک سیما
بخش اول
محسن دنیوی
🔺سریال خوش ساخت بازپرس در شهریور ۱۴۰۲ به پایان رسید. خیلی مهم بود که قسمت آخر چگونه جمع خواهد شد. از ابتدای پخش سریال انتخاب فرهاد قائمیان به عنوان بازپرس ارشد و مهمی در قوه قضاییه جالب بود. چون قائمیان بازیگر نقش آیت الله مشکاتیان در فیلم مصلحت هم بود که در همین سال ۱۴۰۲ بعد از چند سال توقیف، اکران شد.
فیلمی متفاوت که با حمایت حوزه هنری انقلاب اسلامی ساخته شد و موافقین و مخالفین جدی داشت.
مشکاتیان در فلیم مصلحت از یاران شهید بهشتی و دادستان قوه قضاییه است و درگیر موقعیتی می شود که خودش به عنوان دادستان، باید هزینه از خود و خانوادهاش برای برقراری عدالت پرداخت کند و در این موقعیت قرار می گیرد که آیا پای عدالت بایستد و یا به بهانه هایی که اطرافیان در گوشش زمزمه می کنند، مانند حفظ نظام و جلوگیری از ناامید نشدن مردم و پررو نشدن احزاب و گروه های مخالف نظام، از عدالت چشم پوشی کند!
🔺درباره فیلم مصلحت در آن زمانی که اکران شد قصد داشتم یادداشتی با این تیتر بنویسم که:
فیلم مصلحت به مصلحت نظام نبود!
اصلی ترین نقد هم به فیلم مصلحت، ساخته حسین دارابی و به تهیه کنندگی محمدرضا شفاه این بود که با ساخت فیلم مصلحت و شخصیت پردازی حاج آقا مشکاتیان، در ذهن مخاطب امروز چه تصویری از امروز نظام شکل می گیرد؟ آیا مخاطب دچار این مسئله نمی شود که دهه شصت یک فانتزی برای انقلابیون بود و امروز خبری از فانتزی عدالتخواهی بی قید و شرط دهه شصت وجود ندارد و آن تصویر رویایی با شهادت امثال شهید بهشتی به فراموشی سپرده شد؟ و یا بدتر اینکه مخاطب در ذهن خودش امروز را قضاوت کند و به این نتیجه برسد که اگر امروز نظام به دنبال اجرای عدالت و رفع تبعیض و برخورد با فساد و رشوه و اختلاس نیست، به این دلیل است که یا نمی داند و یا می داند و نمی تواند و باز مردم ایران امروز، حسرت حاج آقای مشکاتیان را بخورند و با خود بگویند که ما برای اجرای عدالت به این نظام رای آری دادیم و نه این وضعیت که آقازاده ها و دامادها و عروس ها و برادرها و خواهرها و ...هر کدام یک طرف سفره انقلاب را جارو کنند!
🔺حالا با اثر دیگری با عنوان سریال بازپرس مواجه هستیم که نقاط ارتباطی با فیلم مصلحت دارد. فرهاد قائمیان که در فیلم مصلحت، نقش حاج آقای مشکاتیان را بر عهده داشت و پای اجرای عدالت ایستاد و پسر خودش را هم به چوبه دار سپرد، در سریال بازپرس، نقش حامد سعادت را بازی کرد که این بار با اینکه دچار لغزش شد و خطا کرد، اما در نهایت مثل آیت الله مشکاتیان پای عدالت ایستاد و از خودش و دخترش گذشت و هزینه داد.
نقطه دیگری که باعث می شد ذهن بین فیلم مصلحت و سریال بازپرس نسبت برقرار کند، گفتگوی پایانی صدرا با بازی فوق العاده محسن قصابیان در قسمت آخر با حاج آقا رضوان بود. گفتگویی که به گفتگوهای فیلم مصلحت نزدیک بود و مسئله اصلی این بود که اگر پای عدالت بایستیم و با مفسدین دانه درشت که بخش مهمی از آنها از مرتبطین با نظام و مسئولین سابق و اقوام آنها هستند برخورد کنیم، مردم از نظام ناامید می شوند و می گویند که این سیستم سرتاپا فاسد است و یا اینکه برعکس خواهد شد و مردم به خاطر اجرای عدالت بی قید و شرط و بدون مصلحت سنجیهای محافظه کارانه، امیدوار می شوند؟!
این سوال مهم و تعیین کننده ای پیش روی نظام است.
🔺صدرا در سریال بازپرس، سوال حاج آقای مشکاتیان در فیلم مصلحت را از سال ۱۳۶۰ به سال ۱۴۰۰ می آورد و دوباره می پرسد و البته بی پاسخ نمی گذارد.
چون در لحظات پایانی سریال، به صدرا اطلاع می دهند که از ریاست قوه قضاییه کسب تکلیف شده و ایشان گفته اند که با مفسدین اقتصادی اصلا مماشات نکنید. همین باعث می شود که صدرا با یاران خود در دو دستگاه امنیتی کشور یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، یک تیم را شکل دهند و به جنگ دانه درشت ها بروند!
ادامه دارد...
@degaresh1
www.donyavi1979.ir