دلبرکده
#داستان #فیروزهی_خاکستری9 #یکقدم_به_عقب دمِ درِ سوپرمارکت روبروی مدرسه منتظر مرجان بودم. بعد از چ
#داستان
#فیروزهی_خاکستری10
#آرامشِ_ناپایدار
با اشارهی مادرش داخل آمد. صدای قلبم را شنیدم. آب دهانم با حرکتی سخت پایین رفت.
_مامان دیگه این تو و دلِ فیروزه جون. ببینم چه میکنی!
با این حرف مادرش دست و پایم را گم کردم. بدون اینکه بخواهم گفتم:
_بفرمایید داخل...
از گوشهی چشم دیدم که مامان یکدفعه نگاهم کرد. برای اینکه حرف من زمین نماند، او هم تعارفشان کرد. تازه فهمیدم وقتی دلت میخواهد زمین دهن باز کند و در آن فرو بروی؛ یعنی چه!
من و امید در پذیرایی نشستیم. چند دقیقهای در سکوت گذشت. برایم عجیب بود که حس و حال روز خواستگاری را نداشتم! با صدای زیر و گرفتهای گفت:
_حقیقتش از اون شبی که دیدمتون دیگه خواب ندارم.
قند در دلم آب شد. زیر چشمی نگاهش کردم. سرش گرم گلهای قالی بود. ادامه داد:
_امروز که تو خیابون دیدمتون بیشتر دلم گرم شد.
با خودم گفتم: خب تو زندگی همه چی قیافه و تیپ نیست.
_ماشالا از نجابت و خانمی کم ندارین.
سرش را کمی بلند کرد تا به من نگاه کند. از اینکه متوجه نگاهم شد، لبم را گاز گرفتم.
_دیدم که سرتون رو بالا نیوردین که حتی ببینید من تو ماشینم.
آرام نفسم را بیرون دادم.
_حقیقتش از دخترایی که تو راه مدرسه میخندن و بلند بلند حرف میزنن خوشم نمیاد.
بی معطلی گفتم:
_منم از مرد خسیس و بدبین و سیگاری بدم میاد.
یکدفعه به طرف من چشم چرخاند. به خودم نهیب زدم: جَو گیر نشو دختر.
خندید. گونه و دور چشمانش چروک افتاد. جواب داد:
_من خسیس نیستم ولی حواسم به حساب و کتابم هست. بدم میاد از ولخرجی و ریخت و پاش الکی.
_البته منم منظورم ریخت و پاش الکی نبود بعضیا حتی برا خرجی دادن دستشون رو میگیرن. دارن و نمیدن.
با لبخند نگاهم کرد. برخلاف قبل لبخندش به دلم نشست.
_خیالتون راحت ما داشته باشیم؛ همهش برا شماست.
بدون تغییری در صورتم، سرم را پایین انداختم. از اینکه من را مثال زد، خوشم نیامد.
ساعت دیواری را نگاه کردم.
_برا ناهار تشریف داشته باشید الان بابا میان.
به ساعت نگاه کرد.
_ اِ چه زود!
مکثی کرد. با صدایی لرزان گفت:
_فیـ... روزه خانم لطفا بیشتر فکر کنین و اجازه بدین با هم بیشتر آشنا بشیم؛ مطمئنم میتونم نظرتون رو تغییر بدم.
_من تابع نظر پدر و مادرم هستم. هر چی اونا بگن.
این را گفتم و از جا بلند شدم. دستپاچه از جایش بلند شد. با یک کلمه خداحافظی کردم و از اتاق بیرون رفتم. مادر امید گفت:
_به همین زودی حرفاتون تموم شد؟!
بعد با صدای بلند خندید و ادامه داد:
_ایشالا بعداً انقده حرف بزنین.
به مامان نگاه کرد.
_ماشالا قد و بالاشون رو ببین چقدر بهم میان.
امید را پشت سرم حس کردم. برایم خوشایند بود.
بالاخره مادر امید بعد از کش و قوس زیاد راضی به رفتن شد. از مامان قول راضی کردن بابا را گرفت. امید لحظهی آخر برگشت و با لبخند زیر لب خداحافظی کرد. نگاه آخرش روی قلبم تأثیر گذاشت.
مامان تا دم در آنها را بدرقه کرد. سریع به اتاق رفتم. در را باز کردم. با دیدن فهیمه و فرانک جیغ کشیدم و عقب برگشتم. هر دو با چشمان گشاد نگاهم کردند. فهیمه آرام لب زد:
_کـــوفت.
لباس مدرسه را عوض کردم و از اتاق بیرون رفتم. در ذهنم دنبال جایی گشتم که تنها باشم. مامان از حیاط برگشت. چادر گلدارش را گوشهی هال انداخت. به آشپزخانه رفت. سروصدای ظرفها و صدای کوبیدن در کابینتها بلند شد. وسط هال ایستادم. فکر کردم شاید مامان از دست من عصبانی است. بغض راه گلویم را بست. به طرف حیاط رفتم. روی پلهها نشستم. سرم را روی پاهایم گذاشتم. ریز ریز اشک ریختم. خودم هم دلیلش را نمیدانستم. احساسی دوگانه در وجودم بود. برایم قابل تصور نبود که سرنوشتم با این مرد گره خورده باشد.
بعد از خداحافظی دوباره همان حس تنفر برگشت.
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به
چه قشنگه کار زیبای قرآنی
این زن و شوهر
با نشاط و با حجاب 😍🌸
الهی خدا زیادتتون کنه
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🤍
💠 گاهی زن و شوهر ادّعا دارند که ما وظایف خود را نسبت به همسر خود انجام میدهیم امّا نمیدانیم چرا حسّ میکنیم فضای زندگی برای ما آرامش مطلوب، صمیمیّت و لذّت دلخواهمان را ندارد.😟
💠 یکی از عوامل مهم این قضیه وجود برخی میکروبها در رفتارهای زن و شوهر است که گهگداری فضای زندگی را مسموم میکند.
💠 به فرض رفتارهایی که از آن #سوءظن به همسر برداشت میشود میکروب خطرناکی است❗️
مثل رفتار پلیسی و تجسّسی نسبت به وسائل و کارهای همسر و یا رفتار توهینآمیز و تمسخر همسر در جمع، عدم اطاعت زن از مرد، بیاحترامی به زن، بددهانی کردن، کینه، خودبرتر بینی، تخریب خانوادهی یکدیگر و دهها رفتار دیگر
💠 راه شناخت این میکروبها مطالعه نسبت به برخی تفاوتهای مهمّ روانشناسی زن و مرد است 💡
💠 راه دیگر آن #مشاوره دینی است . نگویید مگر ما مریض هستیم که مشاوره برویم ⁉️ نه ..مشاوره یکی از نیازهای اساسی زندگی زن و شوهر است .✅
و نیز توجّه و حسّاس بودن به درخواستها و گلایههای پرتکرار همسر میباشد به فرض اگر بارها بیان کرده که از فلان رفتار، عکسالعمل و گفتار بشدّت #ناراحت میشوم باید نسبت به آنها مراقبت نمود تا همسرمان آزرده خاطر نشود.
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 رهبر ضد زنه....!؟🤔
🔹منبع کتاب 《خون دلی که لعل شد》
#مقام_معظم_رهبری
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
دلبرکده
🤍 #چالش ♨️ ⭕️ آیا برای شما هم اتفاق افتاده که یک مسئله ای رو با وجود اینکه به همسرتون گفتین به کسی
1⃣
💡پاسخ مشاور در رابطه چالش هفته : ♨️
سلام علیکم
در رابطه با اینکه همسرتان حرف و یا رازی را به دیگران میگوید ،
در مرحله ی اول مقصر اصلی خود شما هستید ❗️
چرا که اگر آن حرف راز بوده ، چرا به همسرتان گفته اید و راز را فاش کردید ⁉️
در اینجا نکته ی قابل توجه این است که اگر بعد از آنکه راز دیگران را به همسرتان گفتید ، بهتر است که به صاحب راز این اطلاع را بدهید که من اشتباهی به همسرم این راز تو را گفته ام و میدانم که کار اشتباهی کرده ام اما حالا بیا و بدنبال راه حل باشیم .✨
خوبی این موضوع این است که بعداً اگر همسرتان در جمع این راز را گفت دست و پاچه نشوید و یکدستی نخورید .😐
.
2⃣
اما اگر آن صحبت از جمله مسائلی بوده که مربوط به زندگی تان بوده و همسرتان آن را به دیگران بازگو میکند ، حالت زیر را دارد :
اینکه قصدش از بازگو کردن رازهای زندگی ، قوی نشان دادن خود در نزد خانواده اش و پدر و مادرش میباشد . یعنی چه !؟
یعنی اگر آن راز خوب باشد که خب میخواهد ابراز قدرت کند
اما اگر آن راز یک مشکلی باشد ، میخواهد به خانواده ی خود ثابت کند که میتواند آن را حل کند و یا اینکه شاید خانواده ی خود را دلسوز مشکلات خود یافته و میداند که آنها از لحاظ روحی آرامش لازم را به او میدهند .💙
.
3⃣
پس معلوم شد که باید ریشه یابی کنیم که همسرمان چرا این مسائل را مطرح میکند .
و در صدد این باشیم که خودمان کاری کنیم که موارد بازگو کردن و افشا کردن راز را برطرف و اصلاح کنیم و نهایتا با صحبت حل کنیم .✅
و مسئله ی مهمتر اینکه هرچقدر روی این مسئله حساسیت بیشتری نشان بدهید و درگیری داشته باشید بدانید که همسرتان بیشتر اینکار را خواهد کرد .
پس سعی کنید ذهنتان روی این باشد که مشکل را بفهمید و حل کنید .و فکر کنید که هدف همسرتان از بازگو کردن رازهای خانوادگی چیست !؟
و آن را در دل خود نگه دارید و در زندگی حلش کنید نه اینکه سرکوفت بزنید ❌
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام😊✋
به شنبه ☕️🌸🍃
خوش آمدید 🌸🍃
شروع هفته تون پُر برکت 🌸🍃
و پُر از خبرهای خوب 😊
امروزتون زیبا و پراز موفقیت🌸
لحظه هاتون سرشار🌸
آرامش و دلخوشی 🌸
امیدوارم امروز خدا💖
سرنوشتی دوستداشتنی🌸
زندگی پراز عشـق 💕
روزی فراوان ، لبی خندان و 😊
دلی مهربون براتون رقم بزنه🙏
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نحوه ارتباط کلامی بین یگانه زوج معصوم عالم
#مهارت_های_کلامی
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬