eitaa logo
💕دلبرونگی💕
110.5هزار دنبال‌کننده
31.8هزار عکس
657 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خانم عزیزم که شوهرت شکاکه نه عزیزم منع اشتغال فقط وقتی میتونه بگیره که کار شما از نظر شرعی مشکل داشته باشه که اثبات همچین ادعای هم خیلی سخته. حتی اگر با هم زندگی هم کنید نمی تونه جلو کار کردن شما را بکیره. ولی چون از طرق صاحب مغازه اینکار را کرده نمی‌تونید ازش شکایت کنید. وقتی با مغازه دار بعدی خواستید قرار داد ببندید با هاشون صحبت کنید که همچین شوهری دارید که آگاهی داشته باشه. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام فاطمه بانو دلم خیلیی گرفته الانم با گریه منویسم لطفا راهنماییم کنیم چیکار کنم شوهرم چهارده سال اعتیاد به شیشه داره یه بار کمپ رفته دو سه ماه پاک بود چندبار هم تو خونه ترک کرده ولی به یه ماه نرسیده دوباره شروع کرد توهم شنوایی داره شب تا صبح نمیخوابه همش میگه پشت دیوار بالاسرمون یکی هس داره از ما میگه حرفای بد میزنه من یه پسر هفده ساله دارم بخاطر اون فقط موندم بعدش تو خانواده ما طلاق معنی نداره .کار میکنه ولی اخلاق نداره به همه فحش میده.تورو خدا بگید چیکار کنم خواهشا پیامم تو گروه بزاریدببخشید زیاد شد برام خیلیی دعا کنید 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
کژال 🍃🍃🍃🍃🌸 در رو که باز کردم باز غم و غصه ریخت تو دلم خونه سوت و کور بود. مشخص بود که همه جا مرتب شده یه لحظه باز حس بدی بهم دست داد و گفتم نکنه وقتی نبودم مارال اومده ولی سریع به خودم نهیب زدم و حرفای مهین رو به خودم یادآوری .کردم به خودم که نمیتونستم دروغ بگم من رسولو دوس داشتم و ترجیح میدادم زندگیم حفظ بشه. لباسامو عوض کردم و مشغول برنج پاک کردن شدم تا ناهار بپزم که سر و ی رسول پیدا شد منو که دید لبخندی روی لبهاش نشست و با ذوق بهم سلام کرد و گفت چه کار خوبی کردی .برگشتی. خونه بدون تو شبیه کله قبرستونه ولی نمیخواستم تا خودت نخواستی مجبورت کنم برگردی از این حرفش قند تو دلم آب شده بود ولی تغییری تو قیافم ندادم اومد نزدیک و سینی برنج رو از دستم گرفت و :گفت ول کن اینو برو لباساتو عوض کن بریم بیرون ناهار بخوریم. با همون حالت دلخوری که ازش داشتم :گفتم لازم نکرده ولخرجی کنی فردا باید جواب مامانتم بدی اگه بفهمه بیرون غذا خوردیم. رسول لبخند از رو لبش محو شد و :گفت این حرفا چیه؟ برو بپوش دیگه! لطفا. تو لحن صداش چیزی بود که بیشتر از این نتونستم بدخلقی کنم و به حرفش گوش دادم و رفتیم بیرون ناهارمون رو که خوردیم رسول به خاطر دعوای روز قبل از م عذرخواهی کرد و منم راهی به جز بخشیدن نداشتم. اون روز با همدیگه خیلی بهمون خوش گذشت و برای یک ساعتم که شده فراموش کردم رابطمون عادی نیست. بعد از ظهر وقتی رسول رفت مغازه زنگ زدم به مهین و بهش گفتم چی گذشته. مهینم خیلی خوشحال شد و گفت با صبوری همه چیز بینمون درست میشه من مطمئنم پای کسی دیگهای درمیون نیست. فقط باید بفهمی دردش چیه امشب سعی کن هر جور شده خودتو بهش نزدیک کنی ولی اگه بازم سر باز زد عصبانی نشو و بشین با زبون خوش علتش رو ازش بپرس و ازش بخواه مشکل رو حل کنه. آخه من قبلا پیش قدم شدم دیگه تحمل ندارم پسم بزنه. + عزيزم بحث زندگیت وسطه باید غرورتو بذاری کنار. کمی فکر کردم و گفتم چشم سعی میکنم. ازش که خداحافظی کردم رفتم ماکارونی که رسول خیلی دوس داشت درست کردم بعدش دوش گرفتم و لباس خوب پوشیدم و آرایش کردم. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام در پاسخ خانمی که گفتن داداشش و نامزد ش ستاره هاشون جفت نیست.ده سال پیش که خواهرم عقد کردن با هم دیگه مشکل داشتن اونا هم مادرشوهرش براش دعا گرفت بهش گفتن ستاره هاشون جفت نیست اما بعدش آشتی کردن الان هم دو بچه دارن خدا رو شکر مشکل خاصی ندارن 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خدمت خواهرای گلم که از بوی بد زیر بغلشون رنج میبرن بهترین و مفید ترین راه استفاده از نوره وحنا است این راهکاره دکتر خیر اندیش هستش و خودم به شخصه استفاده کردم ونتیجه دیدم فقط یه تذکر نوره رو روزهای چهارشنبه وجمعه وشبها به هیچ وجه استفاده نکنن ونشسته هم استفاده نکنن باید تو حمام ایستاده باشن این فرمایش امام رضا (ع)است . به امید فرج آقام مهدی عج 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 فاطمه بانو هرروز یک صفحه :، به امید خدا .. دوستان برای همدیگه دعا کنیم🙏🏻🌸 سوره .. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 شروع دلانه ای بسیار زیبا به نام بلور جان..... 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🌸🍃 شروع دلانه ای بسیار زیبا به نام بلور جان..... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 تقریبا دو ساعتی کارمون طول کشید و دکتر درمانگاه بعد معاینه آرزو پاشویه کردن رو بهم یاد داد و بعد از گرفتن داروهای آرزو برگشتیم خونه، آرزو رو که خواب بود بردم تو اتاق خوابوندم و خودم رفتم تا امیر رو از عمه بگیرم. عمه رو که صدا کردم صداش از تو آشپزخونه میومد، خسته از روز سختی که داشتم وارد آشپزخونه شدم و گفتم+امید کو عمه؟ عمه به سمتم برگشت و گفت+سلام، چی شد؟ +هیچی، چیز مهمی نیست، ی سرماخوردگی ساده اس، دارو خورده خوابیده، امید کو؟ خوابه؟ عمه کمی دست دست کرد و بعد با لبخندی ساختگی گفت+چیزه... رضا اومد... دید نیستی، گفت چی شده و اینا، منم بهش گفتم آرزو مریضه. گفت بهتره امید رو ببرم که اون مریض نشه... لیوان آبی که برداشته بودم از دستم افتاد و صدای بدی تو گوشم پیچید، با حیرت گفتم+چی؟ امید رو برد؟ کجا برد؟ عمه با ملایمت گفت+طوری نشده که بلورجان، برای خودتم بهتره، از پا افتادی به خدا، ی نگاه به خودت انداختی تو آیینه؟ رنگ به صورت نداری به خدا... قلبم تند تند میزد و صدای بهار مدام تو گوشم میپیچید+چطور اینکارو کردی عمه؟ بچه ی منو دادی رضا ببره بده به بهار؟ مگه نگفتی نمیذاری جز خودم کسی برای بچه هام مادری کنه؟ عمه مجبورم کرد بشینم، خودشم کنارم نشست و گفت+انقدر خودخوری نکن بلور، اون دختر بیچاره که چیز زیادی نخواسته، مگه تو این سه ماهه تونسته پای رضا رو از اینجا ببره؟ اون بدبختم مادر نمیشه، حالا چی میشه دو روز بچه ی تو رو نگه داره؟ اصلا درک نمیکردم حرف های عمه رو.. با حالی خراب از جا بلند شدم و زمزمه کردم+حواست به آرزو باشه... من باید برم امید رو بیارمبی توجه به صدا زدن های عمه پا تند کردم و به سمت خونه ی رضا دویدم، نباید میذاشتم بهار بچه ام رو ازم بگیره... جلوی در که رسیدم با مشت چند بار به در کوبیدم اما کسی در رو باز نمیکرد، از بقالی که کنار خونشون بود سراغشون رو گرفتم، اونم گفت یک ساعتی میشه که رضا و بهار با ی بچه از خونه بیرون زدن... گیج و سردرگم بودم، اشکم لحظه ای بند نمیومد و ترس از دست دادن امید داشت ته مونده ی توانم رو ازم می‌گرفت پا تند کردم و به سمت خونه ی عمو دویدم، در خونشون طبق معمول باز بود، با عجله وارد حیاط شدم، یکی از نوه های عمو تو حیاط داشت بازی می‌کرد 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 خانوم کانالمون میگه 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 خانوم کانالمون میگه 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خدمت همگی🌸 یه ایده داشتم میخواستم با مامان های گل به اشتراک بزارم من تا ۱۲سالگی دخترم بهش هیچ کار نمیدادم هییییچ از وقتی دردو دل های مامانا رو خوندم درمورد کمک نکردن فرزندانشون خوف برم داشت😥آستین های همت رو بالا زدم و شروع کردم اول کارهای ریز بهش دادن اولش خییییلی غر میزد ولی کم کم عادت کرد مثلا دیگه کل خونه رو جارو میزنه،اتاقشو مرتب میکنه ،ظرف میشوره،لباسارو روی بند پهن میکنه،و امروزهم دوستش برای شام دعوتش بود خودش پذیرایی ازش میکرد و بازی بازی به دوتاشون شام رو سپردم درست کن😅 یه چیز آسون کته با کباب تابه ای ،خیلی خوبم از پسش براومدن درآخرم دادم آشپزخونه رو تمیز کردن😅😂.نه که همه کارو رو بدم دخترم نه کم کم تو طی روز چند تا کاری که میدونم از عهدش برمیاد بهش میدم نه تفریط نه افراط💪یا علی بگید شماهم از امروز شروع کنید👌سلامت و شادباشید دخترپاییز🍂🍁 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 خیلی قشنگه مخصوصا دخترااااااااااا لطفا بخووووووووونید 🍃