eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️⇇ دعاے زیر رو میتونید براے دفع چشم زخم بخونید ڪه اثر قوے داره و بعد از خوندن به خود بدمید ◆⇜بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظیمِ عَبَسَ عابِسٍ وَ شَهابَ قابسٍ حَجَرَ یابِسٍ رَدَدْتُ عَیْنَالعایِنِ عَلَیْهِ مِنْ رَأسِهِ اِلى قَدَمَیْهِ اَخَذَ عَیْناهُ قابِضٌ بِکِلاهُ وَ عَلى جارِهِ وَاَقارِبِهِ جِلْدُهُ دَقیقٌ وَ دَمُهُ رَقیقٌ وَ بابُ الْمَکْرُوهِ تَلیقُ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیرٌ ◆⇜به نام خدا ڪه رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است، به نام خداےبزرگ، بر ترش رویى ترش رو، و آتش فروزان، و سنگ سخت، برگرداندم چشم چشم زن را، از سر تا به پایش، بگیرد دو چشم او را گیرنده اے با همه نگاهش، و بر همسایه و خویشانش، پوستش نازڪ، خونش رقیق، در ناخوشایند سزاوار او، پس بازگردان چشم را، آیا شڪافى مى بینى؟ سپس چشم او دوباره بازگردان چشم به سوے تو باز مى گردد خسته و ناتوان ❇️⇇ هر صبح یا شب ڪمی اسپند و  پوست سیر و ڪمی هم نمڪ تهیه ڪنید و آنها را بسوزانید و دود آن به خود و خانواده برخورد ڪند ڪه براے دفع چشم نظر اثر قوے داره و بعد از دود یه بار ایه الڪرسی بخوانید. ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی یک فرعون درونش داره منتهی مصرش گاهی در حد خونه اس گاهی در حد کشور 😱 کلیپ تاثیر گزار از ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
🔔 ⚠️ به دڪتر گفتم: هـمه داروهامـو میخــورم اما‌ نداره! گفت: سـر وقــت میخـــوری؟؟ تازه فهمیدم چرا تاثـیر نداره! 💯 ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
💖💖💖💖💖💖💖💖
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اى خدا تو بر اهل قبور نشاط و سرور عطا كن اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ‏ خدايا هر فقير را بى‏ نياز گردان خدايا هر گرسنه را سير گردان اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ‏ خدايا هر برهنه را لباس پوشان خدايا دين هر مديونى را ادا فرما اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ خدايا هر غمگينى را دلشاد ساز خدايا هر غريبى را به وطن باز رسان خدايا هر اسيرى را آزاد گردان اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ‏ خدايا مفاسد امور مسلمانان را اصلاح فرما اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ‏ خدايا هر مريض را شفا عنايت كن خدايا به غناى خود جلو فقر ما را ببند خدايا بديهاى حال ما را به خوبى صفات خودت تغيير ده اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ خدايا دين ما را ادا فرما و فقر ما را بدل به غنا و بى ‏نيازى گردان كه تو اى خدا بر هر چيز توانايى.             @hedye110 🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام افطار این دعا را زمزمه می‌کردند:  «بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»  خدایا براى تو روزه  گرفتیم و با روزى تو افطار می‌کنیم پس از ما بپذیر که به راستى تو شنوا و دانایى. ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو 💖💖💖💖💖💖💖 دعای روز دوم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ ونَقماتِکَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین. خدایا، مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن و از خشم و انتقامت برکنار دار و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان. 💖🦋💖🦋💖🦋💖🦋💖🦋
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
☀️‌وقتی آفتاب سر روی شانه های تو میگذارد میشوی سایه برای قطور ترین درختان این دشت... ‌ ☀️به آفتاب گفته ام کمی از تو را برایم بیاورد تا بعد از آن چراغ خانه ام تا ابد روشن بماند... ✨❤️سلام بی نظیرترین رویای من... ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
مےگویند: روزے را صبحِ زود تقسیم مےڪنند  هرجا ڪـہ هستے "سهمِ امروزت"  "یك بغل شادے و آرامش"  سلام روزتون پر از خیر و برکت ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
زمان بیدارت میکند🕰 صدف نگاه متعجبی به مشتری انداخت و گفت: –کارتون تموم شده خانم. بعد زیر گوش من گفت: –اونا افسانس، الکیه بابا بعد از این که آن خانم مشتری رفت. آقای صارمی بالای سرمان ظاهر شد و گفت: –میشه حرفهای جذابتون رو بزارید برای بعد؟ اینجا فقط در مورد کار حرف بزنید. اونقدر بلند حرف میزنید که واسه همه جذابیت ایجاد می‌کنید. هر دو سکوت کردیم. بعد از رفتن آقای صارمی آرام گفتم: –یعنی من فقط ازدواج کنما، یک لحظه‌ام اینجا نمی‌مونم، به خاطر تحمل کردن این صارمی شغلمون جزوه مشاغل سخت حساب میشه. صدف با ابروهای بالا رفته نگاهم کرد و گفت: –تو امروز چت شده؟ ازدواج چه ربطی به کار داره؟ شاید پسره وضع مالیش خوب نباشه، زندگیتون نمی‌چرخه که... شانه‌ایی بالا انداختم. –نباشه، برام مهم نیست. بالاخره اونقدری داره که از گشنگی نمیریم. هر چی باشه بهتر از خر حمالی کردنه. بهتر از تحمل کردنه این شمره که... صدف لبی به دندان گرفت. –الان می‌شنوه خودش میاد اخراجت می‌کنه‌ها. حالا تو شوهر بکن بعد زبونت رو دراز کن. –اخراج کنه. به جای این که نوکری اینو بکنم خب به شوهرم میرسم، حداقل اون شوهرمه جای دوری هم نمیره، زندگیمم بهتر میشه. صدف پقی زیر خنده زد. –توهم زدیا، کدوم شوهر؟ حالا که فعلا خبری نیست. به نظر من که اگه این یکی سر گرفت. تا عقدتون به کسی نگو که نه، توش نیاد. به خاطر خودت میگما. –من که طاقت نمیارم، دیشب واسه معصومه پیامکی گفتم. صدف سری تکان داد و نگاهی به صارمی انداخت. –فکر کن شوهرتم اینجوری بد اخلاق و اخمو باشه میخوای چیکار کنی؟ از چاله در میای میوفتی تو چاه. شانه‌ایی بالا انداختم. –زبونت رو گاز بگیر. نفوس بد نزن. حالا اگرم اینجوری باشه چاره‌ایی نیست که دیگه باهاش می‌سازم. صدف لبهایش را بیرون داد و زیر لب گفت: –دیونه شدی؟ آن روز چند بار با خانه تماس گرفتم تا پرس و جو کنم. هر دفعه امینه گفت مادر پسره هنوز زنگ نزده است. دیگر کم‌کم نا امید میشدم که امینه زنگ زد و خبر داد که مادر پسره زنگ زده و برای فردا قرار گذاشته که با پسرش، فعلا برای آشنایی بیایند. آنقدر ذوق زده شدم که جیغ کوتاهی کشیدم. با سقلمه‌ایی از طرف صدف که به پهلویم اثابت کرد در جا ساکت شدم. تا رسیدن ساعتی که گفته بودند لحظه شماری می‌کردم و سر از پا نمی‌شناختم. روی ابرها سیر می‌کردم. تکلیف من که روشن بود. مدام دعا می‌کردم که جواب آنها هم مثبت باشد و مرا بپسندند. با وسواس بلوز و دامن توسی سفیدم را از کمد بیرون کشیدم و اتو کردم. جلوی آینه ایستادم و روسری‌ام را مرتب کردم. موهایم را زیر روسری‌ام دادم و یک طرف روسری‌ام را روی شانه‌ام انداختم. صورتم را با دقت از نظر گذراندم. مژه‌های بلندم را کمی ریمل زدم. با صدای زنگ آپارتمانمان پاپوشهای رو فرشی‌ام را پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم. پدر و برادرم نبودند. پدر گفته بود در این جلسه نیازی به حضورش نیست. امروز آریا نقش مرد خانه را داشت. یک تیشرت و شلوار توسی سفید هم تنش کرده بود که رنگ لباسش با من حسابی هم‌خوانی داشت. با این که سیزده سالش بود ولی حس مردانگی‌اش کاملا مشهود بود. با استرس کنار نعیمه جلوی در منتظرایستادم و چشم به در آسانسور دوختم. با باز شدن در آسانسور و بیرون آمدن مهمانها از اتاقک آهنی، برای دیدن آقا داماد سرکی کشیدم. با دیدنش در جا خشکم زد و نتوانستم چشم از او بردارم. وقتی نگاهش به من افتاد، او هم مکثی کرد. احتمالا او هم مرا به یاد آورده. همان پسری بود که چند ماه پیش جلوی پارکینگ ساختمان ما پارک کرده بود. البته دو سه بار هم بعد از آن ماجرا در محل دیده بودمش، ولی او متوجه‌ی من نشده بود. آن روز که جلوی پارکینگ ما پارک کرده بود، به چشمم اینقدر جذاب نیامد. پسری خوش تیپ با موهایی خرمایی و چشم‌های سیاه. به نظر چهره‌ی جدی داشت. "خدایا ممنونم، این همه سال این رو کجا برام نگه داشته بودی، شنیده بودم آدمارو سورپرایز می‌کنی ولی اصلا فکرشم نمی‌کردم اینجوری غافلگیر بشم." کمی که جلوتر آمد احساس کردم سنش از من کمتر است. از ناراحتی تمام ذوق و شوقم در جا از بین رفت. پسره‌ی گیج دسته گل را سمت خواهرم گرفت. شاید حق داشت امینه چند سال از من کوچکتر بود و کلی هم به خودش رسیده بود. نمی‌دانم او چرا اینقدر ترگل ور گل کرده بود، مثلا خواستگاری من بود. امینه نگاهی به داماد انداخت و به طرف من اشاره کرد. –ایشون هستن. با عذر خواهی به طرفم آمد و دسته گل را مقابلم گرفت. احساساتم کور شد، صدایی مدام در ذهنم می‌گفت این ازدواج سر نخواهد گرفت. اعتماد به نفسم را از دست داده بودم. تشکر کردم و دسته گل را که چند جور گل داشت از دستش گرفتم و به طرف آشپزخانه رفتم. به سقف نگاه کردم. "خدایا دستت درد نکنه، لبخند رو لبم خشک شد. سورپرایزای قدیمت حداقل یه روز طولمی‌کشید بعد ضد حال میزدی." @delneveshte_hadis110
🍃🌸🍃 🍃🌴💚ذکرِمخصوص ِ‌‌بعداز نمازِصبح👇 541مرتبه 🍃🌸یامتعال🌸🍃 (برای داشتنِ عزت واحترام وبزرگی‌در دین و دنیا) 🍃🌸🍃 🍃🌸حدیث روز:👇 🍃💙☀️امام رضا علیه السلام: 🍃❤️رحمت خدا بر بنده اى که امر ما را زنده کند، 🍃❤️ دانش هاى ما را فرا گیرد. 🍃❤️ و به مردم بیاموزد. 🍃💙براستی که اگر مردم زیبایى هاى سخنان ما و مکتب را مى دانستند و با آن آشنا میشدند؛ بی شک از ما پیروى مى کردند. 🍃📚معانى الأخبار ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی خجالت مرا میکُشد الهی روحِ آسمانی ام زمین گیر شده فرعون های کوچک درونم، داعیه خدایی میکنند ... الهی و ربی من لی غیرک الهی و ربی انا عبدک الضعیف به برکت ماه میهمانی خودت بار دیگر راه نشانم بده و مرا به آغوشت بگیر ... خسته شدم از نفسِ معیوب الهی بحق المهدی«عج» ادرکنی💙 @delneveshte_hadis110
+خدایا!ما که قراره همه مون بمیریم! اما میشه مرگ ما رو شهادت قرار بدی؟ نه که از مرگ ترسی باشه ها نه! فقط میترسم از اینکه مثل شهدا وجه الهی رو نبینم:))) 🍃 +اول زندگی بعد مرگم و هدفمند قرار بده قربونت برم♥️ @delneveshte_hadis110
"کلّ عمل ابن آدم هو له، غير الصيام هو لي وأنا أُجزي به" هر كارى كه فرزند من کند، از آن اوست مگر که از من است و پاداش آن را من می‌دهم - پیامبر‌‌اکرم(ص) | الخصال📚 @delneveshte_hadis110
♡ گناهانم را که یک به یک می‌شمارم نگرانت شرمنده‌ام می‌کند؛ از اشتباه... این شکسته ی بی‌پناه را اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ وتُنْزِلُ الْبَلاَء🌱 @delneveshte_hadis110.
• رمضان . . .🌙؛ ماهـےاستـ‌ كھ‌ ابتدایش‌رحمتـ‌است ‌ومیانھ‌اش‌مغفرت؛ وپایانش‌آزادۍازآتش‌جھنم🌿'! • 📚 @delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام رضا علیه السلام فرمود: مردم به انجام روزه امر شده‌اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.✨ ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
اسرار روزه _1.mp3
10.97M
۱ | آقاجان ، خانم جان؛ برای خدا، اصلاً مهم نیستید |❗️ شما در ماه رمضان محدود می‌شوید، تا بهره‌اش را کسِ دیگری ببرد .... 💥روزه دقیقاً به همین معناست! 🎤 ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
"حديثِ قدسي" ✍وقتی خداوند، مانع عبادت میشود خداى عزوجل ميفرمايد: ...و یکی از بندگانم شخصی است که شبها به خاطر من، نماز شب می خواند. اما من يك شب یا دو شب، او را از خواب بیدار نمی کنم، به خاطر نظر لطفى كه به او دارم. وقتی او از عبادت محروم می شود، خود را سرزنش ميكند. در صورتيكه اگر او را واگذارم تا هر چه خواهد عبادتم كند، او را خودبينى فرا گيرد و همان خودبينى، او را نسبت به اعمالش فريفته سازد و هلاکش می کند. وقتی او از خود راضى شود، گمان می كند حق عبادت من را به جا آورده. و آن هنگام از من دور می شود در حالی که خودش خیال می كند به من نزديك است! پس كسانيكه اعمالى بخاطر ثواب من انجام ميدهند، نبايد به آن اعمال تكيه كنند، زيرا آنها هر چقدر هم که كوشش كنند و عُمر خود را در راه عبادتم بگذرانند، باز هم مقصر باشند و با عبادت خود به حقيقت عبادتم نمی رسند. تنها بايد به رحمتم اعتماد كنند و به فضلم شادمان باشند و حُسن ظن داشته باشند. 📚صول كافى، جلد ۳ ، صفحه ۱۰۰ ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
✍دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید. گفت: آقای قصاب ولش ڪن بزار بره. گفت: به تو ربطی نداره. گفت: ولش ڪن بزار بره. به تو ربطی نداره. دستشو برد بالا، محڪم گذاشت تو صورت علی(ع). آقا سرشو انداخت پایین رفت. مردم ریختن گفتن فهمیدی ڪیو زدی؟! گفت: نه فضولی میڪرد زدمش. گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، خلیفه مسلمین. ساتورو برداشت دستشو قطع ڪرد، گفت: دستی ڪه بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست... دستی ڪه بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره..... 🌷امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میڪنی یه سیلی تو صورت من میزنی.🌷 📚بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹ ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون بخیر التماس دعای فرج 💖💖💖 🌟🌙✨🌟🌙✨🌟🌙✨