eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.1هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
43 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🌿﷽🌿 :صدايم بلند شد چه كنم؟ دست خودم نيست. به نيمتاج حسادت مي كنم. دلم مي خواهد منصور زجر بكشد و خوش نباشد. مي - ..... خواهم منصور فقط مال من باشد. فقط با من زندگي كند :نزهت كلامم را قطع كرد و با لحني سرزنش بار و در عين حال پند آميز گفت محبوبه، بدت نيايدها، ولي تو پرخاشجو شده اي. آشوب طلب شده اي. دنبال دردسر مي گردي. مثل اين كه آرامش به تو نيامده. مثل مادرشوهرت شده اي. مثل مادر رحيم .... آقا جان و خانم جان ما را اين طور بار نياورده اند. اين رفتار از تو بعيد است. زورگو شده اي. دنبال بهانه مي گردي كه گناه خودت ره به گردن اين و آن بيندازي. دلت مي خواهد آدم هاي مظلوم را اذيت كني. به نيمتاج بيچاره هم كه حتما هر لحظه ديدار تو، ديدار سر و رو و بر و موي تو برايش عذاب است حسادت مي كني؟ اين مصيبت تقصير خودت است. بايد آن را به گردن بگيري. خود كرده را .تدبير نيست :راست مي گفت. درست همان چيزي را مي گفت كه قبال خودم صد بار به خود گفته بودم. ناله كنان پرسيدم پس چه كنم نزهت؟ بگو چه كنم؟ برو سفر. يكي دو ماه از تهران برو. از خانه و زندگيت دور شو. برو مشهد. برو امام رضا ) ع ( دخيل ببند. شايد .حاجتت روا شود. برو استخوان سبك كن. تا هم تو قدر منصور را بيشتر بداني، هم او قدر تو را :پوزخند تلخي زدم !فكر نمي كنم بود و نبود من براي او تفاوتي داشته باشد - .نزهت به من چشم غره رفت **** :منصور حيرت زده پرسيد دو ماه؟ - .آره منصور. دو ماه. بايد بروم. بايد آرام شوم - :با لبخندي مهربان به من نگريست .تو؟ آرام مي شوي؟ من كه باور نمي كنم. من آدمي آتشين مزاج تر از تو نديده ام. آرامشي در كارت نيست - :و خنديد و ادامه داد .و همين است كه وجود مرا مي سوزاند - با دايه جانم راه افتاديم. تنها كسي بود كه درد مرا مي فهميد و در آن شريك بود. تنها كسي بود كه پسر مرا ديده بود. در منزل تر و تميز يكي از منسوبين دور مادرم اقامت كرديم. هر روز كار من رفتن به حرم بود. ساعت ها مي نشستم و به ضريح خيره مي شدم. انگار ارتباطي قلبي بين من و اين ضريح برقرار شده بود. انگار با نگاهم تمام درد .درونم را بيرون مي ريختم و آرام مي شدم....يك ماه اول هر روز و هر شب از خدا و از امام رضا شفا مي خواستم .فقط يك پسر. فقط يكي - :هر روز تكرار يك خواهش. مثل اين كه ذكر گرفته ام. هر روز صبح مي گفتم .دايه جان، ديشب خواب كبوتر ديدم - .خير است مادر. بچه دار مي شوي .دايه جان، خواب استخر آب زلالي را ديده ام - .انشاالله خير است. درمان مي شوي مادر. آب روشنايي است - .دايه جان، خواب يك آقاي نوراني را ديده ام. يك آيينه به من داد - .به به، شفايت را از امام رضا گرفته اي 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef