eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
👩‍⚖ 🌷 در ماشين رو باز كرد و پياده شد. ماشين رو جلوتر بردم و پياده شدم. در صندوق عقب رو باز كردم و چمدونها رو پايين گذاشتم. مبينا به سمتم اومد و چمدون رو برداشت؛ اما اونقدر سنگين بود كه دودستي هم نميتونست بلندش كنه. پوزخندي زدم و با يه دست چمدون رو بلند كردم. به نگاه خيرهش خنديدم و به سمت در ورودي سوئيت حركت كردم. كليد رو توي در چرخوندم و با صداي تيكِ بازشدن، دستگيره رو به سمت پايين فشار دادم و به مبينا اشاره كردم كه داخل بره. كفشهاي پاشنه دوسانتيش رو درآورد و با ديدن كف پاركت آه از نهادش بلند شد. يه جفت دمپايي از داخل جاكفشي بيرون آوردم و به سمتش گرفتم كه خوشحال از دستم گرفت و تشكر كرد. چمدونها رو داخل بردم و روي كاناپه لم دادم. سوئيت كوچيك و يه خوابه اي بود. روبهروي مبلهاي چيده شده ي داخل پذيرايي پنجره ي سراسري خيلي بزرگي بود كه منظره ي زيباي بيرون مشخص بود. مبينا يكي از چمدونها رو روي زمين كشوند و به سمت اتاق برد. گوشيم رو از داخل جيب كتم بيرون آوردم، نمايه ي حالت پرواز رو خاموش كردم كه فوراً با تماس بابا روبهرو شدم. جواب دادم. - سلام. - سلام پسرم. خوبي؟ كجايي؟ رسيدين؟ - خوبم باباجان. آره تازه رسيديم. - مبينا خوبه؟ - آره خوبه. داره وسايل رو ميچينه. - سلام بهش برسون. - سلامت باشيد. خب باباجان، بهتون خوش بگذره. - ممنونم. سلام به مامان برسون. - باشه پسرم. خداحافظ. - خدانگهدار. گوشي رو روي عسلي گذاشتم و كتم رو درآوردم و با صداي بلندي گفتم: - بابا سلام رسوند. صداش از داخل اتاق مياومد. - سلامت باشن. سلام بهشون برسون. - قطع كردم. - پس خودم بعداً بهشون زنگ ميزنم. شونه اي بالا انداختم و كنترل تيوي رو برداشتم و روشن كردم.🌻🌻🌻 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>