#هدیهاجباری👩⚖
#پارتهشتادنهم🌷
﷽
سريع شماره تلفن رو وارد كردم كه با دو بوق
جواب داد:
- بفرماييد؟
سلام عرض شد. آقاي شمس؟
- در خدمتم.
- عذر ميخوام مزاحم شدم. ميخواستم بدونم شما آقايي به اسم محسن صحاف
ميشناسيد؟
- نه. شما؟
- من ايراني هستم. ميتونم حضوري باهاتون صحبت كنم؟
- در چه مورد؟
- اجازه بديد ببينمتون. خدمتتون عرض ميكنم.
- آقا! من كسي به اين اسم نميشناسم. دنبال دردسر هم نيستم. ديگه با من تماس
نگيريد.
- خواهش ميكنم آقاي محترم. من اصلاً قصد مزاحمت ندارم. فقط چندتا سؤال دارم.
اون هم چون خيلي واجب بود؛ وگرنه هرگز مزاحمتون نميشدم.
- بسيار خب. من الان سر كارم هستم. ميتونيد بيايد اينجا؟ بله حتماً. لطفاً آدرس رو بفرماييد.
- روي همين شماره پيامكش ميكنم.
- خيلي لطف ميكنيد. عذر ميخوام مصدع اوقاتتون شدم.
- خواهش ميكنم. خداحافظ.
- خدانگهدارتون.
نفس آسودهاي كشيدم و خداخدا ميكردم رد يا نشونه اي ازش داشته باشه. با صداي
زنگ پيامش تقريباً سمت گوشي شيرجه رفتم و به سمت آدرس حركت كردم!
كارخونهي نسبتاً بزرگ توليد كنسرو بود. با دادن اسم و نشوني همون آقا به نگهبان
به سمت مسئول انبارداري اشاره كرد. از نگهبان تشكر كردم و به سمت انبار رفتم.
مرد قدبلند با موهاي جوگندمي كنار پسر جووني ايستاده بود و باهاش صحبت
ميكرد. به سمتشون رفتم و سلام كردم و دست دادم.
- سلام. آقاي شمس؟!
- خودم هستم.
خوشبختم. ايراني هستم. باهاتون تماس گرفته بودم.
- آهان بله! تشريف بياريد داخل يه چاي در خدمتتون باشيم.
- نه ممنون مزاحمتون نميشم. فقط چندتا سؤال داشتم.
- در خدمتم.
- من به دنبال آقاي صحاف ميگردم كه از قضا صاحب خونهي شما هستن. ميخواستم
ببينم شما آدرس يا شماره اي ازشون نداريد؟
- صاحب كدوم خونه؟
- همين خونهاي كه الان دست مستأجر داديد.
- آقاي محترم! اگه الان مستأجر داخل خونهست و من اين خونه رو اجاره دادم؛ پس
خونه مال منه! منظورتون رو از صاحبخونه رو متوجه نميشم.
- يعني سند اين خونه به اسم شماست؟
- بله.
شما مطمئنيد؟
- البته! يعني ميفرماييد سند خونه ي خودم رو نميدونم به اسم كيه؟
- اما طبق تحقيقاتي كه ما انجام داديم اين سند به اسم آقاي صحافه.
- آقاي محترم سند خونه من به اسم خودمه. اگه شك داري بگم بيارن برات. هرچند
به شما مربوط نميشه.
- حرف شما براي من سنده؛ اما اين موضوع خيلي واسه من مهمه. من هرجور شده
بايد اين آقا رو پيدا كنم. از شما هم خواهش ميكنم كه اگه نشوني چيزي ازش داريد
به من بديد. خواهش ميكنم ازتون!
- من نميدونم چه كسي اين اطلاعات غلط رو به شما داده. باور كنيد من اصلاً فردي
رو به اين اسم نميشناسم. اگه ميشناختم كه بهتون ميگفتم.
كلافه دستي توي موهام كشيدم. به بنبست خورده بودم. دستش رو توي دستم
فشردم و ازش تشكر كردم و خداحافظي كردم.
صداي شكمم نشون از گرسنگي و پيام موقع ظهر رو ميداد. روي ساعت مچيم نگاه
كردم ساعت از يك گذشته بود. كنار رستوراني نگه داشتم و وارد رستوران شدم.
💧💧💧💧💧
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>