#دلانه
دلتنگ کودکیم.. یادش بخیر..قهر می کردیم تا قیامت..و لحظه ی بعد قیامت می شد…
اما نه..کاش همیشه کودک می ماندیم تا به جای دلهایمان،سر زانوهایمان زخمی می شد..
براستی کاش همچون کودکی تنها غصه یمان شکستن نوک مدادمان بود..
دل بسته به سکه های قلک بودیم…دنبال بهانه های کوچک بودیم…رویای بزرگ تر شدن خوب نبود…ای کاش تمام عمر کودک بودیم..
و کاش در کودکی می ماندیم …آنجا که تنها تلخی زندگیمان،شربت تبمان بود…..
تازه دارم حکمت بازی های کودکی را می فهمم….زووووووووووووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود……
و اما امروز …..پشت کدامین مغازه پا بکوبیم که برایمان آرامش بخرند….؟؟؟؟!
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
بی اعتنا به ظاهر امور، جوری وانمود کنید که انگار همه چیز دارد به نحوی جادویی مطابق میل شما پیش می رود!
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#هفتشهرعشق
#دوازدههمینمسابقه
#صفحهصدچهلچهارم
اين جا قصر يزيد است و او اكنون بر تخت خود نشسته و بزرگان شام را دعوت كرده است تا شاهد جشن پيروزى او باشند.
سربازان، سر امام حسين(ع) را داخل قصر مى برند. يزيد دستور مى دهد سر را داخل طشتى از طلا بگذراند، و در مقابل او قرار دهند.
همه در حال نوشيدن شراب هستند و يزيد نيز، مشغول بازى شطرنج است.
نوازندگان مى نوازند و رقّاصان مى رقصند. مجلس جشن است و يزيد با چوب بر لب و دندان امام حسين(ع) مى زند و خنده مستانه مى كند و شعر مى خواند:
لَعِبَت هاشم بالملك فلا***خبرٌ جاءَ و لا وحيٌ نَزَل...
بنى هاشم با حكومت بازى كردند، نه خبرى از آسمان آمده است و نه قرآنى، نازل شده است. كاش پدرانم كه در جنگ بَدْر كشته شدند، زنده بودند و امروز را مى ديدند. كاش آنها بودند و به من مى گفتند: "اى يزيد، دست مريزاد!". آرى! من سرانجام، انتقام خون پدران خود را گرفتم!
همگان از سخن يزيد حيران مى شوند كه او چگونه كفر خود را آشكار نموده است. در جنگ بدر بزرگان بنى اُميّه با شمشير حضرت على(ع)، به هلاكت رسيده بودند و از آن روز بنى اُميّه كينه بنى هاشم را به دل گرفتند.
آنها همواره در پى فرصتى براى انتقام بودند و بدين گونه اين كينه و كينه توزى به فرزندان آنها نيز، به ارث رسيد، امّا مگر شمشير حضرت على(ع) چيزى غير از شمشير اسلام بود؟ مگر بنى اُميّه نيامده بودند تا پيامبر را بكشند؟ مگر ابوسُفيان در جنگ اُحُد قسم نخورده بود كه خون پيامبر را بريزد؟
حضرت على(ع) براى دفاع از اسلام، آن كافران را نابود كرد. مگر يزيد ادّعاى مسلمانى نمى كند، پس چگونه است كه هنوز پدران كافر خود را مى ستايد؟
چگونه است كه مى خواهد انتقام خون كافران را بگيرد؟ اكنون معلوم مى شود كه چرا امام حسين(ع) هرگز حاضر نشد با يزيد بيعت كند. آن روز كسى از كفر يزيد خبر نداشت، امّا امروز همه متوجه شده اند كه اكنون كسى خليفه مسلمانان است كه حتّى قرآن را هم قبول ندارد.
به هر حال، يزيد سرمست پيروزى خود است. او مى خندد و فرياد شادى برمى آورد.
ناگهان فريادى بلند مى شود: "اى يزيد! واى بر تو! چوب بر لب و دندان حسين مى زنى؟ من با چشم خود ديدم كه پيامبر اين لب و دندان را مى بوسيد".
او ابو بَرْزَه است. همه او را مى شناسند او يكى از ياران پيامبر است.
يزيد به غضب مى آيد و دستور مى دهد تا او را از قصر بيرون اندازند.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#امامحسینعلیهالسلام
#دوازدههمینمسابقه
#ویژهیماهمبارکرمضان
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄┅─✵💝✵─┅┄
بنام و با توکل به
اسم اعظمت
میگشاییم دفتر
امروزمان را
ان شاالله در پایان روز
مُهر تایید
بندگی زینت
دفترمان باشد
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💖🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یک روز می افتد ؛
آن اتفاق خوب را می گویم …
من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛
هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه …
السلام علیک یا صاحب الزمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
سلام صبحتون بخیر ...
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
#هدیهاجباری👩⚖
#پارتهشتادنهم🌷
﷽
سريع شماره تلفن رو وارد كردم كه با دو بوق
جواب داد:
- بفرماييد؟
سلام عرض شد. آقاي شمس؟
- در خدمتم.
- عذر ميخوام مزاحم شدم. ميخواستم بدونم شما آقايي به اسم محسن صحاف
ميشناسيد؟
- نه. شما؟
- من ايراني هستم. ميتونم حضوري باهاتون صحبت كنم؟
- در چه مورد؟
- اجازه بديد ببينمتون. خدمتتون عرض ميكنم.
- آقا! من كسي به اين اسم نميشناسم. دنبال دردسر هم نيستم. ديگه با من تماس
نگيريد.
- خواهش ميكنم آقاي محترم. من اصلاً قصد مزاحمت ندارم. فقط چندتا سؤال دارم.
اون هم چون خيلي واجب بود؛ وگرنه هرگز مزاحمتون نميشدم.
- بسيار خب. من الان سر كارم هستم. ميتونيد بيايد اينجا؟ بله حتماً. لطفاً آدرس رو بفرماييد.
- روي همين شماره پيامكش ميكنم.
- خيلي لطف ميكنيد. عذر ميخوام مصدع اوقاتتون شدم.
- خواهش ميكنم. خداحافظ.
- خدانگهدارتون.
نفس آسودهاي كشيدم و خداخدا ميكردم رد يا نشونه اي ازش داشته باشه. با صداي
زنگ پيامش تقريباً سمت گوشي شيرجه رفتم و به سمت آدرس حركت كردم!
كارخونهي نسبتاً بزرگ توليد كنسرو بود. با دادن اسم و نشوني همون آقا به نگهبان
به سمت مسئول انبارداري اشاره كرد. از نگهبان تشكر كردم و به سمت انبار رفتم.
مرد قدبلند با موهاي جوگندمي كنار پسر جووني ايستاده بود و باهاش صحبت
ميكرد. به سمتشون رفتم و سلام كردم و دست دادم.
- سلام. آقاي شمس؟!
- خودم هستم.
خوشبختم. ايراني هستم. باهاتون تماس گرفته بودم.
- آهان بله! تشريف بياريد داخل يه چاي در خدمتتون باشيم.
- نه ممنون مزاحمتون نميشم. فقط چندتا سؤال داشتم.
- در خدمتم.
- من به دنبال آقاي صحاف ميگردم كه از قضا صاحب خونهي شما هستن. ميخواستم
ببينم شما آدرس يا شماره اي ازشون نداريد؟
- صاحب كدوم خونه؟
- همين خونهاي كه الان دست مستأجر داديد.
- آقاي محترم! اگه الان مستأجر داخل خونهست و من اين خونه رو اجاره دادم؛ پس
خونه مال منه! منظورتون رو از صاحبخونه رو متوجه نميشم.
- يعني سند اين خونه به اسم شماست؟
- بله.
شما مطمئنيد؟
- البته! يعني ميفرماييد سند خونه ي خودم رو نميدونم به اسم كيه؟
- اما طبق تحقيقاتي كه ما انجام داديم اين سند به اسم آقاي صحافه.
- آقاي محترم سند خونه من به اسم خودمه. اگه شك داري بگم بيارن برات. هرچند
به شما مربوط نميشه.
- حرف شما براي من سنده؛ اما اين موضوع خيلي واسه من مهمه. من هرجور شده
بايد اين آقا رو پيدا كنم. از شما هم خواهش ميكنم كه اگه نشوني چيزي ازش داريد
به من بديد. خواهش ميكنم ازتون!
- من نميدونم چه كسي اين اطلاعات غلط رو به شما داده. باور كنيد من اصلاً فردي
رو به اين اسم نميشناسم. اگه ميشناختم كه بهتون ميگفتم.
كلافه دستي توي موهام كشيدم. به بنبست خورده بودم. دستش رو توي دستم
فشردم و ازش تشكر كردم و خداحافظي كردم.
صداي شكمم نشون از گرسنگي و پيام موقع ظهر رو ميداد. روي ساعت مچيم نگاه
كردم ساعت از يك گذشته بود. كنار رستوراني نگه داشتم و وارد رستوران شدم.
💧💧💧💧💧
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
مداحی_آنلاین_خلاصه_گویی_خداوند_حجت.mp3
2.33M
♨️خلاصه گویی خداوند
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند:
از حضرت پيرامون بخل سؤال شد؟ در جواب فرمود:
معناي آن چنين است که انسان آنچه را به ديگري کمک و انفاق کند فکر نمايد که از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخيره کرده و نگه داشته است خيال کند برايش باقي مي ماند و موجب شخصيّت و شرافت او خواهد بود.✨
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنها نان خشک خوردند
وما برای ماکارانی وروغن و.......
داریم آبروی مملکتمون رو میبریم
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
#اجابت_حاجت
✍بهجت عارفان؛
هر کس میخواهد در کارش
گره نیفتد و به هر آنچه
میخواهد برسد زیاد استغفار
کند اگر جواب نداد
پاسخگویش من هستم
📚 توصیههای بهجت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>