eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
593 دنبال‌کننده
655 عکس
91 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ثانیه ها در همین چند ثانیه که شما این متن را شروع کرده‌اید به خواندن، یک یا چند نفر در جهان مردند. چند نفری هم به دنیا آمدند. در سالگرد همین ثانیه‌ها، چند نفری مرده‌اند و چند نفر هم به دنیا آمده‌اند. گاهی حتی نوادگان آن‌ مرده، چیزی از اجداد خود به یاد ندارند. کافی است نگاهی به خود و یکی دو نسل قبل از خود بیاندازیم. مثلا چه کسی رند بودن تاریخ تولد، و یا مدل یقه کت و شلوار پدربزرگش در فلان مهمانی را به یاد دارد؟ تقریبا هیچ کس. اما چرا؟ چرا نوع پوشش و غذا و تاریخ تولد و عقد و ازدواج و هزاران امور ریز زندگی که هر روز ما درگیر آن هستیم و برای این جزییات ساعت ها با دیگران بحث میکنیم، درباره عزیزانی که از دست داده‌ایم، اهمیتی ندارد؟ شام عروسی جد بزرگ شما چه بود؟ لابد می‌گویید به من چه! هر چه که بود. جواب همین است. چند سال دیگر نیز در رابطه با ما همین را خواهند گفت. پس .... چرا خود را درگیر اموری کنیم که خیری برای دنیا و آخرتمان ندارند؟
تحلیل کسانی که علت بد حجابی و کشف حجاب را، فقط لجبازی یا اقتصادی میدانند، من را یاد لطیفه ای می اندازد! شخصی وارد بقالی شد و شروع کرد تند تند موز ها را خوردن. بقال به او اعتراض کرد. شخصی گفت او دیوانه هست! بقال گفت اگر دیوانه است چرا با این سرعت پیازها را گاز نمی زند...!!! علت امور اجتماعی تک بعدی نیست. اگر این را فهم نکنیم در تحلیل هایمان بیراهه را طی خواهیم کرد.
خواننده ناشناس چند روز پیش داشتم نوای مداحی ای قدیمی را گوش می کردم. خیلی برایم دلچسب و دلنشین بود. به فایل در حال اجرا نگاه کردم تا اسم مداح و یا تاریخ جلسه را بفهمم. دیدم نوشته است: خواننده ناشناس پیش خودم گفتم، وقتی که مداح ناشناس بود، صدایش این گونه ماندگار می شود. وقتی اسم و عکس پروفایلی و فیگور و ژست های عکاسی و...به بازار آمد، رنگ ماندگاری آثار کمرنگ شد.
قطره ها...! سرگذشت یک تجربه برخی خاطرات ساختنی هستند. یعنی باید تلاش کرد تا بعد از مدت ها وقتی به آن اتفاق نگاه میکنی، خاطره ای خوش در ذهن مرور شود. بین سال های ۹۰ تا ۹۸ چندین بار در ایام سال گوسفندی قربانی می کردیم. در همین کانال هم چندین بار اطلاع رسانی و گزارش هایش را قرار داده ام. گاهی برخی از دوستان پیام هایم را در مورد اطلاع رسانی قربانی پخش می کردند و استوری هایم را در فضای مجازی منتشر می کردند. چند نفری با یکدیگر مشارکت داشتیم. اواخر سال ۹۸ و اوایل شروع کرونا...!!! داستان تلخ روزگار... قرار بود برای ماه شعبان گوسفندی قربانی کنیم. اوضاع پیچیده ای بود. مغازه ها تعطیل و ترس بر مردم غالب شده بود. کار به هر صورت انجام شد از طرفی گفتمان مواسات توسط رهبری تقویت شد. بسم الله را گفتیم. به طور جدی گروه سه نفری را شکل دادیم و از حالت مشارکت به یک انسجام رسیدیم. چند نفری به گروه ما اضافه شدند و بعد رفتند. اسم گروهمان هم شد همدلی تا ظهور. یعنی اگر چه کارمان کم و کوچک است ولی ان شالله تا ظهور حضرت دست از آن برنخواهیم داشت. برای اجرای برنامه ها مشکلاتی مثل شیفت کاری، بیماری خانواده، نبودن وسیله نقلیه و صدها اتفاق دیگر رخ داد ولی توفیق خداوند همراهمان بود. در فاصله سه سال توانستیم، بیش از ۲۵ برنامه اجرا کنیم. برنامه هایی مثل ذبح گوسفند، توزیع بسته غذایی، توزیع غذای گرم، و.... با حدود مبلغی بالغ بر ۱۴۰ میلیون تومان. کارهایی که با همین تبلیغ در فضای مجازی و ارسال پیام انجام شد. شاید شما که این متن را خواندید، یکی از کسانی هستید که بارها در این برنامه ها مشارکت داشته اید و حمایتتان ما را برای ادامه مسیر دلگرم کرده است. آدرس زیر، کانالی است برای یادآوری عهدمان با خود و خداوند که از یاد نیازمندان غافل نشویم 👇 https://eitaa.com/joinchat/427491498C32f7e2b3b1 @sadaghemahane
هدایت شده از خانه طلاب جوان
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لباس خدمت ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌀 مراسم در جوار مزار شهید حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی 💠 با حضور: زمان: دوشنبه ۱۱ اردیبهشت بعد از نماز ظهر و عصر 🕌 مکان: قم، حرم مطهر حضرت معصومه(س)، در کنار مزار حجت‌الاسلام و المسلمین عباسعلی سلیمانی 📲 آیدی جهت کسب اطلاعات بیشتر🔻 @s_m_h_ms @gohari_67 •┈••✾🔹✾••┈• 🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا"
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لباس خدمت ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌀 مراسم #عمامه_گذاری در جوار مزار شهید حج
این کار از تجمع و تحصن بهتر است ضربه زدن از همان مسیری است که دشمنان دین درحال اجرای آن هستند فرصت کم است دوستان طلبه ای که قصد تلبس دارند بسم الله
شلوغ بازار... در این شلوغ بازار مجازی، که هر روز ده‌ها یا صدها عکس و فیلم در کانال ها و گروه های ما ارسال می شود، چاره‌ای جز گزینش و انتخاب نیست وگر نه، ذهن ما در یک روز انبار اطلاعات غیرمفیدی می‌شود که ثمره‌ای برای ما ندارد یکی از راه های گزینش را این میدانم که عکس یا فیلم در چند گروه و یا کانال منتشر شود و با شخصیت فرهیخته ای نسبت به آن واکنش نشان داده باشد دو کلیپ زیر از فیلتر گزینش بالا گذشته‌اند و مناسب با 👇👇👇
25.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کانالی زیر این قطعه فیلم نوشته بود: در روز دختر به دختران آگاهی هدیه بدهیم! کاری از گروه👇 https://eitaa.com/hamin_media
و کلیپ دوم👇
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
18.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی آزمایش اجتماعی باموضوع حجاب 🔹واکنش مردم به خانمی که ماشینش خراب شده چیه؟ @Afsaran_ir
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
آروغ های دوست داشتنی... یکسال پیش در همین حوالی یک صدای آروغ کوچک جمع خانواده ما را شاد می کرد. هم نشان سلامتت بود و هم هضم شدن غذایت. البته چند شبی هم حسابی ما را بدخواب کردی. اشکال ندارد. فدای سرت. سید علی که برایت اذان و اقامه گفت، در خواب شیرین بودی و لبخند زدی. ولی وقت و بی وقت ما را از خواب بیدار کردی. باز هم فدای سرت، ویژگی دوره نوزادی همین است. موقع درآمدن دندان‌هایت اشک ریختی و گریه کردی؛ ولی این نشانه های رشد و سلامت تو بود. اولین نوه خانواده نبودی_ ان شاالله آخرین هم نخواهی بود_ ولی با آمدنت موجی از خوشحالی را با خودت آوردی! بالاخره هر گلی بویی دارد... دایی جان! نمیدانم این متن را زمانی خواهی خواند و یا به دست فراموشی سپرده خواهد شد. شاید هم مادرت برای تولد یکسالی‌ات این چند خط را برایت بخواند. شاید هم خودت بزرگ شده‌ای و زودتر از سنی که من خواندن و نوشتن یاد گرفتم، بتوانی این متن را بخوانی. شاید زمانی که این متن را می خوانی و یا می شنوی من در این دنیا نباشم و شاید هم خودم این متن را برایت بخوانم. این یکسال زندگی تو درس های زیادی برای من داشت، هر چند خودت آنها را نفهمیده باشی. اوایل که می خواستی روی دو پا بایستی به هر چیز خطرناک و بی پایه ای اعتماد می کردی. با دست گرفتن روی کاسه و قابلمه هم می خواستی بیایستی. کم کم به مبل و صندلی و میز دست گرفتی تا بلند شوی. اما این ها هم همیشه در دسترس نبودند و گاهی هم قابل اعتماد نبودند. روکش های روی میز زرق و برق داشتند و چند باری با همان ها زمین خوردی. زرق و برق و زمین خوردن! من دست روی زانوی خود گرفتن را در روی دو پا ایستادن تو خوب تماشا کردم. کم کم فهمیدی که خودت باید یا علی بگویی و بلند شوی. کارها از خودت شروع می شود. دست هایت را روی زمین گذاشتی و بلند شدی. خنده هایت بعد از این که خودت به تنهایی روی پا ایستادی را فراموش نمی کنم. بعد از روی پا ایستادن موقع راه رفتن بود. مدام زمین می خوردی. چند باری سرت هم به در و دیوار خورد. گریه کردی. ولی باز هم بلند شدی.چهار قدم راه رفتی و نشستی. اگر افتادی هم باز بلند شدی. باید بلند شد و ادامه داد. نشستن برای آدم های ضعیف است. دایی جان! درس های زندگی‌ات را بنویس تا فراموش نکنی. و بدان که زندگی اطرافت، پر است از درس هایی که برای موفقیت لازم است. درس بگیر، بکار ببند، تا موفق باشی! آرزوی موفقیت برایت دارم... راستی چند روز پیش، روز دختر بود، یعنی روز تو. ۱۴۰۲/۳/۲ امضاء: دایی امیر