eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
593 دنبال‌کننده
655 عکس
91 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاالله می‌خواهیم برای میلاد امیرالمومنین علیه السلام «روز پدر»، تعداد ۱۱
دو سالی از تاسیس این کانال و بیش از پنج سال از فعالیت مشترک جمع سه نفره‌ای که پیگیر این مسأله هستیم می‌گذرد بارها هم در همین کانال یادداشت های یک طلبه در مورد اتفاقات و یا گزارشات مجموعه پیام های گذاشته ام. مثلا این مطلب👇 https://eitaa.com/delneveshtetalabe/1631 کانال صدقه ماهانه خصوصی است مدتی لینک کانال عمومی بود و با مشکلات و مزاحمت هایی روبرو بودیم. لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/427491498C32f7e2b3b1 برخی از دوستان وجود این کانال و یادآوری ماهانه برای پرداخت صدقه فرصت غنیمتی می‌دانند که در بین روزمرگی ها یادآور پرداختن به این امر نیک می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
نامه شماره دو سلام نورا جان می‌دانم که نامه اول را هنوز نخوانده‌ای. قصد نوشتن نامه دیگری نداشتم. نامه‌ی اول را در جشن تولدت نوشتم و گذاشتم تا سالیان دیگر که خواندن و نوشتن یاد گرفتی خودت بخوانی. اما دیدم اگر دست‌به‌قلم نبرم و وقایع این روزهای اطراف تو را برایت روایت نکنم، هم به تو و هم به تاریخ مدیون هستم. اگر من برایت روایت نکنم که در این چند وقت چه بر سر دخترانِ هم سن و سال تو در غزه و یا کرمان افتاد، برایت روایت خواهند کرد که: دختربچه «کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» عامل ترور صد نفر در کرمان بود! دایی جان... دیشب که مادرت تماس گرفته بود کلمه‌ای گفتی که ذهنم را به‌شدت درگیر کرد. چند باری هم کلمات را تکرار کردی. بالاخره فهمیدم چه می‌گویی. کسی از بچه‌ای که هنوز سنش به دو سال نرسیده توقعی ندارد که «دوستت دارم» را «دوشِت دااَم» تلفظ نکند. یک‌شب قبل‌تر مادرت فیلمی فرستاد که بالای سر بابا نشسته بودی و با تلفن همراه پدربزرگت بازی می‌کرد. یاد فیلم‌های دختربچه غزه‌ای افتادم و پدربزرگش. حتماً او هم به پدربزرگش می‌گفته است: دوستت دارم. عزیزم در روزهایی که با خوشی و شادی داری بین خانه با عروسک «آخوشی»(آقا خرگوشِ) بازی می‌کنی، خانواده‌ای در کرمان داغدار دختربچه‌ای هستند که توسط گروه داعش همراه با جمعی دیگر ترور شد. اگر تو مهمان ناخوانده جمع خانواده ما شوی، همه خوشحال می‌شوییم. جایت هم، آغوش یکایک ماست. ولی در همین روزها موشک‌های اسرائیل مهمان شوم و ناخوانده‌ای هستند برای فلسطینی‌ها. یکی از همین موشک‌ها ... بگذار ننویسم. نه من طاقت نوشتن و فکر کردن به این موضوع را دارم و نه مادرت. ولی اگر روزی این نامه را خواندی، به دنبال سرگذشت دخترِ «کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» باش. خیلی از حقایق را هم سن و سال‌های تو در این ایام روشن کردند. یادم آمد هفته قبل، با یک شال و کلاه صورتی وارد خانه شدی. بگذریم... امضا: دایی امیر ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ پی‌نوشت: در حادثه تروریستی در تاریخ 13 دی 1402 در کرمان، دختربچه‌ای دوساله به نام ریحانه سلطانی نژاد به همراه مادر، خواهر و درمجموع هشت نفر از اعضای خانواده‌اش به شهادت رسیدند.
خواستم یه مطلبی در مورد اقدام دیشب سپاه بنویسم دیدم ظاهراً دیگه دیر شده باید در مورد اقدام امشب در مرز پاکستان بنویسم😀 ان شاالله بعد این که موشک باران دشمنان تمام شد خواهم نوشت😀
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
شما هم امتحان کنید...😅😉
تا الان ۲۳۸ بازدید خورده اما داستان چی بود ؟😉👇👇👇
امیرعباس شاهسواری در کانالش(@neveshtanijat) پیامی گذاشت که: دوستان هرکس کانال مارا به پنجاه نفر از دوستانش معرفی کند از کله سبزیجاتی یک کتاب هدیه می گیرد 🥦📚😊 من هم پیامش را در کانالم گذاشتم و مطلبی که در معرفی کانالش نوشتم را همراه با مطلب خودش در چند جا منتشر کردم. اول به او گفتم که الوعده وفا. 150 نفر پیام را دیده‌اند. من یک دور بحارالانوار چاپ بیروت را می‌خواهم. ناقابل 110 جلد است. یک دور تاریخ فلسفه کاپلستون را هم برای هم‌حجره‌ای‌ام وعده گرفتم. چند هفته بهانه‌ای پیداکرده بودم برای شوخی کردن. تا بالاخره چند هفته پیش امیرعباس با پسر کوچکش محمد آمد و این سه کتاب را آورد. گفت محمد را آورده‌ام تا شما ترغیب شویید به ازدواج! خلاصه‌ی امر این‌که آماده‌باشید. ان‌شاالله در مورد این سه کتاب برایتان بنویسم. دو کتاب ضعیف و یک کتاب طنز. ان‌شاالله مفصل خواهم نوشت.