قبل سفر خیلی دوست داشتم هدیه اختصاصی برای ارتباط و محبت با مسلمانان دیگه پیدا کنم. به سارا طراح عزیزم گفتم چه طرح هایی برای استیکر قابل شستشو میخوامو جمله هاشم دادم بهش خودش زحمت کشید انجام داد و دادیم چاپ شد و شب قبل از رفتن مامان و. خواهرم زحمت کشیدن قیچی زدن💚
بهشون گفتم اینا برای مهمانان خداست؛ اجرش با خودشه.اینجوری بهشون انگیزه دادم مثلاً😅
#هدیه_مودّت
.
دلتنگ/حج۱۴٠۳👇
https://eitaa.com/joinchat/795804467C68f8cedc16
اولین نشستنمون تو مسجد النبی کنار این خانوم سیاه پوست بود. سر صحبت رو با سلام شروع کردم قشنگ بلد بود انگلیسی صحبت کنه. از یوگاندا اومده بودن سه تا بچه داشت..زد شمارشو برام؛ گفت اومدی یوگاندا زنگ بزن بهم بیام سراغت😁
گفتم چشم😅
اخرشم چون برچسبام دست دوستم جامونده بود از جاکلیدیای خوشحالی فروشی با یه لواشک بهش دادم😅
عکس دوست نداشت بگیره از دستش عکس گرفتم.
#هدیه_مودّت
این دو تا حاجیه گوگولی هم اهل مغرب بودند. انگلیسی اصلا بلد نبودن و عربی دست و پاشکسته باهاشون حرف زدم. مشکل اینجاست که وقتی میزنم کانال عربی، انگلیسی هم میاد قاطیش و اصلا یه چیزی درمیاد که طرف هیچی نمیفهمه😅😁
خلاصه به هر ضرب و زوری بود حرف زدیم. بهشون استیکر خانه خدا رو هم دادم و گفتم برای فلسطینم دعا کنین؛ گفتن انشالله جنگش تموم بشه🥲
.
امین و انشالله گفتیم و جدا شدیم.
پی نوشت: استیکرا تو دست شونه😍
#هدیه_مودّت
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این خانومه خییییلی باحال بود؛ از دور خوشحال و شاد و خندون اومد سمت ما؛ گفت ایرانی هستین؟ گفتیم بعلهههه؛ گفت از دور معلومه پر انرژی هستین. من خیلی ایرانیا رو دوست دارم😍
مام که مصداق کور از خدا چی میخواد شروع کردیم حرف زدنالبته فقط عربی بلد بود و انگلیسی و دست و پاشکسته عربی باهم حرف زدیم؛ الجزایری بود و اسمش فیضه بود. چهار تا بچه داشت . بهش اجیل و لواشک و استیکر دادیم. شمارشم گرفتم واتس اپ براش چیز میز بفرستم....
خودشم پیش قدم شد محکم بغل کردیم همو....
این میشه مصداق ایجاد محبت و مودت حج؛ این میشه تحقق یکی از اهداف مهم حج که ایجاد ارتباط قلبی بین مسلمین جهانه...
شکر خدا 😍
#هدیه_مودّت
.
اینم بغل محکم با فیضه خانوم الجزایری 😇
.
خلاصه که من تا اینجای سفرم؛ اگه برم یوگاندا و الجزایر هتل نمیخوام؛ جا دارم 🤣🤣🤣
زنگ میزنم این دوستام بیان دنبالم😅
.
#والا
عکسو دوستم خیلی سریع عمل کرد و یهو گرفت.
#هدیه_مودّت
وقتی با قرآن خیییلی راحتی😅😁
جالبه که اینجوری قرآن خوندن رو بی احترامی نمیدونن. باهاشون دوست شدیم.بهمون شکلات داد بهش آجیل و استیکر دادیم.
از اهالی بنگلادش 🫂
#هدیه_مودّت
پسته و بادام ایرانی کار خودشو کرد و دوباره برگشتن سمت مون؛ خودشون خیلی گرم و صمیمی بودن؛ رفت خواهرشم صدا زد. گفت دوتا پسر داره و من و دوستمم گفتیم دوتا بچه داریم.زود گفت شوهرتون کو؟ 😅
گفتیم بدون شوهرامون اومدیم؛ پیش بچه ها موندن. خیلی ذوق کرد🤣 عکسای بچه هامونو به هم نشون دادیم. یه جمله گفت تفکر برانگیز بود🥲
گفت شماها خیلی کیوت هستین (بانمک؛ چهره تون خوبه) ولی ما نه؛ خوب نیستیم🥺
ردّ پای عزت نفس همه جا بین همه زنان جهان هست😒
#هدیه_مودّت
حالا اومدیم چادر بعثه رهبری. تا اومدم با دونفر بغلی هام دوست شدم و بساط استیکرهامو پهن کردم😁
اینجا تقریبا همه ایرانی ان.
برای خودشون و دوستاشون انتخاب کردن و شماره هامونو رد و بدل کردیم😎
از کجا شروع شد حرف زدنمون؟
خودشون گفتن چقدر برچسبای روی کیفت قشنگه؛ گفتم بحح کجاشو دیدی، بیا بهت قشنگیاشو نشون بدم 😅
#هدیه_مودّت
#عرفات
مریم خانوم اهل نیجریه بود؛ کاملا انگلیسی رو مسلط بود. اول با تعارف اجیل شروع کردم و سجادمو زیرش پهن کردم چون سجاده نداشت(کلا قلاب من برای ارتباط با ادما تو این سفر اول خوراکی بود😅)
بعد اسمشو پرسیدم و تا کفت مریم گفتم عههه اسم خواهر منم مریمه. بچه داری؟ گفت دوتا منم گفتم عههه منم دوتا؛ عکس بچه ها رو دراوردم نشون دادم و اخرش درمورد فلسطین باهم حرف زدیم و دعاکردیم و تیر اخرم برچسب موبایل بهش هدیه دادم که خودش خودجوش گقت بیا باهم عکس یادگاری بگیریم و با موبایلش اینجوری عکس گرفتیم😇
#هدیه_مودّت
وقتی اذان شد یهو خیلی شلوغ شد و چون معمولا بیشتر اقایون رو برای نماز میذارن اونجا باشن از مطاف (فضای دور خونه خدا) بلند شدیم اومدیم زیر سقف داخل توی صفهای نماز جماعت خانومها. نماز که تموم شد حس کردم خانوم بغلیم ترکیه ایه. بهشون گفتم ترکیش؟ سرشو به حالت منفی تکون داد. گفتم من أين أتيت؟(از کجا اومدید؟)
باز نگام کرد. فهمیدم عربم نیست.
بعد برگشت گفت ایرانی؟ گفتم بله
گفت فارسی بلدم. از تاجیکستان اومدیم.
گفتم عهههه خب بابا زودتر بگید. دیگه خوش و بش کردیم و بازم همون روال نشون دادن عکس بچه ها و حرفای مادرانه. گفت سه تا دختر دارم یکیشون دکتره یه نوه دارم. با ذوق عکس اونا رو بهم نشون داد و خلاصه تا عکس عروسی دخترش پیش رفتیم😁😅
بعد از عکس گفت با شویت بیا تاجیکستان خونمون گفتم چششششم😉
خلاصه همسرم بدونه بعد از مکه باید بریم به دوستام سر بزنم🤭👀
پی نوشت: هدیه همیشگی رو هم دادم؛ عکس یادگاریمونم گرفتیم😁
#هدیه_مودّت
دوستی امروزم با خانومای اهل مالزی بود؛ با همون اجیل معروف شروع کردم خیلی استقبال کرد و خودش بغلیشم صدا کرد.انگلیسی بلد بود و خودش پایه تعریفای زنونه بود. تا گفتم از ایران گفت شوهرتم هست؟ گفتم نه نوبتی کردیم ایشون مونده پیش بچه ها امسال؛ خودش سه تا پسر و یه دختر داشت و از بچه هامون حرف زدیم عکس نشون هم دادیم اخرشم خیلی خودجوش کلی بغلم کرد و سرمو بوسید😅 فک کنم دلش هوای دخترشو کرد🥺
اخه من خودم اینجا هر چی بچه اندازه نورا و محمد حسن میبینم دلم میخواد از ته دلم بغلشون کنم و ببوسمشون🥺
.
#هدیه_مودّت
هدیه هم به خودش و بغلیش دادم موبایلشو نیاورده بود گفت میذارم اینجای کیفم رفتم هتل میزنم به موبایلم🎉
#هدیه_مودّت