eitaa logo
روایت و درایت
205 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
2 فایل
حدیث و جستارهای وابسته/محمدباقر ملکیان
مشاهده در ایتا
دانلود
شناخت اسانید امری است که نه تنها در بحث های رجالی، بلکه در تصحیح متون حدیثی نیز بسیار کاربردی است. این که در اختلاف نسخ اسانید روایات (که معمولا در هر سند روایتی یک یا چند نسخه بدل وجود دارد)، کدام نسخه راجح است و کدام مرجوح، امری است که بدون شناخت اسانید، سخت و یا غیر ممکن است. یادداشت زیر به قلم دوست گرامی، سید علیرضا طباطبایی، نمونه‌ای از بکار گیری «معرفة الاسانید» در تصحیح یک سند از اسانید فهرست شیخ طوسی است. فهرست شیخ طوسی با تصحیح مرحوم محقق طباطبایی، بهترین و صحیح ترین ارائه از فهرست شیخ طوسی است. با این حال و از باب «العصمة لأهلها»، گاه لغزش های اندکی در این تصحیح نیز به چشم می خورد (چه بسا اگر ایشان زنده می ماند و به فکر انتشار فهرست می افتاد، این لغزش های اندک را هم تصحیح می نمود). سید علی رضا طباطبایی، نوه فاضل مرحوم محقق طباطبایی، یکی از این خلل ها را بررسی و تصحیح نموده است.
فهرست شیخ طوسی، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبائی، رقم 61: «وأبي روق عطیّة بن الحارث» (نسخه «ر») یا «وأبي روق بن عطیّة بن الحارث» (بقیه نسخ و ترجیح مرحوم محقّق طباطبائی) چرا أبي روق عطیّة بن الحارث؟ نجاشی در ترجمه «أبان بن تغلب» (صفحه 12) می‌نویسد: جمع محمد بن عبد الرحمن بن فنتي بين كتاب التفسير لأبان و بين كتاب أبي روق عطية بن الحارث و محمد بن السائب و جعلها كتاباً واحداً (توجّه شود ما نحن فیه هم در همین باره است؛ عبارت فهرست شیخ (ص 45): فجاء فیما بعد عبدُ الرحمن بن محمّد الأزدي الکوفي فجمع بین کتاب أبان و محمّد بن السائب الکلبي وأبي روق ...). نظر ابن حجر عسقلانی هم همین است: عطیّة بن الحارث أبو روق الهمداني الکوفي روی عن ... (مدخل او در تهذیب التهذیب: ج 7، ص 224)؛ «أبو روق الهمدانيّ هو عطية بن الحارث» (تقریب التهذیب، باب کنیه‌ها) و «عطية بن الحارث أبو روق بفتح الراء و سكون الواو بعدها قاف الهمدانيّ الكوفي صاحب التفسير صدوق من الخامسة» (همان، باب اسامی). عبارت حسکانی (م 490) در شواهد التنزیل لقواعد التفضیل: «روى عنه: تليد بن سليمان و جويبر بن سعيد و دلهم بن صالح و زبير بن عدي و عبد الرّحمن بن عوسجة و أبو روق عطيّة بن الحارث الهمداني و قدامة و مقاتل و نهشل بن سعيد». البته شک دارم عبارت خود نویسنده است، یا مصحّح فراجع. با توجه به موارد زیر (که با علامت تیک ذکر می‌شوند) و با بررسی افرادی که در این روایات ذکر شده‌اند می‌توان طبقه احتمالی أبو روق را محاسبه کرد. به صورت ثبوتی، اگر طبقه أبو روق متقدّم بر أبان بن تغلب باشد، احتمال این که عطیّة همان أبو روق باشد بالاتر می‌رود؛ چرا که نجاشی در ترجمه «أبان بن تغلب» می‌نویسد (ص 10): «وذکره البلاذری، قال: روی أبان عن عطیة الکوفي». ولی اگر متأخر یا هم‌طبقه بود، اتّفاقاً قول «أبي روق بن عطیّة» تقویت می‌یابد. از لحاظ إثباتی و با بررسی موارد زیر، ظاهراً أبو روق از لحاظ طبقه متقدّم بر أبان باشد؛ چه این که با یک واسطه از امیر المؤمنین علیه السلام و ابن عبّاس نقل می‌کند، حال آن که أبان در زمان امامان چهارم تا ششم می‌زیسته است (ر.کـ ترجمه أبان در کتب رجالی)، که یعنی یک طبقه بعد از أبو روق. ببینید: کتاب غارات (ط قدیم، ج 2، ص 293): «قال أبو روق: فحدّثنی أبي أنّه سمع علیّاً ع ...». أمالی مرتضی، ج 2، ص 90: و روى بشر بن عمارة عن أبى روق عن الضّحاك عن ابن عباس قال... .‏ در کنز الفوائد، ج 2، ص 126: قال أبو روق حدثنا الرياشي عن عمرو بن بكير عن الهيثم بن عدي عن مجالد بن الشعبي قال كنا عند ابن عباس في قبة زمزم و هو يفتي الناس‏... . مناقب ابن شهرآشوب: ج 3، ص 93: أَبُو رَوْقٍ عَنِ الضَّحَّاكِ وَ شُعْبَةُ عَنِ الْحَكَمِ عَنْ عِكْرِمَةَ وَ الْأَعْمَشُ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ وَ الْعَزِيزِيُّ السِّجِسْتَانِيُّ فِي غَرِيبِ الْقُرْآنِ عَنْ أَبِي عَمْرٍو كُلُّهُمْ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِه‏... . البته ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب (ج 7، ص 224) کار را آسان کرده و همه راویان و مرویّ‌عنه‌هایش را ذکر کرده، که مؤیّد همان است که گفتیم. (مؤیّد:) وجود مَدخَل «عطیة بن الحارث أبو روق الهمداني‌ الکوفي» در رجال ابن داوود (ص 234) و الخلاصة علّامه (ص 131)؛ (مؤیّد:) نظر علّامه مجلسی (ره) هم همین است. آنجا که در توضیح «عن أبی روق» در پاورقی می‌نویسد (بحار، ج 12، ص 19): «بفتح الراء و سكون الواو هو عطية بن حارث الهمدانيّ الكوفيّ صاحب التفسير». به همین مضمون: همان، ج 8، ص 343. چرا أبي روق بن عطیّة بن الحارث؟ جز این که بعض نسخ چُنین ضبط کرده‌اند، دلیل دیگری یافت نشد. در نتیجه احتمالاً ضبط أبی روق عطیّة بن الحارث صحیح باشد.
🔸کتاب من لا يحضره الفقيه، کتابی چند ويرايشی 🔹محمدباقر ملکیان 🔺چند ويرايشی بودن کتاب ها، چيز عجيبی نيست. بسياری از مؤلّفين، پس از نگارش يک کتاب، پرونده آن کتاب را باز نگه می‌دارند، و در طول زمان، حک و اصلاح، و کم و زيادهايی در ويرايش اول کتاب اعمال می‌کنند. اگر بخواهيم از کتب مشهوری که چندين بار ويرايش شده‌اند ليستی تهيه کنيم طوماری دراز دامن می‌شود. پيش از اين در يادداشتی، در همين صفحه کاتبان منتشر کرده‌ام از چند ويرايشی بودن وسائل الشيعه سخن گفته‌ام در اين يادداشت ـ به اختصار ـ درباره چند ويرايشی بودن کتاب من لا يحضره الفقيه نکاتی را قلمی می‌کنم؛ بعون الله الملک الوهاب. https://malekian.kateban.com/post/4671 @Kateban
🔸تأمّلی در يک نقل تاريخی، آيا برخی از تأليفات شيخ طوسی در حمله سلجوقيان نابود شده است؟ 🔹 محمدباقر ملکیان 🔺بسياری از تأليفات اصحاب اماميه، در گذشت زمان و به علل مختلف از بين رفته است، و امروزه از آنها جز اسمی بدست ما نرسيده است. از دردناکترين بلايايی که بر سر اين تأليفات آمده، حمله سلجوفيان به بغداد و به آتش کشيدن کتاب های شيعی توسط آنهاست. در اين باره عبارت ياقوت حموی را ملاحظه کنيد: «وبها كانت خزانة الكتب التي وقفها الوزير أبو نصر سابور بن أردشير وزير بهاء الدولة بن عضد الدولة ولم يكن في الدنيا أحسن كتباً منها، كانت كلّها بخطوط الأئمّة المعتبرة وأصولهم المحرّرة. وحيث كان الوزير سابور من أهل الفضل والأدب أخذ العلماء يهدون اليه مؤلّفاتهم فأصبحت مكتبته من أغنى دور الكتب ببغداد، وقد احترقت هذه المكتبة العظيمة فيما احترق من محال الكرخ عند مجي‏ء طغرل بيك‏ سنة 447هـ». در اين ميان ابن کثير، از سوزاندن کتب شيخ طوسی خبر می‌دهد و می‌نويسد: «وكبست دار أبي جعفر الطوسي متكلّم الشيعة، وأحرقت كتبه ومآثره ودفاتره التي كان يستعملها في ضلالته وبدعته! ويدعو إليها أهل ملّته ونحلته، ولله الحمد»! عداوت و بغضی که در کلام اوست چيز غريبی است، اما نه شيخ طوسی، که فهرست آثارش را در ترجمه خود در کتاب فهرست آورده وآن را در نجف نيز تکميل نموده، ونه ديگرانی که به زندگی او پرداخته‌اند و تأليفات او را شمار کرده‌اند، هيچ يک از تأليفی که اين گونه نابود شده باشد سخنی نگفته‌اند. برخی از تأليفات شيخ طوسی (همانند بسياری ديگر از آثار بزرگان شيعه، و چه بسا اوضاع شيخ بهتر از ديگران باشد) امروزه به دست ما نرسيده است، اما در هيچ گزارشی، اين نقل ابن کثير تأييد نشده است. به نظر می‌رسد اگر سخن ابن کثير درست باشد، تنها در مورد برخی از تأليفات شيخ باشد که قبل از سوزانده شدن، توسط مستنسخين، نسخه های متعدّد از آن تهيه شده است. و البته اين که تأليفات شيخ طوسی، نسخ متعدّدی داشته باشد، برای کسی که شيخ الطائفه است بسيار محتمل است؛ والعلم عند الله سبحانه وتعالی. https://malekian.kateban.com/post/4673 @Kateban
🔸دور الخبر الضعيف في إثبات القضايا التاريخية؛ الهجوم علی بيت فاطمة (عليها السلام) أنموذجاً 🔹 محمدباقر ملکیان 🔺ملخص المقال قد ادّعي أنّ القضايا التاريخية لا تثبت بالخبر الضعيف، بل لابدّ في إثباتها من الاستناد إلی خبر صحيح. كما قد ادّعي أنّ ما ورد حول الهجوم علی بيت فاطمة (عليها السلام) ليس فيه خبر صحيح، فلأجله قد يقال: إنّ ما ورد حول الهجوم علی بيت فاطمة (عليها السلام) لا يمكن القول به تاريخياً. ولكن نحن نقول ـ مع فرض عدم وجود خبر صحيح فيما ورد حول الهجوم ـ: إنّه يمكن إثبات قضية الهجوم وفقاً للمعايير التاريخية المعتبرة. الألفاظ الأساسية الخبر الضعيف، القضية التاريخية، الهجوم علی بيت فاطمة (عليها السلام). https://malekian.kateban.com/post/4682
🔸الآثار الخالدة للمدرسة الأخبارية 🔹 محمدباقر ملکیان 🔺بعد مضي القرون عن أفول المدرسة الأخبارية نجد آثاراً وآراء في کتب الأصوليين لم نسمع بها قبل ظهور المدرسة الأخبارية، بل هذه الآثار والآراء ـ بعينها ـ هي التي بناها الأخباريون. نعم، قد ألبسها الأصوليون لباساً جديداً، کالذهاب إلی توثيق کثير من الرواة بدلاً عن القول بصحّة الأخبار. وهذه وإن کانت تختلف عما بناها الأخباريون صياغة ولکن تتّحد معها في النتيجة. https://malekian.kateban.com/post/4685
🔸چند نکته درباره شيخ صدوق 🔹 محمدباقر ملکیان 🔺نگارنده از چند سال پيش عمده اوقاتم را به مطالعه آثار حديثی و رجالی اختصاص داده‌ام. در اين ميان، با سؤالات متعدّدی مواجه شده‌ام که گاه برخی از آنها هنوز که هنوز است برايم لا ينحل باقی مانده است. و البته در اين کنکاش‌ها و جستجو گاه به نکات قابل توجی هم دست يافته‌ام. از جمله نکاتی که با دقت در اسانيد صدوق برايم روشن شد تکرار غير معمولی احاديث در آثار اين محدّث بزرگ است. با نگاه به آثار صدوق و کنکاش در احاديث کتب او، می‌بينيم مرحوم صدوق در بسياری از مواقع، يک حديث را در چند کتاب آورده است. به عبارتی روشن تر به نظر می‌رسد شيوه صدوق در تأليفات خويش، پردازشی نو از محتوای تکراری است. آنچه در اينجا ذکر می‌کنم تنها احاديث تکراری در کتاب عيون أخبار الرضا (عليه السلام) است، تا روشن شود چه تعداد از احاديث اين کتاب، در ديگر آثار صدوق هم آمده است. بديهی است حکم قطعی، تنها با بررسی تمام آثار صدوق امکان پذير است، و اميدوارم اين نگاشته مختصر، زمينه ساز قدم‌های ديگر در اين موضوع باشد؛ بمنّه وکرمه. https://malekian.kateban.com/post/4691
🔸اقامت امام صادق (عليه السلام) در کوفه 🔹 محمدباقر ملکیان 🔺امام صادق (عليه السلام) در سال‏83 هـ تولد يافت، و در سال 114 هـ به امامت رسيد، و در سال 148 هـ شهيد شد. دوران امامت آن حضرت مصادف است بادوره ضعف و انقراض حکومت بنی اميه و سالهای آغازين حکومت عباسيان. در نقل‌های بسياری به حضور امام صادق (عليه السلام) در عراق اشاره شده است. در اين باره در کتاب فرحة الغري نمونه‌های زيادی به چشم می‌خورد. تعبير «حين قدم الحيرة»، «کنت مع أبي عبد الله... فمرّ بظهر الکوفة»، «في وقت ما قدم وهو في الحيرة»، «مضيت إلي الحيرة إلي جعفر بن محمّد»، «کنت مع أبي عبد الله بالحيرة»، «هو بالحيرة»، «حين قدم الحيرة» و ... (رک: فرحة الغري، باب ششم، و نيز کامل الزيارات و مزار مشهدي، بخش زيارت أمير المؤمنين عليه السلام)، «دخلت على أبي عبد الله (عليه السلام) بالكوفة»، «لما قدم أبو عبد الله (عليه السلام) الكوفة في زمن أبي العباس» نشانگر حضوری غير از مسافرت است. خصوصاً اگر تعداد دفعاتی که امام صادق (عليه السلام) قبر امير المؤمنين (عليه السلام) را زيارت کرده‌اند بشماريم می‌بينيم تعداد دفعات زيارت بيش از آن است که بتوانيم آن را با يک مسافرت و زيارت در طول مسافرت تطبيق کنيم. علاوه بر اين در برخی از مصادر به اقامت امام صادق (عليه السلام) در عراق تصريح شده است. https://malekian.kateban.com/post/4690
🔸فرق الشيعه نوبختی ومسأله ايمان أبوطالب 🔹محمدباقر ملکیان 🔺(تقديم به دوست فاضلم محمّدرضا خاقانی که برای اثبات ايمان ابوطالب، جانانه تلاش می‌کند) در مورد فرق الشيعه منسوب به حسن بن موسی نوبختی و همين طور المقالات والفرق منسوب به سعد بن عبد الله أشعری قمی، سخن فراوان ـ چه به صورت مستقل و چه به صورت ضمنی ـ گفته شده است. شايد روزی خدا توفيق دهد و دست به کار تدوين کتابنامه‌ای درباره اين موضوع شوم؛ تا خدا چه خواهد. در باب اين دو کتاب، نظر سيّدنا الأستاد مددی ـ که سايه‌اش مستدام باد ـ شايد نظر جديدی باشد. ايشان در مجلس درس ـ و همين طور گعده‌های علمی متعدّدی که خدمت ايشان بودم ـ اين احتمال را مطرح می‌کردند که بعيد نيست نويسنده اين کتاب، يکی از دشمنان شيعه باشد که برای زشت نشان دادن چهره شيعه، دست به تأليف اين کتاب زده، و فرقه‌های خيالی زيادی را از آستينش درآورده و به شيعه نسبت داده، تا تفرقه بين شيعه را نشان دهد، مبادا کسی به اين گروه تمايل پيدا کند. البته ايشان برای اين احتمال، شاهد و قرينه‌ای بيان نکردند (لا اقلّ در جلساتی که من در خدمت ايشان بودم). آنچه مسلم است ـ و در مقدّمه فرق الشيعه نيز بدان اشاره کرده‌ام ـ مؤلّف کتاب فرق الشيعه هر که باشد أبو محمّد حسن بن موسی نوبختی نيست، وهمين طور است ماجرا در مورد کتاب المقالات والفرق سعد بن عبد الله اشعری قمی. اين که ابان بن تغلب در روزگار حضرت صادق (عليه السلام) از دنيا رفته، مطلبی است که در بسياری از کتب رجالی فريقين بدان تصريح شده است. وهمين طور عبد الله بن أبی يعفور. در حالی که در کتاب فرق الشيعه، سخن از حيات آنها بعد از امام صادق (عليه السلام)، و تخطئه آنها نسبت به امامت عبد الله سخن گفته شده است. جالب اينجاست که کشی به سند صحيح از سعد بن عبد الله نقل کرده که ابان بن تغلب در زمان حيات امام صادق(عليه السلام) از دنيا رفت، و امام صادق(عليه السلام) از مرگ او اظهار ناراحتی کردند! همچنين در المقالات والفرق آمده است که حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) در ماه ربيع الثاني شهيد شدند، در حالی که شيخ صدوق به سند صحيح از سعد بن عبد الله نقل کرده که شهادت ايشان در ماه ربيع الأوّل بوده است. اما عجيب تر از همه اين‌ها سخنی است که در هر دو کتاب نسبت به ايمان حضرت ابو طالب (عليه السلام) مطرح می‌شود. ايمان حضرت ابو طالب (عليه السلام) امری است که شيعه بر آن اتفاق دارد، بلکه امين الإسلام طبرسی می‌نويسد: قد ثبت إجماع أهل البيت (عليهم السلام) على إيمان أبي طالب، وإجماعهم حجّة. اما نويسنده نا آشنای کتاب فرق الشيعه، مطلب را به گونه‌ای ديگر مطرح می‌کند. او که از اعتقادات شيعی اطلاع دقيقی ندارد، کفر حضرت ابو طالب (عليه السلام) را به صورت يک امر مسلم به عامه شيعه نسبت می‌دهد! در کتاب فرق الشيعه ـ و نيز کتاب المقالات والفرق ـ از خطابيه نقل شده که محمّد (صلی الله عليه وآله) پيامبری بود که ابو طالب او را فرستاد. آنگاه از قول عامه شيعه در جواب آنها نقل می‌کند: که ابو طالب اصلاً اسلام نياورد! https://malekian.kateban.com/post/4695
🔸نصوص روايی امامت ائمه اثنا عشر 🔹محمدباقر ملکیان 🔺خلاصه سخن مسأله نص در بحث امامت واثبات امامت با نص از مسائل مهم در علم کلام است. در این میان، نصوص فراوانی در کتب فرقین مطرح شده، ودلالت، سند و مصدر آنها مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. از آنجا که آیات مطرح شده در این مبحث عمدتاً با روایات ارتباط گسترده پیدا می‌کند، در نتیجه بحث پیرامون نصوص بیشتر یک بحث روایی و با ملزومات یک بحث روایی است. نصوص «اثنا عشر خلیفه» از جمله مهمترین نصوصی است که هم شیعه وهم سنی بدان پرداخته‌اند و در مورد تطبیقات آن به بحث‌های جدّی ای دست یازیده‌اند. https://malekian.kateban.com/post/4696
🔸رؤية جديدة في المباحث الرجالية 🔹محمدباقر ملکیان 🔺ملخص المقال التحليل الفهرستي ـ وهو التحليل لما فعله قدماء أصحابنا في تعاملهم مع الأخبار والرجال ـ رؤية جديدة في الحوزات العلمية، وقد ينتج ـ بمعونته ـ آراء جديدة، کما نقدر بمعونته أن ننظر إلی المسائل الرجالية من منظر أخری. ففي هذا المجال نذکر أنموذجاً من المباحث التي ننظر إليها من منظر التحليل الفهرستي وبيّنا مدی الاختلاف بين هذا التحليل والمنهج الرجالي المشهور في حوزاتنا اليوم. https://malekian.kateban.com/post/4700
🔸 المتصوّفة والأنساب المفتعلة 🔹محمدباقر ملکیان إنّک تجدفي مصادر المتصوّفة أموراً لا تتوافق الواقع التاريخي، بل التاريخ يشهد بافتعالها وکذبها. وهذا مثل ما ورد في مصادر المتصوّفة في ترجمة الحسن البصري من أنّه أدرک النبي (صلی الله عليه وآله) وأرضعته أم سلمة. کما ورد في هذه المصادر أنّه أدرک أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب (عليه السلام)، وذکروا ما جری بين أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب (عليه السلام) وبينه. وکلّ هذه موضوعة وصل أسانيدها إلی مصادر المتصوّفة، بل مصادر المتصوّفة ـ سيّما کتب تراجمهم ـ مليئة من هذه الآثار والأخبار الموضوعة. هذا مضافاً إلی الأحاديث الموضوعة التي کتب المتصوّفة مليئة منها، وقد بحثنا عنها بالتفصيل في مقالة «ولنگاری متصوفّه در نقل حديث (تسامح المتصوّفة في نقل الحديث)». والذي نحن بصدده في هذا المقام هو البحث عن قسم آخر من الموضوعات التي نجدها في مصادر المتصوّفة ـ سيّما کتب تراجمهم ـ، وهو الأنساب المفتعلة لشيوخ أهل التصوّف. https://malekian.kateban.com/post/4699