زانو زدهاَم مینگرم به خاک،
به علفھا مینگرم . .
گلهایۍ روییده است
به رنگِ آبی، آبۍ! به آنھا
مینگرم.
[.]ناظم حِکمت
-
اگر زندگانۍ روزانہۍ شما در نظرتان
حقیر مینماید، تهمت ناچیزۍ بر آن
نبندید. تهمت بر شماست کہ چندان
شاعر نیستید تا جلال و جمال آن را
دریابید. پیش هنرآفرین هیچچیز وَ
هیچجا ناچیز و سرسرۍ نیست.
• ۱۹۲۹ / راینر ماریا . نامه بہ شاعرۍ
جَوان . . برگردان پرویز ناتل خانلری.
انگار با تمام ستارگانِ منظومہۍ
شمسۍ بازۍ کردهام
آنگونہ کہ
کودکان، با صدفِ دریایۍ بازۍ
میکنند.
صدنامہۍ عاشقانہ . نزار قَبانۍ
ـ ـــــ بہ کوشش ابوالقاسم قَوام
ما داراۍ ریشہایم و بعضۍها مثل
من، دارندھۍ این استعداد هستند
کہ ریشہهاۍ خودشان را در جیبِ
پیراهنشان حمل میکنند.
__ 🤍 سهرابِ شهیدْثالث
ساقہی گل پیچک بہ سادگی شکست
همانند گردنِ من .
اما دوباره از همانجا جوانہ زد
و شکفت!
من هم همان آبۍ را مینوشم
کہ پیچك مینوشد، همان نور
را میگیرم کہ پیچک میگیرد،
پس من هم مثل پیچک ساقہای
خواھم کاشت، نیرومند ..
🤍_ هوشینو تومۍ هیرو .