eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
10.8هزار دنبال‌کننده
566 عکس
70 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
ببین حال دل ما را ابالفضل گره از کار ما بگشا ابالفضل به دل هر وقت حاجت‌ داشتم من فقط گفتم دخیلک یا ابالفضل شاعر: @dobeity_robaey
۲۷ مرداد ۱۴۰۰
ای چشمه ی صبح و شعله ی شب ، سجاد ! از آتش و اشک ها لبالب ، سجاد مظلوم ترینند ، حسین و زینب ... مظلوم تر از حسین و زینب ، سجاد * با یاد تو هر مساله آسان شده است ! آتش به اراده ات گلستان شده است ! ای عمه ی سادات ! جلال ملکوت از صبر تو انگشت به دندان شده است ! * ای شاهد ماجرا ، امام باقر ! راویِ شکنجه ها ، امام باقر ! از حاشیه ی چادر زینب می دید سرهای بریده را امام باقر @dobeity_robaey
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
هر زمان افتاد راه روضه سمت ساربان من حیا کردم درآوردم ز دست انگشترم @dobeity_robaey
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
مرا در لحظه‌ی خوشحالی‌اش زد مرا در موقعِ بی‌حالی‌اش زد کسی که تیغِ خود را بر تنت کرد مرا هم با غلافِ خالی‌اش زد * امیدم رفت تا بازوی تو رفت اباالفضلم چه‌شد اَبروی تو رفت سرم را ضربِ یک نیزه شکسته همان نیزه که بر پهلویِ تو رفت * امان از ضربه‌ی سنگینِ نامرد امان از چکمه‌ی خونینِ نامرد همین امروز در آغوشِ من بود سری که رفت با خورجینِ نامرد * کمک کن تا رَدایت را نَدُزدَد حصیرت بوریایت را نَدُزدَد حواسم هست امشب در خیامت حرامی بچه‌هایت را نَدُزدَد * بیا رحمی به این دختر بیاور برایم یک دو تا معجر بیاور سنان نگذاشت تا مقتل  بیایم خودت انگشترت را در بیاور * به زحمت می‌دویدم دیر شد حیف بریدند و بریدم دیر شد حیف به پایم چادرم پیچید صدبار حلالم کن رسیدم دیر شد حیف شاعر: @dobeity_robaey
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می‌کنند شاعر: @dobeity_robaey
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
به زیر سمّ سٌتوران حسین به ما آموخت به ظالمان زمانه نظر نباید دوخت شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
مبریدم ، که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه ی گل زاری هست شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
رأس تو را به روی نی ، هرچه نظاره می کنم سیر نمی شود دلم ، نگه دوباره می کنم شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
ای ناب تربن قصیده ی عشق بانوی بلا کشیده ی عشق با ندبه ی بی صدا چه گفتی برجسم بخون تپیده ی عشق شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
گفتی که در بازار بر زخمم نمک خورد گفتی که خیلی عمه جان ما کتک خورد شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها.. مردن ما کمترین درک عزای زینب است شاعر: @dobeity_robaey
۳۱ مرداد ۱۴۰۰
جان خورشید از این واقعه بر لب برسد هیچ کس نیست به داد دل زینب برسد  شاعر: @dobeity_robaey
۳۱ مرداد ۱۴۰۰