معرفی رمان
نام: #کله_بند
ژانر: عاشقانه/ اجتماعی/کارآگاهی
تعداد قسمت: هفتاد
کاراکتر های اصلی: حسین، نازنین، بازپرس؛
توضیح: ماجرا از آنجایی شروع می شود که دختری زیبا و جذاب به نام نازنین، به پسری در فضای مجازی پیام میدهد و دوستی را پیشنهاد می دهد.
حسین که پسری تنها و از طرف خانواده مورد بی توجهی قرارگرفته بود پیشنهاد را قبول می کند.
کم کم سر و کله عشق و علاقه هم در این دوستی پیدا میشود...
اما ماجرا به همین خوبی و خوشی تمام نمی شود! حسین با موانعی روبه رو است
#قسمتی_از_رمان
به گلهای رز روی میز خیره شدم و به آقای احمدی گفتم: یه چیز رو یادم رفت بنویسم.
شاید هم مهم نباشه.
ولی دکتر مرتضی در لحظات پایانی صحبتش که در حال ایستاده و با صدای خفه نصیحتم میکرد؛
گفت: تو عاشق نیستی! تو کله بند شدی!
همان جا پرسیدم: کله بند دیگه چیه!
گفت: یه اصطلاحی است در شهرمون یعنی یه درجه بالاتر از عاشق هم بودن؛ یعنی وابستگی زیاد؛ یعنی کور و کر شدن برای یک نفر!
بازپرس هم مثل من به گلهای رز روی میز خیره شد و گفت: دکتر راست می گفت! کسی که برای رسیدن به نازنین خود کشی کنه و هزار تا سرکوفت تحمل کنه عاشق نیست کله بنده!
برای مطالعه داستان روی #کله_بند کلیک کنید.
زمان هایی که وقتتون خالیه رو به رمان کله بند بپردازید.
https://eitaa.com/doctorpiri