هدایت شده از دختر آسـمانـی
بارها تو را دیدم و حس کردم ، نمی توانم از تو جدا بمانم 😭
[وصیت نامه #حاج_قاسم]
هدایت شده از دختر آسـمانـی
امام خمینی در برخوردهایشان باافراد آنچنان صمیمی بودند که انسان فکر میکرد ایشان هیچ کار و مشغله دیگری ندارد، جز اینکه با او صحبت کنند. گاهی از مسائل شخصی و مشکلات ما سوال میکردند به گونه ای که واقعا انتظار نمی رفت امام بااین همه مسئولیتهایی که بر دوش دارند و بااین وقت اندک، این قدر نسبت به مسائل خانواده دقت داشته باشند.
#سیره_امام_خمینی
گام ۱۹: #فرهنگ_گفتگو
#تا_ساحل_آرامش 📚
#کتاب_خوب
هدایت شده از دختر آسـمانـی
گاهی که خانم میخواستند به مسافرت بروند در هر ساعتی از روز که بود، حتی اگر ساعت دو بعد از ظهر که وقت استراحت امام بود ،ایشان با همه نظمی که در برنامه روزانه خود داشتند به احترام خانم تا در حیاط منزل تشریف می آوردند و خانم را بدرقه میکردند.
#سیره_امام_خمینی
#تا_ساحل_آرامش 📚
گام ۱۳: احترام متقابل دیواری که نباید شکسته شود.
هدایت شده از ریحانه
هیچگاه به من بیاحترامی نکردند
امام به من خیلی احترام میگذاشتند و خیلی اهمیت میدادند؛ یعنی یک حرف بد یا زشت به من نمیزدند. ایشان حتی در اوج عصبانیت، هرگز بیاحترامی و اسائه ادب نمیکردند، همیشه در اتاق، جای خوب را به من تعارف میکردند. همیشه تا من نمیآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیکردند. به بچهها هم میگفتند صبر کنید تا خانم بیاید.
ولی اینکه من بگویم زندگی مرا به رفاه اداره میکردند، نه. طلبه بودند و نمی خواستند دست پیش این و آن دراز کنند.
حتی حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. یکبار وقتی ناهار تمام شد، من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشویم، ایشان همین که دیدند من دارم ظرفها را میشویم گفتند: «فریده، برو، خانم دارد ظرف می شوید»
مرحومه خدیجه ثقفی (همسر امام) برداشت هایی از سیرهي امام خمینی، ج 1، ص 84
❣️ @Khamenei_Reyhaneh