eitaa logo
💫دختران‌دهه‌هشتادي💞
176 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
37 فایل
شهر‌بی‌یار‌مگر‌ارزش‌دیدن‌دارد؟ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🍃🌸 قدمی‌هرچندکوچک‌برای‌یاری‌ات‌برداشتیم صحبتی‌باما:) https://harfeto.timefriend.net/17175964840313 کپی‌باذکرصلوات‌برای‌فرج‌وسلامتی‌اقا رگباری‌نباشه‌لطفا🌸 هرچندفرواردقشنگ‌تره؛)
مشاهده در ایتا
دانلود
❣🖇❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣ ❣ 🎗 ۲۶ 📢‼️ این داستان واقعی است !! 🎬 این قسمت | رگ یاب اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه .. رفتم جلوی در استقبالش؛ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم!! دنبالم اومد توی آشپزخونه ... - چرا اینقدر گرفته‌ای؟ حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم‌هام رو ریز کردم و زل زدم بهش... خنده‌اش گرفت ... - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می‌کنی؟ ... + علی .. جون من رو قسم بخور .. تو ذهن آدم ها رو می‌خونی؟!! صدای بلندتر شد .. نیشگونش گرفتم!! - ساکت باش بچه‌ها ... صداش رو آورد پایین‌تر ... هنوز می‌خندید ... - قسم خوردن که نیست ... ولی بخوای قسمم می‌خورم ... نیازی به ذهن‌خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته !! رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ... با چایی رفتم کنارش نشستم ... + راستش امروز هر کار کردم نتونستم پیدا کنم؛ آخر سر، گریه همه در اومد .. دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم .. تا بهشون نگاه می‌کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ‌های تمرین کن ... + جدی؟ لای چشمش رو باز کرد ... - رگ .. جایی هم که برای در رفتن ندارم!! و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... + خودت بودها ... وسط کار جا زدی، نزدی ... و با خنده رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم ... ... 🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/1559363661C248effabc1 ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣