#راض_بابا🍓
#قسمت_پنجم🚗
در چهره ي کسانی که از رو به رویم گذر می کردند دقیق تر می شدم تا شاید راضیه را بیابم
مادری مقابل دختر و بچه گریانش ایستاده بود و خون سرو صورتش را پاک میکرد
چند دختر دیگر به دوستانشان که به نقطه ای خیره شده بود و از چشمانش اشک می ریخت دلداری می دادند
با هر چند قدمي خبری می شنیدم که بر دلم چنگ می انداخت
_یعنی صدای چه بود؟ ما که اول حسينيه بودیم چیزی نفهمیدیم
_فکر کنم یه چیزی ترکید
_وای یه لحضه آخر حسينيه مثل روز روشن و داغ شد
ادامه دارد...
#راض_بابا🌱
#قسمت_ششم✨
به کوچه حسينيه که رسیدم انتظامات مردم را هدایت می کردند تا هر چه سریع تر از آنجا دور شوند
خودم را به در حسینیه رساندم انتظاماتی کنار در ایستاده بود و مدام میگفت: ( خانما سریع تر! زود خارج بشین)
به سمتش رفتم و شانه اش را گرفتم
_شما دختر من رو ندیدین؟ راضیه رو ندیدین؟
با تعجب چشمانش را تنگ کرد
_کدوم راضیه؟
_راضیه کشاورز
_نمی شناسم
آن لحضه حس میکردم مثل مدرسه همه راضیه را میشناسند
در حسینیه با تعداد کمی دوست شده بود اما در مدرسه همه سر صف با او آشنا شده بودند خودش برایم تعریف کرد.
گفت: در یکی از روزهایی که در حیاط بزرگ مدرسه صف کشیده بودیم. وقتی قرائت قرآن به پایان رسید مدیر پشت تریبون قرار گرفت
خب بچه ها امروز دانش آموز موفق و منضبط مدرسه مون رو میخوایم که بیان این جا و رمز موفقیتشون رو برای ما بگن....
هدایت شده از ‹ مَجـنون╎𝗆︎𝖺𝗃︎𝗇︎𝗈𝗈𝗇︎𝄒𝄒 ›
رفقا یہ ختم حمد شفا راه بندازیم🙂
بلڪہ حال مادر و نوزاد بهتر بشہ🙃
تعداد کل ختم ۱۰۰۰ تا حمد شفا ...
هر چقدر ڪہ در توان دارین بہ آیدۍ زیر بفرستین ...!⇩
@Mr_majnoon_313
https://harfeto.timefriend.net/16468395479494
عزیزان دل نظرتون درباره رمان راض بابا چیه؟
دختران حاج قاسم𔓘
https://harfeto.timefriend.net/16468395479494 عزیزان دل نظرتون درباره رمان راض بابا چیه؟
سلام علیکم
الحمدالله که خوشتون اومده 🌸🌱
انشاءالله اگر به صلاح تون باشه به هدف تون برسید🌹❤️
#پاسخ_ناشناس
سلام
بله کاملا حلاله﴿این رمان در موردِ یک شهیده هستن🌻﴾
چشم از امشب ۳ پارت قرار میدیم✅
ممنونم از نظر شما🌹
#پاسخ_ناشناس