eitaa logo
دوستداران ولایت
1.1هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
19.9هزار ویدیو
65 فایل
صرفا جهت روشنگری،جهاد تبیین،بصیرت وآگاهی از برنامه های دشمن جهت آمادگی وتوانایی کافی درمقابله بانقشه های دشمنان دوستان عزیز،تبلیغات ارسال لینک ضدنظام وغیراخلاقی ممنوع می‌باشد کپی آزاد به شرط صلوات برمحمدو آل محمد(ص) لینک کانال @doostdaranvelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
شصت پس از حرکت نیروهای بالا رونده بسوی دژ آشیانه عقاب ، نادر به نیمی از سپاه که در پائین کوه مانده بودند فرمان داد گرداگرد کوه را محاصره کنند تا اگر تونل و یا راههای پنهانی  وجود داشته باشد را زیر نظر داشته باشند تا هنگام تصرف دژ ، راه فرار شورشیان بسته بماند مدت زیادی نگذشته بود که دید بانهای دژ ، در کمال تعجب مشاهده کردند سربازان ایرانی دور تا دور دژ را به محاصره خود درآورده اند ، آنها هرگز در خواب هم نمی دیدند لشگری به آن بزرگی بتواند از میان جنگل های بشدت متراکم و پر شیب منطقه بتوانند خود را به دژ برسانند و بخاطر همین خیال واهی ، فقط از کوره راهها و تنگه های باریک و دره های عمیق آن ناحیه پاسداری می کردند ، آنها با شگفتی غیر قابل تصوری متوجه شدند علاوه بر پیشروی غیر قابل باور سربازان ایرانی سپاه ایران حتی از آن مسیر غیر قابل عبور ، توپخانه سنگین خود را نیز بهمراه آورده است ، به گواهی تمامی کارشناسان نظامی امری تقریبا محال و غیر قابل باور که نبوغ جنگی و بی مانند نادر این بار نیز نجات بخش سپاه ایران شده بود توپخانه با سرعت تمام آماده شلیک شد و گلوله باران دژ آشیانه عقاب آغاز شد ساکنان دژ به دفاع پرداختند و تیراندازی و شلیک توپخانه از هر دو سو سکوت آرامش بخش کوهستان را در هم شکست داغستانی ها با اطمینان کامل دفاع می کردند زیرا می دانستند برای حداقل هشت ماه آذوقه و مهمات دارند آنها در برابر هر گلوله توپی که از سوی نیروهای ایران شلیک می شد دهها گلوله شلیک می کردند که این امر باعث وارد آمدن تلفاتی به سربازان ایران می شد تصمیم نادر برای در هم کوفتن داغستانی ها با توجه به سوگندی که خورده بود قطعی بود دو طرف بی محابا یکدیگر را زیر آتش شدید قرار داده بودند با این تفاوت که مدافعان دژ ، از خطری که مانند ماری زهرآگین و خطرناک از زیر پای آنها در حرکت بود آگاهی نداشتند ، بدستور نادر از پائین دست دیوار دژ ، تونلی در دو جهت حفر شد و مقادیر زیادی باروت در پایه های دژ انباشته تا در پگاه روز بعد  منفجر شود در روز سوم نبرد و آتش بازی دو طرف دیواره های دژ آشیانه عقاب ناگهان با صدای مهیبی به لرزه درآمد و حفره ای بزرگ در قسمت شمالی دیواره دژ ایجاد و بدنبال آن گرد و غباری شدید ، فضای دژ را در بر گرفت ، از میان غبار حاصله ، هنگ ترکمانان سپاه نادر ، با شمشیرهای برهنه و از نیام کشیده شده  مانند آواری سنگین و سهمگین  بر سر مدافعان دژ فرود آمدند جنگی هولناک و نفس گیر و بی رحمانه میان دو طرف در گرفت ، داغستانی ها خشمگینانه و با دلیری می جنگیدند بطوری که گام به گام باعث عقب نشینی سپاهیان ایرانی می گردید ، در این اثناء ، با انفجار دوم در قسمت دیگر دژ ، حفره بزرگ دیگری ایجاد و هنگ افغانان سپاه ایران مامور پیشروی و نفوذ بدرون دژ ، و تار و مار کردن شورشیان گردید انفجار دوم و نفوذ سپاهیان ایران از دو سو بدرون دژ ، با وجود مقاومت شدید شورشیان ، باعث سردرگمی و اشفتگی مدافعان دژ شد ، دروازه های دژ یکی پس از دیگری گشوده می شد و سربازان بیشتری بدرون قلعه نفوذ می کردند کم کم آثار شکست در مدفعان دژ نمودار شده بود بزرگان و سرداران داغستانی که می دانستند در صورت اسارت با توجه به کینه نادر که دو سال او را در این منطقه زمینگیر و تلفات زیادی به سپاه وی وارد کرده بودند سخت و شدید خواهد بود و با بدترین و دردناک ترین شیوه ، کشته خواهند شد ، خود را از بالای برج و باروهای دژ به پائین پرتاب می کردند و در میان تخته سنگهای کوه ، تکه و پاره می شدند تنها یکی از سران داغستانی بنام اوسمی ، توانست  خود را از آن مهلکه هولناک برهاند و بگریزد خبر خودکشی بسیاری از سران داغستانی که در حقیقت جیره خوار روس ها بودند روحیه سربازان را ضعیف کرد و به ناچار جنگ افزارهای خود را بر زمین نهاده و تسلیم شدند ، فردای آن روز ، گروهی از ریش سفیدان و بزرگان محلی درخواست دیدار با نادر را کردند و پس از حضور در پیشگاه نادر ضمن درخواست بخشش گفتند چاره ای جز حمایت و همراهی با شورشیان نداشته اند که نادر شرط بخشیدن آنان را در تخریب کامل دژ آشیانه عقاب قرار داد ، که به ناچار و با اکراه آنان و ترس از مجازات نادر دستور نادر اجراء و دژ طی شش روز بطور کامل ویران و از آن دژ عظیم بجز تپه ای خاک ، چیزی باقی نماند این دژ استوار و مستحکم ، با دسیسه های همیشگی روس ها و عثمانی ها ، بارها و بارها توسط مزدوران و شورشیان محلی ، بعنوان پایگاهی استراتژیک و کارآمد ، علیه نیروهای ایران در قفقاز بکار گرفته می شد و با توجه به کوهستانی بودن و صعب العبور بودن منطقه باعث تلفات مالی و جانی بسیاری علیه سپاهیان ایرانی می گردید هرجاکه صحبت خیانت هست پای روسهای بیشرف در میان است  ( این شعارنظر شخصی خودم  میباشد