eitaa logo
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
474 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
201 ویدیو
5 فایل
با قصه‌ها زندگی کن اینجا زنان برش‌های واقعی زندگی خود را می‌نویسند. #دورهمگرام شبکه زنان روایتگر منتظر روایت‌های شما هستیم: @dorehamgram2 ❗انتشار مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
6⃣3⃣4⃣ ایران و هند و همه عالم جمعیت خروشان کشمیر و هند، مرا در بهت فروبرده، یعنی در دلشان چه گذشته‌است؟! چه شده برای رئیس جمهور مملکت ما پرپر می‌زنند؟! مگر درفیلم‌های هندی قهرمان‌ها این‌طور ساخته می‌شوند؟! نهایت بادوتا ضربه فنی قهرمان پروری می‌کنند و تمام. قهرمان ما چه کرده که مرزها را در نوردیده؟! چه نوری انعکاس داد که قلب‌ها بیدار شده؟! آه ای‌خدای! شکوه جمعیت کشمیر همان بود که در تهران و تبریز و مشهد بود. همان بود؛ تعداد را نمی‌گویم، شکوه را می‌گویم! خروج جمعیت را می‌بینم و در دل می‌گویم: « اللهم عجل لولیک الفرج». فکر می‌کنم این‌ها نشانه‌ی نزدیکی ظهور است؛ این مردمان با این قلب‌های بیدار، آماده فرج‌اند؛ چه زیست عجیبی‌ست در میانه‌ی این پیچ تاریخی! باید همه حواسم به نشانه‌ها باشد. آقای سید‌ ابراهیم عزیز؛ میبینی؟! نور جدت عالم را فرا می‌گیرد به زودی ان‌شاءالله! ایران و هند و همه‌ی عالم... ما پاکان جهان را زیر پرچم‌مان جمع می‌کنیم به امید حق! سید جان دعایمان کن به این‌چنین نقش آفرینی که در هم کوبنده قواعد دنیاست. ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
7⃣3⃣4⃣ از صبری که ما را قوی کرد! | قسمت۱ بسمه تعالی جناب مستطاب آقای دکتر رئیسی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با‌سلام و تحیّت احتراماً ما هنوز به پیشوند جدیدی پیش از اسم‌تان عادت نکردیم. شما هم اگر جای ما بودید این تراژدی بزرگ را باور نمی‌کردید. این چه وضعی‌ است آقا؟ بیش از ۲۴ ساعت است، صندلی ریاست‌تان را در پاستور رها کردید. امروز هم که در جلسه‌ی هیأت دولت‌ حضور نداشتید. تا همین دیروز دل‌مان گرم بود به بودنتان، به اینکه روز و شب ندارید و حتی تکیه‌کلام‌هایتان نقل محافل‌ و شوخی‌هایمان بود. تا همین دیروز خیال‌مان راحت بود که سیاستمدار شایسته‌ای انتخاب کرده‌ایم که بی‌حاشیه به امورات یومیه کشور مشغول‌ است. یکشنبه در ارتفاعات ورزقان دنبالتان می‌گشتیم. از صبح دوشنبه وقتی لاشه‌ی بالگرد را دیدیم، قاب عکسی شده‌‌اید و کنارتان شمع و عود روشن می‌کنند. از دیروز هر قطره‌ اشکی که می‌ریزیم، به لبخند ابدی نقش بسته روی صورت‌تان فکر می‌کنیم. به نفس راحتی که از روی اطمینان و رضایت، پس از سال‌ها خستگی کشیده‌اید، به لحظه‌ی عروج‌تان. به اینکه بازی کثیف سیاست را برده‌اید و به صندلی‌‌ چرمی ریاست‌ تکیه نکرده‌اید و زمین بازی مردم‌ را عوض کرده‌اید. شما توانستید سرمایه‌ی اجتماعی بی‌جان ما را احیاء کنید. توانستید بار دیگر جایگاه ولایت را تبیین کنید، این بار با نبودن‌تان. 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
7⃣3⃣4⃣ از صبری که ما را قوی کرد! | قسمت۲ راستی شنیده‌ایم در شب عملیات وعده‌ی صادق، سجده رفته و از خدا خواسته بودید، اگر قرار است از این حمله صدماتی به ما برسد، شما قربانی ما شوید! راست می‌گویند؟ حالا خوب شد؟ از پروازتان راضی هستید؟ این چه طرز فرود آمدن بود؟ می‌خواستید دل‌مان را بشکنید؟ می‌خواستید ببینید چند درصد دوست‌تان داریم؟ می‌خواستید پرده از حقایق خدمت صادقانه‌تان بردارید و شرمنده‌مان کنید؟ نیازی به این همه سناریو نبود آقا. داغتان مهر شد بر قلب ما. تا ایران باقی‌ است و نفس‌های مشتاق و منتظر مردم‌ در سرزمین فارس، به شوق پرواز در ثریا به آسمان می‌رسد؛ جاودان شدید. شهادت‌تان مصیبتی‌ است در لحافی از شادی. پیروزی‌ عزتمندانه‌تان را به همه‌ی دشمنان و دوستان مشترک‌مان تبریک می‌گوییم. ممنون‌تان هستیم که جمهوریت ما را با خونتان امضا کردید و تا پای جان به ما و نسل ما خدمت کردید. پیشوند جدید پیش از نام‌تان مبارک باشد. چشم‌تان به دیدار روی ماه انیس النفوس، حضرت علی إبن موسی‌الرضا علیه‌السلام روشن باشد. در پیشگاه مقدسش دعایمان کنید که یاد بگیریم، زندگی‌مان را مثل شما وقف آرمان‌های بزرگ کنیم. از تاریکی و مه و سرما و مسیرهای صعب‌العبور نهراسیم و گواه باشید بر صبر و استقامت ما. ✍ با تقدیم احترام و اشک ملّت داغدار ایران 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
9⃣3⃣4️⃣ باید که ز داغم خبری داشته باشی... امشب باز هم فهمیدم پدرم آدم حسابی است. مدتی است نقل مکان کرده به وطنش، زادگاهش. خانه‌ی حیاط‌دار بزرگ‌مان را خالی کرده و رفته همان‌جا، کشاورزی می‌کند. با اینکه دیگر موی سیاهی روی سرش نمانده، اما هر صبح با شوق عجیبی از شهر رانندگی می‌کند سمت دِه و کار می‌کند. بیل می‌زند. کارگرهایش را سامان می‌دهد. زانوهایش درد دارد ولی هنوز شبیه جوانی‌اش با سینه‌ی جلو آمده راه می‌رود. امشب با ترس و تردید زنگ زدم. تلفن را برداشت. خوشحال بود. دلم ریخت. گفتم: -خوبی بابا؟ گفت: -خوووب، چرا نمیایی سر بزنی؟ باز دلم ریخت که یعنی خبر را نشنیده؟ گفتم: -میام. میام چند روز می‌مونم. لحظه‌ای مکث کرد و گفت: -عاموزاتون هم که رفت. این "عاموزا" گفتنش یعنی یک تکیه آبدار نصیبم شده. وقت‌هایی می‌گوید که یعنی تو با فلانی خیلی رفیقی ولی ما با او بی‌نسبت هستیم‌. آقای رئیسی را می‌گفت. گفتم: -خیلی ناراحتم بابا! گفت: -منم وقتی شنیدم گریه‌م گرفت. ته مانده‌ی شیر در دهانم را به زور قورت دادم. ادامه داد: -یک سوم مُردن امام، براش ناراحت شدم. بعدتر فهمیدم وسط روستایی‌ها یکی‌شان توهینی پرانده به رئیس جمهور. بابا هم دعوای لفظی کرده که: -حالا شما چرا اینقدر طلبکارید همیشه، حداقل این بیچاره رفته زیر بار، حالا چی از آب دراومده، بمونه. گل از گلم شکفت. نه که چون دعوا کرده، چون خوب بلد است حق را ببیند. چون هنوز یادش مانده برای مرگ امام ناراحت بوده. نه که چون بیشتر از هر کسی سختی کشیده و مزدش را نگرفته، چون هنوز می داند مرد باید زیر بار برود. نه که بالاخره ما توی این اندیشه‌ها یک نقطه مشترک پیدا کردیم، نه. چون بابای من است گلگون شدم. چون این مرد روستازاده‌ی دنیا دیده، این مرد از کار نترس و اهل ماندن سر وعده، بابای من است خوشحال شدم. آخر سر گفتم: -پس فک کنم من اگه خوبم چون تو بابامی، بابا. یک‌طوری که انگار باید برجک دشمن را در تیررس قرار دهد گفت: -تو مگه خوبی؟ خندیدم. او هم خندید ولی به رویم نیاورد. خواست باورم شود که خوب نیستم. این بهترین تمرین بابا بود برای من. خوبی خیلی جلو هاست، باید زیر بار خوب بودن رفت. ممنون بابا، اسمم را نگین گذاشتی و اجازه دادی فامیلی‌ات را یدک بکشم. ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
4⃣4⃣4⃣ مَسنَد عزّت | قسمت۱ زافتادگی به مَسند عزّت رسیده است یوسف کُنَد چگونه فراموش، چاه را شبیه داستان بود. سال‌ها روایت تواضع و فروتنی را خوانده‌ام و شرح داده‌ام، ولی در یکی از روزهای سال ۱۴۰۲ فروتنی برای من در قامت یک مرد تجسم یافت. روز پنجشنبه چندبار شماره خصوصی روی گوشی‌ام افتاد. جواب ندادم. پیامکی کوتاه از شماره‌ای دیگر ارسال کردند که: «.....، موسوی هستم فرمانده یگان حفاظت رئیس جمهور.» تماس گرفتم. گفتند آقای رئیس جمهور می‌خواهد شما را ببیند. گفتم قم هستم. گفتند رییس جمهور فردا قم می‌آید. از آنجا که در رسانه‌ها سفر ایشان اعلام نشده بود، کمی تعجب کردم. گفتم خبر می‌دهم. با یکی از دوستان مطلع تماس گرفتم. شهید موسوی را می‌شناخت. از تماس مطمئن شدم. روز جمعه ساعت ۸:۳۰ صبح به آدرسی که در قم فرستاده بودند، رفتم. خیابان و کوچه‌ای بسته نبود. تعجبم بیشتر شد. به محض توقف، یکی از محافظان بیرون آمد و مرا به داخل ساختمان راهنمایی کرد. وارد اتاق شدم و روی مبلی در پایین اتاق نشستم. سردار شهید موسوی آمد و از من خواست روی مبلی در بالای اتاق بنشینم. ابتدا مقاومت کردم ولی گفت رئیس جمهور ناراحت می‌شود. به ناچار بالای اتاق نشستم. پس از چند دقیقه خانم دکتر علم‌الهدی، دو دختر بزرگوار رئیس‌جمهور و بعد از آن هم آقای رئیسی تشریف آوردند. ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
1⃣6⃣4⃣ یک غم نورانی... | قسمت۱ من دوست ندارم این غم همین‌جا تمام شود. دوست ندارم حتی با انتخاب اصلح به پایان برسد. دوست دارم شروع یک بیداری باشد. نوری شود بر تاریکی‌ها. من کنجکاوم از کارهای خدا سر دربیاورم. کنجکاوم بدانم خدا یک نفر را چطور عزیز می‌کند، "يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ". مرگ برای دنیاپرستان پایان است. همان‌طور که گمنامی عذاب‌شان می‌دهد. من اما می‌دانم مرگ شروع آشکار شدن رازهاست، رازهای بنده با خدایش. رازهای گمنامان بعد از مرگشان آشکار می‌شود. سفر به ابدیت پنجره‌ای است که اولیا خدا به روی ما تشنگان آخرت باز می‌کنند. لبخند می‌زنند. دست تکان می‌دهند. می‌گویند دیدید اجر صبوری را؟ دیدید پاداش گمنامی را؟ ما برای خدا دویدیم و هیچ سرزنشی مانع نشد. "وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ". یکی از گمنامان عصر ما با همراهانش پنجره‌ای گشوده است. نسیم خنک ابدیت به گونه‌های تو هم می‌وزد؟ می‌بینی سید ابراهیم و یارانش فانوسی پر نور جلوی راهمان گرفته‌اند؟ ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
1⃣6⃣4⃣ یک غم نورانی... | قسمت۲ حیف است غم جانسوز او چراغ راه ما نشود. او پیش از همه‌ی عنوان‌ها و مسئولیت‌هایش یک منتظر بود. یک عاشق چشم انتظار. او برای اهداف انقلاب، دوید. خاکی شد. حرف شنید. انقلابی که برای ظهور مهدی به پا شده، مجاهدی مثل او می‌خواهد، "يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ". سهم ما اگر فقط غم باشد باخته‌ایم. باید این غم نجات‌مان دهد از همه بی‌راهه‌هایی که می‌رویم. چه در وظایف فردی چه اجتماعی. باید متحدمان کند پشت ولی. باید بدانیم کجا سکوت کنیم. کجا عکس حاج قاسم را بلند کنیم و فریاد بکشیم: -أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ. 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
6⃣6⃣4⃣ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، حتی رایگان! | قسمت۱ حدود ۱ ماه پیش فهمیدیم زن‌عمو سرطان دارد. روزی که جواب قطعی آزمایش را گرفتند، خبردار شدیم. از همان فردایش شیمی درمانی شروع شد. باید هر چه زودتر مانع تکثیر سلول‌های مهاجم در تنش می‌شدند. شیمی‌درمانی تر و خشک سلول‌ها را باهم می‌سوزاند. تر و خشک بیمار و خانواده‌اش را هم. فاطمه مثل مادرش، موها را پسرانه زد. حتی اگر نمی‌زد هم در فشار امتحانات پایان‌ترم و پرستاری و خانه‌داری موهایش می‌ریخت. موهای سر فداکارترین قسمت بدن هستند، هر کجای بدن کم می‌آورد، برای بقای آن قسمت از خودشان می‌گذرند. هیچ کس هم به این همه فداکاری‌ راضی نیست. زن‌عمو روحیه‌اش را باخته بود. محمدحسین دوسه ساله‌ را از خودش دور می‌کرد که در نبودش بچه آسیب روحی جدی نبیند. زهرای ۱۰ ساله از غم بیماری مادر در تب می‌سوخت و خبری از اصطکاک و جرقه‌‌های نوجوانی دختر و مادری‌شان نبود. تب و کوتاهی موها تنها واکنش فیزیکی خانواده‌ نبود. داغ دل فاطمه هر روز پخته‌ترش می‌کرد. از صدای دویدن زهرا و محمدحسین بالای سرمان خبری نبود، چون زن‌عمو استراحت لازم داشت. علاوه بر این‌ها، فکر می‌کردم فشار بیماری برای عمو، اقتصادی هم باشد. با یک حساب سرانگشتی تغذیه روزانه بیمار سرطانی به ۱ میلیون نرسد، تغذیه‌ی دوسه روزش حتما می‌رسد. بماند که... ✍ 🏷 منبع 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
6⃣6⃣4⃣ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، حتی رایگان! | قسمت۲ بماند که اعضای خانواده هم باید خودشان را تقویت کنند برای رسیدگی به بیماری که بهبودش هیچ تاریخ مشخصی ندارد. هزینه‌ی آمپول‌های چند ده میلیونی و شیمی درمانی هم بیاید رویَش. روز اول شیمی درمانی، مادرم همراهش بود. متوجه شده بود درمان سرطان رایگان شده. تعجب کردم و خدا را شکر. جمله‌ی «درمان سرطان رایگان شد» را در گوگل زدم که تاریخ خبر را ببینم. برای دولت سیزدهم بود؛ دولت شهید رئیسی. عمو تنها کسی نیست که نمی‌داند این خدمات از طرف چه کسی تصویب شده. بعید می‌دانم اگر بفهمد، هنوز هم معتقد باشد که شاه باید بیاید مملکت را درست کند و آخوندها باعث همه‌ی مشکلات کشورند. هر چند بعید می‌دانم در درد مریض‌داری حواسش به این چیزها باشد. خدا را شکر که در این شرایط، فشار اقتصادی درمان را نباید تحمل کند. ✍ 🏷 منبع 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
0⃣8⃣4️⃣ دعا کن... | قسمت۱ وقتی هلی‌کوپتر در آسمان گم شد، در تدارک سفر بودیم و وقتی که پیدا شد، رسیده‌بودیم نجف! هنگامی که شهدا بر دست‌های مردم تشییع می‌شدند تا به آغوش حضرتش برسند، ما جاده‌ را به سمت کربلا می‌رفتیم و غروب آن شب جمعه‌ای که در خاک آرام گرفتند، به کربلا رسیده‌بودیم! شهدا در تمام این سفر همراهمان بودند و سیدالشهدا همه تلخی‌ها را برایمان جبران کرده بود؛ اما بازگشت رنگ و بوی همه چیز را عوض کرد! اولین بنر بزرگ شهید را که در میدان شهر دیدم، تازه فهمیدم چقدر جای‌شان خالیست! اولین بار که تلویزیون شهید رئیسی را در حال افتتاح یک بیمارستان نشان داد، لحظه‌ای از ذهنم گذشت که: -آخیش! دیدی کابوس بود! ایناها بابا! زنده است. و اولین بار که دیدم اسرائیل باز دارد غزه را می‌زند، فهمیدم چقدر دلم برای امیرعبداللهیان تنگ شده است.. ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
0⃣8⃣4️⃣ دعا کن... | قسمت۲ آن روزها دلمان می‌خواست دنیا متوقف می‌ماند تا با خیال راحت عزاداری کنیم؛ با فراغ بال همدیگر را بغل کنیم و به هم تسلی خاطر دهیم؛ از خاطرات شهدا در گوش هم بگوییم تا نبودشان را آرام آرام باور کنیم.. زمان می‌خواستیم تا بفهمیم واقعا چه بر سرمان آمده.. اما افسوس که زمان برای داغ هیچ مصیبتی متوقف نخواهدشد... پس لاجرم بلند شدیم و به دنبال رئیس جمهور دیگری گشتیم! کسی که بتواند مسیر شهیدجمهور را با قوت ادامه دهد. و امروز که چهلمین روز شهادت آن‌هاست، شب انتخابات است! و ما پریشان حال‌تر و دل‌نگران‌تر از همیشه... چند روز پیش از دوستی پرسیدم، -حالا که رئیسی شهید شده، حاجت هم می‌دهد؟! -و وقتی بله‌ی محکم او را شنیدم و حاجتی که گرفته بود را، دلم محکم‌تر از قبل شد برای آینده! حالا، در روز میلاد باب‌الحوائج و در شب سرنوشت‌ساز ملت ایران، باید دست به دامان خودش شوم برای گرفتن حاجت... فارغ از اینکه نظرسنجی‌ها می‌گوید فلانی رئیس‌جمهور می‌شود و همه چیز از دست رفته و ... اما می‌دانم دل‌ها دست خداست! آقای رئیسی عزیز، شما که الان دیگر بهتر از همه ما وضعیت کشور را می‌دانید! می‌شود خودتان در آن بالا بلند آرامش و رضوان باری تعالی، برای ما، برای مشکلات کشور، برای رئیس‌جمهوری مسلمان و کاربلد، برای مردم منطقه، برای جبهه مقاومت، و برای جلو افتادن ظهور دعا کنید؟ ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
16.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 از خصوصیا ویژه‌ی شهید رییسی این بود که در برابر عزت ملت ایران و روابط با کشورهای غربی بسیار حساس بود. دربرابر ظلم و فساد و زیاده خواهی اطرافیان بسیار کوبنده برخورد میکرد. 📌 باشد که با انتخاب فردی که در این عرصه شبیه ترین فرد به اوست، راهش را ادامه دهیم و به عقب برنگردیم... 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها