جلسه ۵۶. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۵۴. السابع ضم.mp3
13.67M
🌺 حدیث جلسه ۵۶: «بنده مؤمن؛ محبوبترين مخلوقات، بهترین مقدّرات»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«أَنَّ فِيمَا أَوْحَى اَللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): يَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ! مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ اَلْمُؤْمِنِ؛
فَإِنِّي إِنَّمَا أَبْتَلِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ، [وَ أُعَافِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ،]
وَ أَزْوِي عَنْهُ مَا هُوَ شَرٌّ لَهُ، لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ؛
وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يَصْلُحُ عَلَيْهِ عَبْدِي؛
فَلْيَصْبِرْ عَلَى بَلاَئِي، وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي، وَ لْيَرْضَ بِقَضَائِي؛ أَكْتُبْهُ فِي اَلصِّدِّيقِينَ عِنْدِي، إِذَا عَمِلَ بِرِضَائِي وَ أَطَاعَ أَمْرِي»
🖊 شرح حدیث:
🍃 از همه خلائقِ عالم بنده مؤمن پيش خداى متعال محبوبتر است.
اين شامل فرشتگان و ملائكه هم علىالظاهر میشود.
اين مقدمه، برای بيان يک مطلب است، و آن اين است كه:
🍃 فَإِنِّي إِنَّمَا أَبْتَلِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ
ابتلائاتی كه به او میدهم خير اوست؛ چون محبت به او دارم،
خداى متعال بغض به او كه ندارد كه بخواهد به او بدى بكند، ابتلائات او در زندگى، انواع ابتلائات، همه براى او خير است.
🍃 أَزْوِي عَنْهُ مَا هُوَ شَرٌّ لَهُ، لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ
🌱 أزوي، يعنی: دور نگه میدارم، از او منع میكنم، چيزهايی را به او نمیدهم، اين هم خير است.
🍃 وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يَصْلُحُ عَلَيْهِ عَبْدِي
من بهتر میدانم كه چه چيزى به صلاح اوست.
🍃 فَلْيَصْبِرْ عَلَى بَلاَئِي
با اين مقدمه نتيجه مىشود كه:
در بلايا و ابتلائات زندگى بنده مؤمن بايد صبر بكند.
🍃 وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي
نعمتها را هم شكر بكند، اين يادآوری نعمتها به جهت تسلّی است.
ما وقتى يک چيزى را فاقد هستيم، يا از دست میدهيم، حواسمان متمركز به همين میشود، كه اين، از دست ما رفت، و غصّه میخوریم، در حالى كه اگر از آن چيز بالخصوص، صرفنظر كنيم، به هزاران نعمتى كه به ما لطف شده، و عطا شده، نگاه كنيم تسلّی پيدا میكنيم، يک چيز از ما گرفته شد، همه اش به اين نبايد نگاه كرد، بايد نگاه كرد به آن چيزهايی كه به ما داده شده است.
🌱 «و لْيشكر» بنابراين، براى اين است كه تسلّای دل مؤمن باشد، بهخاطر آن چيزى كه از او بازداشته شده است، منع شده است.
🌱 يک معنا هم اين است كه: همين چيزى را كه ما او را از آن بازداشتيم، همين بلائی كه به او داديم، اين هم نعمت است، چون بر طبق مصلحت اوست.
اين را به خاطر مصلحت او از او منع كرديم، يا اين بلاء را به او متوجه كرديم، اين هم خودش يک نعمت است.
🍃 «و ليشكر نعمائي»
مىتواند اشاره به اين باشد كه همين نعمت را هم شكر كند.
🍃 وَ لْيَرْضَ بِقَضَائِي
خشنود باشد به حكم من، قضاء من.
🍃 أَكْتُبْهُ فِي اَلصِّدِّيقِينَ عِنْدِي
🌱 "أكتبه" جواب "فليصبر" است،
صبر بكند، شكر بكند، اين رضا را داشته باشد تا در مقابل، من او را در صديقين به شمار بياورم.
🍃 إِذَا عَمِلَ بِرِضَائِي وَ أَطَاعَ أَمْرِي.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۵؛ فیض کاشانی
📆 ۷ خرداد ۱۳۸۶ (جلسه ۱۷۸ مکاسب محرّمه).
جلسه ۵۸. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۵۹. الثالث عشر في المشتقّ. ۳ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.6M
🎙جلسه ۵۸. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر
ج۱، ص ۵۹؛ الثالث عشر: في المشتقّ
📆 یکشنبه؛ ۳ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۵۸: «سنّت الهی در آفرینش انسانها»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ اَلْجَزَرِيِّ] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ إِلَى قَوْمِهِ، وَ أَوْحَى إِلَيْهِ: أَنْ قُلْ لِقَوْمِكَ:
"إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ وَ لاَ أُنَاسٍ كَانُوا عَلَى طَاعَتِي فَأَصَابَهُمْ فِيهَا سَرَّاءُ، فَتَحَوَّلُوا عَمَّا أُحِبُّ إِلَى مَا أَكْرَهُ، إِلَّا تَحَوَّلْتُ لَهُمْ عَمَّا يُحِبُّونَ إِلَى مَا يَكْرَهُونَ؛
وَ لَيْسَ مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ وَ لاَ أَهْلِ بَيْتٍ كَانُوا عَلَى مَعْصِيَتِي، فَأَصَابَهُمْ فِيهَا ضَرَّاءُ فَتَحَوَّلُوا عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ، إِلَّا تَحَوَّلْتُ لَهُمْ عَمَّا يَكْرَهُونَ إِلَى مَا يُحِبُّونَ"»
[وَ قُلْ لَهُمْ: "إِنَّ رَحْمَتِي سَبَقَتْ غَضَبِي، فَلاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَتِي؛ فَإِنَّهُ لاَيَتَعَاظَمُ عِنْدِي ذَنْبٌ أَغْفِرُهُ"
وَ قُلْ لَهُمْ: "لاَيَتَعَرَّضُوا مُعَانِدِينَ لِسَخَطِي، وَ لاَيَسْتَخِفُّوا بِأَوْلِيَائِي؛ فَإِنَّ لِي سَطَوَاتٍ عِنْدَ غَضَبِي، لاَيَقُومُ لَهَا شَيْءٌ مِنْ خَلْقِي"]».
🖊 شرح حدیث:
🍃 هیچ قریهای، مردمی، جماعتی، ملّتی نیستند که از ما أحبّ الله برگردند بما کَرِه الله، الّا اینکه خدای متعال هم آنها را متحوّل میکند عمّا یحبّون الی ما یکرهون.
🍃 تا ملّتی متدیّناند، اهل اطاعت خدایند، اهل امر به معروف و نهی از منکرند، اهل مجاهدتند، خدای متعال خیراتی را به طرف آنها سرازیر میکند.
بعد بر اثر عوامل مختلف، این صفات و سجیّات خوب را از دست میدهند، میل به گناه پیدا میکنند، میل به اختلاف پیدا میکنند. اینطور که شد، خدای متعال هم آن حالت نیکو را به حالت بد برمیگرداند.
عکسش هم همینطور است.
نقطهی مقابل سَرّاء، سختیها و تنگیها و مشکلات است.
سنّت الهی در آفرینش انسانها این است.
همیشه هم همینطور بوده است.
🛑 نقض نشود به بعضی از ملّت هایی که اهل گناهند، امّا زندگیهای علی الظاهر در رفاه و پیشرفتهای دارند، این نقض وارد نیست:
1⃣ اوّلاً: آنها بر اساس صفات نیکو مثل پشتكار و نظم در زندگى به آن پیشرفتها رسیدند.
معناى این روایت این نیست که ملّت ها بايد از همهی جهات خوب باشند تا خدای متعال به آنها رفاه و پيشرفت بدهد.
نه، هر صفت خوبی، هر سجیّه خوب ملّی و عمومی، یک تأثیر نیکویی دارد.
ملّتی كه به دنبال علم است، اهل تلاش است، وقت شناس است، بلندهمّت است، با گذشت است، به یک نتایج درخشانی میرسد.
این كمالات را که از دست داد، آن نتایج از دستش خواهد رفت.
2⃣ ثانیاً: همان ملّت هایی که انسان از دور نگاه میکند و خیال میکند مشکلاتی ندارند، اينها به خاطر فساد اخلاقشان غرق در مشکلاتند، و تأثيرات گناهانشان گریبان آنها را میگیرد.
✅ بنابراین، سنّت الهی در مورد همهی ملّت ها و در همهی زمانها لایتغیّر است.
این، برای همهی ما درس است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۰؛ فیض کاشانی
📆 ۱۱ بهمن ۱۳۸۸ (جلسه ۳۲۶ مکاسب محرّمه)
جلسه ۵۷. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۵۶. السابع ضمان القیمي بالقیمة... ثمّ إنّه لاعبرة. ۴ دی ۱۴۰۲ .mp3
11.6M
🌺 حدیث جلسه ۵۷: «بنده مؤمن، و قضای خیر»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 [أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ اِبْنِ أَبِي يَعْفُورٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ اَلْمُسْلِمِ، لاَ يَقْضِي اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلاَّ كَانَ خَيْراً لَهُ؛
وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ،
وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 از انسان مؤمن در شگفتم،
شگفتی از اينجاست كه هر قضایی و سرنوشتی كه خدای متعال برای او معیّن میكند، خیر اوست.
🌱 مراد از مسلم در اينجا مؤمن است.
همه سرنوشت ها، چه تلخ و چه شیرین، برای او خیر تمام میشود، چون او به خدای متعال توكّل میكند، همه چيز را از خدا میداند،
بر آنچه ندارد صبر مىكند،
بر آنچه دارد شكر مىكند،
سپس حضرت شرح مىدهند و مىفرمايند:
🍃 إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ
اگر با قيچی گوشت بدن او را ذرّه ذرّه ببرند كه شکنجهای بالاتر از اين نمىشود، براى او خير است، چون صبر مىكند، و اين صبر بر بلاء خيلى سريع انسان را بالا میكشد، پس اين كار در نهايت براى او خير تمام شد،
بیماریهای سخت، مشكلات، مصیبتهای سخت، همه از اين قبيل است.
🍃 نقطه مقابل، اگر فرمانروای شرق و غرب هم شود باز خير اوست.
مثل سليمان نبى و أميرالمؤمنين (علیهالسّلام)،
أميرالمؤمنين (علیهالسّلام) بر كشوری حكومت میكرد كه الآن آن كشور به چندين كشور بزرگ و كوچک تقسيم شده است،
ايران بخشى از آن كشور بود،
عراق كنونی يک بخش،
مصر يک بخش،
شامات يعنى سوريه، فلسطين و اردن بخشى ديگر،
حضرت چنين حكومت عريض و وسيعی داشت، اما همين حكومت براى او پيش خداى متعال حسنه است؛
چون آفات حكومت آن حضرت را نمىگيرد،
حاكميت و قدرت براى حضرت سليمان در قيامت درجه و حسنه است، براي نبىّ مكرم (صلیاللهعلیهوآله) حسنه است،
مسلمان اینطوری است.
✅ اگر خيری از خيرات دنيا هم به او برسد، چون اسير نفس نخواهد شد و شكر خدا خواهد كرد، مىشود خير او.
🛑 آفات نعمت خيلى خطرناک است،
بعضىها تا يک مختصرى گيرشان مىآيد بهطور كل از اينرو به آنرو بر میگردند،
تا حالا يک طلبه سر به راه نجيب مؤمن پارسای اهل نوافل بود، تا مختصرى زندگيش رو به راه شد فوراً عوض میشود، اين جزو آفات نعمت الهى است،
اما اگر از اين آفات بتوانيم پرهيز كنيم، آن وقت مناصب هم به نفع ماست،
امكانات دنيوی هم به نفع ماست، ثروت هم به نفع صاحب ثروت است،
اگر بتواند خودش را از آفات ثروت دور بكند، (البته سخت است، گفتنش خيلى آسان است).
هر مقدار كه انسان بتواند از اين آفات خودش را دور نگه دارد، به همان مقدار براى او حسنه میشود.
هر مقدارى كه بتواند در بلاها صبر كند، به همان مقدار براى او حسنه میشود.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۵؛ فیض کاشانی
📆 ۸ خرداد ۱۳۸۶ (جلسه ۱۷۹ مکاسب محرّمه).
جلسه ۵۹. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۰. الثالث عشر في المشتقّ... فلا وجه لما زعمه بعض الأجلّة. ۴ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.39M
🎙جلسه ۵۹. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۰؛ فلا وجه لما زعمه بعض الأجلّة
📆 دوشنبه؛ ۴ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۵۹: «صاحب گناه پیدرپی به خير برنمیگردد»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ قَالَ:
«مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ؛
فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِي اَلنُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ،
فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ اَلسَّوَادُ،
وَ إِنْ تَمَادَى فِي اَلذُّنُوبِ زَادَ ذَلِكَ اَلسَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّيَ اَلْبَيَاضَ؛
فَإِذَا غَطَّى اَلْبَيَاضَ لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً؛
وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «كَلاّٰ بَلْ رٰانَ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ مٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ».
🖊 شرح حدیث:
🌱 مراد از قلب، روح انسان است؛
آن چیزی است که هویت اصلی انسان به وسیلهی آن است.
🌱 نکتة بیضاء، یعنی نقطهی سفید،
مراد همان رگه فطرت و تلألؤ آن وجدان انسانی است، که خدای متعال در فطرت هر کسی کار گذاشته است.
🍃 میفرماید: هیچ انسانی وجود ندارد مگر اینکه در قلب او -یعنی در روح او- یک رگه نور و روشنی و سفیدی است، که آن میتواند انسان را به حق و خیر و صلاح راهنمایی کند.
🍂 وقتی مرتکب گناهی میشود، در آن نقطهی سفید -كه همان رگۀ روشن و درخشان فطرت است- یک نقطۀ سیاهی پدید میآید؛
یعنی به اندازهی همان گناهی که کرده است، فطرت او دچار تیرگی میشود.
آن چراغی که در درون اوست، بخشی از آن چراغ کانّه پوشیده میشود.
◀️ یک لامپ يا چراغی را در نظر بگیرید، اگر به بخشی از آن مثلاً یک تکه گِل يا قیر بچسبانند، به همین اندازه از نوردهی آن کاسته میشود.
🍃 اگر بعد، از این گناه توبه کند، این تاریکی پاک میشود.
فطرت به همان روشنی و تابندگی قبلی خود بر میگردد.
🍂 اگر در گناه کردن ادامه بدهد، این نقطهی سیاهی و تاریکی که بر روی آن رگۀ درخشان فطرت، در درون انسان پدید آمده بود، روز به روز زیاد میشود، تا اینکه آن بخش روشن و درخشان را -یعنی آن رگۀ فطرت الهی را که در نهاد انسان کار گذاشته شده- میپوشاند.
فطرت دیگر به انسان جواب نمیدهد.
🛑 آن فطرة الله التی فطر الناس علیها، که لازمهاش توجّه به خداوند، احساس عبودیّت در مقابل خدا، احساس شوق به صلاح، نفرت از گناه، لازمهی آن فطرت است، آن، دیگر رویش پوشیده میشود،
درخشندگی فطرت از بین میرود،
آن راهنمایی فطرت انسانی تمام میشود.
❌ وقتی این سیاهیهای گناهان، آن روشنی را، آن سپیدی را به کلّی پوشاند، هر کاری دیگر بکنند، موعظه هم در او اثر ندارد، به خير برنمیگردد.
🍃 در سورهی مبارکه انعام چنين آمده است: «ولو انّنا نزّلنا الیهم الکتاب و کلّمهم الموتی و حشرنا علیهم کلّ شیء قُبُلا ما کانوا لیؤمنوا...»،
ملائکه را هم نازل کنیم، مردهها را هم جلویشان زنده کنیم، برایشان حرف بزنند، ایمان نمیآورند!
این دل پوشیده شده، سیاه شده است.
🍃 هر درونی کو خیال اندیش شد
چون دليل آری خیالش بیش شد
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۵۹۹؛ فیض کاشانی
📆 ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ (جلسه ۳۲۷ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۰. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۲. الثالث عشر في المشتقّ... هذا بخلاف ما کان مفهومه منتزعاً. ۵ دی ۱۴۰۲ .mp3
10.36M
🎙جلسه ۶۰. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۲؛ أحدها... بخلاف ما کان مفهومه منتزعاً
📆 سهشنبه؛ ۵ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۰: «گناه جدید و عذاب جدید»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْكُوفِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْمِيثَمِيِّ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ اَلشَّامِيِّ مَوْلًى لِأَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ] سَمِعْتُ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«كُلَّمَا أَحْدَثَ اَلْعِبَادُ مِنَ اَلذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ، أَحْدَثَ اَللَّهُ لَهُمْ مِنَ اَلْبَلاَءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 روایت زیبايی است،
میفرماید: هرگاه بندگان خدا گناهانی را به وجود بیاورند، که قبل از آن به این گناهان عمل نمیکردند، گناهان جدیدی را به بازار بیاورند، خدای متعال هم بلاهایی را بر آنها مسلّط میکند که قبلاً این بلاها را نمیشناختند، وجود نداشت.
🛑 فرض بفرمایید هر وقت گناهان اینترنتی مثلاً وارد میدان شد، آن وقت آنفلوانزای خوکی را خدای متعال مسلّط میکند.
اينها قبلاً اینطور گناهی را نمیشناختند، حالا ابتکار کردند، یک گناه تازهای را به وجود آوردند، خدای متعال هم یک بلای تازهای را بر آنها مسلّط میکند.
🍃 نکتهای در این روایت وجود دارد، و آن اينكه: بشر از همه سو رو به تطوّر، تحوّل و تکامل است.
مناطقی از زندگی را که انسان کشف نکرده، تدریجاً کشف میکند.
چه مناطق معنوی را، چه مناطق مادّی را، چه علم را، چه معنویت را.
عرصههای مختلف زندگی، نو به نو، تازه به تازه در مقابل چشم انسان، و در مقابل عمل انسان قرار میگیرد.
هم در عمل، و هم در نتایجی که آن اعمال به وجود میآورد، اینطور است؛
یعنی دنیا رو به تطوّر است، رو به نوسازی است.
این سنت الهی است.
🍃 لکن یک چیز، یک اصل از جملهی اصولی است که تغییرناپذیر است، و آن تناسب بین عمل و بازتاب عمل است.
هر عملی که انجام میدهیم، یک بازتابی قطعاً متناسب با خودش دارد.
این اصل، تغییرناپذیر است،
و ا ز سنتهایی است که تغییر نمیکند؛
و لن تجد لسنة الله تبدیلاً، و لن تجد لسنة الله تحویلاً.
🍃 یکی از این سنن، این است که فعل انسان بازتابی دارد، آن بازتاب، متناسب با فعل شماست.
تطوّر عالم ایجاب میکند فعل جدیدی بشود.
آن بازتاب هم به همین مناسبت جدید خواهد شد.
یک روزی مردم در دایرههای محدود خودشان ربا مىخوردند که آثاری داشت.
بعد تطوّری به وجود آمد، بانکداری مبنی بر ربا به وجود آمد، یک نوع داد و ستد جدیدی بود.
آثارش هم به همان تناسب، جدید است.
همان دنیایی که این بانکداری را به وجود آورده و توسعه داده، دچار گرفتاریهایی از همین ناحیهی ربای بانكی است، که در گذشته این گرفتاریها را نداشته، امّا امروز این گرفتاریها وجود دارد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۰؛ فیض کاشانی
📆 ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ (جلسه ۳۲۸ مکاسب محرّمه)
جلسه ۵۸. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۵۸. السابع ضمان القیمي بالقیمة... ثمّ الظاهر عدم. ۶ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.16M
🌺 حدیث جلسه ۵۸: «بنده مؤمن، و شناخت حکیمانه افعال الهی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 [عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ] عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ [الكاظم] (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) قَالَ: «يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اَللهِ أَنْ لاَيَسْتَبْطِئَهُ فِي رِزْقِهِ، وَ لاَ يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ.»
🖊 شرح حدیث:
🌱 "عَقَلَ عَنِ الله"، به اين معناست كه انسان حق ذات اقدس الهى را ادا كند، يا در موضع توجيه افعال الهى آنچه از ذات مقدس پروردگار صادر میشود، قرار بگيرد.
🌱 عَقَلَ عنه به معناى عاقله شدن است، همانی كه در باب ديه گفته شده است، چيزى بر دوش گرفتن، عَقَلَ عَنْ فُلانٍ به اين معنى است.
🍃 بنابراين، در اينجا معنايش اين است كه:
اگر حكمت و فعل الهى مورد بگو مگو قرار گرفت، كسى كه در اين موضوع قرار میگیرد اگر بخواهد حق حاكميت و الوهيّت پروردگار و اختيار مطلق او را در امور مخلوقات ادا كند، بايد اين دو خصوصيّت را داشته باشد:
1⃣ رزق او را دير نشمارد،
يعنى وقتى دچار تنگ دستى میشود احساس نكند كه خداى متعالى آنچه به او میداده است آنرا نداده، و تأخيری در آن روا داشته است،
قائل به بطأ در رزق پروردگار نشود، باور كند كه صلاح او همين بوده كه اتفاق افتاده است.
2⃣ در حكم و قضای الهی كه جارى بر بندگان است، خداوند متعال را متّهم نكند كه بر من ظلم شده است، آنچه بايد به من میرسید، نرسيده است.
🍃 معرفت توحيدی اين است كه در اسلام و در روايات متعدّد بر آن تأكيد شده است،
بر خلاف آنچه در معارف بعضى از اديان ديگر از قول افراد مسيحی، در نوشتهها، فيلمها، رمانها نقل مىشود كه خداوند متعال را متهم میكنند كه: بله، خداوند ما را فراموش كرده، به ما ظلم كرده، مثل اينكه از ما يادش رفته، اين معانی در اسلام وجود ندارد.
🍃 در حكم و قضای الهى خداى متعال را متّهم نكنند،
باور كند آنچه اتفاق افتاده است، خير و صلاح او، درست همان چيزى است كه خداوند براى او خواسته است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۴؛ فیض کاشانی
📆 ۲۹ مهر ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۰ مکاسب محرّمه).
جلسه ۶۱. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۳. الثالث عشر في المشتقّ... ثالثها انّه من الواضح خروج الأفعال. ۶ دی ۱۴۰۲ .mp3
11.52M
🎙جلسه ۶۱. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۳؛ ثالثها: انّه من الواضح خروج الأفعال
📆 چهارشنبه؛ ۶ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۱: «حسنات و سیئات را کوچک نشمارید»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:] قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ): «لاَ يَصْغَرُ (لاتُصغِّر) مَا يَنْفَعُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ، وَ لاَ يَصْغَرُ (لاتُصغِّر) مَا يَضُرُّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ؛ فَكُونُوا فِيمَا أَخْبَرَكُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَنْ عَايَنَ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 این حسناتی که برای آنها در روز قيامت ثواب هایی معیّن شده است، اينها را کوچک نشمارید!
🌱 گاهی یک صلوات، گاهی یک ذکر کوچک، یک تکبیر، در نفس انسان آثاری دارد، و در نامهی عمل نوشته میشود،
✅ آنهایی که دارای چشم معنوی هستند، این آثار را همین جا هم با چشم برزخی میبینند.
🛑 ماها چشممان بسته است، نمیبینیم.
🌱 یکی از آقایان اهل معنا و سلوک از مرحوم آقا شیخمحمدتقی آملی در نجف، شاگرد معروف آقای قاضی نقل میکردند، گفتند: در حرم مطهر نماز زیارت را خواندم، عجله داشتم.
آخر نماز «السلام علیک ایّها النبی» و «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» را نگفتم، به «السلام علیکم و رحمة الله» اكتفا كردم، خواستم بلندشوم كه یک پیرمرد ژندهپوشی كه پهلوی من نشسته بود، با زدن به شانهی من گفت: آنجا را نگاه کن!
نگاه کردم، دیدم آن بالا یک بساطی است از باغهاى سرسبز.
گفت: اگر «السلام علیک ایّها النّبی» را میگفتی، اينها مال تو بود.
🍃 چشم ملکوتیِ معنویِ بزرگانی از این قبیل، این چیزها را میبینند.
ماها نمیبینیم امّا باور داریم که اينها هست.
كار خوب را هرگز کوچک نشمارید!
در روز قیامت براى شما مفید است.
🛑 چیزهایی که در روز قیامت وزر برای توست و مشکلی برای تو درست میکند، اينها را هم کوچک نشمر!
یک دروغ کوچک، یک غیبت کوچک، یک ظلم کوچک، اينها را هم کوچک نشمر!
🍃 آن چیزهایی را که خدای متعال به شما خبر داده است؛ چه در قرآن، چه به وسیلهی اولیائش، مثل کسی باشید که اينها را به چشم میبیند، مشاهده میکند.
🍃 همانطور که عرض کردیم، هستند کسانی که این آثار را، این برکات را، آن زجرها و شکنجههای ناشی از گناه را با چشم ملکوتی، در همین عالم مادّه هم میبینند.
🛑 ما که نمیبینیم، به خاطر تاریکیهایی است که داریم.
✅ بایستی مثل کسی که به چشم میبیند، آنچه را که از خدای متعال و اولیائش به ما رسیده، به آن نگاه کنيم.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۲؛ فیض کاشانی
📆 ۲ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۲۹ مکاسب محرّمه)
جلسه ۵۹. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۶۰. السابع ضمان القیمي بالقیمة... أقول الذي ينبغي. ۹ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.83M
🌺 حدیث جلسه ۵۹: «جایگاه قضای الهی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجُعْفِيِّ] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«أَحَقُّ خَلْقِ اللهِ أَنْ يُسَلِّمَ لِمَا قَضَى اَللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ عَرَفَ اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ،
وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَضَاءِ أَتَى عَلَيْهِ اَلْقَضَاءُ، وَ عَظَّمَ اَللهُ أَجْرَهُ؛
وَ مَنْ سَخِطَ اَلْقَضَاءَ مَضَى عَلَيْهِ اَلْقَضَاءُ، وَ أَحْبَطَ اَللهُ أَجْرَهُ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 هر كس كه خدای متعال را بشناسد از همه سزاوارتر است به اين كه راضى به قضاى الهى باشد.
🌱 بداند حكمت الهى را،
احاطه علم الهى به جميع مسائل انسان را،
محبت پروردگار به مؤمنين را، (كه در روايات بسيارى اين معنا ذكر شده است،)
از همه شایستهتر است به اينكه به قضاى الهى راضی باشد؛
✅ چون میداند آنچه پيش مىآيد خير، و در جهت صلاح اوست، هرچند خود او آن صلاح را تشخيص ندهد و نداند.
🌱 بعد ميفرمايد:
🍃 وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَضَاءِ أَتَى عَلَيْهِ اَلْقَضَاءُ، وَ عَظَّمَ اَللهُ أَجْرَهُ
وقتى قضاى الهی نازل میشود، مشكلى يا مصيبتی براى انسان پيش مىآيد، اگر انسان به قضاى الهی راضی و تسليم باشد، قضا مىآيد و او مأجور است.
🍃 وَ مَنْ سَخِطَ اَلْقَضَاءَ مَضَى عَلَيْهِ اَلْقَضَاءُ، وَ أَحْبَطَ اَللهُ أَجْرَهُ
امّا كسى كه خشمگين از قضاى الهی است، همان حادثه و قضا و حكم لايتخلّف الهى بر سر او مىآيد، در حالی كه اجری هم پيش خداوند ندارد.
🍃 توجه به خداوند متعال در اعمال روزانه همينطور است،
انسان كارهايی را كه انجام مىدهد، اگر چنانچه با توجه به امر و نهی الهى و با انطباق با بعضى از عناوينی كه مورد رضا و طلب پروردگار است، انجام بدهد، از همان حادثه اجر هم میبرد.
🌱 فرض بفرمائيد اگر روز جمعه اين انسان داخل استخر برود، اگر قصد قربت كرد میشود غسل جمعه، امّا اگر قصد قربت نكرد، تميز مىشود، همان معنا پيش مىآيد، امّا آن اجر را نمیبرد.
🍃 پس همين پاكيزگی را انسان مىتواند دو گونه انجام بدهد،
يكى بهعنوان خود پاكيزگی، كه بهجز پاكيزگی چيزى گيرش نمىآيد،
ولى يک وقت مىگويد خداوند اين پاكيزگی را از من خواسته است، امر به غسل جمعه كرده است، نيت الهى مىكند، همان تميزی هست، اجر هم میبرد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۶؛ فیض کاشانی
📆 ۳۰ مهر ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۱ مکاسب محرّمه).
📌 این روایت در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ (جلسه ۱۷۵ مکاسب محرّمه) نیز توسط معظّم له مطرح شد.
جلسه ۶۲. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۳. الثالث عشر في المشتقّ... إزاحة شبهة. ۹ دی ۱۴۰۲ .mp3
10.35M
🎙جلسه ۶۲. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۳؛ ثالثها... إزاحة شبهة
📆 شنبه؛ ۹ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۲: «کار نیک زیاد را، زیاد نشمرید، و گناه کوچک را هم کم نشمرید!»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ] سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«لاَتَسْتَكْثِرُوا كَثِيرَ اَلْخَيْرِ، وَ لاَتَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ اَلذُّنُوبِ؛
فَإِنَّ قَلِيلَ اَلذُّنُوبِ يَجْتَمِعُ حَتَّى يَكُونَ كَثِيراً،
[وَ خَافُوا اَللَّهَ فِي اَلسِّرِّ، حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِكُمُ اَلنَّصَفَ]».
🖊 شرح حدیث:
🍃 لاَتَسْتَكْثِرُوا كَثِيرَ اَلْخَيْرِ
هر چه کار نیک را زیاد هم کردید، آن را زیاد نشمرید!
هر چه انسان در پیمانه عمل نیک خود بریزد، باز آن را نمیتواند پر بکند.
مثل نبیّ مکرّم و ائمّه (علیهمالسلام) با آن مقامات، با آن درجات، با آن یقین، با آن عصمت الهی؛ تا آخر عمرشان، نه فقط در اوایل عمر، از خداوند متعال طلب رحمت و مغفرت میکردند.
🛑 همه در مقابل وظیفهای که در قبال پروردگار داریم، کم میآوریم.
هر چه کار نیک بکنیم، کم است.
بنابراین، كار نيكتان را زیاد به حساب نیاورید.
اين كه میفرماید: «و انذرهم یوم الحسرة» قيامت روز حسرت براى همه است؛
حسرت بدکاران و کفّار که معلوم است،
حسرت مؤمنین و متّقین و نیکوکاران از این باب است که: چرا از فرصتهای زندگی، بیش از این استفاده نکردند؟!
بیش از این به خدای متعال تقرّب پیدا نکردند؟!
🍃 وَ لاَتَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ اَلذُّنُوبِ
گناه کوچک و کم را هم کم نشمرید!
زيرا همین گناهان کوچک وقتى روی هم جمع میشود، متراکم میشود، میشود کثیر.
🌱 کمنشمردنش هم به این است که انسان وقتی متوجّه شد که خطا کرده است، گناه کرده است، فوراً استغفار کند؛
«انّ الذین اتّقوا اذا مسّهم طائفٌ من الشیطان تذکّروا».
فوراً انسان با تقوا تذکّر پیدا میکند، استغفار مىکند، همان اوّل کار، این لکّه را پاک میکند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۲؛ فیض کاشانی
📆 ۳ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۰ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۰. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۶۳. السابع ضمان القیمي بالقیمة... و عطف علی ذلك. ۱۰ دی ۱۴۰۲ .mp3
13.89M
🌺 حدیث جلسه ۶۰: «رضایت به قضای الهی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنْ أَبِي عَبْدِاللهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
لَقِيَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَبْدَاللهِ بْنَ جَعْفَرٍ، فَقَالَ:
«يَا عَبْدَ الله؛ كَيْفَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً، وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ، وَ يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ؛ وَ اَلْحَاكِمُ عَلَيْهِ اَلله (و الله حكم عليه)،
وَ أَنَا اَلضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا اَلرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اَللهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ.»
🖊 شرح حدیث:
🌱 عبدالله جعفر داماد اين خانواده است، همسر حضرت زينب (س)، پسر جعفر طيّار، و پسر عموی امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسين (علیهالسّلام).
پدر ايشان جعفر طيّار از شهداى بزرگ صدر اسلام بود، و خود عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) هم يک آقا زادهای بود،
از آقا زادههايى كه در ناز و نعمت بزرگ شده بود، و با دستگاه معاويه رفاقت داشت،
معاويه نسبت به ايشان اظهار علاقه میكرده،
عبدالله بن جعفر يک شخصيّت اين طورى دارد،
لذا در قضية كربلا هم جناب زينب (سلام الله علیها) پا شدند آمدند كربلا،
عبدالله بن جعفر هيچ به روى خودش نياورد، كه ممكن است وظيفهای باشد، حتى جزو كسانى بود كه امام حسين (علیهالسّلام) را نصيحت میكرد، و از رفتن به كربلا منع هم میكرد.
🍃 حضرت مىفرمايد: امام حسن (علیهالسّلام) عبدالله بن جعفر را ديدند فرمودند:
🌱 يَا عَبْدَالله؛ كَيْفَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً، وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ
چطور ممكن است مؤمن، واقعاً مؤمن باشد در حالى كه آن قسمتى كه خداوند براى او قرار داده آن را حقير میشمرد، سهمی كه برايش مقدّر شده آن را كوچک و حقير میشمارد.
🌱 وَ يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ؛
جايگاه خود را تحقير میكند،
مثلاً: آقا ما پسر فلانى هستيم، اين سوابق ماست، اين خانواده ماست، مردم ما را قدر نمیدانند، ما را صدر نمینشانند، از اين گونه حرف ها.
🌱 و الله حكم عليه،
در حالیکه آن كسى كه امور او دست اوست، و حكم بر او مىكند، آن خداست،
خدا اين مقدّرات را فراهم كرده است، در حالى كه خداى متعال تدبير كرده است، و اين كار خداست،
آدم ايراد مىگيرد كه آقا اين هم شد وضع؟
اين هم شد جايگاه و منزلت؟
ما با اين سوابق مان هيچ مسئوليتی در جامعه نداريم، شغلى به ما نمیدهند، اين هم شد زندگى؟
✅ انسان مؤمن میداند كه كار، كار خداست،
امور دست خداست، تقديرات با اراده او تنظيم میشود، ديگر چه شكوهای؟ چه شكايتی؟!
🍃 بعد حضرت منتظر جواب او هم نشدند، به او فرمودند:
🌱 أَنَا اَلضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا اَلرِّضَا
براى آن كسى كه در قلب او جز رضاى از پروردگار خطور نكند، من ضامن هستم كه:
🌱 أَنْ يَدْعُوَ اَللهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ.
دعا كند، خداوند اجابت خواهد كرد.
🍃 ضمانت امام حسن (علیهالسلام) چيز كمى نيست،
بالأخره اينها معارف الهى است،
اينها فقه الله اكبر است،
اينها از فقهى كه ما میخوانیم، طهارت، نجاست، شكيّات، بالاتر از اینهاست.
🍃 اينها تشكيل دهنده هويّت واقعى مؤمن و انسان مؤمن است،
كه اگر تأمين شد، همه سعادت ها براى او تأمين خواهد شد، اينها شاكله روحى انسان مؤمن را تشكيل مىدهد،
🍃 چه توقعی؟ چرا طلبكاری!؟
خوب انسان يک چيزى را دوست دارد، برايش تلاش كند، اين را منع نكردند،
امّا همهاش نق زدن، و گلهمند شدن، و توقع زيادى براى خود درست كردن، و حرص خوردن نتيجهاش هم همين میشد،
و اين در زمان امام حسن (علیهالسّلام) بود،
بعد هم جناب عبدالله رفت دستگاه معاويه،
و روایتى هم دارد كه نشسته بود پهلوى معاويه خبر آوردند كه خدا به تو پسرى داد،
گفت به مناسبت اينكه در خدمت ايشان هستم اسمش را میگذارم معاويه،
كه معاوية بن عبدالله بن جعفر جزو شخصيّت های معروف آن زمان هم بوده است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۶؛ فیض کاشانی
📆 ۱ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۲ مکاسب محرّمه).
جلسه ۶۳. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۴. الثالث عشر في المشتقّ... و ربما يؤيد ذلك. ۱۰ دی ۱۴۰۲ .mp3
11.53M
🎙جلسه ۶۳. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۴؛ ثالثها... و ربما يؤيّد ذلك
📆 یکشنبه؛ ۱۰ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۳: «بپرهیزید از گناهان تحقیرشدهی به وسیلهی ذهن و دل خودتان»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ] قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«اِتَّقُوا اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ، فَإِنَّهَا لاَتُغْفَرُ؛
قُلْتُ: وَ مَا اَلْمُحَقَّرَاتُ؟
قَالَ: اَلرَّجُلُ يُذْنِبُ اَلذَّنْبَ، فَيَقُولُ: طُوبَى لِي، لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي غَيْرُ ذَلِكَ».
🖊 شرح حدیث:
🌱 محقّرات یعنی آن گناهانی که شما آنها را تحقیر میکنید، کوچک میشمرید.
میگوید: این که چیزی نبود، این که کاری نبود.
این را میگویند محقّرات ذنوب.
🍃 فرمود: بپرهیزید از گناهان تحقیرشدهی به وسیلهی ذهن خودتان و دل خودتان!
این گناهان را خدا نمیآمرزد، با اينکه «انّ الله یغفر الذنوب جمیعاً».
❓سؤال كردند: محقّرات چیست؟
✅ فرمودند: آن گناهی است که انسان وقتی انجام میدهد، میگوید خوشا به حال من، اگر غیر از این گناه کار دیگری نكرده باشم.
🛑 تصوّرش این است که این گناه اهمیّتی ندارد، گریبان او را نخواهد گرفت!
درحالیکه این هم هتک حریم الهی است.
اگرچه گناهان، کوچک و بزرگ دارند، امّا هر گناهی بالأخره هتک حریم الهی است.
شما هتک حریم الهی کردی، چون تجرّی نسبت به ساحت ربّ متعال است، خدای متعال از این گناه نمیگذرد.
خود این گناه؛ يعنى تحقير و كوچک شمردن گناه، گناه بزرگی است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۲؛ فیض کاشانی
📆 ۴ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۱ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۱. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۶۶. السابع ضمان القیمي... ثمّ إنّ مقتضى صدق الغرامة. ۱۱ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.88M
🌺 حدیث جلسه ۶۱: «حدود خوف و رجاء»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ أَوْ أَبِيهِ] عَنْ أَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
قُلْتُ لَهُ: مَا كَانَ فِي وَصِيَّةِ لُقْمَانَ؟!
قَالَ كَانَ فِيهَا اَلْأَعَاجِيبُ؛ وَ كَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِيهَا أَنْ قَالَ لاِبْنِهِ:
«خَفِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ اَلثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ،
وَ اُرْجُ اَللهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ»
[ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): كَانَ أَبِي يَقُولُ: إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ؛ نُورُ خِيفَةٍ، وَ نُورُ رَجَاءٍ؛ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا، وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا.]
🖊 شرح حدیث:
🍃 مىفرمايند: در وصايای جناب لقمان سخنان شگفت آوری بود، از جمله اينكه:
🍃 پسرم! خوف تو در برابر پروردگار بايد خوفی باشد كه اگر نيكی جنّ و انس را هم همراه خودت قيامت، پيش پروردگار ببری ممكن است تو را عذاب كند.
❌ گاهى ما خيال مىكنيم كه همهی جهات حسن را داريم.
ايمان كه داريم، عمل صالح هم داريم، نماز میخوانیم، روزه ميگيريم.
مسئوليّتی در تشكيلات نظام اسلامى داريم، بهتر از اين چه میخواهيم؟
انسان محاسباتش اين چنين است.
توجه نمىكند كه گاهى يک خُلق سيّئه در انسان مانند: بخل، شحّ، بدخواهی برای ديگران، بیاهتمامی نسبت به اهداف الهى، بیمهری و بیاعتنایی نسبت به بندگان خدا و امثال اينها، تمام حسنات را ساقط و بى اجر مىكند.
🛑 معمولاً انسان عيوب ديگران را مىبيند، ولى عيوب خود را نمیبیند، يا آن را حمل بر صحت مىكند، يا قابل تحمّل میداند، در حالى كه نظير آن يا كمتر از آن را در ديگرى تحمّل نمىكند،
لذا هميشه اين حالت بايد در انسان باشد كه اگر همه نيكیهاى جنّ و انس را، ثقلين را، پيش خداوند متعال ببرد ممكن است يک نقطه ضعفی در وجود او باشد كه همهی اينها را ساقط كند،
خوف بايد اينقدر باشد،
خوف بايد مانع از غرور شود.
🍃 طرف مقابل خوف هم رجاء است.
🍃 وَ اُرْجُ اَللهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ
انسان بايد اميد را در دل خودش هميشه نگه بدارد، آنچنانکه اگر با گناه جن و انس هم به پيشگاه خداى متعال برود، احتمال بدهد كه رحمت و مغفرت خداى متعال شامل حال او بشود.
به خاطر يک كار خوبى كه با نيّتی خالص انجام داده است، يا يک خصلت خوبى كه در او بوده است، اين خوف و رجاء بايد هر دو باشد.
✅ مهم اين است كه رجاء به غرور نكشد.
غرور به همان معناى لغوی، يعنی دچار بدفهمی و كج فهمی و جهالت شدن، اغترار باللّه، كه در روايات و در دعاها آمده است: "ويلٌ لمن اغترّ بك"، تصوّر كند خدا به ما كه كارى ندارد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۸؛ فیض کاشانی
📆 ۶ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۳ مکاسب محرّمه).