جلسه ۳۳. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... الإجازة. ج۳، ص ۴۳۴. في المجيز... الثالث لايشترط. ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
10.6M
🌺 حدیث جلسه ۳۳: «اقسام عبادت خدا»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَلله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«إِنَّ اَلْعُبَّادَ ثَلاَثَةٌ:
قَوْمٌ عَبَدُوا اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً، فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ،
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اَللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ اَلثَّوَابِ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأُجَرَاءِ،
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اَلله عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَارِ؛ وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ».
🖊 شرح حدیث:
1⃣ یک عدّه خدای متعال را از روی ترس و خوف عبادت میکنند. این، عبادتِ بندگان و بردگان است.
2⃣ بعضی خدای متعال را برای اجر و پاداش عبادت میکنند. اين، عبادت مزدوران است.
3⃣ و گروهی از روی محبّت به خدای متعال او را عبادت میکنند. این، عبادت آزادگان است.
❌ اشتباهی که اینجا صورت میگیرد این است که: بعضی خیال میکنند آن دو قسم اوّل مذموم است، قسم سوّم خوب است!
خیال میکنند این روايت در مقام مذمّت قسم اوّل و دوّم است، و حال آنکه این، مدح است.
❓عبادت خدا مثل عبادت بندگان چه عيبی دارد؟
مگر فضیلتی بالاتر از بنده خدابودن وجود دارد؟
اشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله.
🍃 ثانياً: در قرآن کریم و در روایات به خوف و خشیت از پروردگار امر شده است.
عبادت خداوند برای مزد هم بد نیست.
علی (علیهالسّلام) در نهج البلاغه میفرماید: "و اعملوا للأجر". برای پاداش عمل کنید!
❓برای مزدگرفتن از خدا، کارکردن چه عیبی دارد؟
در بسيارى از ادعیه آمده است که برای ثواب خدا تلاش کنید! مجاهدت کنید! "طلباً لثوابه".
چه افتخاری بالاتر از این که ما مزدور خدا باشیم؟!
🍃 بله، نوع سوّم از عبادت افضل از آن دو نوع ديگر است، عبادتی كه انسان از روی حبّ و عشق انجام میدهد، چنانچه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میگوید: من تو را اینطور عبادت میکنم.
البته این، معنایش این نیست که من از تو نمیترسم. نترسیدن از خدا دلیل قصور و کوتاهی است.
اگر کسی مقام عظمت الهی را تصوّر بکند، قلبش از خوف و خشیت الهی پر میشود. «فلاتخافوهم و خافونِ».
🌱 ترس از خدا بالاترین فضیلت است، و قلب امیرالمؤمنین پر از خوف الهی است، خوفی كه ناشى از معرفت به معدن عظمت و حقیقت عظمت است.
🌱 همچنین حضرت برای اجر و ثواب کار و تلاش میکردند. برای اینکه به پاداش الهی برسند.
پاداش الهی، امر كوچكی نیست، فلاح ابدی است.
🌱 لذا در آن لحظات آخر عمر شريفشان بعد از آن ضربت میفرماید: "و لذلک فلیعمل العاملون".
برای رسیدن به این مقامات عالی، خوب است که انسانها عمل کنند. این، اجر است.
✅ بله، آن کسی که از خدای متعال میترسد، و برای اجر خدا اهمیت قائل است، گاهی آنچنان عشق الهی و حبّ الهی بر قلب او چيره مىشود که انگیزههای دیگر را از او مىگيرد، و از آن معانیِ دیگر غافل مىشود.
❇️ بنابراين، حضرت مىخواهند بگويند اگر فرضاً از تو نترسم، و اگر از تو اجر و ثواب هم نخواهم، "حباً لک"، تو را عبادت میکنم.
این است معنای کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام).
و این، مقام اولیاء خدا است.
امثال ما اگر چنین حرفی را بزنیم، صِرف لقلقه زبان است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۳؛ فیض کاشانی
📆 ۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۴ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۳. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۴. مقدّمة الواجب... تقسیمات المقدمة... تقسیمها إلى المتقدّم... والتحقيق فی. ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.1M
🎙جلسه ۳۳. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثاني: انّه ربما تقسّم المقدمة إلى تقسیمات
ج۱، ص ۱۳۴؛ و منها: تقسیمها إلى المتقدّم... و التحقیق فی رفع هذا الاشکال
📆 چهارشنبه؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۳: «اهمیّت رازداری»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ] عَنْ عَمَّارٍ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): «أَخْبَرْتَ بِمَا أَخْبَرْتُكَ بِهِ أَحَداً؟
قُلْتُ: لاَ إِلَّا سُلَيْمَانَ بْنَ خَالِدٍ؛
قَالَ: أَحْسَنْتَ؛
أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَلشَّاعِرِ:
"فَلاَ يَعْدُوَنْ سِرِّي وَ سِرُّكَ ثَالِثاً، أَلَا كُلُّ سِرٍّ جَاوَزَ اِثْنَيْنِ شَائِعٌ"».
🖊 شرح حدیث:
🌱 در اينجا منظور از عمار، عمّار بن موسی است که از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) و معروف به عمّار ساباطی است.
🍃 عمّار نقل میکند که حضرت صادق (علیهالسّلام) روزی به من فرمودند: آن مطلبی را که به تو گفتم، آیا به کس دیگری نیز گفتهای؟
عرض کرد: به هیچ کس نگفتم، مگر به سلیمان بن خالد.
حضرت فرمودند: أحسنت!
🍃 مرحوم فیض احتمال میدهند که این «احسنت» برای تحکّم و تعریض است.
🍃 حضرت در حقیقت او را توبیخ نمودند که چرا یک مطلبی که بین ما و تو بود، به سلیمان بن خالد گفتی؟!
آیا قول شاعر را نشنیدی که میگوید: "تجاوز نکند سرّ من و تو به شخص سوّمی، هر رازی که از دو نفر تجاوز کرد شایع شود."
🍃 عمار بن موسی با اینکه ثقه است، هر چند بعد از شهادت حضرت، فطحی شد، لکن گفته شده که در نقلش تخلیط است، گویا در نقل روایت خیلی متقن نبوده.
بعضی انسانهای خوبیاند، امّا آنجا که قرار است مطلبی را از کسی نقل کنند، خیلی مقیّد نیستند.
گاهی از خودشان چیزی کم یا زیاد میکنند، با آب و تاب نقل میکنند.
علی الظاهر این بزرگوار هم از این قبیل بوده است.
اینکه حضرت به او چه مطلبی را فرموده بودند، معلوم نیست.
احتمال دارد از اسرار امامت به معنای تحرّک سیاسی باشد، یا از اسرار ولایت به معنای مقامات معنوی باشد، یا برخی از حِکَم و اسرار عبادات، یا چیزی از تاریخ، که برای مردم عادی قابل فهم و قبول نیست، از این قبیل مطالب را حضرت به او فرموده بودند.
او هم رازداری نکرد و آن اسرار را به نفر سوّمی انتقال داد.
طبعاً نفر سوّم هم به نفر چهارم میگوید، و این سرّ انتشار پیدا میکند!
1⃣ این روایت را که در باب کتمان است از این جهت عرض کردیم که علاوه بر اینکه در روابط اجتماعیِ ما این معنا مهم است؛ حرفی را دوستی به شما میزند، مطلبی را میگوید، جنجالکردن و هیاهوکردن و شایعه به راه انداختن، اينها درست نیست! در شرع مقدّس مذموم است.
این، یک جهت قضیه است که مربوط به روابط اجتماعی ماست.
2⃣ یک جهت دیگر هم این است که دربارهی برخی از معارف دینی گفتیم گاهی شنونده آن را متحمّل نمیشود، چون آن معارف بلند اهل خاصّی دارد، و فقط باید به آنها گفت.
🌱 مثلاً برخی از مسائل عرفانی، برخی از مسائل مربوط به معجزات.
البته این، به معنای نگفتن معجزات نیست، امّا برخی از معجزاتی که نسبت داده میشود، یا بعضی از رویدادهایی که در تاریخ آمده است -سوای از این که صحّت روایاتش هم معلوم نیست- عرف مردم اينها را قبول نمیکنند.
اگر این را بر عرف مردم عرضه کردیم، بر ایمان آنها نمیافزاید، بلکه ممکن است ایمان آنها را متزلزل هم بکند! پس باید مراقبت کرد، به خصوص آنچه در رسانهها پخش میشود.
🍃 البته کتمان بعضی از حقایق معارف عالیهای که از سطح فکر مردم بالاتر است، درست نیست.
به هر حال، باید فکر مردم را بالا برد، لکن این، معنایش این نیست که انسان مجاز باشد هر چیزی را بگوید.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۳۵؛ فیض کاشانی
📆 ۲۵ مهر ۱۳۸۹ (جلسه ۳۷۰ مکاسب محرّمه)
7⃣3⃣ جلسه سی و هفتم
📚 رساله نماز و روزه (مقام معظّم رهبری (حفظهالله))
❇️ مسأله ۵۵۸ تا ۵۷۶ (نماز مسافر، مواردی که سفر را قطع میکند: ۲. قصد اقامت ده روز)
هدایت شده از حوزه مجازی اخلاق آیت الله حق شناس (ره)
جلسه ۳۷. نماز، نماز مسافر (مسأله ۵۵۸ تا ۵۷۶ رساله نماز و روزه). ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
8.08M
🔈 استاد:حجت الاسلام #اصغری
#احکام_نماز
📆 جلسه سیوهفتم
🔹حوزه مجازی اخلاق
آیت الله حق شناس ره
🔹 @hhaghshenasmajazi
👇👇👇👇👇👇👇👇
🌺 حدیث جلسه ۳۷: "محبوبترين اعمال نزد خداى متعال"
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 قَالَ أَبُوذَرٍّ (رَضِيَ اَللهُ عَنْهُ): وَ دَخَلْتُ يَوْماً عَلَى رَسُولِ اَللهِ (صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ هُوَ فِي اَلْمَسْجِدِ جَالِسٌ وَحْدَهُ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَتَهُ...
قُلْتُ: يَا رَسُولَ الله؛ أَيُّ اَلْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟
قَالَ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سلّم): «اَلْإِيمَانُ بِالله، ثُمَّ اَلْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ»
🖊 شرح حدیث:
✳️ حضرت در پاسخ به ابوذر كه میپرسد:
❓از همه كارهايی كه خوب و محبوب الهى است، كداميک پيش خداى متعال محبوبتر است؟
1⃣ مىفرمايند: اوّل، ايمان.
🍃 طبعاً ايمان هم مراتبی دارد، و محبوبترين آن، بالاترين مراتب ايمان است،
لكن اصل ايمان به پروردگار، يعنى تصديق و اذعان به وجود حقّ متعال، و پيامبران او، و طريقی كه او به بشر ارائه مىفرمايد، لازم، و بهترين و محبوبترين اعمال است.
🌱 ايمان يعنى سر سپردن و تصديقكردن و دلدادن.
🌱 ايمان غير از علم است.
از اين روايت فهميده میشود كه ايمان هم عمل است، لكن عمل جوانحی است، نه عمل و حركت جوارحی.
2⃣ بعد از ايمان، محبوبترين عمل، جهاد در راه خداست.
🍃 جهاد هم تنها شمشيرزدن و به جبهه رفتن نيست،
🌱 جهاد يعنى مجاهدت در راه خدا با همه توان، و با جدّ و جهد كامل،
🌱 در راه خدا حركتكردن،
🌱 و براى خدا در برابر انواع فشارها و ناملايمات ايستادگیكردن و تسليم دشمنان نشدن.
📚 مكارم الأخلاق؛ صفحه ۴۷۲؛ حسن بن فضل طبرسی
📆 ۲۳ بهمن ۱۳۸۵ (جلسه ۱۴۸ مکاسب محرّمه)
🛑 احکام نماز
🔶 استاد: حجت الاسلام اصغری
۱. مراد از «روز» در اقامت ده روز، به نظر حضرت آقا چیست؟
۲. چه مقدار خارج شدن از محلّ اقامت، مضرّ به قصد اقامت ده روزه نیست؟
جلسه ۳۴. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ الفضولي.. في الإجازة. ج۳، ص ۴۳۵. المجيز..الثالث..أماالمسألة الاولی. ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
10.1M
🌺 حدیث جلسه ۳۴: «جایگاه نیّت مؤمن و کافر»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَلله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اَلله (صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ، وَ نِيَّةُ اَلْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ؛ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 اين، حديث معروفی است، و تفاسير گوناگونى هم نسبت به اين حديث شريف شده است.
آنچه ما از اين حديث میفهمیم، كه گويا مرحوم فيض (رضواناللهعليه) هم در بيان اين حديث، همين معنا را تقويت كردهاند، اين است كه:
"نيّت مؤمن هميشه بهتر از عمل اوست."
🌱 فرض بفرماييد اگر مؤمن يک مقدار كار نيک انجام مىدهد، مثلاً عبادت مىكند، يا احسان به ديگران مىكند، نيّت او اين است كه بيشتر از آن بكند.
لكن در عمل توانايى پيدا نمىكند، قصور پيدا مىكند.
پس نيتش بهتر است از آنچه عمل مىكند.
✅ اين يک ضابطه است براى مؤمن.
بنابراين، مؤمن به آن مقدارى كه انجام مىدهد، به آن اندازه قانع نيست، دنبال بيشتر از آن است، نيت بيشتر از آن را دارد. لكن شرايط، ظروف و امكانات، او را در اين مقدار از عمل محدود كرده است.
❌ كافر به عكس است.
محدوديت فسادی كه به وجود میآورد، به خاطر محدوديتی است كه در توان او و شرايط زمانى و مكانی وجود دارد،
و إلّا اگر میتوانست، نيتش اين بود كه بيشتر انجام بدهد.
🍂 بوش مثلاً در عراق اين همه فساد كرده، اگر میتوانست، نيتش اين بود كه فلان كشور ديگر را هم به همين ترتيب، زير سرپنجه سيطره خود و ظلم خود قرار بدهد، لكن نمىتواند، پس نيتش بدتر از عملش است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۴؛ فیض کاشانی
📆 ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۵ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۴. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۷. مقدّمة الواجب... الأمر الثالث في تقسیمات الواجب، توضیح مطلب. ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
9.99M
🎙جلسه ۳۴. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثالث: في تقسیمات الواجب
ج۱، ص ۱۳۷؛ الأمر الثالث: في تقسیمات الواجب
📆 شنبه؛ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۴: «اهمیّت رازداری»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ] عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: «حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) سَبْعِينَ حَدِيثاً لَمْ أُحَدِّثْ بِهَا أَحَداً قَطُّ، وَ لاَ أُحَدِّثُ بِهَا أَحَداً أَبَداً»؛
فَلَمَّا مَضَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ثَقُلَتْ عَلَى عُنُقِي، وَ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي، فَأَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ؛ إِنَّ أَبَاكَ حَدَّثَنِي سَبْعِينَ حَدِيثاً لَمْ يَخْرُجْ مِنِّي شَيْءٌ مِنْهَا، وَ لاَ يَخْرُجُ شَيْءٌ مِنْهَا إِلَى أَحَدٍ، وَ أَمَرَنِي بِسَتْرِهَا، وَ قَدْ ثَقُلَتْ عَلَى عُنُقِي وَ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي؛ فَمَا تَأْمُرُنِي؟
فَقَالَ: «يَا جَابِرُ؛ إِذَا ضَاقَ بِكَ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ، فَاخْرُجْ إِلَى اَلْجَبَّانَةِ، وَ اِحْتَفِرْ حَفِيرَةً، ثُمَّ دَلِّ رَأْسَكَ فِيهَا، وَ قُلْ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ بِكَذَا وَ كَذَا، ثُمَّ طُمَّهُ؛ فَإِنَّ اَلْأَرْضَ تَسْتُرُ عَلَيْكَ.»
قَالَ جَابِرٌ: «فَفَعَلْتُ ذَلِكَ، فَخَفَّ عَنِّي مَا كُنْتُ أَجِدُهُ».
(عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ: مِثْلَهُ.)
🖊 شرح حدیث:
🍃 معلوم میشود این احادیث از اسرار امامت و ولایت و شاید اسرار توحیدی بوده است، شاید هم دربارهی مسائل مربوط به تشکیلات سرّی و فعالیّت های سیاسی ائمّه بوده است.
🍃 ایشان میفرماید: بعد از این هم این روایات را با کسی در میان نخواهم گذاشت.
میگوید: بعد از آن که حضرت باقر (سلاماللهعلیه) از دنیا رفت، این روایاتی که من از آن حضرت تحمّل کرده بودم، بر دوش من سنگینی کرد، کسی نبود که با او در میان بگذارم.
میگوید: حضرت باقر (علیهالسّلام) به من دستور داده بود که اینها را مکتوم بدار! پوشیده بدار! لذا من اینها را به کسی نگفتم، چه کار کنم؟
🌱 جبّانَه یعنی صحرا.
🍃 برو صحرا و گودالی بکَن، سرت را داخل آن گودال آویزان کن! اسرارت را با چاه در میان بگذار! با این حفرهای که در صحرا کَندی در میان بگذار! بر زبان بیاور که دلت خالی بشود.
باز هم به کسی نگو! بعد حفره را پرکن!
زمین اسرار تو را به کسی نخواهد گفت، و رازداری میکند.
🍃 خیلی از حقایق و معارف هست که اصحاب معنا، اصحاب سرّ به آنها دست پیدا میکنند، کسی را پیدا نمیکنند که به آنها بگویند!
ما را اهل و قابل نمیدانند که با ما در میان بگذارند! این اسرار در دلهای آنها میماند.
جابر میگوید: همین کار حضرت را انجام دادم و راحت شدم.
✅ این، درس است.
خیلی از اسرار و معارف را که انسان به آنها دست پیدا میکند، نباید در ملأ عام بیان کند!
🍃 البته معارف عالیه این بزرگواران باید بماند، باید سینه به سینه، دست به دست بگردد. در این، شکّی نیست.
اگر قرار بود اینها را به کسی نگویند، اینها تا الآن نمیماند.
ما نمیدانیم آنچه حضرت به جناب جابر بن یزید جعفی فرمودند، از چه قبیل بوده است.
امّا آنچه ما میدانیم این است که باید معارف اهل بیت را گفت، لکن در بین اهلش.
خیلی از این حرفها وقتی به صورت باز و رها بیان میشود، مستمعین خودش را پیدا نمیکند!
کسانی اینها را میشنوند که اهل آن نیستند، از آن بد معنایی میفهمند، بد استنتاج میکنند.
بعضی، روایات مربوط به مغفرت و الطاف الهی را گاهی طوری در منبر بیان میکنند، که مردم را به گناه کردن جری میکنند!
اگر اینها را انسان همانطوری که وارد شده است، به همان کسانی که شایسته هستند بگوید، چنین تالی فاسدی پیش نمیآید.
🍃 روایاتی در مسائل فقهی از همین قبیل خواندیم، که حضرت فرمود: اگر کسی این واجبات را بجا بیاورد، بعد فافعل ما شِئت.
راوی به حضرت میگوید: یابن رسول الله! یعنی برود گناه کند؟!
فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون! من نگفتم گناه کند؛ یعنی بعد، هر عمل خیری خواستی انجام بدهی، انجام بده!
ببینید چقدر تفاوت بین این دو حرف است.
گاهی اوقات انسان مقتضای حال را رعایت نمیکند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۳۷؛ فیض کاشانی
📆 ۱۰ آبان ۱۳۸۹ (جلسه ۳۷۱ مکاسب محرّمه)
جلسه ۳۵. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... في الإجازة. ج۳، ص ۴۶۷. و أمّا القول في المُجاز. ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.01M
🌺 حدیث جلسه ۳۵: «اخلاص در دعا و عبادت»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ] عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عَلَيْه اَلسَّلاَمُ) أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (صَلَوَاتُ اَلله عَلَيْهِ) كَانَ يَقُولُ:
«طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لله اَلْعِبَادَةَ وَ اَلدُّعَاءَ، وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ، وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اَلله بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ، وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرُهُ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 خوشا به حال آن کسی که برای خدا دعا و عبادت را خالص کند.
✅ نکته اساسی در باب تقرّب الی الله بالدعاء و العبادة همين است، که دعا و عبادت خالصاً للّه باشد.
❌ گاهی انسان عملی را، عبادتی را، مخلصاً للّه شروع میکند، امّا مخلصاً للّه نمیتواند تمام بكند!
🍃 در دعای منقول از حضرت سجاد (عليه السلام) هست: "و استغفرك لما اردت به وجهك، فخالطني فيه ما ليس لك."
حضرت استغفار میکند از آن عملی که انسان در آغاز قصد وجه الله دارد، امّا در ادامه، در وسط کار، انگیزههای گوناگون وارد کار میشوند، و او را مشغول مىكنند.
🍃 بنابراین، اخلاص را، عمل کردن للّه و نگهداشتن آن خلوص كار بزرگی است.
🍃 سپس حضرت میفرمایند: پس دل او مشغول نشود به وسیله آنچه چشم او میبیند.
چشم دائم در حال واردات است.
از زر و زیورهای دنیا، از اشیاء جذّاب و رنگارنگ دنیا، از چیزهای جدّی، از چیزهای غیرجدّی، چشم دائم در حال انعكاس و واردات قلبى است.
وقتى عبادت انسان خالصانه است كه بتواند قلب خود را از توجّه به اين زخارف دنيوی حفظ کند، و نگه دارد.
🌱 به تعبیر يک بزرگوارى میفرمود: انسان بایستى برای دل خودش یک دری درست کند، و نگذارد آن چیزی که مورد نظر او نيست و ممنوع است، وارد دل بشود.
كه اين كار سختى است.
هنر این است که انسان نگذارد دل به آنچه که چشم میبیند، مشغول بشود.
🍃 گوش هم همینطور است.
گوش هم یکى از دروازههاى واردات قلب است، مرتباً واردات از گوش به قلب، به ذهن وارد میشود.
نمیشود انسان گوشش را ببندد، لازم است چيزهايى را بشنود.
لکن آنچه میشنود، او را از ذکر الله غافل نکند.
🍃 سینه او، دل او غمگین نشود به خاطر چیزی که به غیر او داده شده است؛ یعنی حالت حسادت که دانسته و نادانسته در انسان نفوذ مىكند، ذهن و دل انسان را خراب مىكند.
کسی مزیتی پیدا کرده، يا مزيت دنيوی يا غيردنيوی، انسان به او حسادت كند، غمگین بشود، بلكه بایستى خوشحال باشد از اینکه برادر مؤمنش، به اين مزيت نائل شده است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۶؛ فیض کاشانی
📆 ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۶ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۵. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۷. مقدّمة الواجب... الأمر الثالث في تقسیمات الواجب، تطبیق متن. ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
11.5M
🎙جلسه ۳۵. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثالث: في تقسیمات الواجب
ج۱، ص ۱۳۷؛ الأمر الثالث: في تقسیمات الواجب (تطبیق متن)
📆 یکشنبه؛ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۵: «اهتمام به امور مسلمین شرط مسلمانی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:] قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «مَنْ أَصْبَحَ لاَيَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 این، همان روایت معروفی است که در السنه هم خیلی دائر و رائج است که از پیغمبر اکرم نقل میشود.
🌱 گاهی اهتمام به امور مسلمین، اهتمام به امور اشخاص است که یقیناً جزو مصادیق اهتمام به امور مسلمین است.
فرض بفرمایید اگر همسایۀ فقیری دارد، دوست محتاج و مستمندی دارد، از کنار این شخصی که احتیاج به کمک دارد بیتفاوت نگذرد، اهتمام به کار اینها داشته باشد!
✅ لکن معنای مهمتر آن، نگاه به مسائل کلان مسلمین است.
🍃 یقیناً یکی از مصادیق مهمّش (شاید مهمترینش) این است که انسان نسبت به جریانات مرتبط به سرنوشت مسلمانان غافل نباشد.
نه فقط عدم غفلت، بلکه بیتفاوت هم نباشد.
🛑 کسی که نسبت به سرنوشت مسلمانان به شکل عامّ توجّهی ندارد؛ مسأله فلسطین برایش مهمّ نیست، مسائل کلان کشور برایش مهم نیست، مسأله تهدید آمریکا برایش مهم نیست، صدق اهتمام به امور مسلمین در این شخص نیست.
✅ مصداق اتمّش این است؛ یعنی میخواهند تک تک اجزاء جامعۀ اسلامی خود را متعهّد بدانند در زمینۀ مسائل امّت اسلامی.
❌ بیتفاوت بودن، به سرنوشت جامعه کاری نداشتن، خود را متعهّد به اصلاح امور ندانستن، اینها، مصداق لایَهتمّ بأمور المسلمین است.
🍃 اهتمام به امور مسلمین معنایش این است که انسان، مثل یک عضوی از اعضاء خانواده؛ پدر خانواده، برادر خانواده، کسی که در یک خانوادهای زندگی میکند، نسبت به مسائل خانواده حسّاس باشد.
فرض بفرمایید اگر سیل بیاید و خانه را احاطه بکند، نمیتواند این کسی که در این خانواده است، زن است، مرد است، در هر نسبتی از نِسَب خانواده، نمیتواند بیتفاوت باشد.
به فکر میافتد، دنبال علاج میرود، هر کس به قدر قدرت خودش.
پس اهتمام معنایش این است.
🌱 نصیحت هم که در عنوان این باب آمده است، به معنای خیرخواهی است.
این که از نصیحت تلقّی میشود که انسان یک حرفی به کسی بزند! فقط نصیحت این نیست، نصیحت خیرخواهی است، برای کسی خیر بخواهد و راه به او نشان بدهد، درد او برایش درد به حساب بیاید، صَلاح او برایش صَلاح به حساب بیاید.
این، معنای نُصح است.
«النّصیحة لأئّمة المسلمین» هم معنایش این است؛ یعنی خیرخواه امامِ مسلمین باشد.
🍃 طبعاً یکی از مصادیق خیرخواهی این است که اگر یک وقتی یک چیزی به نظرش رسید که راه رشدی است، راه صَلاحی است، این را به آن کسی که میخواهد او را نصیحت کند، به او بگوید.
این، یکی از مصادیق نصیحت است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۳۷؛ فیض کاشانی
📆 ۱۱ آبان ۱۳۸۹ (جلسه ۳۷۲ مکاسب محرّمه)
جلسه ۳۶. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... في الإجازة. ج۳، ص ۴۶۸.القول في المُجاز... الثاني. ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.89M
🌺 حدیث جلسه ۳۶: «ملاک صائب بودن عمل»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْمِنْقَرِيِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَلله (عَلَيْه اَلسَّلاَمُ):
«فِي قَوْلِ اَلله عَزَّ وَ جَلَّ: «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»
قَالَ: لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلاً، وَ لَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلاً؛
وَ إِنَّمَا اَلْإِصَابَةُ خَشْيَةُ اَلله، وَ اَلنِّيَّةُ اَلصَّادِقَةُ وَ اَلْحَسَنَةُ؛
ثُمَّ قَالَ: اَلْإِبْقَاءُ عَلَى اَلْعَمَلِ حَتَّى يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ اَلْعَمَلِ،
وَ اَلْعَمَلُ اَلْخَالِصُ اَلَّذِي لاَتُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اَلله عَزَّ وَ جَلَّ،
وَ اَلنِّيَّةُ أَفْضَلُ مِنَ اَلْعَمَلِ؛ أَلا، وَ إِنَّ اَلنِّيَّةَ هِيَ اَلْعَمَلُ، ثُمَّ تَلاَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلىٰ شٰاكِلَتِهِ» يَعْنِي عَلَى نِيَّتِهِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 مقصود از "ايّكم احسن عملاً" اين نيست كه كدام بيشتر عمل ميكنيد، كثرت عمل مورد نظر نيست، بلكه مراد اين است كه كدام عملتان صائبتر است، به صواب نزديكتر است.
🍃 علامت اصوببودن، ملاک صائببودن عمل اين است كه انسان در عملش خشيت الهى را در دل خود راه بدهد، و نيّت صادق داشته باشد.
✅ عمل را انسان تا پايان خالص نگه بدارد، مشكلتر از خود عمل است.
كارى كه انسان انجام مىدهد، يک تحرّك فيزيكی و جسمانى و يک زحماتی دارد. لكن آن عمل قلبى كه عبارت است از نيت و توجّه دل، سختتر از خود عمل است.
گاهي انسان نمازهاى زيادى مىخواند، امّا دلش غافل است، خشيت ندارد.
يا اينكه خداى نكرده قصد او و نيّت او از اين عمل غير از تقرّب به خدا و رضاى الهی است.
اگر عملى براى توجّه نفوس مردم به او، و تحسين او صورت بگيرد، اين عمل فايدهای ندارد.
🍃 عمل خالص اين است كه قصد تو اين نباشد كه غير از خدا، ديگرى تو را حمد و ستايش كند، از تو تشكر كند.
اگر در عملى مستحب يا واجب، در اقدام اجتماعى يا فردى، نيّتمان اين باشد كه پيش خداى متعال مرضیّ واقع بشود، و خدا آن را بپسندد، اين، مىشود عمل خالص.
اگر شائبهای پيدا شد؛ رضاى مخلوقين، مدح يا توجّه مخلوقين دخالت كرد، عمل از آن خلوص مىافتد، اين عمل خالص نخواهد بود.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۶؛ فیض کاشانی
📆 ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۷ مکاسب محرّمه).
مثاله لو باع مال المالك بثوب،
ثم باع الثوب بمائة،
ثم باعه المشتري بمائتين،
ثم باعه مشتريه بثلثمائة،
فأجاز المالك العقد الأخير، فإنّه لايقتضي إجازة ما سبق، بل لايصحّ سواه،
ولو أجاز الوسط صحّ و ما بعده كالمثمن.
نعم لو كان قد باع الثوب بكتاب،
ثم باع الكتاب بسيف،
ثم باع السيف بفرس،
فإجازة بيع السيف بالفرس تقتضي إجازة ما سبقه من العقود،
لأنّه إنّما يملك السيف إذا ملك العوض الذي اشترى به وهو الكتاب، ولا يملك الكتاب إلا إذا ملك العوض الذي اشترى به وهو الثوب، فهنا يصح ما ذكروه.
📚 الروضة البهیة في شرح اللمعة الدمشفیة
جلسه ۳۶. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۸. مقدّمة الواجب... الأمر الثالث في تقسیمات الواجب... أما امتناع کونه. ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
11.3M
🎙جلسه ۳۶. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثالث: في تقسیمات الواجب
ج۱، ص ۱۳۸؛ أما امتناع کونه من قیود الهیئة
📆 دوشنبه؛ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۶: «عابدترینِ مردم، خیرخواه ترین مردم»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:] قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «أَنْسَكُ اَلنَّاسِ نُسُكاً أَنْصَحُهُمْ جَيْباً، وَ أَسْلَمُهُمْ قَلْباً لِجَمِيعِ اَلْمُسْلِمِينَ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 یعنی عبادتکنندهترین مردم آن کسی است که برای مردم خیرخواهترین باشد.
🌱 معنای این عبارت این است (إنّ أنسک الناس نُسکاً، نُسک به معنی عبادت است. نُسک، نَسک، هر دو، نِسک ظاهراً، درست است.)
یعنی أعبد الناس عبادةً (از همۀ مردم عابدتر) آن کسی است که أنصحهم حبیباً.
🌱 نَصح گفتیم به معنای خیرخواهی کردن است.
کسی که خیر مردم را بخواهد، به آنها خیرشان را تذکر بدهد، به او میگویند ناصح.
این هم که قید شده است این نصح، حبیباً باشد، یعنی کیفیت این نصیحت، کیفیت دوستانه و هوادارانه، هواخواهانه باشد، نه از روی تلخی و بدبینی.
🍂 گاهی انسان به کسی تذکر درستی هم میدهد، امّا این تذکر ناشی از بدبینی او، بددلی او نسبت به این شخصی است که مورد تذکّر قرار میگیرد. این را نمیخواهند،
میگویند حبیباً باشد.
🌱 اوّلاً: این تذکّر خیر از روی محبت، برخاستۀ از محبت باشد.
🌱 ثانیاً: کیفیت بیان و نصیحت، کیفیت دوستانهای باشد، محبتآمیز باشد.
أنصحهم حبیباً و أسلمهم قلباً لجمیع المسلمین.
کسی که هم خیرخواه باشد و خیرخواهی کند، هم سلامت نفس داشته باشد نسبت به همهی مسلمین، یعنی رفتارش با مسلمین، رفتار مسالمتآمیز باشد.
این را مقایسه کنید با رفتار مسلمانهای امروز در کشورهای مختلف، به خصوص دولتهایشان، که چه برخورد غیرمسالمتآمیزی دارند نسبت به مسلمانها!
حالا از فِرق دیگر یا حتی از همان کسانی که با خودشان همعقیده هم هستند!
ببینید، عبادت، این است.
🍃 نظام ارزشی اسلام که ما میگوییم، این چیزها در آن جزو خطوط اصلی است.
از خود نبیّ مکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم این روایت نقل شده است، اینها میشود خطوط اصلی.
لازمۀ مسلمانی و معنای عبادتی که در اسلام وجود دارد، در درجۀ اوّل این است.
عبادتکنندهترین افراد، این فرد است.
البته کسی اگر این خصوصیات را داشته باشد، انسان اینطور تصور میکند که در عبادات شخصی خود هم فیما بینه و بین الله اثر میگذارد.
آنجا هم حالت تضرع و خشیت او بهتر خواهد شد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۳۸؛ فیض کاشانی
📆 ۱۶ آبان ۱۳۸۹ (جلسه ۳۷۳ مکاسب محرّمه)
جلسه ۳۷. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ الفضولي.. في الإجازة. ج۳، ص ۴۶۹. فیالمُجاز..الثالث.. ویجمع الکلّ. ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.16M