🌺 حدیث جلسه ۶۲: «کار نیک زیاد را، زیاد نشمرید، و گناه کوچک را هم کم نشمرید!»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ] سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«لاَتَسْتَكْثِرُوا كَثِيرَ اَلْخَيْرِ، وَ لاَتَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ اَلذُّنُوبِ؛
فَإِنَّ قَلِيلَ اَلذُّنُوبِ يَجْتَمِعُ حَتَّى يَكُونَ كَثِيراً،
[وَ خَافُوا اَللَّهَ فِي اَلسِّرِّ، حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِكُمُ اَلنَّصَفَ]».
🖊 شرح حدیث:
🍃 لاَتَسْتَكْثِرُوا كَثِيرَ اَلْخَيْرِ
هر چه کار نیک را زیاد هم کردید، آن را زیاد نشمرید!
هر چه انسان در پیمانه عمل نیک خود بریزد، باز آن را نمیتواند پر بکند.
مثل نبیّ مکرّم و ائمّه (علیهمالسلام) با آن مقامات، با آن درجات، با آن یقین، با آن عصمت الهی؛ تا آخر عمرشان، نه فقط در اوایل عمر، از خداوند متعال طلب رحمت و مغفرت میکردند.
🛑 همه در مقابل وظیفهای که در قبال پروردگار داریم، کم میآوریم.
هر چه کار نیک بکنیم، کم است.
بنابراین، كار نيكتان را زیاد به حساب نیاورید.
اين كه میفرماید: «و انذرهم یوم الحسرة» قيامت روز حسرت براى همه است؛
حسرت بدکاران و کفّار که معلوم است،
حسرت مؤمنین و متّقین و نیکوکاران از این باب است که: چرا از فرصتهای زندگی، بیش از این استفاده نکردند؟!
بیش از این به خدای متعال تقرّب پیدا نکردند؟!
🍃 وَ لاَتَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ اَلذُّنُوبِ
گناه کوچک و کم را هم کم نشمرید!
زيرا همین گناهان کوچک وقتى روی هم جمع میشود، متراکم میشود، میشود کثیر.
🌱 کمنشمردنش هم به این است که انسان وقتی متوجّه شد که خطا کرده است، گناه کرده است، فوراً استغفار کند؛
«انّ الذین اتّقوا اذا مسّهم طائفٌ من الشیطان تذکّروا».
فوراً انسان با تقوا تذکّر پیدا میکند، استغفار مىکند، همان اوّل کار، این لکّه را پاک میکند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۲؛ فیض کاشانی
📆 ۳ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۰ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۰. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۶۳. السابع ضمان القیمي بالقیمة... و عطف علی ذلك. ۱۰ دی ۱۴۰۲ .mp3
13.89M
🌺 حدیث جلسه ۶۰: «رضایت به قضای الهی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنْ أَبِي عَبْدِاللهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
لَقِيَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَبْدَاللهِ بْنَ جَعْفَرٍ، فَقَالَ:
«يَا عَبْدَ الله؛ كَيْفَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً، وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ، وَ يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ؛ وَ اَلْحَاكِمُ عَلَيْهِ اَلله (و الله حكم عليه)،
وَ أَنَا اَلضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا اَلرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اَللهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ.»
🖊 شرح حدیث:
🌱 عبدالله جعفر داماد اين خانواده است، همسر حضرت زينب (س)، پسر جعفر طيّار، و پسر عموی امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسين (علیهالسّلام).
پدر ايشان جعفر طيّار از شهداى بزرگ صدر اسلام بود، و خود عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) هم يک آقا زادهای بود،
از آقا زادههايى كه در ناز و نعمت بزرگ شده بود، و با دستگاه معاويه رفاقت داشت،
معاويه نسبت به ايشان اظهار علاقه میكرده،
عبدالله بن جعفر يک شخصيّت اين طورى دارد،
لذا در قضية كربلا هم جناب زينب (سلام الله علیها) پا شدند آمدند كربلا،
عبدالله بن جعفر هيچ به روى خودش نياورد، كه ممكن است وظيفهای باشد، حتى جزو كسانى بود كه امام حسين (علیهالسّلام) را نصيحت میكرد، و از رفتن به كربلا منع هم میكرد.
🍃 حضرت مىفرمايد: امام حسن (علیهالسّلام) عبدالله بن جعفر را ديدند فرمودند:
🌱 يَا عَبْدَالله؛ كَيْفَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً، وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ
چطور ممكن است مؤمن، واقعاً مؤمن باشد در حالى كه آن قسمتى كه خداوند براى او قرار داده آن را حقير میشمرد، سهمی كه برايش مقدّر شده آن را كوچک و حقير میشمارد.
🌱 وَ يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ؛
جايگاه خود را تحقير میكند،
مثلاً: آقا ما پسر فلانى هستيم، اين سوابق ماست، اين خانواده ماست، مردم ما را قدر نمیدانند، ما را صدر نمینشانند، از اين گونه حرف ها.
🌱 و الله حكم عليه،
در حالیکه آن كسى كه امور او دست اوست، و حكم بر او مىكند، آن خداست،
خدا اين مقدّرات را فراهم كرده است، در حالى كه خداى متعال تدبير كرده است، و اين كار خداست،
آدم ايراد مىگيرد كه آقا اين هم شد وضع؟
اين هم شد جايگاه و منزلت؟
ما با اين سوابق مان هيچ مسئوليتی در جامعه نداريم، شغلى به ما نمیدهند، اين هم شد زندگى؟
✅ انسان مؤمن میداند كه كار، كار خداست،
امور دست خداست، تقديرات با اراده او تنظيم میشود، ديگر چه شكوهای؟ چه شكايتی؟!
🍃 بعد حضرت منتظر جواب او هم نشدند، به او فرمودند:
🌱 أَنَا اَلضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا اَلرِّضَا
براى آن كسى كه در قلب او جز رضاى از پروردگار خطور نكند، من ضامن هستم كه:
🌱 أَنْ يَدْعُوَ اَللهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ.
دعا كند، خداوند اجابت خواهد كرد.
🍃 ضمانت امام حسن (علیهالسلام) چيز كمى نيست،
بالأخره اينها معارف الهى است،
اينها فقه الله اكبر است،
اينها از فقهى كه ما میخوانیم، طهارت، نجاست، شكيّات، بالاتر از اینهاست.
🍃 اينها تشكيل دهنده هويّت واقعى مؤمن و انسان مؤمن است،
كه اگر تأمين شد، همه سعادت ها براى او تأمين خواهد شد، اينها شاكله روحى انسان مؤمن را تشكيل مىدهد،
🍃 چه توقعی؟ چرا طلبكاری!؟
خوب انسان يک چيزى را دوست دارد، برايش تلاش كند، اين را منع نكردند،
امّا همهاش نق زدن، و گلهمند شدن، و توقع زيادى براى خود درست كردن، و حرص خوردن نتيجهاش هم همين میشد،
و اين در زمان امام حسن (علیهالسّلام) بود،
بعد هم جناب عبدالله رفت دستگاه معاويه،
و روایتى هم دارد كه نشسته بود پهلوى معاويه خبر آوردند كه خدا به تو پسرى داد،
گفت به مناسبت اينكه در خدمت ايشان هستم اسمش را میگذارم معاويه،
كه معاوية بن عبدالله بن جعفر جزو شخصيّت های معروف آن زمان هم بوده است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۶؛ فیض کاشانی
📆 ۱ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۲ مکاسب محرّمه).
جلسه ۶۳. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۴. الثالث عشر في المشتقّ... و ربما يؤيد ذلك. ۱۰ دی ۱۴۰۲ .mp3
11.53M
🎙جلسه ۶۳. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۴؛ ثالثها... و ربما يؤيّد ذلك
📆 یکشنبه؛ ۱۰ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۳: «بپرهیزید از گناهان تحقیرشدهی به وسیلهی ذهن و دل خودتان»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ] قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«اِتَّقُوا اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ، فَإِنَّهَا لاَتُغْفَرُ؛
قُلْتُ: وَ مَا اَلْمُحَقَّرَاتُ؟
قَالَ: اَلرَّجُلُ يُذْنِبُ اَلذَّنْبَ، فَيَقُولُ: طُوبَى لِي، لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي غَيْرُ ذَلِكَ».
🖊 شرح حدیث:
🌱 محقّرات یعنی آن گناهانی که شما آنها را تحقیر میکنید، کوچک میشمرید.
میگوید: این که چیزی نبود، این که کاری نبود.
این را میگویند محقّرات ذنوب.
🍃 فرمود: بپرهیزید از گناهان تحقیرشدهی به وسیلهی ذهن خودتان و دل خودتان!
این گناهان را خدا نمیآمرزد، با اينکه «انّ الله یغفر الذنوب جمیعاً».
❓سؤال كردند: محقّرات چیست؟
✅ فرمودند: آن گناهی است که انسان وقتی انجام میدهد، میگوید خوشا به حال من، اگر غیر از این گناه کار دیگری نكرده باشم.
🛑 تصوّرش این است که این گناه اهمیّتی ندارد، گریبان او را نخواهد گرفت!
درحالیکه این هم هتک حریم الهی است.
اگرچه گناهان، کوچک و بزرگ دارند، امّا هر گناهی بالأخره هتک حریم الهی است.
شما هتک حریم الهی کردی، چون تجرّی نسبت به ساحت ربّ متعال است، خدای متعال از این گناه نمیگذرد.
خود این گناه؛ يعنى تحقير و كوچک شمردن گناه، گناه بزرگی است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۲؛ فیض کاشانی
📆 ۴ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۱ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۱. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۶۶. السابع ضمان القیمي... ثمّ إنّ مقتضى صدق الغرامة. ۱۱ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.88M
🌺 حدیث جلسه ۶۱: «حدود خوف و رجاء»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ أَوْ أَبِيهِ] عَنْ أَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
قُلْتُ لَهُ: مَا كَانَ فِي وَصِيَّةِ لُقْمَانَ؟!
قَالَ كَانَ فِيهَا اَلْأَعَاجِيبُ؛ وَ كَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِيهَا أَنْ قَالَ لاِبْنِهِ:
«خَفِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ اَلثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ،
وَ اُرْجُ اَللهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ»
[ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): كَانَ أَبِي يَقُولُ: إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ؛ نُورُ خِيفَةٍ، وَ نُورُ رَجَاءٍ؛ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا، وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا.]
🖊 شرح حدیث:
🍃 مىفرمايند: در وصايای جناب لقمان سخنان شگفت آوری بود، از جمله اينكه:
🍃 پسرم! خوف تو در برابر پروردگار بايد خوفی باشد كه اگر نيكی جنّ و انس را هم همراه خودت قيامت، پيش پروردگار ببری ممكن است تو را عذاب كند.
❌ گاهى ما خيال مىكنيم كه همهی جهات حسن را داريم.
ايمان كه داريم، عمل صالح هم داريم، نماز میخوانیم، روزه ميگيريم.
مسئوليّتی در تشكيلات نظام اسلامى داريم، بهتر از اين چه میخواهيم؟
انسان محاسباتش اين چنين است.
توجه نمىكند كه گاهى يک خُلق سيّئه در انسان مانند: بخل، شحّ، بدخواهی برای ديگران، بیاهتمامی نسبت به اهداف الهى، بیمهری و بیاعتنایی نسبت به بندگان خدا و امثال اينها، تمام حسنات را ساقط و بى اجر مىكند.
🛑 معمولاً انسان عيوب ديگران را مىبيند، ولى عيوب خود را نمیبیند، يا آن را حمل بر صحت مىكند، يا قابل تحمّل میداند، در حالى كه نظير آن يا كمتر از آن را در ديگرى تحمّل نمىكند،
لذا هميشه اين حالت بايد در انسان باشد كه اگر همه نيكیهاى جنّ و انس را، ثقلين را، پيش خداوند متعال ببرد ممكن است يک نقطه ضعفی در وجود او باشد كه همهی اينها را ساقط كند،
خوف بايد اينقدر باشد،
خوف بايد مانع از غرور شود.
🍃 طرف مقابل خوف هم رجاء است.
🍃 وَ اُرْجُ اَللهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ
انسان بايد اميد را در دل خودش هميشه نگه بدارد، آنچنانکه اگر با گناه جن و انس هم به پيشگاه خداى متعال برود، احتمال بدهد كه رحمت و مغفرت خداى متعال شامل حال او بشود.
به خاطر يک كار خوبى كه با نيّتی خالص انجام داده است، يا يک خصلت خوبى كه در او بوده است، اين خوف و رجاء بايد هر دو باشد.
✅ مهم اين است كه رجاء به غرور نكشد.
غرور به همان معناى لغوی، يعنی دچار بدفهمی و كج فهمی و جهالت شدن، اغترار باللّه، كه در روايات و در دعاها آمده است: "ويلٌ لمن اغترّ بك"، تصوّر كند خدا به ما كه كارى ندارد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۸؛ فیض کاشانی
📆 ۶ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۳ مکاسب محرّمه).
جلسه ۶۴. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۵. الثالث عشر في المشتقّ... فالمعنی في كليهما. ۱۱ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.35M
🎙جلسه ۶۴. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۵؛ ثالثها... فالمعنی في کلیهما
📆 دوشنبه؛ ۱۱ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۴: «از محقّرات از ذنوب بپرهیزید، که طالبی دارد»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ وَ اَلْحَجَّالِ جَمِيعاً عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ زِيَادٍ قَالَ:] قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ؛
فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: اِئْتُوا بِحَطَبٍ؛
فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اَللَّهِ؛ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ
قَالَ: فَلْيَأْتِ كُلُّ إِنْسَانٍ بِمَا قَدَرَ عَلَيْهِ،
فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَيْنَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): هَكَذَا تَجْتَمِعُ اَلذُّنُوبُ؛
ثُمَّ قَالَ: إِيَّاكُمْ وَ اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ؛ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ طَالِباً، أَلاَ وَ إِنَّ طَالِبَهَا يَكْتُبُ «مٰا قَدَّمُوا وَ آثٰارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ».
🖊 شرح حدیث:
🌱 قرعاء یعنی بدون کشت، زمین لخت و بدون زرع.
سرِ کچل را هم عرب میگوید أقرع.
🍃 حضرت با اصحابشان در یک زمین لختی که در آن کشت و زرعی نبود، نازل شدند.
فرمودند: بروید هیزم جمع کنید.
گفتند: این زمین که هیزمی ندارد تا برویم جمع کنیم!
فرمود: جستجو کنید، هر کسی هر چه پيداكرد، بیاورد.
رفتند، هر کس قدرى تراشه، تکهی چوبی، شاخه بريدهای با خود آورد، يک کوتی از چوب خشک و شاخهی بریده جمع شد.
حضرت فرمودند: گناهان هم همینطور جمع میشوند، به نظرتان میرسید که هیچ چيزی در اين زمين وجود ندارد، امّا وقتی گشتید، هر كس یک ذرّه پیدا کرد، روی هم مجموعهای از چوب و حطب شد.
گناه هم همینطور است، به چشم انسان نمیآید، گناهانی که انسان به آنها اعتنا نمیکند، و آنها را چیزی نمیشمارد، ذرّه، ذرّه جمع میشود، میشود یک مجموعهی بزرگ از گناهان مورد تحقیر قرار گرفته، این گناهانی که آن را تحقیر میکنید، از اينها برحذر باشید!
هر چیزی یک طالبی دارد.
چنانچه شما رفتید طلب تراشه و هیزم و گیاه خشک شده کردید، پیدا کردید، هر چیزی طالبی دارد.
آن کسی که دنبال گناهان شماست، تمام اعمال شما را ثبت میكند.
سپس حضرت اشاره به آیهی شريفه سوره یس فرمودند: «نکتب ما قدّموا و آثارهم و کلّ شیء أحصیناه فی امامٍ مبین». (یس - ۱۲)
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۲؛ فیض کاشانی
📆 ۹ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۲ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۲. فقه۵، مکاسب، احکام المقبوض بالعقد الفاسد؛ ج۳، ص ۲۶۹. السابع ضمان القیمي بالقیمة... ولو لم یدفعها. ۱۲ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.94M
🌺 حدیث جلسه ۶۲: «آثار خوف و رجاء»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ قَالَ:]
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ يُلِمُّونَ بِالْمَعَاصِي، وَ يَقُولُونَ نَرْجُو؛
فَقَالَ: كَذَبُوا، لَيْسُوا لَنَا بِمَوَالٍ؛
أُولَئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمُ اَلْأَمَانِيُّ؛
مَنْ رَجَا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ، وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْءٍ (شیئاً) هَرَبَ مِنْهُ.»
🖊 شرح حدیث:
به حضرت عرض كردند از دوستان و شيعيان شما بعضى اين طورند كه: "يُلِمّون بالمعاصي"،
يعنى: خودشان را گرفتار معصيت میكنند،
🌱 الالمام بالشيء، يعنی: بر چيزى مشرف شدن، وارد شدن،
معصيت مىكنند و مىگويند: ما اميد به خداوند (متعال) داريم، كه گناهان ما را بيامرزد!
🍃 فقال (ع): كذبوا، فرمودند: دروغ مىگويند.
🍃 ليسوا لنا بموالٍ، اينها جزو مواليان ما نيستند، جزو دوستان و متّصلين به ما نيستند.
🍃 "ترّجحت بهم الاماني"، آنها كسانى هستند كه آرزوهاى خام و هوسها ايشان را به اين طرف و آن طرف متمايل كرده است،
اختيارشان در دست هوسها و آرزوهایشان است.
🍃 سپس فرمودند: كسی كه اميد به چيزى دارد براى آن اقدام میكند، عمل مىكند.
رجاء از عمل جدا نيست، اميد كه باشد حركت و عمل هم به دنبال آن است.
🍃 و اگر كسی از چيزی بترسد از آن مىگريزد،
پس اگر نگريخت معلوم مىشود، ترسی از آن ندارد، اگر عمل نكرد و پيش نرفت، به آن شيء رجاء و اميدی ندارد.
🍃 حضرت معيار خوف و رجاء را بيان فرمودند:
خوف و رجائی كه در روايات بسيارى نقل شده است،
🍃 خوف آن حالتى است در انسان كه منشاء گريز از موجب خوف باشد.
🍃 و رجاء حالتى است كه به سمت آن مرجوّ شوق و حركت بوجود بياورد، و إلّا حقيقتاً خوف و رجاء نيست.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۹؛ فیض کاشانی
📆 ۷ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۴ مکاسب محرّمه).
جلسه ۶۵. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۷. الثالث عشر في المشتقّ... خامسها أنّ المراد بالحال. ۱۲ دی ۱۴۰۲ .mp3
11.32M
🎙جلسه ۶۵. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتقّ
ج۱، ص ۶۷؛ خامسها: أنّ المراد بالحال
📆 سهشنبه؛ ۱۲ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۵: «تحقیرِ گناه»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
«اِتَّقُوا اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ، فَإِنَّ لَهَا طَالِباً؛
يَقُولُ أَحَدُكُمْ: أُذْنِبُ، وَ أَسْتَغْفِرُ؛
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «وَ نَكْتُبُ مٰا قَدَّمُوا وَ آثٰارَهُمْ، وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ»
وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّهٰا إِنْ تَكُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِي اَلْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 چیز کوچک اگر جستجوکنندهای و طلبکنندهای پشت سرش نباشد، ممکن است از یاد برود،
امّا وقتی چشم بینایی و دست قدرتمندی به دنبال او است، هر چه هم کوچک باشد، از دست نخواهد رفت، محفوظ خواهد ماند.
🛑 این گناهانی که مورد تحقیر شماست، و آن را کوچک میشمرید، طلبکنندهای دارد، چشم بصیری به دنبال آنهاست.
🍂 یکی از شما ممکن است اینطور بگوید: گناه میکنم، بعد هم استغفار میکنم!
❌ این، کوچکشمردن گناه است.
چیزی نیست، حالا یک گناهی میکنیم، بعد هم استغفار میکنیم، توبه میکنیم.
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «وَ نَكْتُبُ مٰا قَدَّمُوا وَ آثٰارَهُمْ، وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ»
وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّهٰا إِنْ تَكُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِي اَلْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ».
🍃 این عملی که انجام دادید اگر به کوچکی یک حبّه خردل هم باشد، هر جا باشد، خدای متعال آن را در روز قیامت حاضر میکند.
اين عمل در چهرهی حقیقی خود ظاهر میشود. «إِنَّ اَللّٰهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ».
🍃 مرحوم فیض در بیان این حدیث میفرمایند: یستفاد من الحدیث انّ الجرئة علی الذّنب اتکالاً علی الاستغفار بعده تحقیرٌ له.
همین که شما گناه کنید، به این خاطرجمعی که بعد استغفار خواهم کرد، خود این، تحقیرِ گناه است.
و هو کذلک.
ایشان میفرمایند: واقعاً همین هم هست.
کیف لا؟ و هذا محقّقٌ معجّلٌ نقدٌ، و ذاک موهومٌ مؤجّلٌ نسیئةٌ.
این گناه یک کار نقدی است شما دارید انجام میدهید، امّا آن توبهای که بناست بکنید، آن نسیه است، معلوم نیست اتفاق بیفتد.
آیا انسان عمر خواهد داشت تا آن وقتی که توبه بکند؟
آیا مهلت خواهد یافت؟
آیا به یادش خواهد ماند؟
چه قدر از گناهانی است که ما کردیم، اصلاً یادمان رفته!
از گناهی که در یادمان باقی نمانده چطور توبه کنیم؟
اينها عوارض گناه است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۳؛ فیض کاشانی
📆 ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۳ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۳. فقه۵، مکاسب، الکلام في شروط المتعاقدین؛ ج۳، ص ۲۷۳. مقدمات بحث. ۱۳ دی ۱۴۰۲ .mp3
10.79M
🌺 حدیث جلسه ۶۳: «خوف و اثر در اعمال جوارحی»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ اَلرَّقِّيِّ] عَنْ أَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
فِي قَوْلِ اَلله عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لِمَنْ خٰافَ مَقٰامَ رَبِّهِ جَنَّتٰانِ»
قَالَ: مَنْ عَلِمَ أَنَّ اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُهُ، وَ يَفْعَلُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ، فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ اَلْقَبِيحِ مِنَ اَلْأَعْمَالِ، فَذَلِكَ اَلَّذِي «خٰافَ مَقٰامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوىٰ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 كسى كه بداند هم خداوند متعال او را میبيند و هم سخن او را مىشنود،
و نيز مىداند كه خداوند متعال عمل خير و شر او را مىشناسد و عالم به آن است،
و اين علم، مانع و حاجز او از عمل قبيح بشود،
كسی كه اين خصوصيّات را داشته باشد، او خائف است
🌱 خوف با اين كه از اعمال جوانحی است، لكن آن خوفی كه در قرآن بر آن تكيه شده است «و لمن خاف مقام ربه جنتان»، صرفاً آن عمل جوانحی نيست، بلكه عمل جوانحی همراه با عمل جوارحی است.
❌ اگر خوف در عمل و رفتار انسان متحقّق نشود، ترس نيست، آن مرتبهای از خوف و ترس، كه در معارف اسلامی معتبر است، آن مرحله از خوف نيست،
✅ خوف واقعى آن وقتى است كه با عمل همراه باشد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۴۹۹؛ فیض کاشانی
📆 ۸ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۵ مکاسب محرّمه).
🌺 حدیث جلسه ۶۴: «خوف گذشته و آینده، مصلح عمل»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ اَلْحَذَّاءِ] عَنْ أَبِي عَبْدِالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«اَلْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ؛
ذَنْبٍ قَدْ مَضَى، لاَ يَدْرِي مَا صَنَعَ اَللهُ فِيهِ،
وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِيَ، لاَ يَدْرِي مَا يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ اَلْمَهَالِكِ؛
فَهُوَ لاَ يُصْبِحُ إِلّا خَائِفاً، وَ لاَ يُصْلِحُهُ إِلّا اَلْخَوْفُ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 هميشه مؤمن بين دو خوف و بيم قرار دارد، نمىتواند بیخيال باشد.
1⃣ يک خوف از ناحيه گناهى است كه از او سر زده،
كه وقتى گناه صادر شد ديگر كارى نمىشود كرد،
مثل زخمى است كه وارد بر بدن میشود،
اگر استغفار و توبه و گذشت الهى باشد، جبران میشود،
و إلّا همانطور كه در دعای كميل مىفرمايد: "لا أجد مفرّاً ممّا كان منّي"، ذنبی كه انجام دادم، ديگر از آن مفرّی ندارم،
اين يک خوف، كه نمیداند خداى متعال درباره آن گناه با او چگونه رفتار خواهد كرد؟!
ممكن است خداى متعال بخشيده باشد، توبه او قبول شده باشد،
و ممكن است به دليلی توبه او قبول نشده باشد،
پس اين يک بيم از گذشته خود.
2⃣ خوف ديگر از ناحيه آينده است،
مدّتی عمر خواهيم كرد، يک ساعت، يک روز، يک سال، يا ده سال، بالأخره يک زمانى پيشرو داريم،
در اين مدّت پيش رو چه بلايی ممكن است بهسر خودمان بياوريم،
ممكن است لغزشهایی پيش بيايد، انسان بلغزد.
🍃 گفت: حكم مستوری و مستى همه بر عاقبت است.
خيلیها زندگىهاى خوبى داشتند، امّا در يک نقطهی حساس لغزيدند،
🍃 معيار هم نقطه حساس است كه انسان میلغزد،
مانند اتومبيلی كه از ۹۹۹ كيلومتر از مسافت ۱.۰۰۰ كيلومتری را به سلامت طىّ مىكند، امّا اگر كيلومتر آخر تصادف كند به مقصد نرسيده است،
در اين جهت فرقى بين اين تصادف، و تصادف در كيلومتر اوّل نيست، پس تا راه باقى است احتمال خطر هست،
اين هم يک خوف ديگر.
✅ نه اينكه قابل پيشگيری نيست،
با مراقبت و با تقوا انسان مىتواند پيشگيری كند،
امّا خوفِ اين وجود دارد كه در يک جاى خاصّی، در يک لغزشگاه خاصّی با نقطهی ضعفی كه هر كسى دارد بلغزد.
🍃 مؤمن صبح نمىكند، روزگار را نمیگذارند، مگر در حال خوف، بيمناكی.
❌ بیخيالی و بیفکری و غفلت براى مؤمن معنى ندارد؛
چون دائم اين بيمناكی در او هست.
✅ بعد مىفرمايد: همين خوف او را اصلاح مىكند:
1⃣ خوف نسبت به گذشته او را به توبه، به استغفار، و تضرّع به درگاه پروردگار سوق مىدهد.
2⃣ خوف نسبت به آينده او را به مراقبت و تقوا سوق مىدهد.
❌ اگر اين خوف در انسان نباشد، نه انسان از گذشتهاش توبه مىكند، و نه ملاحظه و پرهيز از آينده مىكند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۰۱؛ فیض کاشانی
📆 ۱۳ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۶ مکاسب محرّمه).
جلسه ۶۶. اصول۱، کفایة؛ ج۱، ص ۶۸. الثالث عشر في المشتقّ... خامسها... و يؤيّد ذلك. ۱۶ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.33M
🎙جلسه ۶۶. اصول۱، کفایةالأصول؛
الثالث عشر: في المشتق
ج۱، ص ۶۸؛ خامسها... و يؤيّد ذلك: اتفاق أهل العربیة
📆 شنبه؛ ۱۶ دی ۱۴۰۲
#کفایة_الأصول
#اصول۱
🌺 حدیث جلسه ۶۶: «گناه صغیره و کبیره»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلنَّهِيكِيِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ اَلْقَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «لاَ صَغِيرَةَ مَعَ اَلْإِصْرَارِ، وَ لاَ كَبِيرَةَ مَعَ اَلاِسْتِغْفَارِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 گناهان مختلف الحالند؛
بعضی کوچکترند، بعضی بزرگترند.
یا به تعبیری، بعضی کبیره، و بعضی گناه صغیره هستند.
🍃 امّا فرمود: اگر انسان بر گناهی اصرار دارد، مکرّر آن گناه را انجام میدهد، مثل یک عادتی شده است این گناه در او، هر چند آن گناه به طبیعت الحال، صغیره باشد، دیگر صغیره نیست.
همین گناه صغیره هم با اصرار تبدیل به گناه کبیره مىشود.
🍃 از آن طرف هم اگر گناه کبیرهای را خدای نکرده انسان انجام بدهد، وقتی استغفار انجام گرفت، این گناه دیگر وجود ندارد. استغفار محو میکند گناه را.
طلب مغفرت از پروردگار، این خصوصیت را دارد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۰۳؛ فیض کاشانی
📆 ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ (جلسه ۳۳۴ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۵. فقه۵، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ البلوغ؛ ج۳، ص ۲۷۹. و قال في القواعد. ۱۷ دی ۱۴۰۲ .mp3
12.17M
🌺 حدیث جلسه ۶۵: «حسن ظنّ به خدا»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْمِنْقَرِيِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ] قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاَلله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«حُسْنُ اَلظَّنِّ بِالله أَنْ لاَتَرْجُوَ إِلّا اَللهَ، وَ لاَتَخَافَ إِلّا ذَنْبَكَ.»
🖊 شرح حدیث:
🍃 حسن ظّن و سوء ظّن بالله يكى از آن مطالبى است كه هم در روايات وارد شده است، هم در قرآن كريم.
🍃 در آيه شريفه دارد: «وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا» (فتح - ۶)
كه در همين سوره شريفه مصداق سوء ظّن به خدا را معيّن مىكند، بعد از چند آيه میفرماید: «بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلَىٰ أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَ زُيِّنَ ذَٰلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنتُمْ قَوْمًا بُوراً» (فتح - ۱۲)
كه قضيه حديبيّه است،
وقتى پيغمبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) بدون سلاح به سمت حديبيه حركت كردند، منافقينی كه در مدينه بودند گفتند رفت، تمام شد، اسلام تمام شد، پيغمبر رفت كه برنگردد، در مكّه همه را قتل عام مىكنند، به خداى متعال سوء ظّن نشان دادند.
🌱 سوء ظّن به خدا، يعنى اينكه خداى متعال مؤمنين را حمايت و كمک نمىكند.
اين يک مصداق سوء ظّن بالله است.
🌱 مصداق ديگرش اين است كه انسان بگويد، خداى متعال روزى ما را نمىرساند،
با اينكه خدا وعده كرده روزى را برساند.
❇️ نقطه مقابل، حسن ظّن است، حسن ظّن يعنى وقتی خداى متعال مىفرمايد: «إنّ الله يدافع عن الذين امنوا» حسن ظّن به وعدههاى خدا داشته باشد «قل صدق الله»، هو اصدق القائلين،
اينها درسهای عملى ماست،
فقه حقيقی و فقه اكبر اینهاست، كه انسان بداند چه طور بايد زندگى كند،
با خدا چه طور بايد معامله كند.
🍃 در اين روايت ميفرمايد: «حسن ظّن بالله» اين است كه: «أن لاترجو إلّا الله»، غير از خدا اميد به كسى نداشته باشی،
دل به كسى نبندی.
❌ البته معنايش اين نيست كه وسائط طبيعى و مادى و عادى را نديده بگيری، اين حسن ظّن نيست،
وسائل طبيعى و عادى هم از خداست، از غير خدا نيست، آنها را هم خدا به ما داده، بايد از آنها استفاده كرد.
🍃 «و لاتخاف إلّا ذنبك» از غير از گناه خودت از كسى نترسی، از قدرتها نهراسی.
🌱 «ما أصابك من سيّئةٍ فمن نفسك»
هر بدى كه به ما میرسد ناشى از گناه ماست، پس از گناه خود بترسيم.
✅ ترس از گناه هم معنايش اين است كه انسان سعى كند انجام ندهد،
يا اينكه اگر خداى نكرده انجام داد توبه كند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۰۱؛ فیض کاشانی
📆 ۱۴ آبان ۱۳۸۶ (جلسه ۱۸۷ مکاسب محرّمه).