eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
940 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ای که بر تربت من می گذری روضه بخوان نام زینب شنوم زیر لحد گریه کننم.... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ ای که بر تربت من می گذری روضه بخوان نام زینب شنوم زیر لحد گریه کننم.... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ شهیدمحمدحسن (رسول) خلیلــــــــــی تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۹/۲۰ محل تولد: تهران وضعیت تاهل: مجرد فرزند دوم خانواده‌ی آقای رمضانعلی خلیلی دانش آموخته‌ی: دانشگاه امام حسین علیه السلام دانشجوی: رشته ی مدیریت اعزام به سوریه: بر حسب وظیفه تخصص: تخریب - تاکتیک - جنگ های نامنظم شهادت در تاریخ : ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۹۲ محل شهادت:سوریه _حلب محل دفن: تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها ، قطعه 53 ، ردیف 87/الف شهید  مورد علاقه : شهید حاج محسن دین شعاری صفات بارز اخلاقی : بسیار خوش رو و شوخ طبع ، اهل تفریح و گردش خصوصا با دوستانش ، ورزشکار ، عاطفی ، دل رحم ، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان ، بخشنده ، سر به زیر و با حیا ، با غیرت ، هیاتی ، مطیع رهبر ، نظامی متخصص و... علایق: کارهای هیجانی و پر استرس ، ورزش (جودو ، کاراته ، کوهنوردی و راپل) ، خوشنویسی ، نقاشی ، طراحی ، سفر ، زیارت اهل بیت علیهم السلام و شهدا ، خدمت به شهدا حتی با رنگ آمیزی قبورشان ، شرکت در مجالس اهل بیت (ع) و... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ شهید محمد حسن (رسول) خلیلی  20 آذر 1365 در زمان جنگ تحمیلی عراق در تهران به دنیا آمد. پدرشان همیشه در جبهه ها بود و ایشان را خیلی کم میدیدند. وی فرزند دوم خانواده است و برخلاف برادرش شخصیت آرام و ساکتی داشت و خیلی شیطنت نمی کرد.از همان دوران کودکی نیزبا اعتقاد و مومن بود. تا تمام شدن جنگ تحمیلی همراه خانواده در تهران زندگی می کرد و پس از اتمام جنگ به کرج رفتند.اما در سن هجده سالگی بار دیگر به تهران بازگشتند. او مصادف با ولادت امام حسن عسگری علیه السلام به دنیا آمد به همین علت نامش را محمد حسن گذاشتند اما در خانه رسول صدایش می کردند.زمانی که  ماموریت بود وضرورت داشت که اسم مستعارانتخاب کنند؛ رسول اسم مستعار «ابوخلیل» را انتخاب کرده بود. او در دبیرستان رشته علوم انسانی را خواند و در دانشگاه رشته مدیریت را ادامه داد. در سن 13 سالگی بود که وارد بسیج شد اوایل چون سنش کمتر از حداقل مورد نظر بود، قبول نمی‌کردند اما بالاخره رفت و عضو شد.شهید رسول خلیلی یک بعدی نبود، کوهنوردی می‌رفت، ورزش می‌رفت، دعای ندبه می‌رفت. شب‌های جمعه به بهشت زهرا(س) و از آنجا هم به شاه عبدالعظیم می‌رفت. در هیئت‌های مختلفی شرکت می‌کرد از جمله هیئت ریحانه‌النبی را خیلی دوست داشت.او از دوران کودکی به نحوی تربیت شده بود که درتمام مجالس مذهبی شرکت می کرد. بصیرتی که در دفاع از حریم ولایت داشت این مجالس مذهبی بود که در استحکام ستون‌های زندگی‌ اش مؤثر بود.  به راپل و کوه‌نوردی خیلی علاقه داشت و برای آموزش سلاح نیز می‌رفت. از دوران کودکی به دنبال نقاشی و درس عربی و قرآن بود. سوریه هم که رفته بود در آنجا با بچه‌ها عربی صحبت میکرد. به زبان عربی تسلط کامل داشت و در خانه هم اخبار را به زبان عربی گوش میداد. رسول به ولایت و حضرت آقا و دفاع از حریم ولایت خیلی علاقه داشت. وقتی از همان ابتدا در خط ولایت بود در انتها نیز به دفاع از حریم ولایت رفت. چه ولایتی بالاتر از امام حسین(ع) که از حریم خواهرش دفاع کند و این هم نتیجه‌اش بود که به مقام شهادت رسید. شهید رسول خلیلی بصیرت دینی داشت و مطیع حرف پدر و مادرش بود. از ایشان مشورت می گرفت و راهکار می‌خواست حتی در انتخاب دوست و رفیق. در تشییع جنازه‌اش سیل جمعیت، همه از قشر جوان و دوست و همکار و همکلاسی‌های خودش بودند. به رعایت حلال و حرام اهمیت زیادی می‌داد. روزی که فردای آن عازم سوریه بود، خمس مالش را حساب کرد. در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر فعال بود. یکی از دوستانش می‌گفت بعد رسول کسی نیست که به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن. اواسط شهریور ماه بود که تصمیم به رفتن گرفت، وصیتنامه اش را هم نوشت و به رسم امانت به پدر سپرد تا اگر برنگشت دستخطی برای آن ها به یادگار گذاشته باشد. از زیر قران رد شد و رفت و از همه چیز دل کند و مادر و پدر و برادرش برایش آرزو های خوب کردند. از آنجایی که شهید رسول خلیلی به دوره های سخت نظامی علاقه بسیاری داشت و با توجه به تخصص های مختلفی که در امور نظامی داشت بیشتر به تخریب علاقه داشت و تخریب چی به روز و ماهری بود و بر حسب وظیفه راهی دفاع از حرم آل الله شد و یکی از مدافعان حرم بانوی مقاومت عقیله بنی هاشم بود.مانند تمام کسانی که در مسیر پیشوایشان ابا عبدالله‌ الحسین (ع) گام برداشتند واز دین خدا دفاع کردند و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفتند. سرانجام شهید رسول خلیلی روز دوشنبه 27 آبان 1392 مصادف با 14 محرم الحرام 1435 و 18/11/2013 در ساعت 14:۰۰ بعد از ظهر در حال پاکسازی یکی از محورهای دشمن بال در بال ملائک گشود و زندگی جاودانه اش در بهشت را آغاز کرد و به فیض عظیم شهادت نائل گشت. یکی از عنایات پروردگار متعال و سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سنگ مزار شهید رسول خلیلی که مزد دفاع از حرم بانو زینب (س) میباشد که توسط دوستان شهید از کربلا آورده شده. این سنگ از سنگ های دیوار داخل حرم میباشد و به دلیل قدمت بالای سنگ با عنایت پروردگار صحیح و سالم به ایران آورده میشود و سنگ مزار شهید رسول خلیلی میشود.طبق وصیت شهید که گفته بود بر سر مزار من روضه حضرت زینب (س) بخوانید ،این شعر روی سنگ نوشته شده است: ای که برتربت من میگذری روضه بخوان نام زینب (س) شـــنوم زیر لحد گریه کنم. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ وصیت نامه شهید مدافع حرم رسول خلیلی 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 سوره آل عمران آیه 195 "فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ" آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند جهاد کردند و کشته شدند، همانجا بدی های آنان را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی که زیر درختان آن نهرهای اب جاری و روان است، داخل می کنیم و این پاداشی است از جانب خدا. با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم و مهربان که در حق بنده حقیر از هیچ چیزی کم نگذاشته است و سلام و دورد به محضر صاحب العصر و الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله العالی) و روح پاک تمامی شهدای اسلام به خصوص سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین (ع) که جان ها همه فدای آن بزرگوار.به موجب آیه شریفه "کل نفس ذائقه الموت" تمامی موجودات از چشیدن شربت مرگ ناگزیر بوده و حیات ابدی منحصر به ذات اقدس باری تعالی می باشد.این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم.پدر و مادر عزیزم که سلام و درود خداوند بر شما باد از شما کمال قدردانی را دارم که مرا با محبت اهل بیت (ع) و راه ایشان و در کمال صبر و عاشقانه بزرگ کردید و همیشه کمک حال من بوده اید. از شما عذرخواهی می کنم و سرافکنده ام که فرزندی خوب برای شما نبودم و در حق شما آنچنان که باید خوبی نکرده ام. از شما می خواهم که مرا حلال کنید.در حق این فرزند حقیرتان دعا کرده و از خداوند بخواهید که او را ببخشد و این قربانی را در راه خود بپذیرد. می دانم که شما ناراحت نیستید؛ زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموخته اید و این همیشه آروزی دیرینه من بوده که خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند.خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.اما چه خوشحالی بالاتر از اینکه فدایی راه این بزرگواران شویم. پس غمگین نباشد.برادر عزیزم مرا حلال کن و ببخش ، می دانم که در حق تو هم کوتاهی کردم، برایم دعا کن و مرا نیز حلال کن، خدا را سرلوحه کارهای خود قرار بده. از خداوند می خواهم همیشه کمک حال تو برادر عزیزم باشد. دعا برایم یادت نرود.از فامیل، همبستگان نیز می خواهم که مرا حلال کنند و ببخشند و برایم دعا کنند.رفقا، دوستان و همکاران و همنشینان عزیرم که شاید بیشترین اوقات زندگیم را در کنار شما بوده ام، خداوند را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطا کرده که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما دارم تا تکمیل کننده و یاری دهنده من باشید.شما همگی می دانید من راه خود را انتخاب کردم و این راه را دوست داشته و دارم و خیلی از شماها هم کمک کننده من بودید از تمامی شما عذر می خواهم که رفاقت را در حق شما تمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید.مرا ببخشید، برایم بسیار دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید.من خود را در حد و اندازه ای نمی بینم که برای کسی نصیحت و پندی داشته باشم و اگر ما دنبال پند و نصیحت باشیم چه بسیار است. فقط می خواهد چشم بینا و گوش شنوا. خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به امید سر کویش پر و بالی بزنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آن که آورد مرا باز برد تا وطنم مرغ بال ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم پناه می برم به خداوند مهربان و از او می خواهم که بر من سخت نگیرد. شب اول قبر دعا برایم را فراموش نکنید رفقا و من الله التوفیق العبد الحقیر محمد حسن خلیلی (رسول) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_پانزدهم5⃣1⃣
⚘﷽⚘ ⃣1⃣ توی اوتوبوس نشستم و سرمو به شیشه تکیه دادم... هنذفری توی گوشمه و آهنگ رسم همسفری حامد رو رو پلی کردم... و آروم اشک میریزم😭 این دو روز با همه خاطراتش گذشت... و من کل قلبمو توی شهر قم روی صحن حرم بی بی بین دوتا چشم عسلی جا گذاشتم... حالا منی که دارم بر میگردم بی دلم...💔 بی قلب...💔 مطمئنم تا آخر عمر دیگه نه میتونم دلمو برگردونم نه به کس دیگه بسپارمش... 😢 همون لحظه های اول حرکت فاطمه از خستگی خوابش برد😪 منم چشمامو بستم از خستگی و بی خوابی دیشب خیلی سریع خوابم برد...😴 با تکونای دست فاطمه از خواب بلند شدم😶 فاطی: فائزه جان پاشو رسیدیم. _وای من چقدر خواب بودم مگه؟😱 فاطی: من کلا برای نمازم بیدارت نکردم دلم نیومد تا همین الانم عین خرس قطبی خواب بودی😅 _بی ادب😬 ساعت ۴ صبحه مامان اینا با ماشین اومدن دنبالمون قرار شد فاطمه ام بیاد خونه ما بعد نماز صبح فاطمه خوابید😪 دوربینمو📷 برداشتم و گرفتم جلوم... _بخاطر تو بود که سید رو دیدم... تو باعث همه این اتفاقا شدی... تسبیحی که محمدجواد بهم داد و دور دوربین بستم... 😭 گذاشتم روی زمین و خودم دراز کشیدم ولی دیگه خوابم نمیومد... چشمامو بستم و اولین چیزی که جلوی چشمام نقش بست چهره ی محمدجواد بود...😢 زنگ صدای قشنگش هنوز تو گوشمه...😢 چقدر قشنگ اسممو صدا زد... چقدر قشنگ😭 خدایا خورشید داره طلوع میکنه... تورو به همین لحظه مقدس که روز داره سر میزنه یا عشقی که تو دلم لونه کرده رو بیرون کن یا من و به محمدجواد برسون...😭 ای خدا😭😭😭😭😭 چقدر آرزوی محال میکنم....😭 دیوونه شدم...😭 ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ غم مخور ... یوسفـ❤️ـ گم گشته ... می آید ای دل سلام یوسفـ❤️ـ زهرا .... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 25 July 2020 قمری: السبت، 4 ذو الحجة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ روزی که به تو بشود باز .... ای جان دلمـ♥️ من آن روز بخیر است😍 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸امام علی (ع): 🔹 خويشاوندان خود را گرامى بدار، چرا كه آنان بال و پرِ تو هستند. (غررالحكم: ج۲، ص۲۲۹) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔅 📖 صفحه 445 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - shoor 1 - fatemie 2 - 98.11.08 - narimani.mp3
6.39M
احساسی 🍃اسمتو بردم زیر بارون 🍃بارون گفت حسین 🎤 👌فوق زیبا •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
💌🕊💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌 💌🕊 🕊 عاشـــ❤ـــقی کانـــال شــ❤ـــهید من معرفی 💌 💌🕊 💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘ گفتم به کجا؟گفت صدایم کردند گل بودم واز شاخه جدایم کردند گفتم که فرشتگان چه کردندت؟گفت روزی خورسفره ی خدایم کردند •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ گفتم به کجا؟گفت صدایم کردند گل بودم واز شاخه جدایم کردند گفتم که فرشتگان چه کردندت؟گفت روزی خور
⚘﷽⚘ تاریخ تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱ محل تولد:گلبوی بالا کدکن، شهرستان تربت حیدریه، ایران تاریخ شهادت :۲۳ اسفند ۱۳۶۳ محل شهادت :شرق دجله، عراق مزار شریف :مشهد، بهشت رضا، ایران اطلاعات نظامی :فرماندهیتیپ هجده جوادالائمه رسته نظامی:سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جنگ:جنگ ایران و عراق عملیاتهای مهم:عملیات والفجر ۳ عملیات :بدر،فتح المبین،بیت‌المقدس ،مسلم بن عقیل ،رمضان •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ شهید عبدالحسین برونسی، متولد ۱۳۲۱ محل تولد: روستای گلبوی کدکن( تربیت حیدریه) تاریخ شهادت: ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ – مادر شهید: در مقطع تحصیلی ابتدایی با این که همزمان با تحصیل کار هم می کرد، نمره هایش همیشه خوب بود. یک روز گفت «از فردا اجازه بدین مدرسه نرم… اون مدرسه دیگه نجس شده!» علت را پرسیدیم. با غیظ گفت: دیروز این معلم طاغوتی رو با یک دختری دیدم که …» از فردا گذاشتیمش مکتب به یاد گرفتن قرآن. شهید برونسی در خاطراتش می نویسد: در دوران سربازی و در پایان دوره آموزشی یکبار من را از طرف پادگان بردند بیرجند، جلوی یک خانه ویلایی بزرگ. گفتند از این به بعد در اختیار صاحب این خانه هستی! وارد خانه که شدم دریکی از اتاق ها باز بود. گفتم یا الله، صدای زن جوانی بلند شد: یا الله گفتنت دیگه چیه؟! بیا تو! زیر لب گفتم خدایا توکل بر خودت. داخل که رفتم، چشم هایم یکهو سیاهی رفت… گوشه اتاق روی مبل، زن جوان بی حجابی لم داده بود. با یک آرایش غلیظ و حال بهم زن! بلافاصله از اتاق زدم بیرون. گوشم بدهکار هارت و هورتش نشد… خدمتکارهای خانم دنبالم بودند که دوباره من را بکشانند داخل. ولی حریفم نشدند. وقتی موضوع به گوش مافوقم در پادگان رسید، قرار شد به عنوان تنبیه تمام توالت ها را تمیز کنم. امیدوار بودند زیر بار نظافت توالت ها کمر خم کنم و کوتاه بیایم.اما وقتی دیدند حریف اعتقاد و مسلکم نمی شوند کوتاه آمدند. – همسر شهید: بعضی ها از تقسیم اراضی* خوشحال بودند ولی عبدالحسین ناراحت. صاحب زمین گفته بود زمین ها از شیر مادر حلال تر. اما در جوابش گفت اگر شما هم راضی باشی حق یتیم رو نمی شه کاری کرد. بعد هم رفتیم مشهد و در مغازه سبزی فروشی مشغول کار شد، یک روز آمد و گفت: نمی روم. پرسیدم چرا؟ گفت آدم درستی نیست سبزی ها را می ریزه توی آب که سنگین تر بشه. بعد رفت تو لبنیاتی، آنجا هم زیاد نماند. گفتم چطور؟ گفت کم فروشی می کنه، جنس بد و خوب را قاطی می کنه. از فردایش رفت سرگذر برای بنایی، کم کم تو کار جا افتاد و بعد از مدتی شاگرد می گرفت. دستمزدش هم از قبل بهتر شده بود. – همرزم شهید: همیشه سخت ترین مسیرها را توی عملیات ها به گردان عبدالله می دادندکه مسئولیتش با شهید برونسی بود. روی همین حساب هم پیش خودی ها و دشمن معروف شده بود. توی رادیو عراق اسمش را با غیظ می آوردند و برای سرش جایزه گذاشته بودند. – همسر شهید: یک بار یکی از بچه های خودمان را باید سریع می رساندیم بیمارستان. در آن شرایط سخت ، به ماشین بیت المال که جلو خانه بود دست نزد. سریع رفت یک تاکسی گرفت. تا این حد در استفاده از اموال عمومی دقیق بود و حساس! – همرزم شهید : یکسره این طرف و آن طرف می دوید، شناسایی، تحویل گرفتن نیرو، دائم توی خط می رفت و هزار و یک کار و گرفتاری داشت ولی یک دفعه نشد شهرداریش (شستن ظروف و نظافت) را بده به دیگری. – همرزم شهید : بعد عملیات رمضان برایم تعریف کرد موقعی که عملیات لو رفت و در آن شرایط سخت، گیر کردم، شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدیم بیش تر شد. تنها راه امیدی که مانده بود توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال صورتم را گذاشتم روی خاک و متوسل شدم به وجود مقدس حضرت زهرا (س) و با حضرت راز و نیاز کردم. یکدفعه صدای خانمی به گوشم رسید. صدایی ملکوتی که به من فرمودند. این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش… چیزهایی را که دیشب به نیروها گفتم و دستورهایی که برای حرکت نیروها دادم، همه اش از طرف خانم بود. خبر آن عملیات مثل توپ صدا کرد خیلی زود خبرش به پشت جبهه رسید و سؤال همه این بود آقای برونسی شما چطور این همه تانک و نیرو را منهدم کردین؟ آن هم با کمترین تلفات؟! خونسرد جواب داد من هیچ کاره بودم. – همرزم شهید: برونسی از آنهایی بود که از مرز خودیت گذشتند. در سخنرانی صبحگاهی پیش از عملیات گفت دیگه نمی تونم در این دنیا طاقت بیاورم. و در جمع خصوصی تر گفت اگر من توی این عملیات شهید نشدم به مسلمانی خودم شک می کنم. در این عملیات دیدار یار است. امیدوارم گمنام شهید شوم جنازه ام به یاد سالار شهیدان، کنار آب فرات و کنار او بماند. – همسر شهید: شب آخر گفت امشب سفارش شما رو خدمت امام رضا (ع) کردم از آقا خواستم که گاهی لطف بفرمایند و بهتون یک سری بزنند شما هم اگر یک وقت مُشکلی داشتین فقط برین خدمت حضرت. بعد عملیات بدر بالاخره هم آن خبر آمد، به آرزویش که بابتش زجرها کشیده بود رسید. جنازه اش مفقود شده بود… همیشه آرزویش بود که به تبعیت از مادرش حضرت زهرا (س) قبرش بی نام و نشان باشد. – مقام معظم رهبری: شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت، وقتی سخنرانی می کرد تأثیر حرفش از آدم های تحصیل کرده به مراتب بیش تر بود، کاملاً تحت تأثیر قرار می داد. روحیه انقلابی این است. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ در قسمتی از وصیت نامه شهید برونسی می خوانیم : من با چشم باز این راه را پیموده ام و ثابت قدم مانده ام. خوب به آیت قرآن گوش کنید و سرمشق زندگی تان قرار دهید. آیت قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند. فرماندهی برای من لطف نیست یک تکلیف شرعی است. مسلماً در راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید، تحمل کنید و بر عزم راسخ تان پایدار باشید. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 #از_گناه_تا_توبه ۵۵ 💠خدا فرمان میده که مراقبت کنیم ولی ما هرچقدرم م
⚘﷽⚘ 🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 ۵۶ 💠یک رابطه ای هست به نام رابطه ی عبد و مولا که توی این رابطه، شیرین ترین گفتگو از جانب مولا (فرمان دادن)هست و از جانب عبد (چَشم گفتن و عذرخواهی کردن)هست ☺️ 💠اگر این رابطه رو نفهمیم، زیبایی این عذرخواهی و صحبت کردن سر معصیت و نافرمانی خدارو نمی فهمیم ✅ 💠این مثالی که میزنم برای این هست‌که ذهنتون به مسئله نزدیک بشه☺️ ✨شاید دیده باشین وقتی پدر‌ یا مادری میخواد بچه ش رو بابت کار اشتباهش تنبیه کنه اگه بچه🧒 بجای لجبازی سر اشتباهش خودشو بندازه بغل مادرش و بگه من کارم اشتباه بود😔 من با اشتباهم جواب خوبی به مادری کردنتون ندادم😔 منو ببخش مامان جون دیگه تکرار نمیکنم😔 این بچه بدجور میره تو قلب مامانش ❤️ اصلا مامانش دیگه دلش نمیاد تنبیهش کنه 😁 👩مامانشم محکم میگیرش‌ تو بغلش و می بخشش✅ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۵ مرداد ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 26 July 2020 قمری: الأحد، 5 ذو الحجة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹جنگ سویق، 2ه-ق •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•