eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
932 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌸🌸💫🌸🌸💫🌸🌸💫 جا نمازش را گوشه ی اتاقم، زیر پنجره پهن کرد، و در حالی که آستین های لباسش را پایین می آورد، روی سجاده ایستاد. در مدت کوتاهی که او را می شناختم، هیچ وقت ندیدم، نمازش را غیر از اول وقت بخواند. صدای غم زده ام را صاف کردم و گفتم: - حسام! چرا واسه خوندن نماز این قد عجله داری؟ در نور کم جانِ مهتاب، که از پنجره به اتاق تابیده بود، به سمتم برگشت. صورتش هنوز نم داشت و موهای خیسش، پریشان بر پیشانی اش دل می برد. لبخند زد. - چایی تا وقتی که داغه، می چسبه. همچین که سرد شد، از دهن میفته. نمازم تا وقتی داغه، به بند بند روحت گره میخوره. بعدشم، ﷲ اکبر اذون که بلند میشه؛ امام زمان اقامه میبنده. اون وقت کسایی که اول وقت نماز میخونن، انگار به حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا میره بالا. آدم که فقط نباید تو جمع کردن پول و ثروت، اقتصادی فکر کنه. اگه واسه دارایی اون دنیات مقتصد بودی، هنر کردی! ✨| @dosteshahideman 💫🌸🌸💫🌸🌸💫🌸🌸💫
🕊🌹🕊 اگر سردردى، مريضى يا هر مشكلى داشتيم، معتقد بوديم برويم هيئت خوب مى‌شويم. مى‌گفت: «مى‌شه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هيئت ببندى!» ... جزو آرزوهايش بود در خانه روضه هفتگى بگيريم، اما نمى‌شد. چون خانه‌مان كوچك بود و وسايل‌مان زياد ... البته زياد هيئت دو نفرى داشتيم. براى هم سخنرانى مى‌كرديم و چاشنى‌اش چندخط روضه هم مى‌خوانديم، بعد چاى، نسكافه يا بستنى مى‌خورديم. مى‌گفت: «اين خوردنيا الان مال هيئته!» هر وقت چاى مى‌ريختم مى‌آوردم، مى‌گفت: «بيا دوسه خط روضه بخونيم تا چاى_روضه خورده باشيم!» زيارت_عاشورا مى‌خوانديم و تفسير مى‌كرديم. اصرار نداشتيم زيارت جامعه_كبيره را تا ته بخوانيم. يكى دو صفحه را با معنى مى‌خوانديم، چون به زبان عربى مسلط بود، برايم ترجمه مى‌كرد و توضيح مى‌داد. به روايت همسر 🌸| @dosteshahideman 🕊🌹🕊