eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
939 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دل ز تن بردی ودرجانی هنوز! دردها دادی ودرمانی هنوز.... ⚘الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ✔شناسنامه شهید 🌷شهید محمودرضا بیضائی نام مستعار :حسین‌نصرتی تاریخ ولادت ۱۳۶۰/۰۹/۱۸ تاریخ شهادت: ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شهید: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک ۱۱ردیف۶ شماره ۱ @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
بی رَنگِ رُخَت زَمانه زِندانِ مَن اَست دِل تَنگَم و ديدارِ تو دَرمانِ مَن اَست 🕊| @dosteshahideman
🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 🌹نـام:محمود رضا 🌹نـام خانوادگے:بیضایی 🌹اسم جهادی: 🌹محل شهادت: 🌹نحوه ی شهادت:دمشق بر اثر 🌹ولادت زمینی: 1360/09/18 🌹ولادت آسمانی: 1392/10/29 🌹وضعیت تاهل:متاهل ودارے یڪ دختر به نام ڪوثر 🌹آخرین مقام:سرباز بی بی زینب(س) 🌹قسمتےاز وصیت نامه شهید:باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، ،غربتها ودوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود. . زڪات دانستن این مطلب ارسال به دیگرے است. 🌹| @dosteshahideman 🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹
🔸او نام مستعار #حسین_نصرتی را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود 🔸که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود❣ #حسین_بن_علی(ع) و کنایه از لبیک✊ به این ندا بود. #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 🌹نـام:محمود رضا 🌹نـام خانوادگے:بیضایی 🌹اسم جهادی: 🌹محل شهادت: 🌹نحوه ی شهادت:دمشق بر اثر 🌹ولادت زمینی: 1360/09/18 🌹ولادت آسمانی: 1392/10/29 🌹وضعیت تاهل:متاهل ودارے یڪ دختر به نام ڪوثر 🌹آخرین مقام:سرباز بی بی زینب(س) 🌹قسمتےاز وصیت نامه شهید:باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، ،غربتها ودوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود. . زڪات دانستن این مطلب ارسال به دیگرے است. 🌹| @dosteshahideman 🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍁 : از تـبـریـز تـا دمـشـق 🌻 🌻 متولد۱۸آذر سال۱۳۶۰بود،درخانواده ای باریشه های مذهبی ودارای خواستگاه روحانیت در. وقتی دانش آموز دبیرستان بود،به عضویت پایگاه مقاومت ،مسجدچهارده معصوم(ع)شهرک پرواز تبریزدرآمد. حضور مداوم و مستمر در جمع بسیجیان پایگاه،نخستین بارقه های عشق به فرهنگ مقاومت و و رادر او شعله ور کرد. درهمین ایام بود که بارزمنده هنرمند، آشناشد. آن روزها در تبریز هرکس که می خواست به و و وصل شود حتما گزارش به دفترکوچک و جمع و جور می افتاد. کافی بود کمی شامه اش تیز باشد تا بوی خوش را ازآن حوالی احساس کند،و شامه اش تیز بود،این آشنایی بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. و با خانواده شهدا،گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس،از ثمرات هم نشینی با بود. ورزشکار بود. به علاقه داشت و از ده سالگی رفته بود دنبال این ورزش. سال 1372به تیم ورزشکاران استان آذربایجان شرقی رفت و در مسابقات چهارجانبه ی بین الملی در تبریزقهرمان شد. به هم علاقه داشت و به صورت حرفه ای آن را دنبال میکرد. تا اینکه بخاطر درس و مدرسه عطایش را به لقایش بخشید. درسال 1378دیپلم گرفت در رشته ، رفت خدمت . دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و پس از آموزش،خدمتش را در پادگان الزهرا در تبریز ادامه داد. نقطه عطف زندگی محمودرضا آشنایی با نهادمقدس محسوب می شود. بعد از اتمام خدمت سربازی علی رغم تشویق خانواده به ادامه تحصیل در دانشگاه ،با انتخاب خود و با یقین کامل عضویت در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب کرد. او در بهمن سال 1382وارد دانشگاه (ع) شد. ورود دانشکده افسری،عملاً به معنی هجرتش از به بود. با این هجرت ادامه زندگی را در فی سبیل الله رقم زد. او درسپاه نام مستعار را برای خود انتخاب کرد. نامی که به گفته خودش برگرفته از ندای مولایش و کنایه از لبیک به این ندا بود. ... شـادے روح شــ‌هـیـد 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
#مروری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی معمولا توی اتاق پذیرایی درس می خواندیم..... پذیرایی م
#مروری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسمت چهارم در سال 78 با اخذ دیپلم متوسطه در رشته ی علوم تجربی ، عازم خدمت سربازی شد . دوره ی آموزشی را در اردکان یزد گذراند و ادامه ی خدمت را در پادگان الزهراء نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند . آشنایی نزدیک با نهاد دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره ، نقطه ی عطف زندگی شهید بیضائی محسوب می شود . بعد از اتمام خدمت سربازی ، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه ی تحصیل در دانشگاه ، با #اختیار_خود و با #یقین_کامل ، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود . در بهمن ماه سال 82 وارد دوره ی افسری دانشکده ی امام علی سپاه شد . ورود او به دانشکده ی افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه ی زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد . او نام مستعار #حسین_نصرتی را در سپاه برای خود انتخاب نموده که به گفته ی خودش برگرفته از ندای هل من ناصر ینصرنی مولای خود حسین بن علی و کنایه از لبیک به این ندا بود . #ادامه_دارد... @dosteshahideman
در سال 78 با اخذ دیپلم متوسطه در رشته ی علوم تجربی ، عازم خدمت سربازی شد . دوره ی آموزشی را در اردکان یزد گذراند و ادامه ی خدمت را در پادگان الزهراء نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند . آشنایی نزدیک با نهاد دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره ، نقطه ی عطف زندگی شهید بیضائی محسوب می شود . بعد از اتمام خدمت سربازی ، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه ی تحصیل در دانشگاه ، با و با ، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود . در بهمن ماه سال 82 وارد دوره ی افسری دانشکده ی امام علی سپاه شد . ورود او به دانشکده ی افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه ی زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد . او نام مستعار را در سپاه برای خود انتخاب نموده که به گفته ی خودش برگرفته از ندای هل من ناصر ینصرنی مولای خود حسین بن علی و کنایه از لبیک به این ندا بود . ... @dosteshahideman
🌹🕊🌷🌹🕊🌷🌹🕊🌷🌹🕊🌷 شڪــر ڪه در قلبمان مویرگی هست متصل به خون گرم شهیدان و از همان خـــون است ڪه گاه قلبمان به یادشان می تپد . . . 🍀| @dosteshahideman 🌷 🌹🕊🌷🌹🕊🌷🌹🕊🌷🌹🕊
⚘💐﷽⚘💐 🔸او نام مستعار #حسین_نصرتی را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود 🔸ڪه به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود #حسین_بن_علی(ع) و ڪنایه از لبیڪ به این ندا بود. #پاسدارمدافع_حرم #شهید_محمودرضا_بیضایی @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🌷شهید مهدی باکری: 🍃پاسدار یعنی کسی که کار کند، بجنگد، خسته شود، نخوابد تا وقتی که خود به خود خوابش ببرد، خیلی از چیزهایی که بر همه مباح است بر پاسدار حرام است. تصویر: مدافع حرم شهید محمود رضا بیضایی در سوریه •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۱) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ مثل بچه بسیجی ها زندگی میکرد؛خیلی ساده و به دور از تجملات. نمی پذیرفت در خانه حتی مبل داشته باشد. روحیه اش این طور بود.این طور نبود که از روی تصنع باشد و بخواهد تظاهر به زهد کند‌. این اواخر یک بار که باهم در حاشیه میدان آرژانتین روی چمن ها نشسته بودیم و داشتیم ساندویچ می خوردیم،پرسیدم با حقوق پاسداری زندگی چطور می گذرد؟ گفت: "من‌ راضی به گرفتن همین حقوقی هم که میگیرم نیستم. دنبال کاری هستم که زندگی بچرخاند و شغل پاسداری برای تأمین زندگی نباشد." 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۳۲ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۱) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۲) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ ✅همه مان را رنگ کرد و رفت هیچ وقت " التماس دعا" نمی گفت. یادم نمی آید این لفظ را از او شنیده باشم. هیچ وقت "قبول باشه" هم از او نشنیدم. میدانستم شهادتش حتمی است. برای همین یکی دو باری از او طلب شفاعت کردم؛ اما سکوت کرد و هیچ وقت حتی از سر شکسته نفسی نگفت مثلاً " مالایق نیستیم" یا " ما را چه به این حرف ها!" هیج وقت از معنویات حرف نمی زد. تاجایی که می توانست آدم را می پیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویان نکشی. سلوک معنوی اش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد، همیشه پرهیز می کرد. معامله ای را که با خدا کرده بود تا آخر برای همه کتمان کرد و زهدی به کسی نفروخت و بالاخره اینکه،همه را رنگ کرد و رفت!. 📕تو شهید نمی شوی،صفحه ۳۸ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۲) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۳) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ پُر کار بود و به پُر کاری اعتقاد داشت. میگفت: من یک بار در حضور حاج قاسم سلیمانی برای عده ای حرف می زدم. گفتم: من این طور فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پُر کار هستند و شهدای ما در جنگ این‌طور بوده اند. حاج قاسم حرفم را تأیید کرد و گفت بله همین طور بود. 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۵۴ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۳) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۴) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ 👈🏻اهل مطالعه بود. مخصوصا در مورد بیداری اسلامی و مسائل مربوط به آن. هرکجا چیزی پیدا میکرد،حتما می خواند مثل کتاب یا مقاله های تحلیلی روزنامه ها و پایگاه های خبری تحلیلی. ▪️وقت هایی که باهم از تهران به سمت اسلامشهر می رفتیم،توی ماشینش سر صحبت را باز می کردم تا حرف بزند. وقتی حرف می زد با دقت گوش می دادم. حتی سعی می کردم بعضی از حرف هایش را حفظ کنم! 👈🏻مثل همیشه بحث کشیده میشد به اتفاقات کشورهای منطقه مثل سوریه و عراق و بحرین. تبریز هم که می آمد،وقتی تنها گیرش می آوردم سر صحبت را با او باز میکردم. بیشتر دوست داشتم بشنوم تا حرف بزنم،چون محمودرضا خودش با این اتفاقات از نزدیک درگیر بود. 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۶۱ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۴) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۵) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ ✍🏻جمعی از شیعیان مستضعف یکی از کشورهای منطقه برای آموزش پیش او آمده بودند. توی محل کارش گفته بود بابت ساعت هایی که به آنها آموزش می دهد حق التدریس به حقوقش اضافه نکنند. 👈🏻آموزش آنها را وظیفه می دانست. یکی از هم سنگرهایش می گفت: "با اینکه بعضی از این مهمان ها گاهی موازین ما را رعایت نمی کردند، محمودرضا با رأفت و محبت با آنها برخورد می کرد. 😎یک بار یکی از آنها از عینک آفتابی محمودرضا خوشش آمد و گفت بده به من. 💷با اینکه قیمت زیادی داشت محمودرضا بلافاصله آن عینک را از روی چشم هایش برداشت و به او تقدیم کرد. ▪️من اعتراض کردم که چرا این قدر به این ها بها می دهی؟گفت: " ما باید طوری با اینها برخورد کنیم که به جمهوری اسلامی علاقه‌مند شوند". 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۶۳ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۵) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۶) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ از شیعیان کشورهای لبنان،عراق،سوریه و... دوستانی داشت و گاهی درباره شان چیزهایی می گفت. یک بار پرسیدم: " شیعه های لبنان بهترند یا عراق؟" گفت: " شیعه های لبنان مطیع و ولایت پذیرند،شیعیان عراق هم در جنگیدن و شجاعت بی نظیرند.دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است،طوری که تا پیش شان نام حسین(ع) و زینب(س) را می بری،طاقتشان را از دست می دهند." گفتم: " شیعه های ایران کجای کار هستند؟" گفت: " شیعه های ایران هیچ جای دنیا گیر نمی آیند!" 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۷۱ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۶) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۷) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه، منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ اهل شوخی بود؛ زیاد. اما حد و حدود نگه داشت می داشت. گاهی هم کاملا جدی بود. سهیل کریمی،هنرمند مستندساز بسیجی،در حلب با محمودرضا بود. وقتی برای تشییع پیکر محمودرضا به تبریز آمد، شب در منزل حاج بهزاد پروین قدس تعریف می کرد: " محمودرضا شیطنت های خاص خودش را داشت،اما وقتی توی کار می رفت خیلی جدی می شد. یک بار مشغول گراگرفتن بود. چند لبنانی آنجا بودند که مدام به پروپای ما می پیچیدند. محمودرضا یکهو قاطی کرد،برگشت به من گفت: " حاج سهیل! اینها رو بزن بروند کنار.پدر من را در آوردند." هوا تاریک بود و با سَلَفی ها یکی دو کیلومتر فاصله داشتیم. من دست به یقه شدم و یکی دو تا از این لبنانی ها را گرفتم هُل دادم. یکی آمد گفت: " بابا اینی که زدی همکار تو بود." گفتم: همکار چیه؟ بعد فهمیدم محمد دبّوق بود. امدم گرفتم بوسبدمش و محمودرضا را نشان دادم و گفتم مقصر این بود! این به من گفت این ها را دور کن.شما جلوی دیدش را گرفته بودید. داشت گرا می گرفت.توی کارش جدی بود. همان قدر که شوخ بود،وارد کار که میشد خیلی جدی می شد." 📗تو شهید نمی شوی،صفحه ۷۹ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۷) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۸) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه،منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ ✍🏻داشتیم باهم یکی از عکس های خودش را می دیدیم که توی آن با سلاح، بالاسر تعدادی از جنازه های تکفیری ها ایستاده بود. 🗣درباره ی این عکس و درگیری اش با تکفیری ها توضیح می داد که پرسیدم: " این جریان های تکفیری را چه کسی حمایت می کند؟" ✍🏻گفت: "توی جیب هایشان از ریال سعودی و لیر ترکیه بگیر تا دلار آمریکایی پیدا میشود!" ✍🏻در زمانی که هنوز صحبتی از نقش ترکیه در بحران سوریه و حمایت این کشور از تروریست ها در رسانه ها بر سر زبان ها نبود،محمودرضا ترکیه را دست خائن می دانست. 👈🏻برای اثبات حرفش یک بار عکسی نشانم داد که خودش در یکی از مقرهای جبهه النصره گرفته بود. عکس پنجره ای بود که برای پوشاندنش از پرچم ترکیه استفاده کرده بودند. 📓 تو شهید نمی شوی،صفحه ۸۱ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۹) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه،منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ 🔞🔞🔞 👇🏻یکی از چیزهای عجیبی که با هم برای آن تصمیم گرفتیم،نحوه رسیدن خبر شهادتش بود. 👇🏻از لابه لای حرف هایی که با محمودرضا در خلوت می زدیم و از حالت هایی که داشت، معلوم بود که هوای شهادت دارد. 👇🏻چهار ماه قبل از شهادتش بود که پشت تلفن،برای اولین بار به صراحت از شهادتش گفت. در اولین دیدارم با محمودرضا بعد از آن تماس تلفنی به او گفتم این بار سوریه که می رود، شماره تماس مرا به یکی از هم سنگرهایش در تهران بدهد که اگر خبری بود،قبل از رسیدن به خانواده،اول به من برسد! 👇🏻از او قول گرفتم که این کار را بکند. بعد از شهادتش که گاهی یادم می افتد چطور سر چنین چیزی با هم تصمیم گرفتیم،بُهتم می گیرد. نمی دانم چطور، اما خیلی عادی صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم. محمودرضا به من فهماند که آماده شهادت بودن با آرزوی شهادت داشتن فرق دارد. 📓 تو شهید نمی شوی،صفحه ۱۰۰ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۹) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل ش
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۱۰) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه،منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ شب عملیات به دو نفر از همسنگهایش گفته بود: وقتی تهران در دانشکده بودیم خواب دیده بودم در منطقه سر سبز خیلی قشنگی با هم هستیم. یک اتفاق خیلی خوب در آن‌جا برای هر سه نفرمان افتاد‌ بعد هم به آن دو برادر گفته بود: "مواظب خودتان باشید!" از آن شبی که خواب را دیده بود تا شب عملیات در غوطه‌ی شرقی دمشق ده سال می‌گذشت. یکی از همسنگرهایش می‌گفت: "وقتی محمودرضا داشت این حرف‌ها را می‌زد،ما گوشمان با محمودرضا نبود و مشغول کار خودمان بودیم. اما محمودرضا یکی دو دقیقه همین حرف‌ها را داشت تکرار می‌کرد. فردای آن شب،یکی از دو برادر در حین عملیات و در درگیری با تکفیری‌ها از ناحیه ران پا تیر می‌خورد و مجروح می‌شود. محمودرضا ساعتی بعد به شهادت می‌رسد و نفر سوم هم که شهید اکبر شهریاری بود،یک روز بعد در همان منطقه به شهادت می‌رسد. 📓 تو شهید نمی شوی،صفحه۱۰۵ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۱۰) 🌹 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ خاطرات شهدا (۱۱) 🌹 🌹 ▪️محل ولادت:تبریز ▪️محل شهادت:سوریه،منطقه "قاسمیه" در جنوب شرقی دمشق ▪️تاریخ ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰ ▪️تاریخ شهادت:۲۹ دی ۱۳۹۲ 🔸آرامگاه: تبریز،گلزار شهدای وادی رحمت. 🔹علت شهادت:در اثر ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه. ➖➖➖➖➖ ☑️خاطره به نقل از: احمدرضا، برادر شهید. ➖➖➖➖➖ محمودرضا قد بلندی داشت. پیکرش توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود جا نگرفت. رفتند تا بار دیگر بیاورند. رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش. یکی از بچه‌ها خواست که روضه بخواند .گفت: محمودرضا دهه محرم گاهی کار زیاد بود،همه ده شب را نمی‌توانست هیئت بیاید. اما شبِ روضه علی‌اکبر (ع) حتماً می‌آمد و دَمِ علی علی می‌گرفته. این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه. 📓 تو شهید نمی شوی،صفحه ۱۱۰ ➖➖➖➖➖ ✅شادی روح مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•