eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
996 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃❤️ مهربانم...! دلمـ گرفته است💔 دلم درانقباضی سخت فرو رفته است.😞 دلم آشوب است و تنهــا با یاد تو آرام میگیرد... تورا می خواهد،بهانه ی تورا میگیرد😔 کی می رسد آن روز که با هیبت دلمان را بلرزانیـ💓 میدانی زندگی بدون تو سخت استـــ به عادتــ کرده ایم تورا نخواسته ایم😭 هنوز باورمان نشده که تا نیایی گره از کار بشر وا نشود🚫 آقا😢 دلم آرامش میخواهد آرامشی از جنس آرامشی آسمانی اگر که به من دلخوش هستی از تو نیست❌ اگر که چشمانت خیس است و دلت شکسته گناه از من است..😭 💥اما میدانم که شما آنقدر مهربانی که بجای گله کردن میکنی😊 دعایم کن که با گناهانم🔞 دلیل طول نباشم.... جانم به لب رسیده😔از همه ی دنیا بریده ام... خداکنــد که نگویی تمام است⛔️😭 ببین دلتنگی امـ💔 بیداد میکند!😭 میبندم که دیگر دلیل اشک هایت نباشم😭 میبندم دیگر گناه نکنم که دلت بشکند😔 ☑️آری میبندم که دیگر در عشقت کم نگذارم❤️ آقا جان! دنیا تورا کم دارد ..... بهانه نمیخواهد⭕️. ناگهان از راه میرسد.⚡️اما کمی که جستجو میکنی،تازه میفهمی دلت سر قرار⏰ حاضر شده. 🕊 🕊 _____________________________ ⇱ @dosteshahidema
⚘﷽⚘ 🌷 🔰اگر ڪسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با  ی لشکر مقدس امام حسین (ع) روبروست 🔹نماز📿 جماعت ظهر تمام شد. جعبه شیرینی را برداشت🍱. چون وقت تنگ بود؛ سریع به هر نفر یکی می داد و می رفت سراغ بعدی. 🔸رسید به ؛ چون فرمانده بود کمرش را خم کرد و جعبه را پایین آورد. رنگ حاجی عوض شد😕 با اخم زد زیر جعبه و گفت: مثل بقیه یکی بده  بہ نقل از: آقای مرتضوی 🌷 🌹| @dosteshahideman 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹
⚘﷽⚘ به‌رســم‌اینڪه ' قطعاعبادت‌در استوارتر، خالصانه‌تر و ازلغزش‌دورتراستــــ [۶ مزمل] فراموش‌نشه ... - درهمین‌سوره‌گفته‌میشه‌ڪه چون تو روز مشغول کسب‌وکاری ، سر شلوغی به هــرحال ! شب بیا ڪه از لغزش دور باشی گمون ڪنم ، ♥️... غیر مستقیم میگه بنده من ! یه موقعۍبیاڪه‌ و باشیم فقط :) هیچۍمزاحممون‌نشه...!!! مگــه‌نه ؟ 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🍃🍃🍃🌿 🍃☀️🌺 🍃🌺 🌿 °| | | |° •|بنام‌او‌ڪه‌زیباست‌ و‌زیبایی‌رادوست‌دارد🦋 خدایآچۍ‌می‌شه امروزویهویی‌اون‌ چیــزی‌بشہ‌‌کھ‌ دلمون‌مـۍ‌خواد:)🌱 - مثلاظهــوࢪ •🌸«فرارسیدن بهار ۹۹ و نوروز را به ساحت‌تان تبریڪ و تهنیت عرض مۍڪنم»🌱•ِ ڪه عیبـ نیستـ ❗️ راستـش این روزها تشنهـ ـتر از دیروزیمـ، سفره‌ے را با هـزاران پهن ڪـرده و دعا مے‌ڪنیمـ تا روزے شاید همین حوالے خـدا تو را به ما برساند و سالمان را زیر نگاه‌ِزلالِ تو ڪنیمـ. ... عینا شبیه بهـار! ان‌شاءاللهـ✌️🏻 [•بیاد ڪه نامش تا ابد مڪتوب ماند بر حافظه‌ۍ‌جانها•♥️•] [•بیاد تمامۍ مدافع‌حرم‌ و‌ مدافع ناموس‌ و وطن و مدافعان‌ امنیت و مدافعان سلامت•🌷•] بیاد درگذشتگان‌خفته‌درخاڪ و..•😔•] دعا کنیمـ سال جـــدید⏰: ☝️بهـ عزیزـمون عطا فرما{😘} ☝️غذاے شیـ👹ـطان نماز قضامـون نباشهـ {😔} ☝️دعای خیـر والدین بدرقه‌ے راهمون باشهـ{😍} ☝️همهـ جـــووناےِ مجـــردمون مزدوج بشن{🙊} ☝️سایه امنیت و آسایش وسلامتی همیشه رو سر مردم عزیزمون باشه{😉} ☝️مجلس جدیدمون با روحیه انقلابی و جهادی، زمینه ساز روی کار اومدن بشه{🇮🇷} ☝️و بهـ همهـ مـون سالے پر از و و سرشار از عنایتـ ڪن{👌} و این نـوروز، ظهــور مولامـون ان‌شاءالله...{🔅} 🎈 ! همه‌ے دعاهامون رو تو پوشه‌ے به عرض برســون💚 {سپاسگزاریم‌بابت‌همراهیتان‌تا‌به‌این‌ لحظه؛حضورتان‌سبز‌وجاودانه•🌱•} مولا‌صاحب‌الزمان‌‌عج‌باشید•🌹• التماس‌دعای فرج،‌بصیرت،اخلاص‌وشهادت🍃 🎉| سال نوتون مهـ❤️ـدوے پسند😍 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #از_گناه_تا_توبه ۲۷ 💠پس تا اینجا گفتیم این اشتباهه که‌ فکر کنیم گناه فقط چیزیه که خداروناراحت ک
⚘﷽⚘ ۲۸ 💠من اینطور مواقع مثال شراب و شربت رو میزنم میگم ببین شراب یکسری ضررهایی داره مثلا عقل رو ضایع میکنه به انسان‌حالت مستی میده و.... حالا اگر بیان بهت شراب رو به اسم شربت بدن و تو هم بجای شربت بخوری اصلا بگیریم حواستم نیست آیا چون به نیت شربت خوردی دیگه دچار مستی نمیشی؟ 🚨 خب معلومه بله میشی 💠ببین فرار از دین هم همینه طرف میخواد فرار کنه بره مثلا مسیحی‌شه یا زردتشی بشه‌یا هر دین‌دیگ که‌ آقا‌ دین اسلام سخت گرفته😁 نه بنده ی خدا اول بدون دین اسلام کامل‌ترین و تحریف نشده ترین دین هست هرچیم دستور توش هست باورکن منفعت داخلشه حالا هی فرار کن هی فرار کن روز به روز داری خودت‌رو بیشتر میزنی و کبود میکنی ✅شما حتی بی دین و کافرم بشی ضررهای شراب همونیه‌ که یک مسلمون میخوره ارتباط حرام با جنس مخالف همون ضررهایی رو داره که یک مسلمون اگر داشته باشه دچارش‌میشه ☺️ از چی فرار میکنی دقیقا؟! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🌓 ❤️ و باز پر از را سوار بر می کنم و آنرا به دست می سپارم تا به تو برسد ، عجیب نیست این همه به مقدست چگونه می شود نداشت کسی را که برای از گذشت و تو ای ، ببار بر روزمرگی هایم و مرا با نیم همرنگ کن ، من در این روزهایی که سخت می شود کشید به محتاجم . من می گویم شب تو تو بگو عاقبت شما به و را به نام تو می کنم 🌹 🌙 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈سی و نهم✨ گفت: خوبم.نگران نباشید. بدون اینکه سرشو بالا
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈چهلم✨ یه قرار دیگه گذاشتن تا درمورد عقد و عروسی صحبت کنیم... قرار شد اسفند ماه تو محضر عقد کنیم،🙈پنج فروردین جشنی خونه بابا بگیریم.یکسال بعد عروسی کنیم.☺️💞امین از ارثیه پدریش خونه و ماشین داشت که قرار شد تو همون خونه زندگی کنیم.💝👌 اون شب خاله امین یه جعبه کوچیک 🎁بهم داد و گفت: _اینو امین داده برای شما.😊 وقتی رفتن،بازش کردم.یه انگشتر عقیق😍💍 زنانه بود.خیلی زیبا بود.☺️😍زیرش یه یادداشت بود که نوشته شده بود: ✍با ارزش ترین یادگاری مادرم.✍ انگشتر به دستم کردم.خیلی به دستم میومد.☺️ برای عقد بزرگترها همه بودن.... عمه ها،عمو و خاله ی امین.پدربزرگ و مادربزرگ ها؛عمه و دایی و خاله ی من.مامان و بابا و علی و محمد و خانواده هاشون. محضر خیلی شلوغ شده بود... قبل از اینکه عاقد برای بار سوم بپرسه آیا وکیلم، 👈تو دلم گفتم ✨ خودت خوب میدونی من کی ام.😞فقط تو میدونی من چقدر گناهکارم.😞اینا فکر میکنن من خیلی خوبم،😞کمکم کن باشم.🙏✨ -عروس خانم آیا وکیلم؟ 👈تو دلم گفتم✨ با اجازه ی ،با اجازه ی (ص)،با اجازه ی رسولت(ع)،با اجازه ی زمانم(عج)، گفتم: _با اجازه ی خانم زینب(س)، پدرومادرم، بزرگترها،شهید رضاپور👣و همسرشون.. بله...💓☺️ صدای صلوات بلند شد. امین هم بله گفت☺️ و عاقد خطبه رو شروع کرد.... بعد امضاها و مراسم حلقه ها و پذیرایی،خیلی از مهمان ها رفته بودن. 💓امین💓 و محمد یه گوشه ای ایستاده بودن و باهم صحبت میکردن..اطرافم رو خوب نگاه کردم.هیچکس حواسش به من نبود...🙈 منم از فرصت استفاده کردم و خوب به امین نگاه کردم.❤️👀 جوانی بیست و چهار ساله،لاغر اندام که موها و ریش مشکی و نسبتا کوتاه و مجعدی داشت.☺️کت و شلواری که به سلیقه ی من بود خیلی به تنش قشنگ بود.😍 اقرار کردم خیلی دوستش دارم.😍 مریم اومد نزدیکم.آروم و بالبخند گفت: _بسه دیگه.خجالت بکش.پسر مردم آب شد.😉 امین متوجه نگاه من شده بود و از خجالت سرشو انداخته بود پایین.☺️😅به بقیه نگاه کردم.همه چشمشون به من بود و لبخند میزدن... از شدت خجالت سرخ شده بودم.سرمو انداختم پایین و دلم میخواست بخار بشم تو ابرها.😬🙈 سوار ماشین امین شدم... فقط من و امین بودیم.با آرامش واحترام گفت: _کجا برم؟😊 -بریم خونه ما.☺️☝️ دوست داشتم با امین بریم بهشت زهرا (س)پیش پدرومادرش... گرچه بهتر بود با لباس عقدم میرفتم ولی دوست همه کنن. ترجیح دادم چادر مشکی و لباس بیرونی بپوشم.لباس عقدم پوشیده بود ولی سفید بود و میکرد. گل خریدیم و رفتیم سمت بهشت زهرا(س). تو مسیر همش به امین نگاه میکردم👀❤️ ولی امین فقط به جلو نگاه میکرد. بهتر،منم از فرصت استفاده میکردم و چشم ازش برنمیداشتم.😇 یک ساعت که گذشت بالبخند گفت: _خب صحبت هم بفرمایید دیگه.همه ش فقط نگاه میکنید.😍😉 دوست داشتم زودتر باهام خودمونی حرف بزنه.از کلمات شما و افعال سوم شخص استفاده نکنه.🙈میدونستم امین خیلی با حجب و حیائه و اگه خودم بخوام مثل دخترهای دیگه رفتار کنم،این روند طولانی تر میشه.😬پس خودم باید کاری میکردم. گرچه ولی امین بود و معلوم نبود چقدر کنار هم میموندیم.نمیخواستم حتی یک روز از زندگیمو از دست بدم.دل و زدم به دریا و گفتم: _امین.☺️ بدون اینکه نگاهم کنه،سرد گفت: _بله.😐 این جوابی که من میخواستم نبود.🙁شاید زیاده روی بود ولی من وقت نداشتم.دوباره گفتم: _امین.☺️ بدون اینکه نگاهم کنه،بالبخند گفت: _بله.😊 نه.این هم نبود.🙈برای سومین بار گفتم: _امین.☺️ نگاهم کرد.چشم تو چشم.با لبخندگفت: _بله☺️ خوشم اومد ولی اینم راضیم نمیکرد.🙈برای بار چهارم گفتم: _امین.☺️ چشم تو چشم،بالبخند،با اخم ساختگی، گفت: _بله😠☺️ نشد.پنجمین بار با ناز گفتم:😌 _امییییین.☺️ به چشمهام نگاه کرد و بالبخند و خیلی مهربون گفت: _جانم😍 این شد.از ته دل لبخند زدم...😌😍 و همونجوری که چشم تو چشم بودیم، گفتم:... ادامه دارد... این قسمت اضافه هم برای لایک‌ها✨ ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ ✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊 💞 قسمت #پانزده با صدای آ
⚘﷽⚘ ✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت صالح خسته بود و خوابش می آمد. چشمانش را ماساژ می داد و سرش را می خاراند. می دانستم چشمش خواب آلود شده. من هم تا به حال خارج از شهر و بخصوص توی شب رانندگی نکرده بودم.😥 به شهر بعدی که رسیدیم نگذاشتم ادامه دهد. به هتل رفتیم و خوابیدیم. فردا سر حال به سفرمان ادامه دادیم. نزدیک غروب بود که وارد شهر مشهد😍🕌 شدیم. هوا تاریک روشن شده بود و گلدسته ها از دور معلوم بودند. بغض کردم و سلامی دادم. توی هتل که مستقر شدیم غسل زیارت گرفتیم و راهی حرم شدیم. خیلی بی تاب بودم. حس خوبی داشتم و دلم سبک بود. شانه به شانه ی صالح و دست در دست هم به باب الجواد رسیدیم. دولا شدیم و دست به سینه سلام دادیم.✋ فضای حرم و حیاط های تو در توی آن همیشه مرا سر ذوق می آورد. اذن دخول خواندیم😍😭 و از رواق امام رد شدیم. از هم جدا شدیم و به زیارت رفتیم. چشمم که به ضریح افتاد گفتم: ــ السلام علیک یا امام الرحمه😭✋ اشک از چشمم جاری شد و خودم را به سیل زوار سپردم و صلوات فرستادم. دستم که ضریح را لمس کرد خودم را به بیرون کشیدم و روبه روی ضریح ایستادم. ــ یا امام رضا... الهی من به قربون این صفا و کرمت برم. آقا دخیل... زندگیمو با خودم آوردم و می خوام هستیمو گره بزنم به ضریحت. مواظب زندگیم باش. شوهرم... هم نفسم عمه ی ساداته...😭 خودت کن. اصلا پارتی بازی کن پیش خدا و سفارشی بگو شوهرمو از گزند حوادث سوریه و ماموریتاش حفظ کنه. تو را به زهرا قسم...😭🙏 بغضم فرو کش نمی کرد و مدام اشک می ریختم. بیرون رفتم و صالح را دیدم. با هم به کناری رفتیم و کتاب زیارتنامه را گرفتیم و باهم خواندیم. صدای صالح بر زمزمه ی من غلبه کرد و اشکم را درآورد. اصلا تحمل دوری و تنهایی را نداشتم. "خدایا خودت کمکم کن"😭 💔 ــ گریه نکن مهدیه جان... دلمو می لرزونی.😢 لبخندی زدم و اشکم را پاک کردم. دستش را گرفتم و به گنبد خیره شدم. بودم از داشتنش. ...😍🙏 ادامه دارد... 🖇نویسنده👈 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ... از بد کردن آدمهایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم. من ! فراموش کرده بودم که را خلق کردی تا هر زمان که گرفت از آدمهایت، به تو باشد.گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که .معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و ... با تو معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! دوستت دارم ، خدایِ خوب من ... 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🔺بچه ها در توبه میدونین چی از همه مهم تره؟ اینکه تو بفهمی با گناهت چه ضربه ی مهلکی به خودت زد
⚘﷽⚘ 🔸پس توبه واقعی به اشک های فراوان و ناله های زیاد نیست ❌ به این هست بفهمیم چه ضربه ای اولا به خودمون زدیم 🔸مثلا کسیکه نعوذبالله شراب میخوره بعدش بچسبه به ضریح امام رضا علیه السلام و یکسره اشک بریزه ولی نفهمه با خودش چکار کرده چقدر میتونه اون توبه ش کارساز باشه؟ 💢برادر من تو با خوردن این کوفتی خودتو بیچاره کردی بدبخت کردی عقل و هوشت رو داغون کردی رو 👈حالا بدون توجه به اینا زار زار داری گریه می کنی؟ اول برای خودت گریه کن خدا که نیازی به گریه من و شما نداره ☢اینقدر برای خودت و این بدبختیت گریه کن تا دیگ تکرار نکنی و متنفر بشی از این گناه ثواب این متن هدیه به روح: شهید محمودرضا بیضائی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•