eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
939 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
😭😭😭☘☘☘ ‌ شهید ... شهید ، گنگ ترین کلمه در تاریخ انسانیت است !😔 گنگ ترین کلمه در دایره لغات من ... کلمه ای که هیچگاه مفهومش رانفهیمدم ... نفهمیدم دل کندن ، قید دنیاو لذت هایش را زدن یعنی چه ؟؟😭 نفهیمدم سیزده ساله بودن و زیر تانک رفتن یعنی چه ؟😔 نفهیمدم قمقه ی خالی ، زبان تشنه و جنگیدن یعنی چه ؟ نفهمیدم ریش های خضاب شده به خون یعنی چه ؟ نفهمیدم آب سرده شَطّ ، لباس نازک غواصی ، شب تاری، تیر در قلب و غرق شدن یعنی چه ؟ نفهمیدم خمپاره سر را بردن یعنی چه ؟ نفهمیدم بدن دوخته شده به سیم خاردار یعنی چه ؟😭 نفهمیدم مفقودالاثر یعنی چه ؟ نفهمیدم استخوان های جوان رعنا در آغوش مادر یعنی چه ؟😭 اصلا میدانی شهید ... ماهنوز خیلی چیزها را نفهمیدیم ؛ شهدا شرمنده ایم 😭😭 🌸 @dosteshahideman ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😭😭😭☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سخنان تکان دهنده مادر شهید حدادیان خطاب به مسئولین 🔻پسر من تو سوریه سوراخ سوراخ نشد،تو قلب تهران سوراخ سوراخ شد! اگر به ما زنها میدانند جمعشان میکردیم،شما از زنها کمترید! 🍁 @dosteshahideman 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐💫💫💫💫💐💫💫💫💫💐 چهارده راوي :كرامات شهدا منبع :كتاب كرامات شهدا شب قبل از عمليات، بچه ها تصميم گرفتند بيرون چادرها مراسم دعاي توسل راه بيندازند. دشت، حال و هواي خاصي پيدا كرده بود. قرار بر اين بود كه هر يك از بچه ها، قسمتي از دعا را انتخاب و قرائت كنند و به يكي از معصومين متوسل شوند. دعا آغاز شد و از ميان جمع چهل نفر مان، چهار ده نفر به چهارده معصوم توسل جستند. يكي دو روز بعد، عمليات آغاز شد و عجيب آن كه، هر چهارده نفري كه آن شب توسل خوانده بودند، به مقام شهادت نايل آمدند! راوي : محسن گلستانه 🍃 @dosteshahideman 💐💫💫💫💫💐💫💫💫💫💐
🇮🇷 کلام 🇮🇷 نمازهایت را . حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری، هیچ چیز جز در این دنیا نیست. 🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌿 @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۴۶ #نویسنده مریم.ر بعدازظهر شدای خداچرا زنگ نمیزنند😔 صدا
۴۷ مریم.ر به روایت محمد... _مادر میشه لطفا زنگ بزنی به مادر خانوم کمالی و دلیل مخالفتشونو بپرسی؟ _محمد جان داری ازبین میری مادر این دختر آخر بیچارت میکنه خب اینهمه دختر _مادر غیبت... _باشه زنگ میزنم امروز حتما باید برم با آقای کمالی صحبت کنم رفتم روبه روی خونشون توی ماشین نشستم تا آقای کمالی اومد _سلام آقای کمالی خداقوت خوب هستین؟ _سلام تشکر خانواده خوب هستند . بفرمایید داخل _نه مزاحم نمیشم فقط چندلحظه خواستم باهاتون صحبت کنم اگه الان هم وقت ندارید هروقت که فرمودین هرجای که شما بخواین میام _بفرمایید درخدمتم _راستش میخواستم خدمتتون عرض کنم بنده برای دخترتون تو زندگی چیزی کم نمیزارم یعنی همه سعیمو میکنم . لطفا با ازدواج ما مخالفت نکنید _پسرم این موضوع برای من تموم شده هست هرخواستگاری یه جواب مثبت داره یه جواب منفی سلام منو به خانواده برسونید _آقای کمالی من حتی اگه شده هر روز میام و ازتون خواهش میکنم که بازم فکر کنید من دخترتونو خوشبخت میکنم لطفا درحق ما پدری کنید _آقای محترم ما طرز فکرمون مثله هم نیست . دخترمن با شما نمیتونه خوشبخت بشه _این نظر شماست یا نظر دخترخانومتون؟ _من دیگه حرفی ندارم شما هم دخترمو فراموش کنید _آقای کمالی من دخترتونو خوشبخت میکنم مطما باشید _خدانگهدار پدرم اومد خونه با عصبانیت درو زد بهم _این پسره عجب رویی داره تا جلو در خونمونم اومده😡 _چی شده؟😐 _پسرآقای منتظری بود داشت میگفت چرا مخالفت کردین و ازاین حرفا _کمالی دخترمونم بهش علاقه داره مادرشم امروز زنگ زد گفت پسرم خیلی دخترتونو دوست داره و خوشبختش میکنه _بیخود؛اینا عشق دوران جوانیه بزار چند روز بگذره از سرش میوفته یعنی آقای منتظری اومده بود😢پس راست میگفت که کم نمیاره حتما از حرفهای پدرم خیلی ناراحت شده😔 ادامه دارد... 😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۴۷ #نویسنده مریم.ر به روایت محمد... _مادر میشه لطفا زنگ
۴۸ مریم.ر امشب از فکر آقای منتظری و مخالفتهای خانوادم خوابم نمیبره فردا صبح پدرم رفت سرکار از پنجره اتاقم به رفتن پدرم نگاه میکردم یدفه ماشین آقای منتظری رو دیدم😳نه شاید اشتباه میکنم فقط شبیه ماشین اونه وقتی از ماشین پیاده شد دیدم خوده خودشه😟 اومد جلو داشت با پدرم حرف میزد زودی مانتو و شالمو سرم کردم و رفتم پایین ازپشت در صداشونو میشنیدم آقای منتظری میگفت _آقای کمالی لطفا چند دقیقه به صحبتهام گوش کنید اگه لازم باشه هر روز میام تا باهاتون صحبت کنم _یعنی چی؟ من هم خدمت خانوادتون گفتم هم دیروز خدمت شما توضیح دادم ما جوابمون مثبت نمیشه _آقای کمالی شما مگه جز خوشبختی دخترتون چیزی میخواین؟من خوشبختشون میکنم _آقای محترم اصلا شما خوب ولی من نمیخوام دختر به شما بدم باید کیو ببینم؟؟؟ _من از شما خواهش میکنم پدری کنید من و دخترتون باهم خوشبخت میشیم _بس کنید دیگه آقا من مخالفم تموم شد و رفت یدفه پدرم اومد داخل منو دید که پشت در بودم _تو اینجا چیکار میکنی😡 _بابایی توراخدا مخالفت نکن😔 _دخترم ما از دوتا خانواده با طرزفکرمتفاوتیم من نمیخوام بدبختی تورا ببینم یدفه آقای منتظری گفت _آقای کمالی کدوم بدبختی؟مگه ما آزار داریم درضمن مگه کسی میتونه کسی رو که دوسش داره اذییت کنه _شما که هنوز اینجایید😡 _بابا...لطفا😔 _تو ساکت😡 _آقای کمالی خواهش میکنم اگه واقعا دخترتونو دوست دارید یکم فکرکنید . ما فقط با هم خوشبخت میشیم _بابایی لطفا😔 یدفه مامانم اومد آقای منتظری به مامانم سلام کرد _صداتون تا بالا داره میاد چی شده؟ _ایشون اومدند دوباره حرفهای همیشگیونو میزنند من دیگه میرم سرکار شماهم برید خونه آقای محترم بار آخرت باشه در خونه من اومدی پدرم درو روی ما بست و رفت من و مامانم رفتیم داخل خونه از پنجره آقای منتظری رو نگاه میکردم همونجا داخل ماشینش نشسته بود و سرشو گذاشته روی دستش😢معلومه خیلی ناراحته😔 اشک تو چشمام حلقه زد ولی بازم داشتم نگاهش میکردم ادامه دارد... 😍| @dosteshahideman
🌷🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌷 ... مے شـود کمی مـرا هم دعــا ڪنیـد دلم ست.... دلم برای 🕊 شدن بهانه می گیرد. اما لایق نشده 🍃 @dosteshahideman 🌷🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌷
دوست شــ❤ـهـید من
🕊 عاشقی دل می‌دهد، معشوقه ‌ای دل می‌برد بُرد در بُرد است و من مشغول حسرت بردنم.. @dosteshahideman🌸🌹
دوست شــ❤ـهـید من
💠صفحه ۸ روزنامه کیهان هفتم بهمن ماه ۱۳۹۷ از شهیدان مدافع حرم سید فاضل موسوی از اهواز و محمود رضا بیضائی از تبریز می گوید : 🌷29 دی سالگرد شهادت محمودرضا بیضایی نخستین شهید مدافع حرم تبریز است، شهیدی که عاشق امام زمان(عج) و منتظر واقعی و زمینه‌ساز حقیقی ظهور بود. زندگینامه و خاطرات این شهید به نقل از برادرش آقای احمدرضا بیضایی در کتابی با عنوان «تو شهید نمی‌شوی» چاپ شده که تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. بخش هایی از زندگینامه و خاطرات شهید بیضائی که در این کتاب و در سایر منابع منتشر شده 👇 🌷عاشق کیهان و حسین شریعتمداری بود به گفته برادر شهید: اطلاعات سیاسی‌اش به روز و روزنامه‌خوان حرفه‌ای بود. هر روز روزنامه کیهان را می‌دید و خیلی خوب و با دقت می‌خواند. حتی نسخه عربی و انگلیسی کیهان را می‌خواند و به دوستان عراقی و لبنانی‌اش می‌داد. سال ۸۶ فهمیدم که در جلسات هفتگی حسین شریعتمداری(مدیرمسئول روزنامه کیهان) می‌رود. محمود رضا بسیار علاقه‌مند به اطلاعات و سادگی آقای شریعتمداری بود. هر بار که به کتابفروشی انتشارات کیهان میرفت با کلی تمجید از ایشان یاد می‌کرد. 🆔 @dosteshahideman
یک آسمـان بی ستاره شدیم در نبــود تو . . . تا چشم کار می کند ؛ اینجـا شــب است و شـــب . . . 🕊| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 امروز ‌دوشنبه ☀️ ۸ بهمن ۱۳۹۷ هجرے شمسے 🌙 ۲۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۰ هجرے قمرے 🎄 ۲۸ ژانویه ۲۰۱۹ میلادے 📿 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه: 🎗«یا قاضِیَ الْحاجات»🎗 🎗«ای برآورنده ی حاجت ها»🎗 ☀️ روزتون منور به نگاه 🌤| @dosteshahiddeman
🌻🌱🌱🌻🌱🌱🌻🌱🌱🌻 خواهم که در این میکده آرام بمیرم... گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم... عمری است مرا مونس جان نام حسین است... دل خواست که در سایه این نام بمیرم...   @dosteshahideman 🌻🌱🌱🌻🌱🌱🌻🌱🌱🌻
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ﻗﺒﻞ از درﻣﺤﻞ اﺳﺘﻘﺮار ۵ ﻧﺼﺮ ﮔﻔﺖ: اﮔﺮ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﻗﻄﻊ ﺷﻮد ﺑﺎ دﺳﺘ ﻬﺎﻳﻢ واﮔﺮ دﺳﺘ ﻬﺎﻳﻢ قطع ﺷﻮد ﺑﺎ بہ ﺧﻮاﻫﻢ رﻓﺖ. 🌷در ۵ شد... 🌷 شهید -محمد_ فرومندی 🌿 @dosteshahideman 💐 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🌸💫💫💫💫🌸💫💫💫💫🌸 یاد شهید بخیر؛ در عملیات والفجر2، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصره‌ی دشمن جانانه‌ای می‌کند. در حالی که 4 شب و 3 روز در 40 کیلومتری خاک عراق، در محاصره با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب نشینی می دهد، او پشت بیسیم می گوید که قصه احد در تاریخ برای بار دیگر تکرار نخواهد شد و ما تنگه را ترک نمی کنیم، به همین علت او را به عنوان هم می شناسند. بعد از عملیات والفجر ۲ فرماندهان جنگ به محضر امام می‌روند. محسن رضایی و صیادشیرازی گزارشی از عملیات می‌دهند و به رشادت‌ و قابلیت مرتضی جاویدی و نیروهایش اشاره می‌کنند. امام با شنیدن سخنان صیاد از جا برمی‌خیزند و تمام قد می‌ایستند و شهید جاویدی را در بغل می‌گیرند. همه‌ی نگاه‌ها به امام بود و لب‌های مبارک‌شان که بر پیشانی مرتضی می‌نشیند و مرتضی در حالی که اشک می‌ریخته است، شروع به بوسیدن دست و بازو و صورت امام می‌کند در کتاب خاطرات این شهید جمع آوری شده است. شادی روحش @dosteshahideman 💫🌸🌸🌸🌸💫🌸🌸🌸🌸💫
دوست شــ❤ـهـید من
💫☀️💫 تــمام لحظه های با تـــو بودنمان "به خیر است" صبح ظهر شب چه فـرقـــی میکند ❗️ نگاه شهید روزیِ امروز وباقی عمرما ♡میزبان کانال👇♡ 💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ ☘ @dosteshahideman
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 در ڪـ‌انـ‌ال دوســـت شــ💔ــهـید مــن 🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍁 : از تـبـریـز تـا دمـشـق 🌻 🌻 متولد۱۸آذر سال۱۳۶۰بود،درخانواده ای باریشه های مذهبی ودارای خواستگاه روحانیت در. وقتی دانش آموز دبیرستان بود،به عضویت پایگاه مقاومت ،مسجدچهارده معصوم(ع)شهرک پرواز تبریزدرآمد. حضور مداوم و مستمر در جمع بسیجیان پایگاه،نخستین بارقه های عشق به فرهنگ مقاومت و و رادر او شعله ور کرد. درهمین ایام بود که بارزمنده هنرمند، آشناشد. آن روزها در تبریز هرکس که می خواست به و و وصل شود حتما گزارش به دفترکوچک و جمع و جور می افتاد. کافی بود کمی شامه اش تیز باشد تا بوی خوش را ازآن حوالی احساس کند،و شامه اش تیز بود،این آشنایی بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. و با خانواده شهدا،گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس،از ثمرات هم نشینی با بود. ورزشکار بود. به علاقه داشت و از ده سالگی رفته بود دنبال این ورزش. سال 1372به تیم ورزشکاران استان آذربایجان شرقی رفت و در مسابقات چهارجانبه ی بین الملی در تبریزقهرمان شد. به هم علاقه داشت و به صورت حرفه ای آن را دنبال میکرد. تا اینکه بخاطر درس و مدرسه عطایش را به لقایش بخشید. درسال 1378دیپلم گرفت در رشته ، رفت خدمت . دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و پس از آموزش،خدمتش را در پادگان الزهرا در تبریز ادامه داد. نقطه عطف زندگی محمودرضا آشنایی با نهادمقدس محسوب می شود. بعد از اتمام خدمت سربازی علی رغم تشویق خانواده به ادامه تحصیل در دانشگاه ،با انتخاب خود و با یقین کامل عضویت در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب کرد. او در بهمن سال 1382وارد دانشگاه (ع) شد. ورود دانشکده افسری،عملاً به معنی هجرتش از به بود. با این هجرت ادامه زندگی را در فی سبیل الله رقم زد. او درسپاه نام مستعار را برای خود انتخاب کرد. نامی که به گفته خودش برگرفته از ندای مولایش و کنایه از لبیک به این ندا بود. ... شـادے روح شــ‌هـیـد 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 در شهریور 1385دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ التحصیل شد و قدم در مسیری گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری اش هیچ تزلزلی درپیمودن آن مسیردراو مشاهده نشد. و ویژگی اصلیش بود. آن چنان که کار در روز راهم دریکی ازجلسات اداری به تصویب رسانده بود. به این ترتیب عملا کارش نداشت. معتقد بود در راه خدا مزد کسانیست که درراه خدا پرکارند و را شاهداین حرف خودمعرفی میکرد. به دلیل علاقه فراوان به کارش برای تشکیل خانواده حاظر به رجعت به تبریز نبود. در۲۵ اسفند سال۱۳۸۷ مقارن با سالروزمیلاد (ع)و(ع) باهمسری فاضل ازخانواده ای ولایت مدار درتهران ازدواج کردوساکن تهران شد. ثمره این ازدواج ()است متولد ۲۵ اسفند ۱۳۹۱. عشق وعلاقه وصف ناشدنی به آرمان جهانی (ع)یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام روحیه خاصی رادر او به وجود آورده بود. آنچنان که تا آغازجنگ درجهت تحقق آن شبانه روز تلاش ومجاهدت میکرد. مطالعات دینی، سیاسی اش تعطیل نمی شد به داخلی وخارجی به ویژه تحولات اشراف داشت واین وقایع راتحلیل می کرد. تعصب آگاهانه و وافری به ‌، و داشت. درایام فتنه ۸۸شب وروز آرام وقرارنداشت، تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می کرد و در معرکه دفاع سخت از درایام فتنه چندین بارجانش رابه خطرانداخت. صاحب موضع بود ودربحث ها به خوبی استدلال می کرد، میگفت این تنها نقطه امید است وهرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشدمیتواند جبهه مستضغفان و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت. با عربی و لهجه های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می ستود. با آغاز جنگ از سال ۱۳۹۰در سوریه برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام های داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه،روحیه زندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دوسال اخر حیاط ظاهری خود،به معنی واقعی کلمه زندگی را داشت. به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمع اوری و ثبت اسناد و مواریث داشت،در جبهه سوریه نیز به گردآوری اسناد جنگ همت گماشته بود. هر بار که به ایران می آمد،آثاری از جنگ را همراه داشت،از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیری ها در صحنه های درگیری به جا مانده بود. اوج خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می دانست که در تاسوعای ۱۳۹۲در منطقه برای آزادی سازی کامل اطراف حرم مطهر (س) انجام گرفت و منجر به پاک سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد. در اخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی بازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام بعد از دو سال حضور در جبهه ،در بعد از ظهر ۲۹دی ۱۳۹۲هم زمان با سالروز میلاد (ص) و (ع)در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، درحالی که فرمانده محوری عملیاتی در منطقه <<>> در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشت،در اثر اصابت ترکش های یک به ناحیه سر و سینه به فیض شهادت نائل آمد. شـادے روح شـ‌‌‌هـیـد 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊