eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
939 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ نمی ‌رسد بہ خداحافظی زبان از بغــض خوشـا بہ حال تـو ڪہ مسافـر بهشتـی 🔲| @dosteshahideman
⚘💐﷽⚘💐 🌸🍂 #الگو_بردارے_از_شهدا ♦️ #همیشه روی لبش لبخند🙂 بود نه از این بابت که مشکلی ندارد❌ من خبر داشتم که او با کوهی از #مشکلات دست و پنجه نرم می کرد... ♦️اما #هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:👇👇 ⚜مومن شادی هایش در #چهره‌_اش وحزن و اندوهش در درونش💔 می باشد. ♦️اولین چیزی که از هادی در ذهن💭 دوستان نقش بسته، چهره‌ای بـود کـه با #لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت👥 با او هیچ کـس را خسته نمی کرد✖️ #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری #شهید_مدافع_حرم @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 💐در این ... آفرینش بزرگ " شهیـــ🕊ــــد " تنهـا موجودی‌ست که میلاد دارد امّا مرگ ندارد ... 💐 رضا_بیضائی 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔰اولین باری که به رفت ۵۰ روزه🗓 بود. اصلا سخت نگذشت🚫 وقتی از سوریه برگشته بود می‌گفت: من دیگه اینجا بمانم. 🔰یک زمانی دیدم دو روز است. گفتم: حسین آقا من کاری کردم که ناراحتی⁉️ گفت: نه. گفتم: خب یک چیزی .  گفت: دیگر نمی‌خواهند نیرو به اعزام کنند😔 گفتم: این ناراحتی دارد؟ گفت: مگر من چه چیزی‌ام از دیگران است که من را نمی‌خواهد😭 🌹| @dosteshahideman
1_7631288.mp3
2.26M
رضا امیر📞 امیر جان به گوشم موقعیت داداش ! حاجی کمکمون کنه یاعلی رضا توروخدا، توروخدا برگرد😭😭 📞مکالمه بی سیم 🌷 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ مردانـہ راهی میدان شدند ... وقتــی ڪہ دلشان رَسته بود از دنیا ! و پرواز ڪردند پروازے عاشقـانہ رو بہ سوے خدا ... بیضایی صبحتان منور به نور شهدا 🔲| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔺هر وقت منزل🏘 مي‌آمد بلافاصله بعد از ناهار با كامپيوتر💻 كار مي‌كرد. وقتي مي‌خواستم كمي كند مي‌گفت: روزي مي‌آيد آنقدر در بخوابيم، بايد قدر بودن را دانست. 🔻روح‌الله دستمالي داشت كه وقت روضه (ع) اشك‌هايش را با آن دستمال پاك مي‌كرد. گفته بود هر وقت شدم🌷 اين دستمال را همراه من در قبر بگذاريد 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ✍ 📚 ما سال ۹۴ تو اهواز تو پادگان حمیدیه، بودیم برا راهیان نور😊 جواد ما بود☺️ جواد همه را صدا کرد برا با چک و لگد😂 به من میگفت بلند شو ابله و رو شکمم راه میرفت😇 اقا بلند شدیم رفتیم گرفتیم وایسادیم نماز تا همه خوندیم، گفت خب ساعت دو عه😅 ساعت ۲ نصف شب نماز صبح😳 آقا خوابید کف کانکس و ماهم اعصابا...😬 هیچی دیگه را برداشتیم و انداختیم روش و دِ بزن😂 🌷 🍃🌹 🍁| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔸برای سفرهای🚙 خودمان نظرشان این بود که فقط کافیست دلش بسوزد💔 و نتواند برود و این بس است که آدم قبول نباشد. 🔹بسیاری از مواقع وقتی به مشکلی برمی خوردیم یا خسته😓 می شد یا در کارش گیر می کرد سریع به می رفتیم اصلا هم دربند جا🏘 و وسیله نبودیم. یک بار با ، یا با قطار🚇 و اگر شرایط مناسب بود با هواپیما می رفتیم 🔸و شده بود حتی پول نداشتیم می کرد و می رفتیم اگر هم امکان همراهی من نبود خودش تنها👤 می رفت. می رفت یک و مددی از (ع)♥️ می گرفت و بر می گشت. 🔹برای همین سفرهای خیلی زیاد بود😍 و امام رضا(ع) به ما محبت💖 می کرد. انشالله که این را از ما نگیرد. 🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔸شیخ هادی هیچوقت نمی ماند. از لحظه لحظه ی وقتش استفاده می کرد👌 در کارهای خستگی را نمی فهمید. مثل بولدوزر کار می کرد. وقتی کار عمرانی تمام می شد🚫 به سراغ کارهای می رفت. 🔹بعد به آشپز خانه جهت پخت غذا🍲 کمک می کرد و .. با آن بدن نحیف اما همیشه اهل کار💪 و فعالیت بود. هیچگاه احساس خستگی نمی کرد چون و فقط برای خدا♥️ کار می کرد. 🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🎥 فیلم | خداحافظی جانسوز همسر شهید #مدافع_حرم ، حمید سیاهکالی مرادی 🆔 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ نــام : حمید نـام خـانوادگـی : سیاهکالی مرادی نـام پـدر : حشمت الله تـاریخ تـولـد : ۱۳۶۸/۲/۴ مـحل تـولـد : قزوین سـن : ۲۶ سال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : متاهل شـغل : پاسدار مـلّیـت : ایرانی دسـته اعـزامـی : تیپ 82 لشگر صاحب الامر(عج) مسئولیت نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست درجـه نظـامی : تکاور پاسدار تـحصیـلات : دانشجوی مهندسی بهداشت حرفه ای کارشناسی ارشد نرم افزار 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🌷 💞با حضرت معصومه(س) معامله کردم 🔰امین قبل به حرم🕌 حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفته بود. آنجا گفته بود «خدایا، تو می‌دانی که و عفت دختر برای من خیلی مهم است👌 کسی را می‌خواهم که این را داشته باشد...» 🔰بعد رو به (سلام الله) ادامه داده بود « ؛ هر کس این مشخصات را دارد📝 نشانه‌ای داشته باشد و آن هم اینکه اسم او مادرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد✅» 🔰امین می‌گفت: « اینطور دعا نکرده بودم❌ اما نمی‌دانم چرا قبل خواستگاری شما، چنین درخواستی کردم!» 🔰مادرش که موضوع مرا با مطرح کرد، فوراً اسم مرا پرسیده بود. تا نام را شنید، گفته بود موافقم✅!‌به خواستگاری برویم!☺️ می‌گفت «با (س) معامله کرده‌ام.» 🌷 🌹| @dosteshahideman 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🎥تصاویری تکان‌دهنده از لحظه مجروحیت #شهید_مدافع_حرم حامد جوانی ، شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد💔🕊 #شهید_ابوالفضلی 😔 یا اباالفضل(ع)... 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔸مجید سوزوکی به خاطر عشقش♥️ رفت جبهه اما مجیدِ من به خاطر #دفاع از حرم از #عشقش دِل کَند💕 🔹مریم از کمالات و جمال کم نداشت؛ ۲سال📆 تمام هم‌دیگه رو می‌خواستن، حتی هدیه‌های #نامزدیش رو هم خریده بودیم😔 #شهید_مجید_قربانخانی #شهید_مدافع_حرم 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔹 جمعی از شیعیان مستضعف از یکی از کشورهای منطقه برای آموزش پیش او آمده بودند. رفته بود حسابداری و گفته بود بابت ساعت هایی که به آنها آموزش می دهد حق التدریس روی حقوقش نزنند، گفته بود چون اینها مستضعفند، آموزش آن ها را وظیفه خود می داند. 🔸 یکی از همسنگرهایش می گفت: با اینکه بعضی از این مهمان ها گاهی موازین را رعایت نمیکردند، محمودرضا با رافت و محبت با آن ها برخورد می کرد. 🔹 یک بار یکی از آن ها از عینک آفتابی محمودرضا خوشش آمد، محمودرضا آن را با اینکه قیمت زیادی هم داشت به او هدیه کرد، من اعتراض کردم که چرا اینقدر به این ها بها می دهی؟ گفت:ما باید طوری با این ها برخورد کنیم که این ها به جمهوری اسلامی علاقه مند شوند. راوی: برادر شهید 🌷 🌷| @dosteshahideman
💕 🍃💞🍃هیچ گاه برای خودش چیزی نمی گرفت. تمام ها و حتی کفش? را من برای ایشون میگرفتم. 🍃💞🍃برای اینکه منو خوشحال کنن یک تکه برای خودشون میگرفتن. چون میدونست از این کار خیلی خوشحال میشدم حتی بیشتر از چیزهایی که برای من میگرفت. 🍃💞🍃تو نشد من چیزی بخوام و ایشون بگه نه البته هیچگاه چیزی که در ایشون نبود را طلب نمیکردم. 🍃🌹🌷 🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔸اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین به خونه🏡 بسته بود، جای دیگه نمیرفت🚷 برای خرید. 🔹میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره. رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن👌 🔸بعد از هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا🌷 انتخاب میکنم که حق همسایگی به جا بیارم. 🌷 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘ روزی که پیکر را آوردند از حسین پرسیدم: مادر چه کسانی به سوریه می روند⁉️ گفت: فرماندهان قدیمی. چند لحظه ای مکث کرد و سپس گفت: مادر از یک رزمنده می پرسند، چرا به می روی؟ در جواب می گوید: می روم تا واقعه کربلا دوباره تکرار نشود❌ برای ما زشت نیست که در خانه بنشینیم و کاری برای "بی بی زینب" انجام ندهیم😔 گفت: مادر منم سوریه بروم؟ گفتم : .... 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🌹شهید مدافع حرم حسین هریری زهراسادات رضوی،همسر شهید: همه میگفتند چهره داماد به شهدا میخوره😍 لحظه‌ای که سر سفره 💍عقد نشسته بودم این باور قلبی را داشتم که حسین روزی به شهادت می‌رسد🕊 ولی به خودم می‌گفتم : هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. با آنکه خیلی‌ها برگشتند به من گفتند : چهره داماد چقدر به شهدا می‌خورد....🌹 ما زندگی‌مان را ساده شروع کردیم. هر دو عقیده داشتیم هرچه مهریه کمتر باشد ثواب آن بیشتر است و با اشتیاق هر دو دوست داشتیم به نیت 14 معصوم 14 سکه باشد.👌 من و شهید 20 تیرماه سال 95 رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم.❤️ بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد که حتی دوستانش به او گفتند : شما تازه عقد کردی برای چه می‌خواهی بروی⁉️ در همین حین از تهران پرونده اعزامی‌اش برگشت خورد، چون چهره حسین در سوریه نزد تروریست‌ها شناخته شده بود. برای اعزام مجددش به او اجازه ندادند که برود تا اینکه با تلاش بسیار موفق شدند. 🌸کلاً ۴ماه دوران نامزدی ما با هم طول کشید و در اصل خدا خواسته بود درکنار شهید بیشتر باشم تا از او بیشتر درس بگیرم.... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃درخواست از از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده‌ی حقیر نکنند☝️. از فرمانده‌ی محترم این عملیات و یا «» در خواست دارم فرصت دیدار با و سیدمان را برای خانواده‌ی این حقیر ایجاد نمایند🌷، تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🌹 🌹 🌷 « از نیمه شعبان هر روزی از این چهل روز را به نیابت از یک شهید، هر عمل صالحی که می خواهید انجام بدهید،( هر عمل مستحبی، دعا، استغاثه، توسل و....) به نیابت یک شهید انجام بدهید . این کار دو خاصیت دارد: ⭕️اولاً: برکت و نورانیت این حرکت و پویش را دوچندان می کند، ⭕️ثانیاً: ان شاءالله اندکی از دِین ما را به ادا می کند.» •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌷سخت است که دلت بابای را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است دلت آغوش گرمش را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است دلت دستان قوی اش را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است بوسه گرمش را بر روی پیشانیت بخواهی ولی او نباشد ... 🌷سخت است گرمی صدایش را بخواهی ولی او نباشد ... 🌷سخت است نگاه گیرای او را بخواهی ولی او نباشد ... 🌷سخت است دلت عطر تن بابای را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است ... هممممههههه چیییز سخت است ... 🌷بی او همممهههه چیز سخت است، همه چیز ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔹در مورد نظر خانواده‌ها را ملاک قرار دادیم، من از "آقا وحید" خواسته بودم در کنار هر مهریه‌ای که خانواده‌ها صحبت کنند ۱۲ شاخه به نیت حضور حضرت مهدی(عج)🌸 ذکر کنند. 🔸بعد از صحبت‌ها آقا وحید یک دسته گل💐 آورده بودند وقتی با دقت نگاه کردم دیدم چند شاخه بینشان است و این برای من نشانه خوبی بود😍 مهریه من ۱۱۴ سکه بهار آزادی به همراه بود که من مهریه‌ام را بخشیدم 🔹من به او می‌گفتم: از خدا خواسته‌ام اگر قرار بر جدایی💕 بین ماست این جدایی با باشد ولی اگر مرگ بین ما جدایی می‌اندازد مرگ اول برای باشد، چرا که من طاقت جدایی و تنها ماندن را ندارم و امیدوارم شهادتت🌷 در رکاب آقا (عج) باشد. میگفتم لایق شهادت هستی و او میگفت "شهادت لیاقت میخواهد"😔 راوی : همسربزرگوارشهید 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 📌 🔸انگشترهایی که براخودش تهیه می‌کرد معمولا با رکاب‌های خوبی بود، اما یکی دوماه بیشتر در انگشتش نمیدیدی، هر کدام از دوستانش که خوشش می‌آمد به او می‌بخشید. 🔹در مورد لباس‌هایش هم همینطور بود، لباسی که امانت میداد، محال بود پس بگیرد، برای عروسی دوستانش که می‌رفت محال بودکه دست خالی برود، مقید بود که حتما هدیه‌ای تهیه کند و دوستان دیگرش را هم مجاب می‌کرد که با هم یا یک سکه طلا بخرند یا پاکت پولی را هدیه بدهند، می‌گفت اول زندگیشان هست باید کمکشان کنیم... 📎(به روایت مادربزرگوار شهید) 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔸تو اتاق نشسته بودیم که جستی زد و گفت: آقا بیاید میخوام یه کار باحال کنم. و رفت سمت اتاقش. چند لحظه بعد با نخ و سوزن اومد و گفت: بیاید میخوام کنم. میخوام بهتون بگم در آینده بچه تون چی میشه😟 حتی میتونم بگم بچه های پدر و مادراتون به ترتیب چه داشتن. 🔹سوزن رو نخ کرد و داوطلب اول رو نشوند و سوزن رو از نخ آویزون کرد و عمود گرفت روی نبض〰 دستش. چرخ میزد و محمود میگفت که بچه اول پدر و مادرت پسرِ، دومی هم پسرِ، سومی دخترِ!!!! 🔸درست حدس زده بود✔️ بعد رو صدا زد و گفت دستتو بده ببینم بچه چی میاری😉 سوزن رو آویزون بالای نبض دست مرتضی ثابت کرد و بعد از چند ثانیه سوزن شروع کرد به حرکت کردن. خنده ای کرد😄 و گفت پاشو مرتضی که بچه اولت !!! 🔹صدای خنده مون بلند شد. محمود پرسید مرتضی اسمش رو چی میذاری⁉️ مرتضی یه کم فکر کرد و جواب داد . این ماجرا ادامه داشت تا محمود گفت بذار برای خودمم امتحان کنم. سوزن رو آویزون کرد و اونم شروع کرد به چرخیدن. 🔸چشمای محمود برقی زد😍 و با خوشحالی گفت بیااااع برای منم دخترِ. پرسیدیم اسمش رو چی میذاری؟ بی معطلی گفت: ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•