eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۴۰ سال ۵۵ بدنیا اومدم و شدم اولین دختر خانواده، در حالی که یه برادر ۲ سال بزرگتر از خودم داشتم. اون زمان همه دست کم ۷ تا ۸ تا بچه می‌آوردن، پدر من اعتقاد داشت بچه ۱ پسر و ۱ دختر کافیه یعنی قصد داشتن بعد از من بچه دار نشن که همون موقع مادرم خواهرم رو باردار بود و خواهرم با سال‌ ونیم اختلاف سنی از من بدنیا اومدن و بعدها سال ۶۴ خواهر کوچکترم. کودکی و بخشی از نوجوانی ما با جنگ سپری شد، یادمه همیشه میگفتن شما بچه اید و دلتون پاکه و برای آزادی اُسرا دعا کنید. سال ۷۰ تازه سال دوم دبیرستانم رو آغاز کرده بودم و در حال درس خواندن بودم که مادر و خواهر همسرم برای خواستگاری اومدن. فکر میکردم مثل چند خواستگار قبلی رد میشن یا مثل دخترخاله و دختر دایی های بزرگترم باید چندسالی خواستگار رد کنیم اما همه چیز خوب رقم خورد در واقع هیچ دلیلی برای رد کردن نداشتیم. از اقوام نه چندان دور بودن خانوادها به خوبی همدیگه رو میشناختن و همه جا و همه کس از همسرم و خانوادشون بخوبی یاد میکردن. ایشون آزاده بودن و ۱سالی می شد که به وطن برگشته بودن و به تازگی استخدام و کارمند شده بودن(دهه ۷۰ شغل کارمندی از حقوق پایینی برخوردار بود و کمتر کسی دختر به کارمند می داد،پدر من ایشون رو خوب میشناختن و قضیه درآمد و حقوق براشون مطرح نبود و تصمیم خودشون مبنی بر ازدواج من رو گرفتن) آبان سال ۷۰ عقد و بهمن عروسی کردیم عروسی ما و عروسی برادرشوهر و خانمش باهم برگزار شد. یکی از دلایل، صرفه جویی در هزینه ها بود، چون پدر همسرم سال ۶۱ شهید شده بودن و برادر بزرگترشون هم یکسالی می شد فوت شده بودن و همه هزینه ها با خودشون بود. یک ماه بعد باردار شدم، این بارداری هر دو خانواده خیلی خوشحال کننده بود. آذر ۷۱ در حالی که باران شدیدی می بارید، زایمان کردم و اولین فرزند من فاطمه خانم ۲ روز مانده به تولد حضرت فاطمه زهرا پا به دنیا گذاشتند. تا ۶ سالگی فاطمه در منزل مادرشوهرم بودیم. خونه ی پر رفت و آمدی بود. برادر شوهرهای کوچیکتر داشتم، دانشجو و سرباز بودن و خواهر شوهرهای متاهل و بچه دار که رفت و آمد زیادی داشتن و بقیه ی فامیل که از شهرهای دیگه حداقل هفته ای یکبار می اومدن. توی اون خونه کار های زیادی بود که من و هم عروسم از صبح باید بیدار می‌شدیم و انجام می دادیم البته اون کارها با تمام سختی هاش آموزنده بود و باعث خوشبختی مان شد. مادرشوهرم به تهیه نهار و شام خیلی اهمیت میدادن و در کنارش نکات زیادی از خانه داری و همسرداری و گرم نگه داشتن کانون خانواده به ما یاد می دادن. اون سالها همسرم زمینی خریداری کردن و ذره ذره با قناعت و هزینه های هوشمندانه یک خونه ساختیم‌. چندسال بعد از فاطمه دوباره تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم که به آسانی بار قبل رقم نخورد، آزمایشات و ویزیت های زیادی انجام شد و حتی دکتر گفتن دیگه بچه دار نمیشیم. با امید و توسل به خدا و ائمه ناامید نشدم. کلی وزن کم کردم و داروی عطاری مصرف کردم و در نهایت باردار شدم. پاییز ۷۸ با اینکه خونه نیمه کاره بود اساس کشی کردیم و با حداقل امکانات زندگی رو تو خونه جدید آغاز کردیم. دخترم توی محله ی جدید آغاز به تحصیل در دبستان کرد و یک شب خیلی سرد دخترقشنگم زهرا خانم بدنیا اومد. یه دختر خیلی زیبا و دلبر بود. بشدت کولیک داشت و گریه میکرد و وزن نمیگرفت. ما برخلاف شعار "دوتا بچه کافیست" فکر می کردیم و با اطمینان فرزند سوم رو میخواستیم. سال ۸۰ دختر سومم نرگس خانم بدنیا اومدن. فرزند سوم باعث برکات مادی و معنوی زیادی شد و سیل برکات خدا رو بخوبی حس می کردم. خونه ای که دو سه سال به حالت نیمه کاره توش زندگی می کردیم با ورود نرگس خانم کاملِ کامل شد. بعد از اینکه برادرشوهر کوچیکه هم ازدواج کردن و به شهر دیگری رفتن، مادرشوهرم نمیتونستن خونه تنها بمونن و از طرفی بیماری که سالها پیش داشتن دوباره داشت خودش رو نشون می داد. همسرم اعتقاد داشتن بخاطر جایگاه بالایی که مادر دارن نباید واسشون بین بچه ها نوبت و تاریخ و هفته تعیین بشه خیلی اوقات خونه ی ما بودن(چون پیش ما راحتترن بودن و ما هم از بودنشون خوشحال بودیم) و بعضی اوقات خونه ی بقیه فرزندانشون. نرگس یک ساله بود و تو این مدت هیچی عادت ماهانه نشده بودم. به ماما مراجعه کردیم و از حالاتم گفتم، تست بارداری تو مطب گرفت، ماما سرش رو تکون داد و مثبت شده بود. اون لحظه انگار دنیا به چشمم کج شد. ادامه👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۴۰ بارداری چهارمم ناخواسته اتفاق افتاد و هضم این قضیه خیلی سخت بود. از بس شوکه بودم به ماما گفتم یه راه حل برای سقط پیش پام بذار و همسرم گفت حالا بیا بریم و برگشتنی ۲ تا فرش خریدن تا دلم رو بدست بیارن و دی ماه سال ۸۲ دختر چهارمم مریم خانم بدنیا اومدن. سالهای زیادی با داشتن بچه های کوچیک به سختی سپری می شد اما کاش فقط سختی بچه داری بود چون این سختی خیلی شیرینه، امان از روزی که سلامتی به خطر بیوفته... سال ۸۴ همسرم درگیر بیماری سرطان شدن و جراحی انجام دادن و چندین جلسه شیمی درمانی و با انرژی و روحیه بالایی که داشتن و توکل به خدا توسل ائمه سلامتی شون رو بدست آوردن. در مورد نکات تربیتی و فرزندپروی و همکاری ها، وقتی که بچه ها کوچیک بودن، همسرم عصرها بچه ها رو با خودشون میبردن بیرون تا من بتونم به کارهای خونه برسم. همیشه از کتابخوانه مدرسه دخترم کتاب های فرزندپروری و تربیتی می گرفتم و مطالعه می کردم. از سال ۸۶ که دختر کوچیکم ۴ ساله بود و به اصطلاح از آب و گل دراومده بودن و فرصت فراغت بیشتری برای خودم داشتم و جلسه قرآن و باشگاه میرفتم. همسرم از سال ۹۰ یک جلسه قرآن خانگی برپا کردن تا انس با قرآن بچه ها بیشتر بشه، هر شب بصورت خانوادگی قرآن قرائت می کردیم.(جلسه به خونه و خانواده محدود نبود هرجا مهمانی و مسافرت و تفریح می رفتیم، جلسه قرآن شبانه برگزار میشد و بی نهایت برکات مادی و معنوی ازش دیدیم.) همسرم،بچه ها رو به حفظ قرآن تشویق می‌کردن و جایزه براشون طلا و... میخریدن معتقد بودن همونطور که کار بد تنبیه میشه، کار خوب باید تشویق بشه تا به فراموشی نره. حتی به بچه‌های فامیل که نماز اول وقت میخوندن جوایز نقدی می‌دادن. فرزندانم حسابی درس خوندن و رشد کردن و رتبه برتر کنکور شدن. بهترین دانشگاه ها و رشته ها تحصیل کردن. دخترهام پزشک و روانشناس و مدرس زبان شدن. دوتا دخترهای بزرگم همزمان با تحصیل ازدواج کردن و بچه دار شدن‌ و شیرینی نوه دار شدن رو تجربه کردیم. الان خیلی خوشحالم که به شعار "دوتا کافی است" اهمیت ندادیم. همیشه از اینکه خداوند دختر های سالم و عاقل و با ایمان بهم داده شاکرم. همسرم طی این سال ها چندبار دیگه دچار اون بیماری شدن، عمل های جراحی متعددی انجام دادن، جلسات زیادی شیمی درمان شدن و در نهایت در پاییز سال ۱۴۰۲ هفته ی اول مهر ماه فوت شدن😭. ازتون میخوام اگر این تجربه فرزند آوری و فرزند پروری براتون جالب بود برای همسرم فاتحه بخوانید یا صلوات بفرستید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌تفکر خطرناک.... وقتی دختری خواستگاراش رو رد کنه، به این امید که شاید مورد بهتری بیاد، این تفکر خیلی خطرناکه. زندگی رو نباید روی «شاید» ها بنا کنیم. کمی هم به این فکر کنید که شاید دیگه بهتر از این نیومد. این هم در کنار اون احتمالی که شما می‌دید، یه احتماله. کار درست اینه که معیارای درجۀ یک و دو خودتون رو مشخص کنید و اولین کسی که اون معیارا رو داشت و به دلتون هم نشست، انتخاب کنید. با شاید ها زندگی خودتون رو به بازی نگیرید. خیلیا با همین شایدها، خواستگاراشون رو رد کردن و کمی که سنّشون بالا رفت، مجبور شدن با کسی ازدواج کنن که خیلی کمتر از اندازۀ معیاراشون بود. 📚 نیمه دیگرم "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🌹شهادت یک بانو ایرانی در لبنان توسط صهیونیست ها شهید «رضا عباس عواضة» فرمانده ارشد اطلاعات حزب‌الله لبنان، به همراه همسر ایرانی‌شان «معصومه کرباسی» با پهپاد رژیم وحشی و خونخوار صهیونیستی ترور و به شهادت رسیدند. شهیده معصومه کرباسی، مادر ۵ فرزند بود که بزرگترین فرزند ۱۸ساله و کوچکترین فرزندشان ۲ساله بود. ایشان از مدیران رسانه‌ی رسمی استاد شجاعی در «بخش تایم‌لاین عربی» بوده و در تمام این سالها لحظه‌ای از مجاهدت رسانه‌ای در رصد و تولید و انتشار اخبار و محتوا غافل نشدند. 👈 دیروز پهپاد ارتش اسرائیل یک خودرو را در شهر جونیه لبنان مورد هدف قرار می دهدکه موفقیت آمیز نبوده. پس از این راننده از خودرو پیاده شده و همسرش را نجات داده و در زیر یک درخت پناه می گیرند. اما پس از دقایقی مجددا پهپاد اسرائیلی این افراد را مورد هدف قرار داده و این زوج به شهادت می رسند. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰۴۱ من متولد ۶۳ هستم و فرزند پنجم و دختر اول بعد از چهارتا پسر... البته یه خواهر با تفاوت چهار سال دارم. از اول دبیرستان خواستگاران زیادی داشتم اما مامانم اول شرایطشون رو بهم میگفت و بعد با پدر و برادرها مشورت میشد و بعدا اجازه میدادن که بیان یا نه ... بالاخره سال ۸۱ بعد از اتمام پیش دانشگاهی، داشتم حاضر میشدم برای کنکور که جناب همسر از راه رسیدن و با کلی رفت وآمد و مخالفت بنده بالاخره پدرم من رو راضی کرد و یک ماه بعد از رفت و آمدها در شب ولادت امام رضا عقد کردیم خیلی ساده و بدون مراسم. بعد از ۱ سال و ۸ ماه که عقد بودیم با یک مراسم ساده رفتیم سر خونه و زندگی... خدارو شکر کم کم همسرم داشت با وام کارگاه کوچکی در طبقه پایین خونه درست می‌کرد تا کارش رو شروع کنه. بعد از مدتی که کارگاه درست شد و مشغول به کار شد و قسط و قرض ها کمتر شد. من بهش پیشنهاد بچه رو دادم. این رو هم بگم من عاشق بچه بودم و از اول به همسرم میگفتم اما ایشون قبول نمی‌کرد، هنوز زوده، مردم چی میگن، اینا چقدر عجله داشتن و اینکه هنوز تازه داریم از قسط ها کمر راست میکنیم و... خلاصه گذشت و یک سال بعد دوباره گفتم، من خیلی تنهام، تو خونه حوصله ام سر میره، لااقل یه بچه بیاریم تا سن مون بالا نرفته بعدا پشیمون میشی اما همسرم به شدت مخالف بود نمیدونم چرا... بعضی مواقع با خودم میگفتم شاید چون همیشه بهم میگفت من تو رو نمیخواستم بخاطر اصرار پدر ومادرم باهات ازدواج کردم الانم نمي خواد ازم بچه دار بشه تا شاید بعدا راحت تر به بهانه ای طلاقم بده. آخه همچین آدمی هم نبود. نمیدونم چرا این فکر وخیالها رو میکردم. به مامانم هم هیچی نمیگفتم اخه اونقدر خجالتی بودم اصلا راجع به این مسائل با مامانم صحبت نمیکردم. .طفلک مامانم همش نذر و نیاز میکرد تا من بچه دار بشم. دو سال ونیم بعد همسرم تصمیم گرفت خونه رو بنایی کنه و ما یک سال ونیم مستاجر بودیم. تو اون شرایطی که کلی وام و بدهی داشتیم و فقط یه موتور و مستاجر هم بودیم دوره ی من عقب افتاد. وقتی بی بی چک زدم دیدم باردارم انقدر ذوق کردم و خوشحال بودم که سختی ها یادم رفت. همسرم وقتی شنید انقدر ناراحت شد و عصبانی که تو این موقعیت وقت بچه هست. حتی وقتی رفتیم خونه مادرشوهرم که خبر بدیم شوهرم به حدی ناراحت بود که مامانش پرسید چی شده با عصبانیت گفت عروست حامله است. مادرشوهرم که عاشق بچه و نوه اولش هم بود خوشحال شد و پسرش رو دعوا کرد که بجای شیرینی و خوشحالی اینجوری خبر میاری! خلاصه مادر شوهرم هر ماه منو دکتر می‌برد تا اینکه هفت ماهه شدم و این رو هم بگم که(من کلا بد ویارم وخیلی بارداری های سختی دارم و همش وزن کم میکنم و در نهایت به وزن خودم میرسم.) در سونوی ۷ ماهگی گفتن بچه هیدروسفالی داره و من که هیچ تجربه ای نداشتم نمیدونستم چه کنم. دکتر بهم گفت برو شورای پزشکی و دستور بیار برات سقط کنیم. گفتم یعنی چی! آخه بچه روح داشت حرکت می‌کرد و من کلی با هاش انس گرفته بودم. بعد این همه سال التماس پیش همسر... دکتر بهم گفت دختر جان این بچه برای تو بچه نمیشه کلا معلول حرکتی وذهنی و شاید اصلا بعد از بدنیا آمدن زنده نمونه. منم که کلی عکس وپوستر بچه تو خونه زده بودم و با امید بهشون نگاه میکردم اومدم خونه و همه اونا رو پاره کردم. فقط گریه میکردم. شب که میخوابیدم تو خواب میدیدم باردار نیستم اما وقتی پا میشدم ومیفهمیدم که یه بچه ناقص تو شکم دارم حالم گرفته می‌شد. جایی نمی‌رفتم هرجا که یه بچه سالم میدیدم با افسوس نگاهش میکردم. همش میگفتم این نتیجه ناشکری های همسرم هست. وقتی همسرم فهمید که بچه پسر هست کلی ناراحت شده بود آخه همسرم پسر دوست بود. بالاخره با مادرشوهرم رفتیم یه دکتر که بهم گفت دخترم ادامه بارداری فایده نداره اخه شاید این بچه تا ۹ماهگی داخل شکمت نمونه و بمیره اون موقع برای خودت هم خطرناکه پس بچه ۷ماه زنده میمونه ولی اگه به ۸ ماهگی برسه بعد بیای زایمان کنی بچه میمیره پس تا هفته دیگه که ۷ ماهت تموم نشده ختم بارداری میدم تا اگه بچه عمرش به دنیا بود که هیچ وگرنه ۲ماهه دیگه تو اذیت نشی من که فقط با گریه حرف های دکتر رو گوش میکردم ومادرشوهرم بنده خدا میگفت عیب نداره اگه زنده موند من خودم هر جور شده این بچه معلول رو جمع میکنم، نمیذارم به اینا سخت بگذره. من که دیگه هیچ اراده ای از خودم نداشتم. قرار شد روز بعد از تاسوعا وعاشورا برای زایمان برم بیمارستان. روز تاسوعا و عاشورا دلم خیلی شکسته بود و کلی گریه کردم. روز بعد با اتوبوس و به تنهایی رفتم مطب و برگه ختم بارداری گرفتم و بعدش مادرشوهرم آمد و رفتیم بیمارستان برای بستری. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۴۱ من که تابحال بیمارستان نرفته بودم در بخش زایشگاه بستری شدم و وقتی ماما گوشی رو گذاشت تا صدای قلب بچه رو بشنوه گفت این بچه دو روزه مرده و دکتر ختم بارداری داده. یعنی روز تاسوعا بچه من مرده بود از یک طرف ناراحت و از طرفی هم که باعث از بین رفتن جنینم نشده بودم خوشحال. خلاصه سرتون رو بدرد نیارم از اون موضوع دو سال گذشت و ما بالاخره سرخونه مون برگشتیم ومستقر شدیم و دوباره اقدام کردیم وسر یک ماه باردار شدم این رو هم بگم که خودم قبلش خیلی دنبال علت اینکه چرا بچه اول اینطور شده رفتم و حتی مشاور ژنتیک رفتم که گفتن مشکلی نیست اما راه بجایی نبردم ومیگفتن اتفاقه، تو هر چند میلیون یکی اینجوری میشه ولی خودم میگم بخاطر ناشکری بود و اینکه کمی تنبیه بشیم بخاطر نعمت به این بزرگی که بهمون داده بود ناشکری کردیم. خلاصه بازهم بارداری سخت با ویار شدید همراه با استرس که آیا اين بچه سالمه یا نه. جایی خونده بودم که هر صبح وشام اگه دعای یستشیر رو بخونی تا آخر بارداری بارداری خوب و بچه سالم خواهی داشت و من هروز دوبار میخوندم، حتی اعمالی که در کتاب ریحانه بهشتی هست رو انجام می‌دادم تا خدارو شکر اینکه ۲۲اسفند ۸۸ دختر گلم صحیح و سالم بدنیا اومد😍🤲 خدارو هزاران بار بیشتر شکر میکنم که بعد از اون همه سختی بالاخره مادرم شدم و خدا هیچ وقت و هیچ جا تنهام نگذاشت. با اومدن دخترم برکت وروزی رو هم آورد. تونستیم بعد از ۵سال موتورسواری تو گرما و سرما بالاخره یه ماشین قسطی بخریم. دیگه دخترم شد یکساله که همسرم هی میگفت من پسر میخوام و منی که دخترم کولیک شدید معده داشت و خیلی اذیت شده بودم هر چند که مامانم هم خیلی کمکم می‌کرد. نمیتونستم به این زودی قبول کنم. بالاخره دخترم یک‌ساله و۱۱ ماه داشت که فهمیدم باردارم البته با عنایت خداوندوکلی رژیم ومطالعه و با دعای مادرهایمان و کلی نذر و نیاز پسرم آذر ماه ۹۱ دو روز بعد از عاشورا و روز شهادت امام سجاد بدنیا آمد و شوهری حسابی خوشحال. منم خدا رو هزاران بار شکر میکردم که دوتا دسته گل سالم بهمون عطا کرده و همینطور باورم نمیشد دوتا بچه به فاصله دو سال و۸ماه داشته باشم با خیلی از سختی ها ولی شیرینی‌ هایی داشت و مامانم تو این دوران واقعا کمک حالم بود و همیشه میگم این دوتا بچه مامانم بودن تا بزرگ شدن. گذشت و دخترم کلاس سوم بود و پسرم تازه میخواست بره کلاس اول که بطور خدا خواسته فهمیدم باردارم، انقدر شوک زده شدم که وقتی بی‌بی چک رو نشون همسرم دادم تا چند دقیقه مات ومبهوت بود و بعدش گفت ما که جفتمون جوره بچه نمی‌خواستیم. من که در عین ناباوری خوشحال هم بودم اما این دفعه همسرم بیشتر از قبل هوامو داشت هرچند بازهم دلش پسر میخواست😜 اما من چله زیارت عاشورا و دعای توسل برداشتم که خدایا بچه فقط سالم باشه هر چی خودت صلاح میدونی من راضیم و صلاح خدا براین بود که دختر زیبای من در دی‌ماه ۹۸ با سزارین بدنیا اومد و زندگیمون رو رنگی تازه بخشید. دختر و پسرم عاشقش بودن اصلا قبل از اون نمیدونم چجوری زندگی می‌کردیم. دخترم که خوشحال از اینکه خواهر داره و کلا بیشتر کارهاش رو دخترم کمکم میکرد و انجام می‌داد. هرچند بعد از بیست روزگی دخترم اتفاقات بدی تو خونوادم افتاد، همسر برادرم در اثر تصادف فوت کرد و بعد از چهار ماه مادر مهربونم. پشت پناهم رو از دست دادم ناگهان تنها شدم. حال بدی داشتم فقط تنها دلخوشی سرگرم کردنم با بچه کوچیکم بود که کارهای اون رو انجام می‌دادم تا روزگارم بگذره. الان دختر کوچکم ۵ ساله هست و به فکر این افتادم که به رسالت رهبری لبیک گویم و سربازی کوچک برای امام زمانم بیارم. همسرم که اوایل زندگی با بچه مخالف بود الان مشتاق بچه هست فقط من نمیدونم چرا ۳سال از عمرمون رو اوایل ازدواج بیهوده از دست دادیم و الان همسرم همیشه افسوس میخوره و میگه اگه همون موقع بچه دار شده بودیم الان بچه هام دانشجو بودن. اما خدارو هزاران بار شکر که ۳تا دسته گل دارم. من تقریبا ۳ماهه وارد کانال دوتا کافی نیست شدم و تمام تجارب رو خوندم و خیلی نظرم راجع به فرزند آوری تغییر کرده. واقعا بعضی تجربه ها برام خیلی جالب بود و همیشه اول این کانال رو چک میکنم تا تجربه های جدید رو بخونم. انشاءالله به امید خدا و با دعای شما دوستان تصمیم دارم چهارمی رو هم صحیح و سالم بدنیا بیارم. در حالی که هم سنم رفته بالا و هم سزارین پنجم، میشه برام دعا کنید🤲 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✅ تو را نکشتند؛ تکثیر کردند... 👈 بازی این روزهای کودکان فلسطینی "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌پزشکیان: مجلس با مصوباتش دولت را بدهکار کرده است/ وام فرزندآوری و ازدواج را از کجا تامین کنیم؟ پزشکیان در همایش روز ملی صادرات: 🔹بانک‌ها چرا ناتراز شده‌اند؟ مصوباتی که ما در مجلس گذاشتیم و تعهداتی که مجلس به گردن دولت‌ها گذاشته با واقعیت هم‌خوانی ندارد. 🔹می‌گویند به کسانی که ازدواج کرده‌اند و تولدها این‌قدر وام بدهید؛ پول از کجا باید تأمین شود؟ دولت بدهکار درست کردیم و ناترازی در بانک‌ها، صندوق‌ها و ناترازی‌های دیگر به‌وجود آمده. 👈 فقط زورشان به وام ازدواج و فرزندآوری میرسه! خب بی زحمت یه نگاهی هم به وام کارمندان بانک ها بیاندازید! بهتر نیست اونجا رو سازماندهی کنید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
📌پزشکیان: مجلس با مصوباتش دولت را بدهکار کرده است/ وام فرزندآوری و ازدواج را از کجا تامین کنیم؟ پز
. 🚨پول حمایت از فرزندآوری کجاست؟ آقای رئیس جمهور پول هست به شرط اینکه دولت قانون را اجراء کند!! منابع پولی اجرای قانون جوانی جمعیت طبق ماده ۷۲ قانون👇 الف ـ یک درصد از اعتبارات بودجه کلیه دستگاهها، نهادها و موسسات ب ـ یک درصد از اعتبارات مالیات بر ارزش افزوده پ ـ یک درصد از اعتبارات جدول هدفمندی یارانه ها ت ـ ۳ درصد از محل موضوع مابه التفاوت نرخ ارز ث ـ ۱۰ درصد منابع حاصل از اجرای ماده (۳۷) ج ـ ۲ درصد از یک دوازدهم هزینه های جاری شرکت های دولتی، بانک ها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت چ ـ صد درصد از محل افزایش بیست درصدی جرایم تخلفات رانندگی ح ـ ۷۰ درصد از درآمد اجرای اصل (۴۹) قانون اساسی د ـ اعتبارات مرتبط با توزیع عموم اقلام پیشگیری از بارداری، عقیم سازی وسایر مواردی که تحت هر عنوانی به کنترل جمعیت منجر می شده است. ذ ـ صد درصد درآمد حاصل از افزایش ۹۰۰ ریال به تعرفه هر متر مکعب گاز مصرفی واحدهای تولیدکننده فولاد ر ـ صد درصد درآمد حاصل از افزایش ۱۰۰۰ ریال به ازای هر متر مکعب فروش آب شرب شهری مشترکان پرمصرف آب ز ـ صد درصد درآمد حاصل از افزایش سه برابری جرایم مربوط به کالا، تجهیزات و داروهای قاچاق س ـ صد درصد جرایم تعزیرات حاصل از احتکار و گران فروشی ش ـ کاربر بسته های ارائه دهنده خدمات مخابراتی علاوه بر قیمت هر پیامک مبلغ ده (۱۰) ریال ۳ درصد از محل اعتبارات تملک دارایی­های سرمایه­ ای و... 🖍محمدمسلم وافی "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✅ حرف حساب... 👈 یادآوری چند نکته به رئیس جمهور پیرامون برخی آمار گمراه کننده درباره وام ازدواج و فرزندآوری: hamshahrionline.ir/x9BMW "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای مادرِ شهیده معصومه کرباسی 👈 دو روز پیش شهیده معصومه کرباسی بانو ایرانی مادر ۵فرزند در لبنان به صورت هدفمند توسط صهیونیست ها به شهادت رسید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌مشکل کجاست؟ ما که اهل دزدی و ربا و شراب نیستیم! پس مشکل كارمان از کجاست؟! مشکل اکثر ما از ناحیه زبان است! وقتی در خانه، سر یک موضوع ساده، دل فرزندت را میشکنی و با او تندی میکنی، آیا متوجه هستی که خودت را از برکات الهی محروم میکنی؟! پناه میبریم به خدا از این زبان! "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نماز جماعت به امامت مرد عنکبوتی در حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)😅 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
#استاد_میرباقری ⚠️ ... واضح است که کنترل جمعیت اول بالا رفتن سن ازدواج است. اگر ۱۰ سال سن ازدواج
. ♨️شوخی هم نداریم... 🔥 رابطه‌ی دختر و پسر حرام است. شوخی هم نداريم، بله بچه‌ها كه با هم رابطه دارند، مي‌خواهند بازی كنند، تاجرها هم كه با هم رفیق می‌شوند، می‌خواهند تجارت کنند. دختر و پسر جوان چه رابطه‌ای دارند جز اینکه می‌خواهند خوش باشند؟! 🔥 یا ساعت اول گناه می‌کنند، یا اگر دختر، دختر سلمان باشد،‌ پسر هم پسر ابی‌ذر، ممکن است یک هفته، دو هفته، نیتشان سالم باشد. 🔥 اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمود من به زن جوان سلام نمی‌كنم، برای اينكه می‌ترسم جواب سلامش دل علی را تكان بدهد، آن وقت شما می‌خواهيد دو ساعت با هم بنشينيد و گپ بزنيد ... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075