eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۸۹ من فرزند سوم از یه خانواده ۴ فرزندی هستم. متولد۷۲ هستم و از ۱۷سالگی خواستگار داشتم و با خیلی ها صحبت کردم اما دلم رضا نداد که نداد و دوست داشتم با طلبه ازدواج کنم. تا اینکه خدا تو سن ۲۳سالگی یه طلبه سر راهم قرار داد و سال ۹۵ بعد از تموم کردن لیسانس نامزد کردم و بعد از سه ماه هم عروسی گرفتیم. از همون اوایل ازدواجم بچه میخواستم و به همسر اصرار می کردم که بچه بیاریم و ترسم از این بود که منم مثل خواهرم بشم که ۱۷ سال انتظار بچه بکشم با ۱۱ سقط😭ولی همسرم زیر قرض و وام ازدواج بودن و مخالفت میکردن تا اینکه سال ۹۸ باردار شدم. خودم و خانوادم خیلی خوشحال😍 من از خدا خواستم بچه اولم دختر باشه ولی خواست خدا چیز دیگه ای بود و سونو رفتم گفتن پسره اولش ناراحت شدم ولی چند وقت بعد خداروشکر کردم که سالمه و پدرومادرم نوه دار شدن روزه ها گذشت و آقا محمدحسن اردیبهشت ۹۹ بدنیا اومد و اون موقع فهمیدم جنسیت اصلا مهم نیست و سالم بودن از همه چیز مهم تره محمدحسن شد همه ی دنیام❤️ و من سه روز خونه خودم و چهارروز خونه پدرم بودم، از روزی محمدحسن استخدام پدرش و ماشین دارشدنمون بود، وقتی محمدحسن ۱۷ماهش بود باردار شدم وسونوازمایش ان تی رودادم ورفتیم مشهد،روز سوم که مشهد بودم خواهر تماس گرفت که جواب آزمایشت رو بردم پیش دکتر، گفتن خودت باید باشی... همونجا فهمیدم که خبر هست و سریع برگشتیم و دکتر گفت احتمالا بچه سندرمی هست و باید آمینوسنتز یا سل فری بدی، منم سل فری دادم و سه هفته بعد جواب منفی و خداروشکر فاطمه خانم سالم بودن و اردیبهشت ۱۴۰۱ بدنیا اومد و همسر و خودم خیلی خوشحال که خدا بهمون دختر داده و سختی های بچه داری شروع شد. گذشت تا اینکه فاطمه خانم ۹ ماهش شد و من دوره ام عقب افتاد و شک به بارداری کردم. سریع بی بی چک زدم و مثبت شد انگار دنیا روی سرم خراب شد. به همسرم گفتم به هر طریقی شده سقطش میکنم اما همسرم مخالفت کردن ولی من سعی خودم رو کردم و سریع از این دکتر به اون دکتر برای سقط که یه خانم دکتری بهم گفتن سونو بده اگه قلبش تشکیل نشده بود، سقط میکنیم. سونو دادم وگفتن ۵ هفته ای و قلب تشکیل شده و خانم دکتر هم کاری نکردن و منم ناامید از سقط برگشتم خونه و به همسرم گفتم به کسی نگو باردارم چون میدونم این بچه سقط میشه. هرچی بگین خوردم و فرش شستم و فرش خیس رو دوطبقه بالا بردم اما نشد که نشد فقط به لکه بینی افتادم و مجبور به استفاده شیاف... تا ۵ ماهگی به هیچ کس نگفتم و وقتی که گفتم از خانواده خودم تا خانواده همسرم و جاریام طعنه زدن که میخوای چکار و کوچیکن وخودتو فراموش کردی ومگه تولیدی بچه زدی و از این حرفا ولی کاریش نمیشد کرد و اون کوچولو داشت زندگی می‌کرد. گذشت و آبان ۱۴۰۲ محمدحسین با اختلاف ۱۸ ماه از فاطمه بدنیا اومد و من تا ۴ماه تو شوک بودم و حال خوبی نداشتم... رفته رفته از امام حسین و ائمه خواستم کمکم کنن تا بتونم بچه ها رو بزرگ کنم و الان که محمدحسن ۴ سال وسه ماه و فاطمه دوسال وسه ماه و محمدحسین ۸ ماهشه حالم خوبه و اینو بگم که محمدحسینی که تلاش برای نبودنش کردم الان شده عزیز دل فامیلا از بس که مهربونه و قیافه معصومی داره و حتی برای خودم که خییییلی عزیزه... بچه ها برام فرقی ندارن ولی در حق محمدحسین ظلم کردم و وقتی باردار بودم اصلا باهاش صحبت نکردم و همش منتظر سقطش بودم😞 به خاطر همین دلم براش میسوزه ولی ان شاءالله جبران میکنم. و اگه خدا بخواد دوست دارم فرزند چهارم رو هم بیارم😍😍 من با خواهرها و برادرم هم دوسال دوسال اختلاف سنی داریم و از همون بچگی مثل دوست بودیم و خیلی هوای همدیگه رو داریم والان که همه مون ازدواج کردیم، خواهراها باید هرروز بهم زنگ بزنیم. خواهر داشتن خیلی نعمت بزرگیه و ان شاءالله خدا به دختر خودم هم خواهر بده. خواهرهای گلم نگران وضعیت اقتصادی و سختی ها نباشین، هر بچه ای میاد خدا خودش روزیش رو میده، این وعده ی الهی هست. من اینو با چشمای خودم تو زندگیم دیدم و خداروشکر تا الان با سه تا بچه که گاهی دوتاشون باهم پوشک میشدن و شیر خشک و....کم نیاوردیم و همه اینا رو لطف خدا و امام حسین میدونم،نذارین بچه هاتون تنها بمونن چون ضربه میزنه... درسته خیلی سختی داره و مادر باید از خیلی از برنامه هاش و تفریحاش و گاهی معنویاتش بزنه ولی خیلی ارزش داره اینو زمانی متوجه میشین که بچه ها بزرگ میشن و مادر دیگه از سن بارداریش گذشته. من الان با سه تا بچه کوچیک اگه خدا روزیم کنه مصاحبه دبیری دادم و منتطر جواب نهایی هستم و از دوستان التماس دعا دارم و اگه امسال نشه حتما دوباره تلاش خواهم کرد. ان شاءالله خدا به همه و به خواهرهای بنده هم فرزندانی صالح و سالم روزی کنه و برای بنده هم دعا کنین😘 دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فرزندان تجربه ۹۸۹...😍 دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹الامام الصادق علیه السّلام : قال الله عزّوجل: ألخَلقُ عِِیالی فَأَحبُّهُمْ إِلیَّ أَلْطَفُهمْ بِهمِ وَ أَسعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ. 🌸خدای متعال می‌فرماید: مردم خانواده من هستند، پس محبوب‌ترین آنان نزد من کسانی هستند که با مردم مهربان‌تر و در راه برآوردن نیازهای آنان کوشاتر باشند. 📚«الکافی، ج۲، ص۱۹۹» علیه السلام 🌹قرارگاه فرهنگی جهادی حضرت بقیه الله عج طی پنج سال گذشته در غالب طرح بزرگ «کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام» ۳۰۰ سری جهیزیه کامل تهیه و برای عروس خانم‌های یتیم نیازمند ارسال کرده است. 🌹 در ادامه این طرح به مناسبت ایام الله عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام ده سری جهیزیه برای ده نوعروس در نوبت در اولویت هدیه نماید. 🌹خواهشمند است با کمکهای خود ما را در تحقق این امر خیر یاری فرمایید. 🌹شماره حساب و کارت گروه جهادی جنت الاطفال ویژه واریزی شما برای جهیزیه ایتام به شرح زیر است. 🌹 مبلغ هر جهیزیه 40 میلیون تومان می شود. لطفا کمکهای خود را به شماره حساب و کارت و یا شبای گروه جهادی جنت الاطفال واریز فرمایید. حساب ودجایی است. شماره شبا و کارت و حساب سپه جهت واریزیها: شبا ‏
IR880150000003101023742126
شماره کارت:
5892107044083320
شماره حساب سپه :
3101023742126
✅به نام گروه جهادی جنت الاطفال از گروه های جهادی تحت پوشش قرارگاه فرهنگی جهادی حضرت بقیه الله عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨از خدا بخواهیم گول نخوریم... افراد فقیر که دیدند [قارون] چه اسکورتی و امکاناتی دارد، چقدر اسب و کذا و کذا… گفتند: یا لیت لنا، ای کاش ما هم اینقدر پول داشتیم. ... «إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيم» حظ را او می‌برد، کیف می‌کند با پولی که دارد. ... ولی افراد اهل علم گفتند: ویلکم، خاک بر سرتان کند! «ثواب الله خیر» قارون درست است دنیایش خوب است اما بدبخت است. ... تا مردم دیدند قارون با گنجش به زمین فرو رفت، گفتند: خوب شد که ما پول قارون را نداشتیم. به هیچکس نگویید: خوشا به حالت! واقعاً دنیا چیزی نیست. یک کسی گفت: قرائتی خوشا به حالت! گفتم: چرا؟ گفت: هر شب تلویزیون نشانت می‌دهند. گفتم: راز بقا شغال را هم نشان می‌دهد. گفت: آخر همه ایران تو را می‌شناسند. گفتم: کوه هیمالیا را هم همه دنیا می‌شناسند. گفت: راه می‌روی نگاهت می‌کنند، گفتم: یک فیل هم در خیابان راه برود همه نگاهش می‌کنند. گفت: بالا رفتی. گفتم: دود هم بالا می‌رود اما رو سیاه است. بالا رویم، دود هستیم. مشهور شویم، هیمالیا هستیم. تلویزیون نشان داد، راز بقا هستیم. ... دنیا چیزی نیست، دنیا جماد است. قالی جماد است، طلا جماد است، ساختمان جماد است، ماشین جماد است، برج جماد است، مواظب باشیم و از خدا بخواهیم گول نخوریم. دنیا دریایی است که هرکس درونش می‌آید خفه می‌شود. نادر هستند آدم‌هایی که رد شوند ... 🌐 درس‌هایی از قرآن - سه شنبه, ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» «دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۹۰ در رابطه با فرزند کم، بنده هم تک بچه بودم و خیلی برام سخت گذشت. واقعا پیشنهاد نمیکنم به هیچ خانواده ای که یک فرزند داشته باشند،مگر اینکه بچه دار نشوند. توقعات خیلی زیادی ازم داشتند، کودکی پر فراز و نشیبی داشتم شاید الان یه نفر نگاه کنه به زندگیم بگه خیلی پیشرفت کردی و همش بخاطر والدینت هست و بعضی وقتا خودم هم سخت گیری هاشونو به جا می‌دونستم ولی زمان بلوغ بنده سخت ترین دوران بود. بخاطر شرایط جامعه، با اینکه من حافظ قرآن هستم و خانواده مذهبی ای هستیم، ولی افکار مسموم اطرافیان و حساسیت های والدینم خیلی بهم سخت گذشت. تهمتهای زیادی از طرف مادرم شنیدم، بی احترامی و شک هایی که هیچ دختری نمیتونه تحمل کنه، گاهی میگفتم اگر دو نفر بودیم لااقل شاید اینقدر حساسیت وجود نداشت و زندگی راحت تر و الان رابطه بهتری با مادرم داشتم. زمانی که سرکار میرفتم، مدام تماس میگرفتن یا حتی دم در محل کارم منتظر بودن ببینن چکار میکنم، حساسیت زیاد، به حدی که من کارمو رها می‌کردم. حتی شماره مدیر اون بخشی که باهاشون کار میکردم رو میگرفتن و اگه تماسی جواب نمیدادم سریعا با ایشون تماس میگرفتن. ساعت های رفت و آمد من همیشه کنترل میشد، حتی اگه میگفتم ترافیک بوده، هر زمان میتونستن همون مسیر رو انتخاب میکردن تا ثابت کنن من دروغ گفتم و ترافیکی وجود نداشته😐 گذشت تا ایام کرونا و افزایش این حساسیت ها به دلیل آنلاین بودن کلاس های دانشگاهی، (من رشته عمران میخوندم و اکثر همکلاسی ها و اساتیدم مرد بودن) دوران به شدت سختی بود و دوران امتحانات من کابوس بود، در حدی که من تو دوره کرونا به شدت افسردگی گرفتم. افت شدید نمرات پیدا کردم و خیلی ناراحت کننده بود برام. حتی زمانی که می‌خواستم برم کتابخونه برای مطالعه، دائم رفت و آمد میکردن به کتابخونه که ببینن من مطالعه میکنم یا نه و...😅 به علت اینکه خانواده خوبی داشتیم و سر شناس بودن توی شهرمون، خواستگارهای زیادی داشتم، هر کدوم که خودشون تصمیم میگرفتن باید میومد و باید قبول میکردم، اگر یک خواستگاری برام میومد و منطقی رد میکردم و میدونستم به درد من نمیخوره، تهمت میزدن که تو با یه نفر رابطه داری بخاطر همین این خواستگار رو رد میکنی🤦‍♂عجیب بود برام و این موضوع بارها تکرار شد. شک ها و تردید های بدی داشت تو زندگیم به وجود میومد و دردناک بودن، تک بچه بودن والدین رو به شدت حساس میکنه، از کودکی تا بزرگی. من کاملا از مادر وپدرم فاصله گرفتم در حدی که از وقتی که ازدواج کردم شاید هفته ای یک بار یا دو بار برم پیششون و رفتن به خونه شون اون خاطرات رو برام زنده میکنه و دوست ندارم. بارها به مادرم گفته بودم که من ازدواج میکنم، یه روز بچه دار میشم و بهت نیاز دارم، تو رو خدا این فکرا رو از خودت دور کن ولی فایده ای نداشت و با کسانی صحبت می‌کرد که اونا دامن میزدن به بد شدن رابطه مون... رابطه مثل درخته اگر تبر برداری بهش بزنی، نمیتونی دوباره توقع داشته باشی مثل روز اول بشه درخت تبر خورده😢 خیلی دوست داشتم رابطه ام با مادرم بهتر بشه ولی نشد. حتی بعد ازدواج من، که خداروشکر با آقای بسیار خوبی آشنا شدم، این ماجرا ها ادامه داشت و در اوایل آشنایی مون با این آقا، مادرم جوری روابط رو نشون میداد که من دختر بدی هستم و دارم بهشون ظلم میکنم، جلوی همسرم گریه میکردن و میگفتن که من بهشون بی توجهی میکنم، در حدی که تو دوران نامزدی، همسرم با من دعوا کردن سر این موضوع😅 و طرف مادرم رو گرفتن، و من حتی نمیتونستم گوشه ای از مشکلات زندگی مو با مادرم براشون تعریف کنم. به هرحال نمیشه هر حرفی رو زد🙊 خلاصه که رابطه من و همسرم ختم به خیر شد و ما زندگیمونو شروع کردیم ولی مادرم خیلی تغییر کردن، رابطه ما خیلی بد شد بعد از یک سال و نیم زندگی حتی با همسرم من هم شروع کردن به بد رفتاری و توقعات زیاد، مثل این، که مثلا ما داماد گرفتیم که بیاد فلان کار رو برامون بکنه😐و کارهایی که همسرم با این حجم مشغله که دارن، تو خونه زیاد حضور ندارن ولی باید میرفتن و براشون انجام میدادن، یا خود من که دانشجو هستم هفته هایی که امتحان داشتم توقع داشتن که کارهاشون رو انجام بدم، باهاشون برم بیرون یا .... بعضی وقتا واقعا از همسرم خجالت میکشیدم بابت رفتار مادرم، خیلی سخته، حتی کسی رو نداشتم باهاش صحبت کنم بعضی وقت ها که والدینم مریض میشدن یا کاری داشتن واقعا از ته دل میخواستم برادر یا خواهر بزرگتری داشتم و کنارم بود و کمک می‌کرد. واقعاً فرزند کم دردسره و اینا همش یه گوشه از زندگی پیچیده و سختیه که من داشتم. "دوتا کافی نیست" | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» «دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨فراغت و بیکاری... در مرداب فراغت و بیکاری، اخلاق فاسد تخم‌ریزی می‌شود و انواع تبه‌کاری‌ها و بیماری‌های اخلاقی در همین لکه‌های بیکاری و فراغت رشد پیدا می‌کند، کشت می‌شود و زیاد می‌شود. تندخویی بچه، پرتوقعی و حرف نامربوط زدن او، کار لغو کردن و چشم‌چرانی او، یا این‌که عکس داخل جیب و لای کتابش باشد و گاه‌گاهی به کسی تلفن کند، و بین او و دیگری - چه دختر و چه پسر - نامه مبادله شود. یا این‌که بگوید من می‌خواهم امروز با رفقا بروم جایی برگردم، یا من امشب خانه نمی‌آیم و امثال این‌ها ریشه در این دارد که شما وقت‌های فراغت بچه‌ها را لکه‌گیری نکرده‌اید و در این لکه‌ها آلودگی پیدا شده است. 📚 راه رشد - جلد سوم "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075