#تجربه_من ۱۸۳
#چند_فرزندی
#برنامه_ریزی
#احیا_قوای_جسمانی
نکته ی مهمی که بعد از زایمان هام خیلی روش تکیه داشتم، یکی استفاده از گرمیجات، دوم دوری از غذاهای سرد و سوم هم بستن کمر و سر بعد از زایمانه که مادرم با اینکه کمتر پیشم بودند، اما خیلی روش تاکید داشتند.
درمورد غذا هم قبل زایمان چند کیلویی گوشت بره تهیه میکردم، تو بسته های یه نفری و روزی یک تا دوبسته اش رو می پختم😊 که واقعا تو بازیابی انرژی و بازسازی بخیه ها خیلی موثر بود.
غذاهای سرد مثل برنج و... هم تا حداقل ۲۰ روز استفاده نمیکردم. یه سری غذاهای محلی مثل کاچی و... هم خیلی تو تجدید قوا موثر بودند.
ارده شیره، بادام و عسل هم جزو برنامه غذاییم بود...
البته این نکته رو هم بگم که نباید فکر کنیم ما از لحاظ مالی خیلی بالا هستیم که این مواد رو به راحتی تهیه می کردم، بلکه چون شرایطم خاص بود( ۵ بار سزارین ظرف ۹ سال) و میدونستم که اگه الان از لحاظ غذایی به خودم نرسم، بعدها باید خرج دوا دکتر کنیم، لذا این مواد رو نوعی دارو حساب میکردیم که حتما باید تهیه بشه و براش هزینه می کردیم.
در مورد برنامه روزانه هم باید بگم، مادر ۵ تا بچه، بجز یه سری کارهای ضروری مثل پختن غذا و ساماندهی نسبی کارهای خونه، دیگه کاری بجز ۵ تا بچه اش نباید داشته باشه. اگه تصمیم گرفتیم چندتا بچه داشته باشیم، تو یه مقطع چند ساله باید واقعا با درس و کار خداحافظی کنیم. از طرف دیگه از فعالیت های غیرضروری هم باید بزنیم، مکالمه های تلفنی طولانی، رفتن به مهمونی های غیر ضروری، بازار گردی و... واقعا باید محدود بشن. البته منظورم این نیست که دیگه باید خودمون رو فراموش کنیم، بلکه من خیلی مقیدم تو هفته هر طور شده چند ساعتی رو برای خودم خالی کنم و کاری رو که دوست دارم مثل یه خرید کوتاه، رفتن به استخر، دیدن یکی از دوستام، خوندن کتاب انجام بدم. اما نکته مهم اینه که اولا من مادر باید زرنگ باشم تا از وقتم درست استفاده کنم، ثانیا این که بدونم درمقابل این بچه ها مسئولم و باید براشون وقت بذارم.
خود بنده شاید تا ظهر مشغول آشپزی و تمیزکاری و... باشم که تو این فرصت یا بچه ها خوابند و یا وقتی بیدار میشن با هم مشغولند ولی دیگه بعد از ظهر، بعد از یه استراحت کوتاه، برنامه ام طبق نیاز بچه هاست و باید با اونا باشم مثلا یا نقاشی بکشیم، یا کاردستی درست کنیم، تو بهار و تابستون که تقریبا هر روز پارک بریم.
و در مورد کارهای منزل و رفت و آمدها هم بگم، باید طوری برخورد کنیم که همه بدونند ما شرایطمون خاص تره و توقعات بیجا ازمون نداشته باشند. مثلا من قبلا که بچه هام کوچیکتر بودند، همسرم اصلا توقع نداشت وقتی میاد خونه، همه چی مرتب باشه، یا همیشه غذا حاضر باشه. ولی خب من خودم کلا رو بحث غذا حساسم😂 اونو آماده میکردم، میگفتم حالا خونه هم جمع نشد اشکالی نداره. اما الان خداروشکر بچه ها خودشون قبل از حضور پدر خونه رو خودجوش تمیز میکنند.
اما با توجه به شرایطم نمیشد که هر مهمونی برم یا مهمون زیاد بیاد برای ناهار و شام بمونه. چون واقعا اذیت میشدم، هرچند مهمونای راه دوری زیاد داشتیم و داریم ولی بنده خداها خودشون تو خونه ما همه کاره بودند، چون وضعیت رو درک میکردند...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_قرائتی
📌از جمله دروغ های شاخدار ...
#چند_فرزندی
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۰۸
#تک_فرزندی
#کم_فرزندی
#چند_فرزندی
#تربیت_فرزند
یکی از ایرادایی که نسل امروزی به خانواده های پرجمعیت میگیرن اینه که میگن بچه خوب توی این مدل خانواده تربیت نمیشه. من از ترم یک دانشگاه که وارد خوابگاه شدم (عملا وارد زندگی اجتماعی گسترده شدم) فهمیدم کاملا قضیه برعکس هست.
یعنی اوائل توی خوابگاه یک سری افرادی که تک فرزند یا دو فرزند بودن میگفتن وای شما این تعداد بچه این؟ مثلا پنج به بالا رو بد میدونستن و یک نگاهای خاصی داشتن.
اما جالب بود همین افرادی که از خانواده های پرجمعیت بودن نه به سرما و گرما گیر میدادن، نه رو خوابشون حساس بودن، یعنی کلا به شلوغی عادت داشتن. همه مدل غذایی رو میخوردن و راحت با همه اخت میشدن و می تونستن راحت بقیه رو بپذیرن.
همون افراد تک فرزند یا دو فرزندی در هر موردی اذیت میکردن، زود کم میآوردن و افسرده میشدن و بقیه اتاق که از خانواده پرجمعیت بودن عملا اینارو در طول ترم تحمل میکردن. آخرشم دو قورت و نیمشون باقی بود. از هیچ چیز خوشحال نمیشدن و حتی نمرات خوبم خوشحالشون نمیکرد.
اما اعتراف می کنم کم جمعیتی ها در رفاه کامل بودن.اونجایی که ما همه ش در حال دودوتا چهار تا بودیم کوچکترین چیزی رو چجوری بخریم و چجوری مصرف کنیم که به صرفه باشه، خانواده های اونا بعد از هر تماس کلی پول براشون میریختن.
و اینطوری بود که ما مدیریت مالی و استقلال رو تمرین میکردیم و اونا حتی نمیدونستن تو حسابشون چقدر پوله چون هیچ جا به جمله ی "موجودی شما کافی نیست." برنمی خوردن.
یکی از موارد اخلاقی که خیلی برام چشم گیر بود و اساتید اخلاق هم روش تاکید دارن، گناهان زبان بود یا به تعبیر امروزیا هوش اجتماعی...
در جایی که پرجمعیتی ها با هر حرف، ناخودآگاه حواسشون به واکنش طرف بود و اگر حرفی میزدن که حس میکردن جالب نیست سریع جبرانش میکردن با یه حرف بهتر، تک فرزندی ها و کم جمعیت ها تیکه انداختنو افتخار میدونستن و معتقد بودن آدم باید جوری جواب بده که طرف بسوزه...
من خودم به خاطر طبعم زبان تند و تیزی داشتم. تا خود ۱۶،۱۷ سالگی مادرم هر بار میگفت آدم حرفی که میخواد بزنه رو هزار بار میجوه. اگه شک داره خوبه یا بده اصلا نمیگه. اونقدر گفت وگفت و گاهی قهر کرد، گاهی سکوتامو تشویق کرد که من الان بتونم به جای اینکه جواب کسی رو بدم، سکوتو انتخاب کنم و میدونم تاثیرش بیشتره.
اما در طول این چند سال دانشجویی خیلی افراد رو دیدم که اصلا جملاتشونو حتی یکبار هم از ذهن نمیگذرونن و اندکی تامل نمی کنند. حتی خانواده های مذهبی.
یادمه یبار یه خانم از آشناهامون که بی سرپرست بود و وضع مالی بدی داشت، کلی تسبیح رنگاوارنگ از خونه شون جمع کرده بود، برای من آورد گفت ببر بذار مسجد دانشگاهتون . منم قبول کردم یکی از همین عزیزان کم جمعیتی که اتفاقا مذهبی بود موضوعو فهمید و کلی مسخره کرد که وا؟ چرا تسبیحاش یه شکل نیستن و... طرف نداره ده تا تسبیح بخره بعد این خانم که چادر کَن کَن، کمتر، سرش نمیکنه، نذرشو مسخره میکنه.
البته اوایل تعجب میکردم میگفتم مادر اینا یکبار هم بهشون نگفته مواظب دل سوزوندن، بی احترامی، سبک کردن بقیه و...باش؟!
حتی یبار یکیشون گفت خودم میدونم بد حرف میزنم و کلی از دوستام به جز یکی نهایتا دوتا باهام میسازن. حرفاش منو به فکر فرو برد و تموم افرادی که خیلی تیکه مینداختن و کلا نقطه ضعف افرادو بی پروا نشونه میرفتن اومد تو ذهنم و متوجه شدم اتفاقا از خانواده های کم جمعیت بودن و معمولا تک دختر و دردونه خونه ،که حتی برای اشتباهات شون هم گاهی تشویق شدن.
در حالی که مثلا تو خانواده ما که ۶ تا بچه بودیم، گرفتن معدل ۱۹ به بالا، رفتار مودبانه و ... یه امر کاملا نرمال و عادی بود و کسی براش جایزه توقع نداشت.
اما همین چند وقت یکی از همین دخترا دکترا کنکور داد و اصلا خوب نبود نتیجه ش و کلی خانواده براش طلا خریدن که چی؟ کنکور شرکت کرده اما من نوعی مجاز شدم و تراز چند دانشگاه خوب رو آوردم و جایزه بماند، خرج ثبت نام تا مصاحبه و همه چیز با افتخار از جیب خودم بود.
خلاصه خواستم این مطلبو بگم که برام جالب بود و برعکسش توی ذهن ها ثبت شده که بچه ها خانواده های پرجمعیت بی کلاسن و ادب نشدن و خانواده های کم جمعیت آدم حسابی تحویل جامعه میدن و...
پ. ن: البته این ویژگیهایی که گفتم همیشه مطلق نیست و ممکنه عکسش هم باشه، نکاتی که گفتم تجربه ی زیسته ی من بود. با احترام به کسایی که متفاوت هستند و یا متفاوت فکر می کنند.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
دوستانی که براشون در زمینه مدیریت کار ها و امور منزل با وجود چند بچه سوال هستش🤔
الحمدالله چند فرزند دارم که با عنایت خداوند تونستم موفق باشم. مثلا امور فرزند کوچکم را به فرزندان بزرگتر محول میکنم و از بزرگتر ها در حضور جمع تعریف و تمجید میکنم تا بیشتر تشویق به همکاری شوند.
این قانون بسیار زیبای اسلام "احترام کوچکتر به بزرگتر" را در بین فرزندان نهادینه کردم و هر بچه نسبت به بزرگتر ش باید ادب واحترام داشته و فرمانبردای کند 👼👫
و خودم نیز جایگاه و حرمت و احترام فرزندان بزرگتر را جلو کوچکترها حفظ میکنم. و زمانی که در خلوت جدا جدا با آنها کدام صحبت میکنم از خوبیهای دیگر خواهر برادر هایشان میگویم تا با هم رابطه دوستان وصمیمی پیدا کنند.
❌و اصلا انها را با هم مقایسه نمیکنم تا نسبت بهم حسادت نکنند.
خلاصه با تعریف و تشویق بجا، فرزندان بزرگتر راغب به همکاری میشوند و چه در کارهای منزل و چه در تربیت فرزندان تنها نمی مانیم🔗😉
#تربیت_فرزند
#چند_فرزندی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۶۲
#فرزندآوری
#تک_فرزندی
#چند_فرزندی
اینا که میگن یکی داشتی راحت تر بود، کفر منو درمیارن، یعنی من که چهارتا دارم خیلی عقب تر از مادرهایی ام که یکی دارند؟؟؟
من و همسرم معلم هستیم و شیفتی کار کردیم تا پیش بچه ها باشیم. الان برای بچه چهارم مرخصی طولانی تری دارم تا بیشتر برای بچه ها وقت بذارم. یعنی اونایی که یکی دارند همیشه سر کار و فعال هستند و بدون مرخصی؟؟؟
آخر هفته روز نظافت است و بچه ها کمک می کنن در نظافت هال و اتاق شون. شیشه پاک می کنن و گرد گیری می کنن. البته همیشه خونه تمیزی نداریم. یعنی اونا که یکی دارند همیشه خونه تمیز دارند و بچه ی کاری؟؟؟
اهل بیرون رفتن زیاد نیستیم و آخر هفته با بچه ها در خانه پیتزا درست می کنیم یا ترشی یا مربا یا نخود پاک کردن و ازین جور کارها. یعنی یکی بچه دارند آخر هفته های بهتری دارند؟؟؟
بچه بزرگترم به برادر کلاس اولی ش تو درس ها کمک می کنه و من دستم بازه. اون قدر حواس بزرگتر ها به دوتا کوچیکتر هست که کار خطرناک نکنن یا چیز کوچیک نخورند که گاهی اصلا نیازی به من نیست. اینقدر اونهارو بغل می کنن و باهاشون بازی می کنن که نفهمیدیم کوچیکه چطور ۸تا دندانش دراومد. یعنی اونا که یکی دارند، دائم شش دونگ حواس شون به بچه و درس و کارهاش نیست؟؟؟
اینقدر باهم بازی می کنن که حتی پارک هم میرن دنبال پیدا کردن یه دوست که باهاش مثلا سرسره بازی کنن نیستن و باهم سر گرم اند. تو خونه مسابقه طرح می کنیم و با هم بازی تیمی می کنیم. قایم موشک و بازی های حدس زدنی بازی می کنیم. کلی خونه ما سروصدا داره و شلوغ پلوغه. بازی و شادی و ذوق و دعوا و قهر دارن .یعنی بچه های تکی با پدرمادر یا دوست هاشون دعوا نمی کنن و خونه ی بی صدا دارن همیشه؟؟؟
خونه ما همیشه لطافت بچه کوچیک رو داشته و بچه ها با این لطافت بزرگ شدن و شکلک ها و سرگرمی های جدید در موقعیت های مختلف از خودشون طرح می کنن . شرایط رو درک می کنن اگر بچه ای حال نداشت یا من دستم بند بود . غر نمی زنن.صبر می کنن یا حتی با کمک هم مشکل رو حل می کنن بدون کمک من یا پدرشان. یعنی اونا که یکی دارند بچه های بدون غر و صبور تری دارند؟؟؟
بچه ها لباس و اسباب بازی مشترک دارند و براشون جالبه که لباس یا اسباب بازی بچگی شون از تو کمد در بیاد و به بچه بعدی شون برسه و یاد خاطرات خودشون میوفتن. اصلا اهل توقع نیستن و میدونن تو خونه همه چیز برای هر چهارتاشونه. هیچ چیز تکی نداریم. یعنی اونایی که یکی دارند بچه های کم توقع تری هستن؟؟؟
من مادر همیشه مهربان یا همیشه خوش اخلاق نیستم و همیشه برای بازی کردن یا قصه شب خوندن یا رسیدگی به درس هاشون وقت یا انرژی ندارم. اما با هاشون بازی می کنم، درس می خونم، روزها کتاب می خوانیم، قصه شب میگم. یعنی مادرهایی که یکی دارند همیشه وقت آزاد و انرژی برای بازی و درس خواندن با بچه شون و قصه شب خوندن دارند؟؟؟
بچه ها از مدرسه مریض میشن و یک هفته در خانه موج مریضی داریم و بعدش خوب میشن. به هوای هم دارو می خورن و همدیگرو درک می کنن، برای بی صدا بازی کردن و استراحت بقیه شون. یعنی بچه های یکی یک هفته مریضی ندارند؟؟؟
لطفا اندکی تامل....
ما با وجود بچه ها بی پول تر نشدیم که ترس از مال باعث میشه بعضی ها بچه نداشته باشند. ما تا بچه دوم که بدنیا اومد اصلا همسرم شغل نداشت و دانشجو بود، پول عیدی یا تولد یا کادو سر بدنیا اومدن بچه ها که به ما می دادند، کمک مالی مون بود برای خرج بچه کردن. اما نترسیدیم از بچه دار شدن. تلاش کردیم زندگی مون رو بسازیم.
هر آدمی نزد خدا روزی مقرری دارد و خدا روزی هر کس را از جایی که می داند بدستش میرسونه و بچه ها در کم شدن روزی پدر مادر نقشی ندارند. اونا هم روزی شون از خدا می گیرند. و اینو مطمئن هستم اونایی که یک بچه دارند لزوما وضع مالی بهتری ندارند.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۲۶
#تک_فرزندی
#چند_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
چقدر تجربه ی ۶۲۵ آشنا بود برام.
یاد کودکی خودم افتادم که همیشه در حسرت خواهر یا برادر بودم، اون وقت بچهها ی عمه ها و عموها کنار برادر و خواهرهاشون قشنگترین لحظه های کودکی و نوجوانی شون میگذروندن. حتی الانم که ازدواج کردن و خانم و آقایی شدن، بچه هاشون از نعمت عمه و خاله و عمو و دایی برخوردارن.
اما من چی...
یه گونی اسباب بازی و کاسه بشقاب و عروسک های مختلف که خودم براشون جای همه بودم. چشم باز میکردم، مشغول خاله بازی بودم تا شب که بین اونها بیهوش میشدم.
اما چه فایده؟
یه گونی اسباب بازی و عروسک فقط غمی بود روی غمهام که مشخص بشه چقدر تنهام، وگرنه اونهایی که چندتا بچه هستن احتیاج به این حجم از اسباب بازی ندارن که تاریخ مصرف هرکدوم نهایت یک روز بعد تکراری میشه، اونها کنار هم از لحظه هاشون لذت میبرن. بدو بدو میکنند، قایم باشک، لی لی، انواع مسابقه....
اما من همیشه خودم بودم و یه عروسک تو بغل. الحمدلله تبلت و بازی رایانه ای های الانم خبری نبود تهش یه آتاری بود و یه ساعت برنامه کودک بعد از ظهر.
تا اینکه خدا جواب اون همه دعاهای کودکانه ی منو داد و تو ده سالگی صاحب خواهر شدم. البته بیشتر براش مادر بودم تا دوتا خواهر همبازی...
بازم حسرت همبازی کودکی برام موند
تا اینکه تو ۱۸ سالگی خدا یه عروسک واقعی بهم داد بعدم نظر لطف خدا شامل حالم شدو عروسکها شدن ۵تا ...
الان که بازی بچه های خودمو میبینم تعجب میکنم از بازیهای کودکی خودم، گاهی بهشون میگم یه کم بازی نشستنی بکنید، یه کم خاله بازی، من وقتی قد شما بودم صبح تا شب خاله بازی میکردم، اما میگن ما بلد نیستیم.
نهایت بازی نشستنی شون مدلهای مختلف لگو و بازیهای اختراعی خودشون اونم ته تهش ده دقیقه یه ربع، آخرش یکی میگه حوصلم سر رفت، پاشید بریم، همه رو بلند میکنه...
بعدم برای اینکه حوصلشون سر جاش بیاد مفصل همدیگر و سیر کتک میکنن 😬😁 ظاهرش بده ولی باطنش عالیه چون مثل ما تک فرزندها تا یه صدای داد بشنون، یا یکی یکم ناملایم باهاشون حرف بزنه، سریع فشارشون نمیفته و برن زیر سرم برعکس وایمیستن حقشون میگیرن حالا یا با جیغ و داد و گریه یا کاراته رفتن رو سر کله طرف...
وقتی ناراحت هستن میشن مثل دوتا گنجشک باهم جیک جیک میکنن، وقتی شاد هستن همه باهم خوشحالی میکنن...
تولد یکی شون که باشه باهم قرار میذارن و یواشکی براش کاردستی درست میکنند یا نقاشی میکشن، تازگیها پول هاشون رو روهم میذارن و هدیه میخرن، هر چند هنوز کامل عقل رس نشدن و بعد از اولین کل کل میگن هدیه مون پس بده، خودمون خریدیم🤦🏻♀️🤣
تازه کلی هم ناراضی هستن چرا ما دخترخاله و پسرخاله نداریم، چرا خاله ازدواج نمیکنه، بچهها ش دیگه بدردمون نمیخورن، چرا مامان داداش نداری ما دایی داشته باشیم! الان بیاد خونه مون؟ ببرتمون بیرون. تولدمون کادو بده. خوش بحال پسر عمه مون که دایی داره. باهاش بازی میکنن، پسر دایی و دختر دایی داره تو وسطی یار هم میشن.
یه جوری مظلومانه این غم نامه رو میخونن انگار سالهای سال ما اجاق کور بودیم و یدونه بچه ان. انگار نه انگار، پدرشون، همون دایی پسرعمه جان هست و با خود همین جقله ها وسطی بازی می کنه. 😂
خلاصه فقط میتونم دعا کنم بحق این روزهای قشنگ تا میلاد حضرت زهرا سلام الله خدا دامن همه ی مادرهای مسلمان رو به داشتن چندتا جوجه قدونیم قدِ سالم و صالح سبز کنه و هیچ بچه ای تو تنهایی خودش بزرگ نشه.
الهی آمین.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_عباسی_ولدی
بهتر نیست بچه یه دونه باشه یا حداقل فاصله سنی بینشون زیاد باشه تا با هم دعوا نکنن و بهشون ظلم نشه؟
ما نمیخوایم بگیم هر دعوایی که بین بچّهها اتفاق میافته خوبه، ولی در کل، رقابتی که بین بچّهها تو خونوادههای پُرجمعیت وجود داره، یه آموزش کارگاهی برا یاد گرفتن تعاملات اجتماعیه.
بچّهها وقتی با هم دعوا میکنن، یاد میگیرن که چطور حقّشون رو بگیرن، البته همین دعواهای معمولی.
ما بزرگترا هم وقتی بچّه بودیم، با برادر و خواهرامون دعوا داشتیم؛ امّا حالا حوصلهمون کم شده و تحمّل دعوای بچّههای خودمون رو هم نداریم.
یکی از حُسنهای دعواهای طبیعی، اینه که بچّهها با خشونت و تندی به صورت طبیعی آشنا میشن و وقتی تو جامعه با برخوردهای خشن مواجه میشن، به این راحتی عقب نمیکشن.
این دعواها، مثل واکسن میمونه. واکسن، میکروب ضعیف شدهایه که بدن با اون مبارزه میکنه تا اگه میکروب حقیقی وارد بدن شد، بتونه به راحتی با اون مبارزه کنه.
خیلی از تکفرزندها، توی رقابتهای اجتماعی به شدّت آسیبپذیر و کمتحمّلن، چون که اونها تو زندگیشون، نه تنها رقابت نکردن بلکه همیشه بدون اینکه زحمتی بکشن، در کانون توجّهات بودن.
📚ایران جوان بمان
#چند_فرزندی
#تک_فرزندی
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
سلام علیکم ممنون از کانال عالی تون😍
ما یه خانواده پرجمعیت هستیم ماشاءالله مادرم ۶فرزند داره بافاصله سنی تقریبا کم😇
البته ۳ تلفات هم دادیم😢 یعنی بخاطر کار زیاد مادرم سقط شدن🙁 حالا با اینکه یه پسر داریم و ۵ دختر گاهی میگیم کاش اون ۳تا بچه هم میموندن😁
برادرم متولد۶۲
خواهربزرگم۶۴
خواهردومی۶۷
خواهرسومی۷۰
خواهرچهارمی۷۳
و خواهر پنجمی که من باشم😁 ۷۵
خواستم بگم خانواده پرجمعیت بودن سختی های خودشو داره و البته چندبرابر شیرینی های خودشم داره. تو سختی ها کنار هم هستیم.
مادرم پاهاشون خیلی درد میکنه، نمیتونن کاری کنن. وقتی یکی از خواهرام زایمان میکنه، حداقل دوتای بقیه ۱۰ روز یا بیشتر میریم، مراقبت میکنیم ازش مثل یه مادر☺
وقتی پول لازم میشیم، داداشم یا بقیه به هم پول قرض میدیم. وقتی کاری داشته باشیم یا مهمون داریم میریم به هم کمک میکنیم. من بیشتر میرم، کمک حالشونم چون فعلا بچه ندارم. (التماس دعای فرزند دارم از عزیزان کانال)
البته بعدا هم با وجود داشتن بچه هیچوقت برای پدرومادرم کم نمیذارم ان شاءالله
اینم بگم که همه مون ازدواج کردیم و پدر و مادرم قرار بود تنها بمونن با پا درد مادر😢 اما چون ۶تا فرزند دارن خیالشون راحته😍 همیشه میریم کمک شون، هیچوقت تنها نیستن...
به هیچ عنوان نوبتی نمیریم چون برای یک مادر خیلی ناراحت کننده ست که بشنوه بچه هاش بگن امروز نوبت من نیست...
هرکس هر موقع بتونه میره البته خودم تقریبا هر روز میرم چون خواهرام ماشالله همه بچه کوچیک دارن و خیالشون راحته من هستم😁
مادرم رو حمام میبرم، موهاشو سشوار میکشم، لباساشو کمکش میپوشم☺(منتی نیست وظیفه هست یک عمر برای من زحمت کشیده)
اینها رو گفتم که خواهرای گلم بدونن فرزند زیاد داشتن چقدررررر خوبه و به درد پدرومادر میخوره.
مادرم سواد ندارن اما خیلی مذهبی هستن الحمدلله و مارو هم مثل خودشون تربیت کردن، خیلی احکام و احادیث رو که براشون میخونم، کلی دعام میکنن☺زیارت عاشورا رو کلمه کلمه میخونیم ایشون تکرار میکنن😍
منو خواهرم مجرد بودیم، مادرم رو کربلا بردیم با ویلچر😍 اصلا اذیت نشدن و به آرزوشون رسیدن(کربلا)🥺 قرار نیست کسی که پا درد داره زیارت و مسافرت نره
مادرم میگن اون زمان چون تعداد بچه هام زیاد بودن، گفتم ۵تا خوبه و خواستن منو سقط کنن🥺 حتی قرص هم خوردن اما برای انجام کاری پشت بوم روی پله میرن و همونجا سرشون گیج میخوره و از ارتفاع پرتاب میشن حیاط🥺😭 حدود ۱ماه تو کما میرن به لطف خدا و امام حسین و نذرو نیاز پدرم به هوش میان الحمدلله.
مادرم میگن بعضی ها از دوتا پله میوفتن بچه شون سقط میشه من از پشت بوم افتادم بچم سقط نشد. خداوند خواست به مادرم بگه تا من نخوام نمیتونی کاری کنی🥺☺
خیلی به پدرومادرم محبت میکنم، روزی چندبار دست و پاشون رو میبوسم، حالا مادرم چندساله روزی چندین بار خداروشکر میکنه بخاطر داشتن من و توبه میکنه بخاطر تصمیمش🥺 منم دلداریش میدم🥲
خواهرای عزیزم بحق امام حسین قسمتون میدم بچه هاتون رو سقط نکنید😭شاید قراره امیدتون بشن، شاید قراره امید امام زمان بشن، اصلا هیچ کدوم از اینها هم نشن، اون ها هم انسان هستن، مخلوق خدا، شما صاحبش نیستی که برای زنده بودن یا نبودنش تصمیم بگیری🥺
التماس دعای فرج و بچه دار شدن همه ی چشم انتظارها، خدا حفظ کنه همه ی پدرومادرهارو💚 و خداوند رحمت کنه پدرومادران آسمانی رو🖤
تعجیل در امر فرج و شادی دل آقا امام زمان عزیزمون ۳صلوات💚
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#چند_فرزندی
#حق_حیات
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۹۳۵
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#چند_فرزندی
من در یک خانواده ۹ نفره به دنیا اومدم و فرزند هشتم هستم. پیش هم که بودیم همگی قالی می بافتیم و پدرم کار آزاد داشت و مادرم خانه دار بود و همگی متکی به خودمون بودیم.
درسته ماشین نداشتیم ولی هر هفته پارک، حرم و جمکران میرفتیم با ماشین شخصی، همه خواهر وبرادرا پول میذاشتیم رو هم غذای که تو خونه میخواستیم بخوریم، بیرون میبردیم. گاهی هم تو بام خونه مون سفره مینداختیم و شام مون رو اونجا میخوردیم اونم ١١ نفره چون خواهر بزرگم رفته بود.
گاهی هم با خانواده زن داداشم که هنوز عروس مون نبودن مسافرت میرفتیم برای آشنایی خانواده ها، خلاصه ما دور هم بودیم و هیچ وقت دل مون نمیگرفت.
کارهای منو و آبجی کوچیکم رو خواهر هام انجام میدادند، آبجیم منو پیش خودش میخوابند و برای من مادری میکرد، اون آبجیم هم برای آبجی آخرم
خواهر سومیم خیلی کتاب میخواند منم عاشق کتاب شده بودم البته با این که پدرومادرم سوادی نداشتند ولی همه خانواده کتاب خوان بودیم، گاهی هم دست به قلم خوب برای شعر سرودن و نویسندگی داشتیم.
من خودم تو ده سالگی یه خاطره ساختگی راجب سفر عید نوشتم که اصلا یکبار هم به اصفهان نرفته بودم جایزه بهترین خاطره رو بهم دادند که من گفتم ساخته ی ذهنم هست ولی اونقدر مدیر مدرسه از خاطره ام تو صف تعریف کرد که خودم باورم میشد واقعا من رفتم اون سفر رو و مدیر بهم جایزمو داد.
ما خانواده خیلی فعالی بودیم. همه ما صبح ها با هم بیدار میشیدیم و تو خونه ۷۰ متری تلویزیون یا رادیو رو روشن میکردیم و ورزش میکردیم.
الان خواهر برادرام بچه، دوتا سه تا چهارتا دارند اما من فعلا یدونه، دلم میخواد خدا بهم سه تا دیگه بده درسته سخت اما خیلی خوبه.
مادرم چندماه پیش عمل چشم داشت همه ش من و برادرام تلفنی یا حضوری میرفتیم پیش مامانم و کار های مامانم رو انجام میدادیم. هر کی میدید به مامانم میگفت خوشبحال مامانت دختر زیاد داره بچه های صالح داره، بعضی ها میگفتند ما دوتا بچه داریم این سرکار اون یکی دیروز اومد روم نمیشه بازم بهش بگم، ماشاالله شما زیادین میاین.
الان که بابام به رحمت خدا رفته خونه مامانم یه ساعتم خالی نمیشه، خداروشکر مامانم دورو برش پره و احساس تنهایی نمیکنه از داداش و بچه هاشون تا از خواهران و بچه هاشون بگیرین، دور مامانم پره، خونه ش هم نریم روزی چند دفعه باید به تماس های بچه ها پاسخ بده و با هربچه حرف بزنه
امیدوارم خدا خونه منم پر ار بچه های سالم و صالح کنه، هر بچه روزی خواست خودشو داره انشالله خدا بچه میده صالح شو و سالمشو بده
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
📌ابد در پیش داریم...
#چند_فرزندی
#صاحبخانه_خوب
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨حدیثی تکان دهنده برای صاحبخانه ها
در کتاب «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نوشته شیخ صدوق ص ۵۱۹ حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که:
❌ «کسی که خانهای داشته باشد و مومنی، محتاج سکونت در آن باشد و او نگذارد، خداوند عزوجل میفرماید: فرشتگانم! بنده ام به بنده دیگرم در مورد سکونت در دنیا بخل ورزید، به عزتم سوگند هیچ گاه در بهشتم ساکن نخواهد شد.»
#چند_فرزندی
#صاحبخانه_خوب
#سبک_زندگی_اسلامی
#ابد_در_پیش_داریم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۹۶۱
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#حرف_مردم
#چند_فرزندی
من ۳۰ سالمه. ۶ سال پیش عقد کردم و یک سال بعد عروسی کردیم. از اول آشناییم با همسرم در جریان بودم که ایشون واریکوسل داشتن و عمل کردن و احتمال باروری ایشون خیلی کمه.
در واقع با دونستن این موضوع که ممکنه هيچ وقت بچه دار نشیم، همسرم رو انتخاب کرده بودم. چون حدود ۸ سال دورادور میشناختمش و یه جورایی بهش علاقه داشتم.
از ابتدای ازدواج جلوگیری نمیکردم. تا اینکه خیلی زود بعد از عروسی، دیدم دوره ام عقب افتاده اما نمیدونستم که یک ماهه باردارم. خلاصه اردیبهشت که عروسی کردیم، پسر اولم علی پاشا ۳۰ دی ماه دنیا اومد.
پسرم ۹ ماهه بود که تصمیم گرفتم مجددا جلوگیری نکنم تا یه بچه ی دیگه بیارم و هر دو باهم بزرگ بشن که بعد از ۶ ماه در کمال ناباوری متوجه شدم دوقلو باردارم. این ژن دوقلویی نه در خانواده ی من بود نه همسرم و لطفی بود از جانب خدا.
در حال حاضر دوقلو های من آقا یزدان و عدنان دو سال و نیمه هستن که من مجدد ۶ ماهه باردارم. بچه ی چهارمم رو با نذر و نیاز از خدا خواستم دختر باشه ولی چهارمی هم پسره. خداروشکر میکنم اما از اطرافیان خیلی دلخورم (هرکسی یه جوری آدم رو دلسرد میکنه) من شاید یک هفته باشه که با کانال دوتا کافی نیست آشنا شدم اما چنان به من روحیه و انرژی مثبت داده که دیگه حرف اطرافیان برام مهم نیست.
بچههامو نذر آقا صاحب الزمان کردم و خدا رو شکر میکنم حرف رهبر عزیزم از جانب ما روی زمین نموند.
هرکسی ازم میپرسه این همه بچه میخوای چیکار؟ من در جواب میگم شما پولاتونو میدین برای بچه تون اسباب بازی میخرید منم از جون و پول و عمرم به خاطر بچه هام میگذرم براشون همبازی میارم نه صرفا اسباب بازی.
در مورد زندگی با این ۳ تا گل پسرها هم باید بگم که اگه توی هر خونه ای قانون باشه، قطعا زندگی راحت تر خواهد بود.
خداروشکر با همین ۳ تا، بیشتر از خیلی ها مسافرت میریم، تفریح میکنیم. یکم سخت هست ولی ارزشش رو داره.
برای کسانی که بچه ندارن از خدا بچه های سالم و صالح میخوام. به امید روزهای بهتر😊
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۹۷۲
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#چند_فرزندی
من تو سن هجده سالگی توسط یه واسطه ازدواج کردم، اون زمان همسر من وضع مالی خوبی نداشت، جز یه گوشی تلفن همراه، ولی ایشون یه دل نه صد دل عاشق بنده شدند. به طوری که تو جلسه اول موقع خروج از منزل گفتن من جوابم مثبت هست و منتظر جواب شما هستم.😁
برادرم مخالف ازدواج من با ایشون بود. چون اختلاف نظر سیاسی داشتن باهاشون، ولی خوب نظر مادرم برام بیشتر مهم بود و ایشون عاشق همسرم شده بودن و قبول کرده بودن که این آقا دامادشون بشه.
بالاخره ما ازدواج کردیم، دوران عقد کوتاهی داشتیم و بعدش همسر من کنکور دادند و در دانشگاه شهر اصفهان قبول شدند. ما هم اونجا خونه اجاره کردیم و زندگی مشترک ما اونجا شروع شد.
دختر اولم رو باردار شدم. چون وزن دخترم نزدیک به چهار کیلو بود، دکتر گفت پیشنهاد من اینه سزارین بشی چون بچه درشت هست. خلاصه در سن ۲۰ سالگی دخترم به روش سزارین دنیا اومد.
گذشت تا دخترم شد نزدیک چهار سال وقتی التماس های دخترم برای اینکه دوست داشته باشه و بیاره خونه بازی کنه رو میدیدم و اونها مخالفت میکردن، غیرتی شدم و تصمیم گرفتم خودم بهش خواهر و برادر هدیه کنم تا التماس کسی رو نکنه و خداوند توی چهار سالگی دخترم یه خواهر خوشگل بهش هدیه داد. یه دختر سفید با موی بور و چشم طوسی😍
وزن این دخترم هم بالای سه کیلو ونیم بود و بهترین اختلاف سنی رو داشتن اصلا هیچ وقت با هم دعوا نکردن و همیشه لذت میبردم ازشون همه از اینکه دخترام اینقدر آروم و بساز بودن تعجب می کردند.
گذشت تا دومی هم شد پنج ساله و دختر سوم ما به دنیا اومد وخواهراش از ذوق لباس هاش رو براش میشستن و اتو میکردن، الان سه تا خواهر هستن، سومی شده هفت ساله که من میخوام چهارمی رو بیارم 😅😅
از نظر من تربیت چند فرزند بسیار راحت تر از یک فرزند هست و مادر کمتر اذیت میشه و اصلا متوجه بزرگ شدنشون نمیشه😊 من خودم الان به کارهای بیرونم میرسم. در حال حاضر، ۳۵ سال دارم. از نظر ظاهری هم زیبا و خوش اندام هستم، چون بعضی فکر میکنند که داشتن چندبچه مادر رو از ریخت میندازه و چاق میکنه و از این حرفا🌝 من هر سه تا رو سزارین کردم و هیچ مشکلی هم با مدل زایمان نداشتم😅
ایشالله با خوندن تجربه من تک فرزند ها یه فکری برای بچه هاشون بکنند 🌺🌺
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#سوال_مخاطبین
✅ سوالات شما...
لطفا تجارب شخصی خود را در زمینه سوالات مطرح شده با ما به اشتراک بگذارید👇
🆔@dotakafinist3
🆔@dotakafinist3
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#سفر_اربعین_با_فرزندان
#افتادگی_مثانه
#دیابت_بارداری
#وزن_گیری_جنین
#ریزش_مو
#مخالفت_همسر
#چند_فرزندی
#مدیریت_امور_زندگی
#سنگ_کیسه_صفرا
#ترک_وسواس
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۹۹۱
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#چند_فرزندی
ما ۴خواهر هستیم به فاصله سنی دوسال، شاید دوران کودکی باهم دعوا هم میکردیم ولی لذت بخش ترین دوران، دوران بزرگی و دم بختیمون بود.
آبجی ته تغاری ما فاصله سنی زیادی از ما داشت و اونم مادرم بخاطر حرف مردم که یکی دیگه بیارید شاید پسر بشه آوردنش...
یادمه وقتی دنیا اومد اسفند ۸۲ بود و منم خواهرام دهه ۷۰هستیم بابام تا ۴۰روز بوسش نکرد و طرفش نرفت اما بعد ۴۰روز انگار دختر قشنگ و دختر خوبه بابا، رقیه شد. جوری که براش همه کار میکرد و هر چی میخواست بلافاصله انجام میشد.
حقم داشت با اومدن رقیه ماها خیلی خوشحال شدیم اول ماهم دوست داشتیم این بچه پسر باشه اما لحظه آخر که مامانم داخل خونه داشت زایمان میکرد و ما پشت در منتظر بودیم از دلم گذشت اگه دختر باشه که بهتره و بچه دنیا اومده دختر بود
بعد اومدنش ۶ماه بعد، بابام استخدام شهرداری شد و دوسالگیش ماشین خریدیم کلا زندگیمون عوض شد.
خوش ترین لحظه ما چهار خواهر لحظه ازدواج رقیه بود، چون همه مون بزرگ و مادر شده بودیم، خودمون همه کارا رو کردیم، تقسیم کار بود. دیگه غذا حاضر برای مهمونای راه دور، تمیزکاری وشست وشو همه چی بی نظیر... تازه یه خواهرم آرایشگره و ماها بی نیاز از آرایشگر....
اینو کی فهمیدم که چقد خواهر داشتن خوبه، عید غدیر امسال که دامادی پسر داییم بود و دختر داییم تک وتنها باکلی کار، من که رفتم کمکش، داشتم میگفتم وای خیلی خوبه خواهر داشتن دیگه نگران نیستی الان کاری رو زمین مونده باشه
اما خونه اونا شب حنا بندون تزیین نشده بود، نهار نداشتن، تمیزکاری مونده بود و از استرس کارا سردرگم که چیکار کنن و این خیلی بد بود.
الانم که رقیه خودش مامان یه گل پسر شده بازم وقتی خونه بابا جمع میشیم خود رقیه کیک پزی و شیرینی پزیش بیسته، تولد تک تک بچه هامون اون بفکره و کیک میپزه.
پارسال شب شام غریبان ماچهار خواهر هر شب به همراه مادر در مراسم عزاداری شرکت میکردیم اما همون شب شام غریبان منو رقیه رفتیم محله خانواده همسرامون و اتفاق بدی واسه مامانم افتاد ناگفته نماند منم پابه ماه بودم مثل اینکه از سقف هیئت آجری رها میشه و رو سر مادرم افتاده و ایشون بیهوش میشن و یک شب بیمارستان بستری بودن و دوخواهرم پیش شون بودن والحمدالله مراقب ایشون و به من کسی نگفته تا اتفاقی برای خودم و بچه نیفته اما چون شهر ما کوچیک بود روز بعد متوجه موضوع شدم.
امسال اون هیئت کاملا ساخته شده بود و ایمن سازی شده بود و مادرم سبب خیر شده بودن.
اما در روند بیماریشون همه کمک میکردن و هر وقت مادرم میخوان جایی برن داماداشون نوبتی ایشونو میبرن و نمی ذارن اذیت بشن.
سال ۹۸ با منو رقیه اومدن کربلا، امسال با دوخواهر جامونده رفتن کربلا و خیلی سفربیاد ماندنی میشه سفر با پدرومادر...
خلاصه روز و روزگار ما بسیار خوبیه الان درسته همه مون از شهر مادری رفتیم و مادروپدرم تنها شدن اما پدرم بازنشسته شدن و نوبت اوناست سفر برن و به دیدار ما بیان و منتظر این روزا بودن، نوه هاشونم خیلی دوست دارن الان ۷ نوه دارن که ۶تاشون پسرن و جبران بی پسری خودشون😍😍😍😍
انشالله ازین دُورهم بودنا با خواهر برادر نصیب و روزی همه بشه اصلا باهم شدن ما چهارتا برا همه کیف داره و همه دوس دارن ماهارو باهم ببینن.
ناگفته نماند که خانواده همسرمم پرجمعیتن و شب پنجشنبه ها دوره قرآن خانوادگی با شام ساده داشتیم چون همه با هم ۲۰نفر میشیم و این برامون برکات زیادی داشته...
من خودم الان سه فرزند دارم و میبینم چقد هوای همو دارن و سعی میکنن کمک من و آبجی کوچولوشون باشن.
بحق رقیه اباعبدالله، آرزومندان فرزند فرزندار بشن انشا الله و در پناه خدا باشید.
"دوتا کافی نیست" | عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
من تو بارداری اولم تو سن ۲۶ سالگی متوجه شدم سنگ کیسه صفرا دارم. با یه جستجو به چند تا راهکار ساده رسیدم.
آسون ترینش برای من پرهیز از خودن غذاهای چرب و زرده تخم مرغ بود، رعایت اداب آب خودن مثل اینکه وسط غذا یا بعد از غذا آب نخوریم یا آب یخ نخوریم و درمان هم اینکه شربت سکنجبین خوردم روزی دو سه لیوان کمی خنک، با ترکیب ۲واحد عسل ۲واحد عرق نعنا و ۱ واحد سرکه طبیعی و بعد از زایمان که پیگیر شدم گفتن اون قدر ریز شده که نیازی به پیگیری نداره و تو این ۷سال هم هر وقت اخلاقم تند شده یا پشتم درد گرفته حدس زدم که غلبه صفرا دارم و با یه هفته سکنجبین خوردن درست شده الحمدلله
یکی دیگه از درمانها استفاده از روغن زیتون و زیتون هست. ولی در نهایت توصیه میکنم حتما زیر نظر طبیب سنتی حاذق و معتبر باشید. عمل هم بخواید بکنید موقع عمل و دوره نقاهت نمیتونید، شیر بدید احتمالا باید مراقب باشید شیرتون خشک نشه.
و اما در مورد خانمی که گفته بودن ۳ فرزند دارن با فاصله ی سنی کم، بچه های منم ۶و۴و۲ساله هستن و الحمدلله چهارمی تو راهه
1⃣ به خودت حق بده، خودتو درک کن و اینکه دنبال راهکار بودن قدم خیلی خوبیه
2⃣ از چیزایی که خودم دارم میبینم رو اعصابم تاثیر داره کم خونی شدیدم هست، باید به خودمون برسیم این خیلی مهمه
3⃣ بخشیش از نظر ذهنی رو خودمون کار کنیم، که درسته بچه بزرگم ۶ سالشه ولی هنوز بچه ست، تک فرزندها هنوز دارن لی لی به لالای بچه ۶ساله شون میذارن ولی بچه ۶ساله من تو ذهن من از ۲سالگیش باید فهم و درک و رفتار بزرگتری داشته باشن، میخوام بگم حق بدیم بهشون درکشون کنیم، توقع مونو در حد سن و شرایطشون تنظیم کنیم
4⃣ دعوای بچه ها کااااملا طبیعیه و تو همین دعواها دارن بزرگ میشن و رشد میکنن و راه کنار اومدن با نظرات مخالف، راه هماهنگ کردن دیگری باخود یا برعکس شو یاد میگیرن، راه تعامل با دنیای بیرونو یاد میگیرن، یه راه حل اینه که ببرید سمت بازیهایی که هر ۳ بلدن، بشینین یه جا، نوبتی چشماشونو ببندین قایم باشک بازی کنن و یکم هیجان بدین به بازی شون، پسر ۲ساله من وارد فاز بازی هایی مثل خاله بازی هم شده، یا قطار بازی، یا گاهی با یه کار دستی ساده مثل بعضی اوریگامی ها دو سه روز مشغول میشن، اون روز با نی یه کرم ابریشم متحرک درست کردم در کمتر از ۱ دقیقه و واقعا دو روز کاملا مشغولش بودن
5⃣ در مورد بازی پدر هم سخت نگیرین بذارین مدل خودشون بازی کنن، حتی اگه خطرناک یا مسخره بود، بازیهای ابتکاری، مهم اینه کنار هم باشن و بخندن و خوش بگذره به هر۴تاشون، لازم نیست حتما نیم ساعت طول بکشه گاهی ممکنه ۵دقیقه بازی کنن ولی ده دقیقه از باحال بودنش برا هم تعریف کنن، ولی مهمه که هر بار بازی کردن تشکر کنین و نقاط قوت رو بگین و بارها با بچه ها از اون بازی حرف بزنین، حتی شاید بازی نباشه و یه قلقلک ساده دو طرفه پدر و فرزندی باشه و کلی بخندن. میخوام بگم مهمه که همون بازی کوتاه رو اونقدر بزرگش کنین که همسرتون انگیزه بیشتر بگیرن برای بازی های بعدی
6⃣ بچه های من بعد از ۴سال تقریبا یا بعد از ظهر نمیخوابن یا خیلی کم، گاهی که کوچیکا هر دو خوابن از بزرگه برای بعضی کارها کمک بگیرین و اون حس شیرین بزرگ شدنو بهش بدین مثل آب کشیدن ظرفهای کوچیک در کنار خودتون یا پاک کردن حبوبات یا هر چی که بنظرتون از پسش بر میاد یا حتی دو نفره نقاشی بکشین
7⃣ معمولا ماها وقتی برای خودمون نداریم که تنهای تنها باشیم یا خرید بریم ولی حداقل همون ماهی یه بار که دکتر میرین اگه میتونین جوری تنظیم کنین یه ساعت زودتر برین امامزاده ای ، دیدن دوست حال خوب کنی چیزی که انرژی بده بهتون، یا صبح زود یا عصر یه پیاده روی کوچولوی تنهایی، یا یه نون پنیر خوردن تو پارک که بچه ها هم بتونن یکم بازی کنن حال و هوای آدمو عوض میکنه. یا بعضی شبا بعد از خواب بچه ها یه گپ زدن و فیلم دیدنو تخمه خوردن با همسر آرامش بخشه
8⃣ و یه نکته دیگه که بچه ها بعد از سالگی به تعامل با بیرون نیاز دارن، زیادی خونه باشن حوصله شون سر میره. مثلا اینکه مسجد بره یا باشگاه بره این تو اخلاقشون خیلی تاثیر مثبتی میذاره
نکته مهم آخر اینکه همیشه متوسل بشید به یکی از ائمه... یا امام زمان به عشق شما من دارم با فاصله کم بچه میارم و همیشه تو تربیتشون کم میارم، خودتون کمک کنین، تربیتشونو به عهده بگیرین و منم کنار این بچه های معصوم رشد بدین، این حرف زدن با امام زمان عج هم معجزه میکنه
🥇و در پایان، خدا قوت دلاور، ما شاء الله مامان پر انرژی، با همت، شجاع و توانمند، کاری که داری میکنی خییییلی ها به بهانه های مختلف ازش شونه خالی میکنن ولی شما پای کار امامت موندی، به وجود شیر زنانی چون شما افتخار میکنم
#چند_فرزندی
#مدیریت_امور_زندگی
#سنگ_کیسه_صفرا
#نکات_کاربردی
#سوال_مخاطبین
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨حدیثی تکان دهنده برای صاحبخانه ها
در کتاب «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نوشته شیخ صدوق ص ۵۱۹ حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که:
❌ «کسی که خانهای داشته باشد و مومنی، محتاج سکونت در آن باشد و او نگذارد، خداوند عزوجل میفرماید: فرشتگانم! بنده ام به بنده دیگرم در مورد سکونت در دنیا بخل ورزید، به عزتم سوگند هیچ گاه در بهشتم ساکن نخواهد شد.»
#چند_فرزندی
#صاحبخانه_خوب
#سبک_زندگی_اسلامی
#ابد_در_پیش_داریم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
من ۵ فرزند دارم که ۳تای آخر، پشت سرهم هستند. چند هفته قبل قرار بود جایی بریم، همسرم نبودند و دخترای بزرگترم خیلی اصرار کردند که ما کمکت میکنیم، با مترو بریم. بچه ها دوست داشتن فضاش رو ببینن، من هم بعد از اصرارشون پذیرفتم
دختر کلاس هفتمی، خواهر ۴ونیم سالش رو نگه داشته بود و دختر کلاس پنجمی، برادر سه ساله، من هم نی نی رو بغل کرده بودم.
متاسفانه خانوما با اینکه دیدن بچه کوچیک همراهمون هست، جایی برای نشستن باز نکردن و ما مجبور شدیم ایستاده مسیر رو طی کنیم و کوچولوها کلافه شدن.
یه خانم میانسال که اتفاقا چادری هم بودن تا سوار شدن با صدای بلند شروع کردن به شماتت بنده که بچت چه گناهی کرده، بعدی رو آوردی، چقد ظالمی!
همه واگن هم نگاهشون به ما بود، من هم تو اون شرایط که اذیت هم بودیم، گفتم اتفاقا در حقش لطف کردم که سختی هاش رو تحمل میکنم تا همبازی و همراه همیشگی داشته باشه.
اما اون خانم کوتاه نیومد و گفت اگر کوچیکه رو نمی آوردی، الان میتونستی بغلش کنی و فقط ادعای مسلمونی میکنی و...
و به حرف هاش ادامه داد و باعث شد چند تا خانم دیگه هم اظهار نظر کنند. من هم پشتم رو بهشون کردم و گفتم دلیلی نمیبینم دیگه به صحبت با شما ادامه بدم.
اون روز خییلی روز سختی بود برام و واقعا دلم شکست. با خودم گفتم ادعای مذهبی بودن خیلی راحته ولی فاصله اش با دینداری زیاد...
ما مادر های چند فرزندی سختی بزرگ کردن شیعه های کوچولوی مولا رو با عشق تحمل می کنیم تا به وظیفه مون عمل کرده باشیم ولی کاش بقیه هم یکم در نوع صحبت ها و مکالمات و برخوردهاشون دقت بیشتری داشته باشند.
#فرزندآوری
#چند_فرزندی
#جامعه_دوستدار_کودک
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075