eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨وضعیت تخصیص بودجه ی "قانون جوانی جمعیت" در سال جاری؟!! 👈 آیا مسئولین متوجه خطر بحران جمعیت و ضرورت افزایش فرزندآوری نیستند؟ و یا دست های پنهاني مانع تخصیص شده است؟ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
🚨وضعیت تخصیص بودجه ی "قانون جوانی جمعیت" در سال جاری؟!! 👈 آیا مسئولین متوجه خطر بحران جمعیت و ضرور
. پیرو این مطلب، خدمت شما عرض کنم که هنوز هم هییییچ بودجه ای به "قانون جوانی جمعیت" در سال جاری تخصیص داده نشده است. حالا حدس بزنید آن ۴٩١ میلیارد تومان سال ١۴٠١، چه تاریخی تخصیص داده شده است؟!🧐🤔 ٢٩ اسفند ماه ١۴٠١ دقیقا آخرین روز از سال مذکور!!! 👈 "دوتا کافی نیست" از تمامی مخاطبین محترم خود تقاضا دارد تا به هر نحو ممکن به خصوص از طریق نمایندگان مجلس در شهرهای خود این مسئله ی مهم را مطالبه و پیگری کنند؟🙏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من تو یک خانواده کم جمعیت بدنیا اومدم و از همون اول خواستگارای زیادی داشتم ولی چون خواهر بزرگترم ازدواج نکرده بودن من هم قبول نمیکردم. بلافاصله بعد از عقد خواهرم، چون دختر معتقدی بودم و از دوران ابتدایی نمازم رو میخوندم و روزه هام رو میگرفتم، باعث شد به کسی جواب بله بگم که چند سال بود خواستگارم بود و البته خانواده ی با دین و ایمانی بودن. چون ازدواج ما فامیلی بود من پیشنهاد آزمایش ژنتیک رو دادم و انجام هم دادیم و مشکلی نداشتیم. بالاخره بعد از دوسال عقد ازدواج کردیم. اوایل هر دو به فکر بچه نبودیم ولی باگذشت یک سال به فکر فرو رفتیم و چون دوره های نامنظمی داشتم تحت نظر دکتر قرار گرفتم، که در سال ۸۹ باردار شدم. بعد از رفتن به سنوگرافی مشخص شد که تو راهی عزیز ما آقا پسر هستن و مادرم تمام سعی خودشون رو کردن که کاملترین سیسمونی رو آماده کنند. ولی وضع مالی من و همسرم اصلا خوب نبود ایشون روز مزد کار میکردن یعنی یک روز کار بود و یک روز کار نبود، الان که فکرش رو میکنم میبینم چقدر سخت گذروندیم. خیلی سختی کشیدم تو دوران بارداری و با وجود ویار بسیار شدیدی که داشتم و بیشتر غذاها با مزاجم نمیساخت ولی چون با خانواده شوهرم یکجا بودیم، نمیتونستم چیزی بگم وچون کار خوبی نداشتن من هم چیزی نمیگفتم. من تمام دعاهای کتاب ریحانه بهشتی رو میخوندم ولی مواد غذایی رو که نوشته بود رو نمیتونستم تهیه کنم. خلاصه با تمام سختی ها ۹ ماه تمام شد و روزهای آخر فرا رسید. آخرین جلسه که پیش دکترم بودم، گفتن که ختم بارداری از نظر من شما ۴۰ هفته هستی و فردا به بیمارستان رجوع کن و نامه نوشت و چون پول بیمارستان خصوصی نداشتم گفت از این به بعد با من نیست. من شب رو که سپری کردم صبح با مادر و برادرم و همسرم به بیمارستان رفتیم. تو بیمارستان نمیخواستن قبول کنند چون از نظر اونا من هنوز چند روز وقت داشتم ولی چون دکتر نامه نوشته بود بستری کردن و چون درد نداشتم آمپول زدن و دردهای شدید من شروع شد. خدا می‌دونه خیلی درد کشیدم از صبح تا نصف شب، حدودا، وقتی رفتم اتاق زایمان بعد از اینکه بچه بدنیا اومد ماما بچه رو بلند کرد و گفت بچه دختره😊 همه تعجب کردند و چندبار به پرونده نگاه کردن و به من نشون دادن که فردا مدعی چیز دیگه ای نباشم. منم با صبوری گفتم جنسیتش مهم نیست. وقتی منو بیرون بردن اونقدر حالم بد بود که فقط تونستم بگم بچه دختره و همونجا پدرم دستش رو بلند کرد و گفت خداروشکر یه دختر دیگه خدا بهم داده... وقتی منو بردن اتاقم، بچه رو بغل کردم دیدم چقدر شبیه پدرش هست، تو دلم گفتم خدایا مهر بچه رو تو دل پدرش بنداز یه وقت ناراحت نباشه برای تغییر جنسیت بچه، تا صبح تو فکر بودم که صبح از پنجره دیدم همسرم حیاط وایستاده صداش کردم اومد و گفت بچه رو نشونم بده، گفتم قیافه اش جفت خودته دیگه هر یک ساعت میومد بچه رو ببینه و میرفت😍 کم کم پچ پچ های فامیل رو میشنیدم که میگفتن وا مگه میشه سنوگرافی اشتباه بشه! اینا خودشون دروغ گفتن به ما😒 ولی برای ما مهم نبود چون عاشقانه دوستش داشتیم. دخترم چند ماهه بود شغل پدرش درست شد و استخدام شد. نزدیک یک سال بود که با وام یه ماشین مدل بالا خریدیم که ای کاش نمیخریدیم، همین ماشین باعث شد که دوستای ناباب کنار همسرم باشن و هر روز گولش بزنن. چند سال سختی های خیلی زیادی کشیدیم، دخترم رو تو تنهایی بغل میکردم و گریه میکردم یا خیلی وقتا عصبی میشدم و ناغافل دست روش بلند کنم که کاش دستم میشکست😔 گذشت و گذشت به فکر کار در خانه افتادم تا اینکه دخترم ۶ ساله بود که حدس میزدم باردار باشم که افتاد به تعطیلی و نتونستم آزمایش بدم و کاری که نباید میشد شد و با درد شدید مواجه شدم و سقط در خونه اتفاق افتاد. خیلی ناراحت بودم به حدی که همش گریه می‌کردم، همسرم هم خیلی ناراحت بودن ولی خوب باعث این سقط انجام کارهای سنگین من بود. بعد از چندماه محرم رسید و همسرم در اربعین به کربلا سفر کردن من هم به دکتر مراجعه کردم که ایشون بعد از سونو گفتن که رحم بنده سالم و آماده بارداری هست و بعد از مدتی مجدد باردار شدم. همسرم هم گفتن که تو کربلا از آقا طلب یه پسر کردن که آقا بی جواب نذاشتن و گل پسر ما بدنیا اومد. من و همسرم واقعا بچه خیلی دوست داریم. همیشه دوست داشتم یه بارداری خدا خواسته داشته باشم. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
گذشت و گذشت تا اینکه پسرم ۳ سالش تموم نشده بود که خودم متوجه بارداری شدم. خیلی خوشحال بودم وقتی رفتم دکتر برای تشکیل پرونده و... دکتر بهم گفت خانم حالا ببین بچه قلب داره یا نه، چقدر عجله داری؟ از حرفش خیلی ناراحت شدم. بعد از سونو گفتن قلبش تشکیل نشده، دوهفته بعد بیا بعد از دوهفته رفتم و خداروشکر تشکیل شده بود. توی ماه محرم بودیم که مادرشوهرم بی اطلاع بودن از این جریان، گفتن دفعه بعد خدا به هر کدومتون پسر بده، اسمش رو میذارم علی❤️ من تو دلم گفتم یعنی می‌دونه و این رو میگه چون ما به کسی نگفته بودیم ولی برام مهم نبود چون اسم زیبایی بود. خودم میدونستم بچه پسر هستش چون من تو بارداری های پسر حالت تهوع نداشتم. سونوگرافی اول رو که دادیم، دکتر گفت بچه سالمه و دختر هستش. درست زمانی بود که اغتشاش توی شهرها زیاد بود. اون روز من به حد سکته رسیدم. داخل شهر وقتی رفتم سونوگرافی خیلی ترسیده بودم و همسرم تو ماشین فقط منو آروم می‌کرد، چون اغتشاشگرها به سمت ما هجوم می آوردن، می ترسیدم ماشین رو آتیش بزنن. خلاصه اون شب با تمامی بدی هاش گذشت، بعد از یک هفته از اربعین، فامیل برامون آبله مرغان رو سوغاتی آوردن و پسرم درگیر شد. از شبکه بهداشت تماس گرفتن و منو پسرم رو از هم جدا کردن. من چند روز از بچه هام به دور بودم تا صبح نمیتونستم بخوابم و همسرم تنهایی بچه رو نگه داشته بود. یک شب همسرم تماس گرفت و گفت بچه حالش اصلا خوب نیست گفت من کم آوردم، نمیتونم نگهش دارم. من خونه مادرم مهمون بودم، به پدرم گفتم من میرم پیش بچه ها، دیگه هیچی برام مهم نیست. مادرم هم همراه من اومدن بعد از اومدن ما پسرم حالش بهتر شد. قشنگ معلوم بود که بخاطر دوری من حالش بدتر شده، کم کم حالش بهتر میشد که دخترم درگیر شد😭 وای خدا دخترم بیشتر سختی کشید، چون هرچقدر سن بیشتر باشه توی آبله بیشتر اذیت میشن، دیگه حال خودم مهم نبود بچه هام تو وضع بدی بودن، بوی مریضی خونه رو گرفته بود و چقدر طول کشید تا به حالت اولیه برسیم و نوبت غربالگری دوم من رسید. دخترم دوست داشت بیاد و بچه رو ببینه توی سونو، من از دکتر خواهش کردم و قبول کردن و دخترم اومد در لحظه اول دکتر گفتن که بچه پسره ولی...... گفتم دکتر ولی چی؟ گفت صبر کن... دوباره شروع کرد به سونو کردن. مدتی طول کشید.دکتر یه چیزایی می‌گفت من نمی‌فهمیدم. داشتم گریه می‌کردم. دخترم خشک شده بود تو سونوگرافی، گفتم دکتر بگو چی شده؟ گفت بچه شما مشکل داره... گفتم چه مشکلی؟ گفت به دکتر نشون بده کلاب فوته، چیزی نیست ولی باید دکتر تشخیص بده یعنی مشکل توی پای جنین بود. با گریه اومدم بیرون، به همسرم هم گفتم، اونم حسابی ناراحت شد. فرداش رفتیم دکتر گفت مشکلی نیست قابل درمانه ولی یه سونوی دیگه برو که خاطر جمع بشی... رفتم مجدد سونو، دیدم مشکل بزرگتر شد چند تا مشکل دیگه پیدا شد. بازم فرستادن سونوگرافی دیگه که اونجا به طور کامل ناامیدم کردن، بماند دکتر چه حرفا به من نزد. گفت خانم هم دختر داری هم پسر بچه میخواستی چی کار؟ پزشکی قانونی ختم بارداری داد. اومدم خونه، مادرشوهرم متوجه گریه هام شد، خودش رو رسوند خونه مون، گفت حتما حکمتی داره، گریه نکن. گفتم آخه من هرشب برای علی کوچولوم لالایی میخوندم. چطور سقطش کنم؟! رفتیم بیمارستان و بطور طبیعی سقط شد ولی هیچ کس نفهمید من و همسرم چی کشیدیم. پسرم هنوز نمیدونه بچه ای در کار نیست و سقط شده، هر روز می‌پرسه پس این داداش علی من چی شد😔 هر بچه ای میبینه، میگه ما هم بیاریم دیگه مامان. نمی‌دونم ناامید بشم یا امیدوار باشم هنوز ولی خوش بحال تمام کسانی که براحتی میتونن بچه های سالم بیارن. کوتاهی نکنید.🙏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
انقلاب اسلامی، نقطه عطفی برای زنان ایرانی ‏ ‏ 🔘١- به گزارش WEF (انجمن جهانی اقتصاد) ، ما در برابری حق تحصیل دختر و پسر و عدالت آموزشی در دنیا رتبه‌ی ۱ را داریم ‏🔘٢- میزان بی‌سوادی زنان ایران، از ۵۰ تا ۶۰ درصد در سال ۱۳۵۴ به کمتر از ۱۰ درصد در سال ۱۳۸۹ کاهش یافته‌ است. 🔘٣- نسبت دختران در کل دانشجویان، از حدود ۲۵ درصد در دهۀ ۵۰، به بیش از ۵۰ درصد رسیده است. ‏🔘٤- نسبت زنان هیئت‌علمی دانشگاه‌های کشور، از حدود ۱۴ درصد در دهۀ ۵۰، به حدود ۳۰ درصد در دهۀ ۹۰ رسیده‌است. ‏🔘۵- تعداد رشته‌های ورزشی بانوان از ۷ رشته، به ۳۸ رشته طی ۲۰ سال اول انقلاب 🔘۶- تعداد مربیان ورزشیِ خانم نیز رشدی نجومی داشته و از ۹ مربی به ۳۵۰۰۰ مربی افزایش یافته است. ‏ 🔘۷- تعداد داوران زن نیز از ۷ نفر به ۱۶۰۰۰ نفر رسیده ‌است. ‏ 🔘۸- تعداد ورزشگاه‌های اختصاصی بانوان پس از انقلاب اسلامی، ۳۰ برابر شده‌است. ‏🔘۹- فدراسیون‌های ورزشی در حوزۀ بانوان از ۱ مورد به ۴۹ فدراسیون افزایش یافته است. ‏ 🔘۱۰- مدال‌های کسب‌شده در رویدادهای بین‌المللی توسط بانوان از ۲ مورد در ابتدای انقلاب به بیش از ۸۰۰ مورد رسیده است. ‏ 🔘۱۱- در شاخصه‌ی امید به زندگی زنان،‌ به گزارش WHO از ۵۷ سال به بیش از ۷۷ سال رسیده ایم. 🔘۱۲- تعداد پزشک‌های فوق تخصص مرد ۳ برابر شده اما خانم‌ها ۱۲ برابر شده است. ‏ 🔘۱۳- افزایش نسبت پزشکان متخصص زن از ۱۵ درصد به ۴۰ درصد طی فقط بیست سال. ‏ 🔘۱۴- افزایش نسبت پزشکان فوق‌تخصص زن از ۹ درصد به ۳۰ درصد طی فقط بیست سال. 🔘۱۵- افزایش نسبت پزشکان متخصص زن در حوزۀ زنان و زایمان، از ۱۶ درصد به ۹۸ درصد طی فقط بیست سال. 🔘 ‏در عرصه نشر و نویسندگی؛ تعداد نویسندگان زن قبل ازانقلاب کمتر از ۱۰نفر بود که اکنون به بیش از ۴۰۰۰ نفر رسیده است.درزمان رژیم پهلوی،ناشر زن در کشور وجود نداشت، اما اکنون نزدیک به ۸۰۰ ناشر زن در کشور فعالیت می‌کنند. ‏👈 نیویورک تایمز چند سال پیش گزارشی را منتشر کرد که انقلاب 1979 میلادی (سال ۵۷) نقطه‌ی عطفی برای زنان ایرانی در همه‌ی حوزه‌ها بوده است! کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨امام کاظم علیه‌السلام: "دنيا به آب دريا مى ماند كه هر چه تشنه از آن بنوشد، تشنه تر مى شود تا سرانجام او را مى كُشد." 📚 تحف العقول، ص ۳۹۶ 🏴 شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
چرا ما باید این اندازه از مفاهیم و مبانی دینی خودمان فاصله بگیریم؟! واقعا قدیمی ها اگر فرزندان بیشتری می آوردند، به این دلیل بود که پول بیشتری داشتند؟ یا اینکه اعتقاداتشان به رزّاقیت الهی بیشتر بود؟! بیایید اندکی در نگاه دین به مسائل اقتصادی، تفکر کرده، آن را با نگاه خودمان به این مسائل، مقایسه کنیم و ببینیم تا چه اندازه میان این دو نگاه، فاصله وجود دارد؟ اگر ما به جهت ترس از مسائل اقتصادی از فرزند دارشدن جلوگیری می کنیم، در صدر اسلام برخی فرزندانشان را از ترس فقر می کُشتند. درست است که میان جلوگیری کردن از فرزنددار شدن و کشتن فرزند، تفاوت بسیاری وجود دارد؛ امّا این دو دسته، یک منطق دارد : ترس از فقر... خدای مهربان ما به کسانی که فرزندانشان را از ترس فقر می کُشتند، حرفی می زند که ما هم مخاطب آن هستیم: ✨ " ولا تَقتُلوا اولادَکُم مِن املاق نَحنُ نَرزُقُکُم وَ ایّاهُم... و فرزندان خود را از بیم تنگ دستی مکشید. ما شما و آنان را روزی می رسانیم." سوره انعام، آیه ۱۵۱ اهل بیت علیهم السلام هم به صراحت درباره این دغدغه سخن گفته اند. بکر بن صالح میگوید: درنامه ای به امام موسی کاظم علیه السلام نوشتم : پنج سال است که از آمدن فرزند ، جلوگیری می کنم؛ چرا که همسرم از فرزند دارشدن، کراهت دارد و می گوید : از آنجا که ما فقیر هستیم، تربیت فرزندان برای ما سخت خواهد بود. ایشان در پاسخ نوشت: ✨ "به دنبال فرزند باش که خداوند روزی فرزندان را می دهد". الکافی، ج۶، ص۳ نکته: اگر ما به زندگی، نگاه مصرف گرایانه داشته باشیم، هر اندازه هم که از نظر اقتصادی قوی شویم، پولمان را خرج مصرف بیشتر می کنیم، نه اینکه انگیزه بیشتری برای فرزند آوری پیدا کنیم. 📚 "ایران، جوان بمان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075